سعید حجاریان به عنوان تئوریسین اصلاحات در مصاحبه با ایرنا-8/3/1395- ، روحانی را بهترین گزینه مشترک اصلاحات و اصولگرایان در انتخابات آینده ریاست جمهوری دانسته و گفته حتی اگه خود روحانی هم تمایل به حضور نداشته باشد عقلای اصلاح طلب و اصولگرا باید به سراغ او رفته و با منت از او بخواهند که بیاید! همچنین وی با تاکید به محاکمه احمدی نژاد ، تذکر داده اصلاح طلبان و اصولگرایان گزینه دیگری برای بقا بغیر وحدت استراتژیک نخواهند داشت!

آنچه در خصوص تءوری اخیر جناب تئوریسن داخلی انقلاب رنگی قابل ذکر است را در سطوری برمیشمارم:
اول: مرگ دوگانه اصولگرا و اصلاح طلب بسمت تبدیل شدن به یک مطالبه عمومی در فضای سیاسی کشور در حرکت است. مرگ تلخی که بعد از برچیدن سفره جنگ زرگری بین اصولگرایی و اصلاح طلبی ، تضاد واقعی بین گفتمان انقلاب و جبهه غیر انقلابی را جایگزین این معرکه کاذب سنتی و مرسوم کرده و صحنه آرایش سیاسی کشور را به دو جبهه انقلابی و غیر انقلابی تغیر خواهد داد.
اینجاست که دومینوی حمایت اصولگرایان از اصلاح طلبان و نیز غربگرایان از اصولگرایان را هر روز بیشتر از روز قبل شاهدیم. اینبار سعید حجاریان است که بعد از حمایت سران جبهه ملی و نهضت به اصطلاح آزادی و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی از ریاست یک اصولگرا بر مجلس شورای اسلامی حمایت میکند و پیوستن به کمپین التماس وحدت را مهر میزند
دوم: نتیجه مدیریت خرده برژوازی کارگزارانی بر کشور ، پررنگ تر شدن نقش اصحاب نشسته دور سفره تقسیم غنایم را برای جامعه به ارمغان می آورد،
وقتی در کشوری چنین پدیده ای حاکم شد در آن جامعه منتقدینی چون سعید حجاریان از مطالبه آرمانخواهانه و آرمانگرایی به ورطه عقل گرایی و مصلحت اندیشی سقوط خواهند کرد. در واقع انچه برای نگارنده در خصوص شخصیت هایی چون سعید حجاریان مایه تاسف است نه آن روزی بود که جنابشان در مقابل اردوگاه سیاسی نظام در کسوت معترض ظاهر شده بودند بلکه صاحب این قلم اوج سقوط و انحطاط حجاریان ها را وضعیت فعلی جنابشان میداند که در خدمت به بقای جریان اشراف حاکم برای تثبیت و بسط حاکمیت جریان سیاسی اشراف اجیر گماشته شده اند. در چنین فضایی سردمداران نقد و اصلاح تبدیل به مصلحت اندیشانی خواهند شد که برای متفرق نشدن از فیوضات سفره برای حفظ وضع موجود اقدام به تءوری سازی مینمایند نه اینکه مطالبات آرمانگرایانه خود را تءوریزه نمایند ، سفره ای به درازای بین السعیدین که در کنار آن برای جلوس سعید حجاریان تا سعید حدادیان و سعید عسگر جا باشد، سفره ای که ضارب و مضروب و قاتل و مقتول و متهم و شاکی این جنگ زرگری را در کنار آن خواهی دید،
سوم: آنچه باعث میشه حجاریان های اصولگرا و اصلاح طلب به پردازش تءوری غلط چندباره روی بیاورند جهل ناشی از داده های معرفتی غلط از مطالبات مردم است ، حجاریان ها بر خلاف احمدی نژاد از حجم و اندازه اردوگاه اجتماعی خود خبر نداشته و مطالبات این اردوگاه مردمی را نمیدانند، این عدم شناخت باعث از دست دادن اعتماد بنفس و انگیزش ایدءولوژیکی در آنان میشود، شاید این عدم انگیزه ایدءولوژیک و ایمان نداشتن به پشتوانه مردمی است که حجاریان را برآن میدارد که از عملکرد خود در وقایه 88 توبه جسته و اولین مواجهه قضایی ، وی را به انکار و برایت از کج راهه ای وا دارد که در آن ملتمسانه و خفت بار به تقبیح و تکذیب همسنگران سابق پرداخته و گدایی رافت نظام اسلامی را نماید ، اما در جبهه انقلاب این احمدی نژاد است که شناخت کافی از مردم و درک کاملی از مطالبات مردمی دارد ، این درک معرفتی حاصلش برای او ایمان بوده و این ایمان است که باعث آن گردیده که احمدی نژاد را نه فقط محاکمه و ردصلاحیت ، بلکه اگر با طناب دار هم مواجه کند خللی در عزم و اراده پولادین او ایجاد نخواهد کرد، احمدی نژاد به مردمش ایمان و مردمش هم به او ایمان دارند و این ایمان متقابل بین مردم و احمدی نژاد است که حجاریان ها را از درک اواقعیت ایستادگی عاجز گذارده است.
چهارم: رجعت و عطش مردم به انقلاب و گفتمان انقلاب بعد از خلق صحنه های همدان و آمل و بیرجند و جیرفت و زنجان به سرعت اتحاد استراتژیک اهالی سفره بین السعیدین افزوده است، اما اهالی حزب سفره غافل از آنند هر چه بر سرعت آنان در جمع شدن و رسیدن به فستیوال منافع مشترک افزوده میشود با دست خود بر میزان تنفر ملی مردم از حزب سفره و تشنگی عطش لبان خشکیده از بارش باران عدالت می افزایند، آنان از درک این استدلال روشن و ساده عاجزند که آن چیزی که باعث تشنگی مردم و مراجعه آنان به گفتمان انقلابی احمدی نژاد شده همین پردازش تءوری های جناب حجاریان های سفره اشراف است ، در واقع عالیجنابان با کوبیدن بیشتر بر طبل آن بر شدت عطش مردم در مرجوع به احمدی نژاد می افزایند لذا هر چه حزب اشراف سرعت بگیرد اتومبیل خود را به دره سقوط نزدیکتر کرده است.
پنجم: احمدی نژاد را محاکمه کنید ، چرا که اگر او فرصت یابد شاید اینبار بتواند ساختمان معروف یاس در میدان هفتم تیر (دفتر سابق روزنامه صبح امروز) را به کابین بیت المال بازگرداند، و رانت های به یغما رفته از جیب ملت را که با بهانه و ادعای آزادی اندیشه و دانستن حق مردم است، تبدیل به کاخ و برج گردیده را بر سر غارتگران چه از نوع مدیران و چه از مدل تءوری پردازان ویران نماید و نهال عدالت را در سراسر قلوب مردم بکارد.
سلام بر بهار
علی بدری