مقام معظم رهبری در مقاطع مختلف نسبت به تبیین عمومی مأموریت تاریخی شیطان و ابزراهای اغواگرانه وی، به مردم و مسئولین تذکر داده و ضمن چگونگی اثرگذاری شیطان بر قلوب و اراده های متزلزل، دلایل همراهی و پیروی برخی انسان نماها از خواسته های وی را ترسیم می نمایند. این فصل از یادداشت "جنگ احزاب"، ضمن بررسی اجمالی این موضوع از نظر امام خامنه ای(مدّظلّه‌العالی)، سعی در تعریف نقشه راه مواجهه با شیطان و چگونگی پرهیز از قرارگرفتن ناخواسته افراد جبهه خودی و معتقد به گفتمان امام و انقلاب(به ویژه خواص) در جبهه متقابل با گفتمان امام وانقلاب سوی افرادی که در جایگاه خواص قرار دارند، پرداخته تا ضمن تذکر خطر لغزش، دورنمایی را از توفیق یا عدم توفیق مردم و مسئولین را در تقابل به سیاست های شیطان به تصویر بکشد.


یادداشت حاضر، با نگاهی بر توصیه اخیر رهبر معظم انقلاب به دکتر احمدی نژاد درخصوص عدم ورود در فعالیت های انتخاباتی آتی و حواشی ایجاد شده از سوی برخی خواص و جریانات سیاسی پیرامون آن، واکاوی اصالت یا انحراف جریان فکری دکتر احمدی نژاد و دولت های نهم و دهم و علت تقابل چندین ساله برخی خواص و گروه های سیاسی با ایشان از نگاه امام جامعه اسلامی می پردازد.

برای مشاهده مقدمه اینجا کلیک نمایید

مشاهده فصل اول : «ماهیت ماجرای توصیه مقام معظم رهبری به دکتر احمدی نژاد و جریان سازی کاذب مغرضین پیرامون آن»

فصل دوم: "نظر امام جامعه اسلامی پیرامون گفتمان و عملکرد دولت های نهم و دهم"

فصل سوم – ماهیت و اهداف تخریب کنندگان گفتمان و عملکرد دولت های نهم و دهم بر اساس دیدگاه ولی امر مسلمین

«پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛ پس از اثبات اصالت گفتمان دولت های نهم و دهم و طریق درپیش گرفته دکتر احمدی نژاد در فصل سوم، به جریان شناسی عوامل تخریب آن دولت ها و به ویژه شخص رئیس دولت های نهم و دهم در فصل چهارم پرداخته و اغراض مربوط به این گروه از افراد را در طیف داخلی، با استناد به فرمایشات رهبر معظم انقلاب ، ذیل سه گروه دسته بندی نمودیم.

صرفنظر از گروه های «معاند خارجی» و افراد مغرض داخلی که «غرضهاشان غرضهاى عمقى است؛ يعنى با نظام مسئله دارند، كينه ى امام در دلشان است و حرفهاى امام را يا از اول قبول نداشتند يا حالا قبول ندارند - آنهايى كه از آن حرفها رو برگرداندند و پشيمان شده ها و برگشته اند» و با علم و هدف مشخص به دنبال سیاه نمایی و تخریب حرکت می کنند، بی شک آنچه دو گروه دیگر یعنی «افراد بی خبر؛ که مغرض نيستند؛ اطلاعاتشان كم است و بر اثرِ بى اطلاعى چيزى ميگويند» و آندسته از افرادی که «غرضهاى شخصى و غرضهاى سطحى دارند» را به سمت سوی تخریب و اتهام پیش می برد، چیزی نیست جز «اغوای شیطان».

مقام معظم رهبری در مقاطع مختلف نسبت به تبیین عمومی مأموریت تاریخی شیطان و ابزراهای اغواگرانه وی، به مردم و مسئولین تذکر داده و ضمن چگونگی اثرگذاری شیطان بر قلوب و اراده های متزلزل، دلایل همراهی و پیروی برخی انسان نماها از خواسته های وی را ترسیم می نمایند.

این فصل از یادداشت "جنگ احزاب"، ضمن بررسی اجمالی  این موضوع  از نظر امام خامنه ای(مدّظلّه‌العالی)، سعی در تعریف نقشه راه مواجهه با شیطان و چگونگی پرهیز از قرارگرفتن ناخواسته افراد جبهه خودی و معتقد به گفتمان امام و انقلاب(به ویژه خواص) در جبهه متقابل با گفتمان امام وانقلاب سوی افرادی که در جایگاه خواص قرار دارند، پرداخته تا ضمن تذکر خطر لغزش، دورنمایی را از توفیق یا عدم توفیق مردم و مسئولین را در تقابل به سیاست های شیطان به تصویر بکشد.

1- کار شیطان چیست؟

"کار شیطان اغوا کردن است؛ اغوا یعنى چه؟ یعنى ایجاد اختلال در دستگاه محاسبه‌ى شما - شیطان این است دیگر - نقطه‌ى مقابل، کارکرد تقوا است؛ سعى شیطان این است که شما را اغوا کند، یعنى دستگاه عقل را، دستگاه فطرت را، دستگاه سنجش صحیح را که در وجود انسان گذاشته شده است، از کار بیندازد؛ یعنى انسان را دچار خطاى در محاسبه کند. کار تقوا نقطه‌ى مقابل است: اِن تَتَّقُوا اللهَ یَجعَل لَکُم فُرقانا، تقوا به شما فرقان، یعنى آگاهى براى جدا کردن حق از باطل را میدهد. در آیه‌ى شریفه‌ى دیگر [میفرماید]: وَ اتَّقُوا اللهَ وَ یُعَلِّمُکُمُ الله؛ تقوا موجب این است که خداى متعال دریچه‌هاى دانش را، آگاهى را، دانایى را به روى شما باز کند.

2- شیطان برای اغواگری از چه ابزارهایی استفاده می کند؟

تأثیر شیطان در دستگاه محاسبه‌ى ما، از راه تهدید و تطمیع است؛ از یک طرف ما را میترساند: آیه‌ى شریفه‌ى قرآن در سوره‌ى مبارکه‌ى آل‌عمران [میفرماید]: اِنَّما ذلِکُمُ الشَّیطنُ یُخَوِّفُ اَولِیآءَهُ فَلا تَخافُوهُم وَ خافُونِ اِن کُنتُم مُؤمِنین. در قضیّه‌ى غزوه‌اى که بعد از اُحد اتّفاق افتاد - که آمدند شایعه کردند که دشمن آمد، پدرتان درآمد، همه چیزتان از دست رفت - پیغمبر فرمود: آن کسانى که امروز در جنگ اُحد زخمى شدند، همانها شمشیر بردارند و بیایند؛ اگر هیچکدامتان هم نیایید، من تنها خواهم رفت. پیغمبر اکرم راه افتاد، کسانى که آن روز در اُحد زخمى شده بودند، شمشیر برداشتند با پیغمبر راه افتادند رفتند و دشمن را که در نزدیک مدینه - [خبر] درست بود - کمین کرده بود و قصد داشت که حمله کند به‌صورت غافلگیرکننده، تارومار کردند و برگشتند. فَانقَلَبوا بِنِعمَةٍ مِنَ اللهِ وَ فَضلٍ لَم یَمسَسهُم سوء؛ بعد میفرماید که:

اِنَّما ذلِکُمُ الشَّیطنُ یُخَوِّفُ اَولیائَه.یکى از کارهاى شیطان ترساندن است: اَلشَّیطنُ یَعِدُکُمُ الفَقر؛ شما را از فقر میترساند؛

بنابر یک احتمال در معناى این آیه‌ى شریفه - این تهدید بود، از طرف دیگر تطمیع است؛

از سوى دیگر وعده میدهد شیطان، وعده‌هاى فریبنده؛ اینجا هم آیه‌ى شریفه‌ى قرآن میفرماید: یَعِدُهُم وَ یُمَنّیهِم وَ ما یَعِدُهُمُ الشَّیطنُ اِلّا غُرورا؛ وعده میدهد، آرزوها را در دل آنها بیدار میکند، زنده میکند، یک آینده‌ى رنگى و دروغین و خیالى مثل سراب در مقابل چشم مؤمنینِ‌به‌خود میگذارد؛ وَ ما یَعِدُهُمُ الشَّیطنُ اِلّا غُرُورا؛ امّا فریب است.

از یک طرف تهدید، از یک طرف تطمیع؛ مثل رفتارى که امروز آمریکا دارد و قدرتهاى استکبارى همیشه {دارند}؛ از یک طرف تهدید میکنند، از یک طرف تطمیع میکنند.

تطمیع، فقط تطمیع شخصى نیست؛ تطمیع‌هاى کلّى: «چنین میکنیم، چنان میکنیم»؛ بعد هم نمیکنند، دروغ میگویند؛ کار شیطان این است. همه‌ى این کارهایى که شیطان انجام میدهد -این اغوا، این تهدید و تطمیع - براى این است که دستگاه محاسباتىِ انسان مؤمن را از کار بیندازد تا محاسبه‌ى غلط انجام بدهد؛ وقتى دستگاه محاسباتى از کار افتاد، کار خراب میشود. محاسبه‌ى غلط، یکى از بزرگ‌ترین خطرها است؛ گاهى حیات انسان را تهدید میکند؛ گاهى سرنوشت انسان را تهدید میکند؛ چون توان انسان، نیروى انسان، توانایى‌هاى انسان، تحت سرپنجه‌ى اراده‌ى او است، و اراده‌ى انسان تحت تأثیر دستگاه محاسباتى او است: اگر دستگاه محاسباتى بد کار کرد، اراده‌ى انسان تصمیمى میگیرد و در جهتى میرود که خطا است؛ آن‌وقت نیروهاى انسان، همه‌ى توانایى‌هاى انسان در این جهتِ خطا به کار مى‌افتد؛ این آن چیزى است که باید مراقب آن باشید."(233)

3- تطابق رفتار مستکبرین عالم به ویژه آمریکا با رفتار شیطان

"آنچه ما امروز در مجموعه‌ى رفتار دستگاه استکبار مشاهده میکنیم، همین است؛ هدف ایجاد اختلال در نظام محاسباتى و دستگاه محاسباتى من و شما است. در میدانهاى دیگر، استکبار نتوانسته است، کارى از او برنیامده است. در میدانهاى واقعى، تنها دو عامل مادّى در اختیار جبهه‌ى استکبار بوده و هست: یکى تهدید نظامى، یکى تحریم. استکبار غیر از این دو هیچ چیز در اختیار ندارد. از لحاظ قدرت منطق، قدرت استدلال، توانایى بر اثبات حقّانیّت، دست استکبار بسته است. تنها دو کار میتواند بکند: یکى تهدید نظامى است که مرتّب میکند، یکى هم تحریم (234)

وعده میدهد شیطان، وعده‌هاى فریبنده؛ از یک طرف تهدید، از یک طرف تطمیع؛ مثل رفتارى که امروز آمریکا دارد و قدرتهاى استکبارى همیشه {دارند}؛ از یک طرف تهدید میکنند، از یک طرف تطمیع " میکنندتطمیع، فقط تطمیع شخصى نیست؛ تطمیع‌هاى کلّى: «چنین میکنیم، چنان میکنیم»؛ بعد هم نمیکنند، دروغ میگویند".(235)

"اگر بخواهیم در بین دولتهای دنیا، مستکبر را پیدا کنیم، دچار مشکل نمیشویم. یعنی دولت آمریکا - که امام به او لقب شیطان بزرگ دادند- در مقابل ندای حق طلبانه ملت ایران، مستکبر بوداستکباری که در زمان ما شکل گرفت، استکبار آمریکایی بود. قبل از انقلاب هم، این طور بود. در دوران انقلاب و تا امروز هم همین طور است.

این سه حادثه‌ای که روز سیزده آبان، نمایشگر و یادآور آن حوادث است، در همین ارتباط است. قبل از انقلاب، امام با وسوسه و دخالت امریکاییها در کشور و با مسأله کاپیتولاسیون مخالفت کردند. به خاطر این مبارزه، امام را در روز سیزده آبان، تبعید کردند. استکبار، یعنی این. به خیال خودشان، حرف حق را در گلوی گوینده حق شکستند. البته این صدا نشکست و بحمداللَّه شجره طیّبه‌ای شد.

در اثنای انقلاب، در مثل چنین روزی، دانش آموزان ما به خیابانها آمدند و به خاطر گفتن «مرگ بر آمریکا» و مبارزه با جبهه امریکایی، به شهادت رسیدند. این هم، باز به مسأله استکبار امریکایی، ارتباط پیدا کرد. بعد از پیروزی انقلاب هم، توطئه‌های امریکاییها به اَشکال مختلف، علیه نظام نوپای اسلامی، به این جا منتهی شد که دانشجویان ما رفتند، مرکز توطئه امریکاییها در تهران؛ یعنی لانه جاسوسی را که محلّ سفارت امریکا بود، تصرّف کردند. این هم، ماجرای دیگری در قضیه مبارزه با استکبار بود.

یعنی جریان مبارزه با استکبار و تحقّق استکبار در شکل نظام ایالات متّحده امریکا، از قبل از انقلاب شروع شده و تا بعد از انقلاب ادامه داشته و تا امروز هم ادامه دارد."(236)

"هدف اساسى دشمن این است که در دستگاه محاسباتى ما اختلال ایجاد بکند. دستگاه محاسباتى وقتى دچار اختلال شد، از داده‌‌هاى درست، خروجى‌‌هاى غلط به‌‌دست خواهد آورد؛ یعنى تجربه‌‌ها هم دیگر به درد او نخواهد خورد. وقتى دستگاه محاسباتى خوب کار نکرد، درست کار نکرد و محاسبه درست انجام نگرفت، تجربه‌‌ها هم دیگر به کار نمى‌‌آید."(237)

"امام بزرگوار فرمود: آمریکا شیطان بزرگ است؛ این «شیطان بزرگ» خیلی حرف پرمغزی استرئیس همه‌ی شیطانهای عالم، ابلیس است؛ امّا ابلیس بنا به تصریح قرآن، تنها کاری که میتواند بکند این است که انسانها را اغواء میکند؛ بیشتر از اغواء، کاری نمیتواند بکند؛ انسانها را اغواء میکند، فریب میدهد، وسوسه میکند؛ امّا آمریکا، هم اغواء میکند، هم کشتار میکند، هم تحریم میکند، هم فریب میدهد، هم ریاکاری میکند؛ پرچم حقوق بشر را بلند میکند، ادّعای طرف‌داری از حقوق بشر میکند [امّا] هر چند روز یک بار در خیابانهای شهرهای آمریکا یک بی‌گناهی، یک بی‌سلاحی به دست پلیس آمریکا به خاک‌وخون میغلتد؛ غیر از بقیّه‌ی جنایات و فجایعشان. این هم رفتارشان در ایران در دوران رژیم طاغوت و جنگ‌آفرینی‌هایشان، جنگ‌افروزی‌هایشان، به راه انداختن جریانهای جنگ‌افروز از قبیل همینهایی که حالا در عراق و سوریه و بقیّه‌ی جاها مشغول خرابکاری هستند؛ اینها کارهای آمریکا است." (238)

3- تبیین وضعیت جاری مردم و مسئولین در قبال اغواگری شیاطین عالم

"عرض کردیم، مراقبت در مورد شخصى که مسئولیّت ندارد به یک معنا است، مراقبت در مورد من و شما که حوزه‌ى مسئولیّتى داریم، به یک معناى دیگر است. مراقب باشیم که دستگاه محاسباتى ما به‌وسیله‌ى شیطانهاى انس و جن دچار اختلال نشود، مسائل را بد نفهمیم. شیطان که فقط شیطان جنّى نیست؛ ابلیس که فقط نیست؛ جَعَلنا لِکُلِّ نَبِىٍّ عَدُوًّا شَیطینَ الاِنسِ وَ الجِنِّ یوحى بعضُهُم اِلى‌ بَعضٍ زُخرُفَ القَولِ غُرورًا؛ شیاطین انس و جن به هم کمک هم میکنندمن همین‌جا تأکید کنم: یکى از خطاهاى محاسباتى این است که انسان در چهارچوب عوامل محسوس و صرفاً مادّى محدود بماند؛ یعنى عوامل معنوى را، سنّتهاى الهى را، سنّتهایى که خدا از آنها خبر داده است، آن چیزهایى را که با چشم دیده نمیشود، ندیده بگیرد؛ این یکى از خطاهاى بزرگ محاسباتى است. خداوند فرموده است: اِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکُم وَ یُثَبِّت اَقدامَکُم، دیگر از این واضح‌تر؟ اگر شما در راه خدا حرکت کنید، دین خدا را نصرت کنید، خدا شما را نصرت خواهد داد؛ این سنّت الهى است، این غیر قابل تغییر است: وَ لَن تَجِدَ لِسُنَّةِ اللهِ تَبدیلاً؛ اگر در راه احیاى دین الهى حرکت کردید و این جهت را رعایت کردید، خدا شما را نصرت خواهد داد. این را قرآن گفته است، با این صراحت که وعده‌ى الهى است؛ ما هم در عمل آن را تجربه کرده‌ایمبدانید این قطعه‌ى تاریخ انقلاب در تاریخ ممتدّى که در طول نسلهاى آینده، مورد بحث قرار خواهد گرفت، یکى از برجسته‌ترین مقاطع تاریخى است.در دنیاى مادّى، در دنیاى تسلّط ابرقدرت‌ها، در دنیاى ستیزه‌گرى همه‌جانبه‌ى با اسلام و معارف اسلامى و ارزشهاى اسلامى، یک نظامى به‌وجود بیاید برپایه‌ى اسلام، آن هم درست در نقطه‌اى که بیش از همه‌جاى دنیا تأثیر عوامل آن قدرتهاى منحرف کننده نفوذ داشتند و حضور داشتند. [این] چیز عجیبى است؛ من و شما عادت کردیم. این همان «اِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکُم» است. وَ یُثَبِّت اَقدامَکُم؛ دچار تزلزل هم نمیشوید، کما اینکه نشدیم. ملّت ایران دچار تزلزل نشد؛ این همه فشار، این همه توطئه، این همه آزار، این همه ناجوانمردى، ملّت ایران منصرف نشد. این یکى از سنّتهاى الهى است.آیه‌ى شریفه‌ى قرآن [میفرماید]: اَلَم تَرَ کَیفَ ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً کَلِمَةً طَیِّبَةٍ کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةً اَصلُها ثابِت وَ فَرعُها فِى السَّماء. تُؤتى اُکُلَها کُلَّ حینٍ بِاِذنِ رَبِّها. کلمه‌ى طیّب، اقدام درست، اقدام پاکیزه، اقدام براى خدا این‌جورى است، که این میماند، در زمین ریشه میدواند، مستحکم میشود و ثمربخش خواهد بود.

نظام جمهورى اسلامى آن کلمه‌ى طیّب است، مثل شجره‌ى طیّبه باقى مانده است، مستحکم‌تر شده است. امروز نظام جمهورى اسلامى به‌عنوان یک نظام، به‌عنوان یک حکومت، به‌عنوان یک مجموعه‌ى سیاسى با سى سال قبل از لحاظ استحکام قابل مقایسه نیست. در دو آیه بعد [میفرماید]: یُثَبِّتُ اللهُ الَّذینَ ءامَنوا بِالقَولِ الثّابِتِ فِى الحَیوةِ الدُّنیا وَ فِى الآخِرَة. همان تثبیت و اثبات را مجدّداً تکرار میکند. این عوامل را باید دید؛ در محاسبات ما این عوامل باید به حساب بیاید. همه‌ى عوامل سعادت و شقاوت و پیشرفت و پسرفت و به موفّقیّتها دست یافتن و نیافتن، در چهارچوب عوامل مادّىِ متعارفى که اهل مادّه، اهل محسوسات، به آنها دل خوش میکنند، محدود نمیماند؛ این عوامل در کنارش وجود دارد.(239)

"مدتهائی است که دشمنان ما این حرفها را میگویند و به زبان میآورند. میگویند میخواهیم ملت ایران - حالا آنها میگویند مسئولین، اما در واقع ملت ایران مورد نظرشان است - محاسباتش عوض شود. ما با یک محاسبه‌ای، یک راهی را انتخاب کردیمانقلاب اسلامی آمد تحولات عمده‌ای را در این کشور به وجود آورد؛ سلطنت را تبدیل کرد به حکومت مردم، مردم‌سالاری؛ وابستگی را تبدیل کرد به استقلال؛ عقب‌ماندگی تاریخىِ مزمن را تبدیل کرد به پیشرفت - که دارید میبینید - تحقیرشدگی را تبدیل کرد به اعتماد به نفس و احساس عزت؛ اینها کارهای انقلاب بوده. خب، دشمن ما، یعنی آن دستگاه مقتدرِ مادی که تا قبل از انقلاب بر اقتصاد این کشور و سیاست این کشور و فرهنگ این کشور و منابع این کشور و تصمیمهای مسئولان این کشور مسلط بوده، از این وضع ناراحت است؛ میخواهد این را عوض کند؛ چه کار کند؟ برای او تنها راه، منحصر در این است که ملت ایران و مسئولین ایران در نهایت به یک محاسبه‌ای برسند که احساس کنند ادامه‌ی این راه به صرفشان نیست. دشمن میخواهد این محاسبه را بر ذهن شما تحمیل کند؛ میخواهد من و شما به این نتیجه برسیم که صلاح نیست در مقابل آمریکا، در مقابل استکبار، در مقابل دستگاه‌های سیاسىِ تابع کارتلهای گوناگون اقتصادی، خیلی هم بایستیم و خیلی هم مقاومت کنیم؛ از بعضی از حرفها باید دست بکشیم؛ کمااینکه گفتند."(240)

"شما نگاه کنید در کشور خود ما، برخورد غربى‌‌ها و دست‌‌اندرکاران تمدن کنونى غرب در طول این صدسال اخیر، هشتاد نود سال اخیر، با کشور ما چگونه بوده. ما این‌‌همه تجربه‌‌ى ضربه زدن از سوى غرب داریم. عده‌‌اى هستند در کشور - روشنفکران غرب‌‌گرا، غرب‌‌زده، دلباخته‌‌ى غرب - این تجربه‌‌ها در مقابل چشم آنها است، [اما] از این تجربه‌‌ها درس نمیگیرند.

روشنفکر غرب‌‌زده، چون دستگاه محاسباتى‌‌اش دستگاه اختلال‌‌یافته‌‌اى است، از این تجربه‌‌ها استفاده نمیکند، بهره نمی‌برد، استنتاج درست نمیکند.

امروز بعضى‌‌ها باز دلشان میخواهد برگردند به همان شکل سابق. همان جریانهاى غرب‌‌زده - جریانهایى که عاشق غربند، ملت را تحقیر میکنند، داشته‌‌ها را تحقیر میکنند، فرهنگ و هویت ملى را تحقیر میکنند به نفع مسلطین غربى - دلشان میخواهد که همانها دوباره بیایند و براى امور کشور، فرهنگ کشور، جهت‌‌گیرى کشور، شاخص معین کنند و معرفى کنند... در مقابل اینها باید ایستاد. حرکت حرکت صحیح و عقلانى است.(241)

"الان در کشور خودمان بسیاری از حقایق هست که خیلی از روشنفکران نمیفهمند فرضاً امکان ایستادگی در مقابل قدرتهای مستکبر و مسلط امروز عالم را تحلیل‌گران سیاسی نمیفهمند و میگویند مگر میشود در مقابل آمریکا ایستاد!؟ شما اگر به تحلیل‌های تحلیل‌گران سیاسی نگاه کنید هرجا که باشند وقتی محاسبه میکنند، میگویند دودوتا چهارتاست، آنها پول دارند، تکنولوژی دارند، پیشرفت‌های علمی دارند، مغزهای فعال دارند، قدرت تبلیغاتی دارند، قدرت سیاسی دارند، قدرت لشگرکشی دارند، ببینید با کویت چه کردند؟ با عراق چه کردند؟ و در جاهای دیگر چه کردند؟ چگونه میشود در مقابل آمریکا ایستاد؟ به هرحال اگر واقعاً کار دست تحلیل‌گرها و حسابگرهای روشنفکر و متخصصین و کارشناسان باشد همه باید بروند در مقابل آمریکا سرخم کنند و بگویند: هر چه شما میفرمائید همان است؛

اما توده‌ی مردم میگویند چرا نمیشود ایستاد؟ یعنی یک احساس روشنی دارند و اگر چه آن احساس علمی و تحلیلی که مخصوص روشنفکران است را ندارند اما احساس روشن غیرعملی و ادراکی دارند و میگویند چرا نمیشود ایستاد، بعد هم در عمل که نگاه میکنیم میبینیم واقعاً میشود ایستاد! چون وقتی یک ملتی تصمیم گرفت میایستد. امروز هم دنیای استکباری در یک تحلیل نهایی، یک روشنفکر متخصصی که احساسات صحیح و دقیق داشته باشد و مسائل را بدون زاویه‌های دید مخصوص دنبال بکند، بالاخره به همین نتیجه میرسد و میبیند که تمام همّ و غمّ استکبار دنیا این است که عقاید توده‌ها را برگرداند به آن طرفی که خودشان میخواهند، چون اگر عقاید توده‌ها در آن طرفی که آنها میخواهند قرار نداشته باشد، واقعاً نمیشود با اینها مقابله کرد. ولذا با توده‌های مردم چه باید کرد؟ آیا میشود آنها را کشت؟ چنین چیزی امکان پذیر نیست.(242)

عضی‌ها اصرار دارند این شیطان بزرگ را با این خصوصیّات -که از ابلیس بدتر است- بزک کنند و به شکل فرشته وانمود کنند. چرا؟ دین به‌کنار، انقلابیگری به‌کنار؛ وفاداری به مصالح کشور چه میشود؟ عقل چه میشود؟ کدام عقلی و کدام وجدانی اجازه میدهد که انسان قدرتی مثل قدرت آمریکا را به‌عنوان دوست، به‌عنوان مورد اعتماد، به‌عنوان فرشته‌ی نجات انتخاب بکند؟ این‌[گونه‌] هستند؛ حقیقت امر این است. بله، خودشان را می‌آرایند؛ با ظاهر اتوکشیده، با کراوات، با ادکلن، با ظواهر بظاهر چشمگیر، خودشان را در چشم افراد ساده‌لوح جور دیگری جلوه میدهند؛ حقیقت رژیم آمریکا اینها است. این در مورد ما است؛ در مورد کشورهای دیگر هم همین‌جور است. ملّت بزرگ ایران این شیطان بزرگ را از کشور بیرون کرد؛ نباید بگذاریم دوباره برگردد؛ نباید بگذاریم از در رفت، از پنجره برگردد؛ نباید اجازه بدهیم نفوذ پیدا کند؛ دشمنی اینها تمام نمیشود.(243)

"دشمن اذیت میکند، آزار میکند، اما جز اذیت و آزار کاری از او برنمی‌آید. عرض کردم چند روزِ قبل از این، خدای متعال میفرماید: «لن یضرّوکم الّا اذی» ؛ کار آنها این است که به شما آزار برسانند، اما نمیتوانند جلوی شما را سد کنند، نمیتوانند راه شما را ببندند. این همه آمریکاییها در طول این سی سال علیه ملت ایران رجزخوانی کردند، هرچه در توان داشتند گفتند، کردند، تبلیغ کردند، امپراطوری خبیث رسانه‌ای را علیه ملت ایران به کار گرفتند؛ نتیجه این شده است که امروز ملت ایران به فضل الهی از همیشه شاداب‌تر، عازم‌تر، جازم‌تر، فعال‌تر، شکوفایی بیشتر در عرصه‌های مختلف را دارد مشاهده میکند؛ سعی آنها این بوده است که ملت را از نظام جمهوری اسلامی، از انقلاب جدا کنند. هر سال در ۲۲ بهمن، ملت ایران با حضور خودشان در این عرصه‌ی نمایش عمومی ملی و انقلابی، دشمن را ناکام کردند؛ سعیشان این است که ملت را جدا کنند." (244)

"یک واقعیت دیگری که نباید غفلت کرد، دشمنی دشمنان ما است. از دشمنی دشمن نباید غفلت کرد.  به قول سعدی: «دشمن چون از همه حیلتی فرومانَد، سلسله‌ی دوستی بجنبانَد»، آنگاه در دوستی کاری کند که هیچ دشمنی نکرده باشد؛ این را نباید فراموش کنیم؛ این واقعیتی است؛ دشمن ما هستند، دشمن اسلامند، دشمن استقلال ملی ما هستند و دشمن ملت ما هستند به‌خاطر این خصوصیات؛ بله، اگر چنانچه این ملت از انقلاب دست برمی‌داشت، از اسلام دست برمی‌داشت، خودش را تسلیم متجاوز و متعدی میکرد، از ملت ما خیلی هم راضی بودند، خیلی هم تعریف میکردند، اما با ملت بدند به‌خاطر این. قَد بَدَتِ البَغضآءُ مِن اَفواهِهِم؛ حرفهایی هم که میزنند، نشان میدهد که چقدر این بغض و دشمنی عمیق است. وَ ما تُخفی صُدورُهُم اَکبَر؛ آن مقداری که میگویند بخشی از آن دشمنی‌ها است که اینها بر زبان می‌آورند، والا آنچه که در دلهای آنها است بمراتب بیشتر است؛ این هم یک واقعیتی است که نباید از یاد برد و نباید فراموش کرد."(245)

ـ «یکی دیگر از تلاشهای استکبار - که جوانان عزیز، به این نکته توجّه داشته باشند جو سازی علیه کسی است که میخواهند او را از بین ببرند و از میدان خارج کنند. این کار، علیه جمهوری اسلامی، در طول این هفده سال، به اشدّ وجهی انجام گرفته است. واقعاً لازم است که جوانان و روشنفکران ما و کسانی که میخواهند در مسائل جهانی و سیاسی و مورد علاقه‌شان، روشن بینی پیدا کنند، باید به این نکته توجّه کنند.

امریکاییها، نه فقط نسبت به ایران، بلکه نسبت به هر دولتی که در هر گوشه از دنیا، آن را نپسندند، سیاستی دارند. البته، دولتی مثل دولت جمهوری اسلامی است که با اصل وجودش مخالفند. دولتی هم هست که فقط حرکتی از حرکتهای او و یک موضع‌گیریش را نمی‌پسندند. این سیاست هم، مخصوص امریکاییها نیست. همه قلدرهای دنیا، در دوران جدید ارتباطات و در عصر فنآوری مدرن، این سیاست را دارند؛ منتها امروز برای ما، امریکاییها این موضع غیرشریف را اتّخاذ کرده‌اند.

آن سیاست این است که از یک طرف، روی آن دولت(دولت دکتر احمدی نژاد)، انواع فشارها را بیاورند و به قدری این کار را بکنند که به خیال خودشان، آن دولت را عاجز نمایند. یعنی در دنیا، علیه او تبلیغات کنند؛ در داخل آن کشور، مردم را از آن دولت و آن نظام برگردانند؛ در صحنه اقتصادی، او را دچار محاصره اقتصادی کنند و در زمینه علوم و روشها و معارف و صنایع جدید، او را از پیشرفتها باز بدارند.»(246)

براي مشاهده عکس فوق در سايز بزرگ، اينجا يا بر روي آن کليک نماييد

براي دریافت فایل PDF(با کیفیت بالا و حجم 2.36) نمودار فوق، اينجا کليک نماييد

4-تبیین مسئولیت آتی مردم و مسئولین در قبال اغواگری شیاطین

" ما امروز در محاسباتمان نباید دچار اشتباه بشویم؛ نگذارید دشمن در دستگاه محاسباتی شما اثر بگذارد؛ نگذارید اغوا کند؛ نگذارید تطمیع او یا تهدید او اثر بگذارد. امروز نبرد جمهوری اسلامی با استکبار - که با انقلاب آغاز شد و همچنان با قوّت ادامه دارد - همان نبرد پیغمبران با طواغیت زمان، با شیاطین انس و جن است.

ما دنبال آرمانهای بلند هستیم؛ دنبال تشکیل جامعه‌ی اسلامی، نظام اسلامی، کشور اسلامی، امّت اسلامی و تحقّق بخشیدن به آرزوهای بزرگ پیامبران و صدّیقان و شهیدان[هستیم‌]؛و دستگاه‌های شیطانی زمان یک جبهه‌اند و طبعاً با یک‌چنین حرکتی مخالفند؛ {بنابراین}کارشکنی میکنند، اذیت میکنند، تهدید میکنند؛

 در عین حال با همه‌ی زرق و برقی که آن جبهه‌ی مقابل دارد و جلال ظاهری و توانایی‌های مادّی‌ای که دارد، این حرکت الهی و حرکت پیامبرانه راه خودش را دارد ادامه میدهد و پیش میرود، اثر میگذارد، روزبه‌روز توسعه پیدا میکند، روزبه‌روز عمق پیدا میکند.(247)

"باید به چیزهای عملی نگاه کرد؛ یعنی آرزوهایی که حق است و یک روزی بلاشک این آرزوها تحقق پیدا خواهد کرد. من یقین دارم که این آرزوها تحقق پیدا خواهد کرد، منتها بستگی دارد به اینکه شرایط و واقعیات چگونه پیش برود.

عوامل مؤثر در حوادث، غالبا متنوع است؛ اغلب این حوادث هم از ذهن انسان خارج است، از محاسبات دور است. تنها چیزی که قابل محاسبه است، اینهاست: «ان تنصرالله ینصرکم»(248)؛ «من کان لله کان الله له»، «ولینصرن الله من ینصره»(249)؛ چون غیبی است و خدای متعال فرموده و «هو اصدق القائلین» است. غیر از این، همه این مطالعات و برنامه ریزی‌ها قابل خدشه است، به خاطر اینکه عوامل مؤثر در حوادث از محاسبه خارج است. قدرتهای جهانی هم امروز در محاسباتشان همین را میدانند و ملاحظه هم می کنند؛ لذا شما میبینید یک چیزهایی را برنامه‌ریزی می‌کنند یا اعلان میکنند، بعد تحقق پیدا نمیکند؛ نه به خاطر این است که پشیمان شده‌اند، برای این است که میبینند نمیشود. حوادثی پیش می‌آید که محاسبه نشده است. بنابراین آن چیزهایی را که عملی است، باید به طور جدی مطرح کرد و دنبال کرد." (250)

"من مایلم یک مقداری از واقعیتهای جامعه را مطرح کنم. واقعیتهائی وجود دارد که اگر ما این واقعیتها را در محاسبات خودمان نیاوریم، قطعاً در قضاوت اشتباه خواهیم کرد؛ در انتخاب راه هم اشتباه خواهیم کرد. این واقعیتها را باید دید. البته هیچکدام از این واقعیتهائی که من عرض میکنم، تحلیل نیست؛ همه واقعیتهای مشهودِ پیش روی ماست.

من قبلاً این را عرض بکنم؛ ما وقتی که میخواهیم آرمان گرایی همراه با واقع‌بینیداشته باشیم - یعنی واقعیتها را ببینیم، بر اساس واقعیتها حرکت خودمان را تنظیم کنیم - باید توجه کنیم که به لغزشهائی که در اینجا ممکن است پیش بیاید، دچار نشویم. لغزشگاه‌هائی وجود دارد.

یک لغزشگاه، واقعیت‌پنداری است؛ چیزهائی را که واقعیت ندارد، انسان واقعیت تصور کند؛

دشمنانی که جبهه‌ای را در مقابل کشور ما، ملت ما، انقلاب ما تشکیل دادند، سعی میکنند واقعیت‌سازی کنند، واقعیت‌نمائی کنند، یک چیزهائی را به عنوان واقعیتهای مسلّم در نظر ما جلوه‌گر کنند؛در حالی که واقعیتها آنها نیست. باید مواظب باشیم درگیر و دچار واقعیت‌سازی‌های خلاف واقع نشویم. فرض بفرمائید اگر چنانچه ما توان خودمان را بیشتر از واقع بدانیم، یا کمتر از آنچه که واقعیت است، بدانیم، دچار خطا خواهیم شد؛ توان دشمن را هم اگر بیشتر از آنچه که هست، یا کمتر از آنچه که هست، ببینیم، دچار اشتباه محاسبه خواهیم شد. این از آنجاهائی است که طراحان دشمن وارد میدان میشوند. شما ملاحظه کنید؛ در تبلیغات گسترده‌ی رسانه‌ایِ دشمنان ما سعی میشود توان داخلی و ملی کشور تحقیر شود و کوچک شمرده شود؛ متقابلاً توان دشمن بیش از آنچه که هست، معرفی شود؛ این یکی از لغزشگاه‌هاست. اگر ما از آن مقداری که دشمن باید مورد ملاحظه قرار بگیرد، بیشتر او را محاسبه کردیم و بیشتر از او ترسیدیم، قطعاً دچار خطای در محاسبه خواهیم شد؛ راه را عوضی خواهیم رفت؛ این یکی از لغزشگاه‌هاست.

یکی از لغزشگاه‌ها در دیدن واقعیت، برمی گردد به درون خود ما؛

 گاهی دلبستگی‌های ما فلج کننده است. دلبستگی‌های ما موجب میشود که ما یک چیزهائی را واقعیت بپنداریم که واقعیت ندارد؛ در واقع خطائی است که نفس راحت‌طلب ما یا دلبسته‌ی ما به مسائل مادی، بر ما تحمیل میکند؛ در حالی که واقعیت ندارد.

یکی از این لغزشگاه‌ها این است که انسان تصور کند دست یافتن به آرمانها بدون هزینه امکان‌پذیر است؛

ما در دوران مبارزات هم میدیدیم؛ بعضی‌ها بودند که اهداف مبارزات را قبول داشتند، اما حاضر نبودند در راه این مبارزات هزینه‌ای بدهند، قدمی بردارند. امروز چنین کسانی هم هستند؛ تصور میکنند که باید به هدفها رسید، بدون دادن هزینه؛ لذا آنجائی که پای هزینه دادن در میان است، عقب میکشند. این عقب‌کشیدن‌ها در بسیاری از موارد موجب میشود که انسان در محاسبه اشتباه کند؛ خطی را که باید در مقابل دشمن دنبال کند، دنبال نکند.

یک لغزش دیگر این است که ما بخشی از واقعیتها را ببینیم، بخش دیگری از واقعیتها را نبینیم؛

این هم موجب خطاست؛ خطای در محاسبه را به دنبال خواهد داشت. واقعیتها را باید با هم دید و دانست.(251)

"امروز سعادت کشور ما در ادامه‌ی راه امام است. امروز همه‌ی آرمانهای بحقی که این ملت دارد، به‌وسیله‌ی خط امام و راه امام تأمین میشود؛ این را من با محاسبه و دقت و با قرائن و شواهد عینی و ملموس عرض میکنم. این ملت اگر امروز بخواهد در مقابل قدرتهای استکبارىِ شکل گرفته - که به هیچ چیزی کمتر از بلعیدن ملتها قانع نیستند - بایستد و هویت و استقلال خود را حفظ کند و بتواند با رأی و نظر خود، راه زندگی اش را انتخاب کند، هیچ راهی ندارد جز این‌که به خط امام و راه امام متمسک شود؛ هم تفکرات او را در مجرای زندگی و عمل و فکر قرار دهد و هم شیوه‌ی او را. شیوه‌ی او، تسلیم شدن به فرم و الگوی بیگانه نبود. این‌طور نبود که میدان بازی را دشمن معین و ترسیم کند و چون هر بازیکنی یک طور بازی میکند، امام هم در آن میدان مشغول کار شود؛ نخیر، میدان را خودش انتخاب و ترسیم میکرد؛ لذا دشمن را غافلگیر میکرد. امام ساز و کار استکبارىِ امروز دنیا را به هم زد.(252)

"ملّت ایران حالاحالاها باید منتظر باشد که دشمنان به کارها و فتنه‌ها و خباثتهاى خودشان براى اینکه زیبایى‌هاى انقلاب از یاد برود ادامه بدهند. دشمن دست بر نمیدارد؛ تا انقلاب را یا تحریف کنند یا به دست فراموشى بسپرند و کارى کنند که ملّت حرکت خود، سابقه‌ى خود و کار بزرگى را که کرده است فراموش کند، دچار نسیان و غفلت بشود؛ کسى که گذشته‌ى افتخارآمیز خود را نمیداند، نمیتواند در آینده هم حوادث افتخارآمیز براى خودش درست کند، این تلاش را دشمنان دارند میکنند."(253)

دشمن را بشناسید، ادامه صفوف دشمن را در داخل کشور بشناسید، روشهای دشمنی را بشناسید، تبدیل شده و ترجمه شده آن روشها در داخل کشور را هم بشناسید. در داخل دانشگاه، در داخل دبیرستان، در متن جامعه، در فعّالیتهای کشور، در مطبوعات و در تبلیغات، ادامه حضور استکبار را بشناسید. استکبار میخواهد در این کشور و در میان این ملت، ایمانِ عمیق نباشد، سرگرمی به شهوات باشد، «معروف» اسلامی نباشد و آنچه از نظر اسلام «منکر» است، رایج باشد. استکبار میخواهد در داخل کشور، تنبلی و بیکارگی باشد، سازندگی و ابتکار و اصلاح امور اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی مردم نباشد. استکبار میخواهد پیشرفت علم و دانش در کشور نباشد، تحقیقات نباشد، کلاسِ درس نباشد.

ای بسا کسانی باشند که با طرح شعارهای فریبنده، همان کاری را بکنند که استکبار میخواهد. باید شما کاملاً هوشیار باشید. این، توقّع ما از نسل جوان است. به این اکتفا نکنیم که «مرگ بر استکبار» یا «مرگ بر امریکا» بگوییم. این، یک شعار است و لازم است و هست؛ اما همه قضیه، این نیست. از جمله آن عملهایی که گفتیم همراه با شعار لازم است، یکی کار روی این شعار است. شما جوانان، دور هم بنشینید و با هم صحبت کنید. این که من گفتم دانشگاه و محیط جوان باید سیاسی باشد، معنایش همین است. این چیزی را که به عنوان عَلَم، مسیر این ملت و این کشور معرفی میشود - یعنی مبارزه با استکبار جهانی - تبیین کنید و بشکافید.(254)

«حُسن کار این است که ملت بصیر است، بیدار است، معنای کار دشمن را میفهمد، حرکات دشمن را جهت‌یابی میکند؛ میفهمد چرا دشمن این سیاست را اتخاذ کرده است، نقطه‌ی مقابل او حرکت میکند، بر داشته‌های خود پافشاری میکند، حضور خود را در این عرصه‌ی عظیم عزت ملی نشان میدهد، خودش را نشان میدهد، حضور خودش را اثبات میکند؛ این حُسن قضیه است. بصیرت عمومی مردم در مقابل تبلیغاتی که دشمنان میکنند - بیشتر از همه آمریکاییها و صهیونیستها - راه را اشتباه نمیکنند، دچار آن اشتباهی و خطایی که دشمن در پی آن است که ملت ایران دچار آن بشود، دچار نمیشوند؛ این حُسن قضایای عظیم ملی و کلان ما است». (255)

 ⛔️ شناخت یکی از خطرهای اصلی و حربه های اغواگری شیاطین:

 «یکی از چیزهایی که بنده نگران آن هستم، این است که این نسل جوانِ بالنده‌ی ما که بحمدالله، هم آگاه و با بصیرت است، هم دارای انگیزه است، آماده به‌کار است، وسط میدان است، انقلابی است، بتدریج این حوادث مهم را، این عبرتهای بزرگ دوران معاصر را از یاد ببرد.»(256)

«من به جوانان عرض میکنم، با تاریخ گذشته نزدیک کشورتان آشنا شوید؛ چون یکی از راههای فریب و اغواگری، تحریف تاریخ است که امروز متأسفانه این کار به‌وفور صورت میگیرد.» (257)

 خطرِ تضعیف حافظه‌ تاریخی

برنامه و عملکرد جریان باطل در عالَم برای تحریف حقایق تاریخی نیز بر اهمیت موضوع می‌افزاید. یکی از حربه‌های قدرت‌های مستکبر و استعمارگر قطع رابطه‌ی ملت‌ها با تاریخ‌شان و «انهدام هویت تاریخی» آنها است.

مستکبرین و عوامل‌شان از راه‌های گوناگونی به دستکاری در واقعیات تاریخی به قصد بَزَک کردن چهره‌ی ظالمان و جنایتکاران پرداخته و ابائی از «تحریف تاریخ» برای فریب و اغواگری نیز ندارند. بر این اساس است که امام خامنه‌ای آگاهی جوانان از تاریخ را برای جلوگیری از این توطئه ضروری می‌دانند:

علاوه بر اهمیت ذاتی توجه به تاریخ و نگاه عبرت‌آموزانه به آن، آفات و خطرات مهمی از ناحیه‌ی کم‌توجهی به تاریخ و آگاهی نداشتن از حقایق تاریخی ایجاد می‌گردد. یکی از مهم‌ترین این خطرات «تضعیف حافظه‌ی تاریخی ملّت» و در نتیجه به اشتباه افتادن در شناخت وضعیت فعلی و آینده است:

«حوادث نباید کهنه بشود؛ حافظه‌ی تاریخی یک ملّت نباید ضعیف بشود.اگر جوانهای ما در سرتاسر کشور این حوادث را ندانند، تحلیل نکنند، عمق‌یابی نکنند، در شناخت کشورشان و در شناخت آینده دچار اشتباه خواهند شد. جوانها باید این حوادث را درست بشناسند و بدانند که چه شد، چه اتّفاق افتاد، چه کسی بود؛ اینها را باید جوانها بفهمند.» (258)

 مسئله اصلی «عبرت گرفتن» است

در نگاه امام خامنه ای به مسئله‌ی تاریخ، «عبرت گرفتن» از تاریخ، مسئله‌ی اصلی و درسی قرآنی است:

«من، همیشه به جوانان و محصّلین و طلّاب و دیگران میگویم که تاریخ را جدّی بگیرید و با دقّت نگاه کنید، ببینید چه اتفاقی افتاده است: «تلک أمة قد خلت». عبرت از گذشتگان، درس و آموزش قرآن است.» (259)

«نکته‌ای بلیغ در قرآن است که ما را به فکر می‌اندازد. قرآن به ما میگوید: نگاه کنید و از گذشته‌ی تاریخ، درس بگیرید. حال ممکن است بعضی بنشینند و فلسفه‌بافی کنند که گذشته، برای امروز نمیتواند سرمشق باشد... کاری به کار آنها نداریم. قرآن که صادق مصدِّق است، ما را به عبرت گرفتن از تاریخ دعوت میکند.» (260)

دو مفهوم «عبرت» و «درس» گرفتن از تاریخ نیز به‌روشنی از سوی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای تبیین شده است:

«درسها به ما میگویند که چه باید بکنیم؛ ولی عبرتها به ما میگویند که چه حادثه‌ای اتّفاق افتاده و چه واقعه‌ای ممکن است اتّفاق بیفتد.» (261)

« بنده در قضایای تاریخ اسلام این مطلب را مکرّراً گفته‌ام که، چیزی که امام حسن مجتبی علیه‌السّلام را شکست داد، نبودن تحلیل سیاسی در مردم بود. مردم، تحلیل سیاسی نداشتند. چیزی که فتنه‌ی خوارج را به‌وجود آورد و امیرالمؤمنین علیه‌السّلام را آن‌طور زیر فشار قرار داد و قدرتمندترین آدم تاریخ را آن‌گونه مظلوم کرد، نبودن تحلیل سیاسی در مردم بود واِلّا همه‌ی مردم که بی‌دین نبودند. تحلیل سیاسی نداشتند. یک شایعه دشمن می‌انداخت؛ فوراً این شایعه همه جا پخش می‌شد و همه آن را قبول می‌کردند!» (262)

 ضرورت توجه به این مهم در شرایط حاضر:

«من آخرین نکته‌ای را که میخواهم عرض بکنم، این نگرانی و دغدغه‌ای است که بنده به مناسبت حضور موسم انتخابات در کشور ما، از تخریبها دارم. متأسفانه چند وقتی است که رائج شده؛ من حقیقتاً از این جهتگیریای که در گوشه و کنار مشاهده میشود، نگرانم. نه اینکه حالا افراد زیاد هم هستند، نه، عده‌ی کمی هستند؛ منتها همان تحرک عده‌ی کم، فضای جامعه را خراب میکند؛ مثل یک جمعیت هزار نفری یا دوهزار نفری که یک جا نشسته‌اند، پنج، شش نفر هم دچار سرماخوردگی و سرفه‌اند و دائم سرفه میکنند؛ این کار فضای مجلس را خراب میکند؛ واقعاً این‌طوری است.

متأسفانه عده‌ای با انگیزه‌های گوناگون، تا فصل انتخابات میشود، تخریبهایشان هم از همان نزدیکی انتخابات شروع میشود. حالا بعضی با انگیزه‌های سیاسی و بعضی با انگیزه‌های حتّی دینی اشخاص - چهره‌های سیاسی، چهره‌های دینی، چهره‌های انقلابی، موجّهین حوزه‌های علمیه و حتّی محترمین از علما و روحانیون - را مورد تخریب قرار میدهند. این چه کاری است؟! این نه منطق شرعی دارد و نه منطق عقلایی؛ نه شرع با این کار موافق است، نه عقل. اگر واقعاً انسان از یک جهتگیریای که خیال میکند فلان کس یا فلان کسان در آن جهتگیری هستند، ناراضی است، راهش تخریب و اهانت به اشخاص نیست، راهش اسم آوردن از این و آن نیست، راهش تبیین است. از اول، حرکت انقلاب بر اساس تبیین به وجود آمد و حقایقی تبیین شد. وقتی انسان یک جایی روشنایی را معرفی کرد، تاریکی به خودی خود معرفی خواهد شد. عیبی ندارد تاریکی را هم معین کنند. اسم آوردن از اشخاص، تخریب کردن چهره‌های محترم و موجّه، منطق عقلی ندارد. این نیست؛ این، آن مقصود را حاصل نمیکند. از نظر شرعی هم که معلوم است. این‌طور کارها عادتاً خالی از افتراء ناخواسته، دروغ ناخواسته و قول به غیرعلم ناخواسته، نیست. قرآن به ما میگوید: «لو لا اذ سمعتموه ظنّ المؤمنین و المؤمنات بأنفسهم خیرا»؛ چرا به هم حسن‌ظن ندارید؟ چرا حمل بر صحت نمیکنید؟ خوب شما کسی را قبول ندارید، آن اثری را که بر قبول داشتن مترتب میشود، مترتب نکنید؛ اما اینکه انسان بیاید دست به تخریب بزند، این بسیار کار بدی است.» (263)

 ثمرات نگاه عبرت‌گیرانه نسبت به رویدادهای تاریخی

اما نگاه عبرت‌گیرانه نسبت به رویدادهای تاریخی چه ثمراتی برای ما خواهد داشت؟ رهبر معظم انقلاب برخی از مهم‌ترین نتایج این نوع نگاه به تاریخ را تبیین کرده‌اند.

۱. شناخت جبهه‌بندی‌ها

در اندیشه‌ی امام خامنه‌ای هرچند روش‌های زندگی بشر در طول تاریخ عوض می‌شود ولی جبهه‌بندی‌های اصلی تغییر نمی‌یابد:

«من واقعاً به شما برادران و خواهران عزیز توصیه میکنم که با تاریخ آشنا شوید. تاریخ درس است؛ از تاریخ بسیار درسها میشود آموخت و بسیار تجربه‌ها میشود به دست آورد. عدّه‌ای سعی میکنند حوادث روزگار ما را یک حوادث استثنایی -که به هیچ وجه از تاریخ قابل استفاده نیست- وانمود کنند. این غلط است. رنگهای زندگی عوض میشود، روشهای زندگی عوض میشود؛ اما پایه‌های اصلی زندگی بشر و جبهه‌بندیهای اصلی بشر، تغییری پیدا نمیکند.»(264)

با چنین زمینه‌ای، آگاهی از تاریخ در واقع اطلاع از سرنوشت عمومی ملت‌ها است:

«نگاه به تاریخ باید ما را از سرنوشت عمومی ملتها و آحاد بشری آگاه کند؛ درس است، راه را نشان میدهد. این سرنوشت ملتهاست. سرگذشت تاریخ عمومی ملتهاست.» (265)

۲. درک شرایط و فهم وظایف

عبرت‌ها و درس‌های تاریخی صحنه‌ی تحولات را پیش روی انسان به‌صورت روشن نمایان کرده و وظایف را مشخص می‌سازد: «من، یک وقت درباره عبرتهای ماجرای امام حسین صحبتهایی کردم و گفتم که ما از این حادثه، غیر از درسهایی که می‌آموزیم؛ عبرتهایی نیز میگیریم. «درسها» به ما میگویند که چه باید بکنیم؛ ولی «عبرتها» به ما میگویند که چه حادثه‌ای اتّفاق افتاده و چه واقعه‌ای ممکن است اتّفاق بیفتد.» (266)

نگاه عبرت‌گیرانه به تاریخ ناظر به آینده بوده و برای درک شرایط و وظایف امروز ما ضروری است. از این منظر است که رهبر انقلاب تاریخ را «شرح حال ما، در صحنه‌ای دیگر» معرفی می‌کنند:

«در تاریخ چیزی هست که اگر بخواهیم از آن عبرت بگیریم، باید دغدغه داشته باشیم. این دغدغه، مربوط به آینده است... تاریخ را با قصّه اشتباه نکنیم. تاریخ یعنی شرح حال ما، در صحنه‌ای دیگر... تاریخ یعنی من و شما؛ یعنی همینهایی که امروز این‌جا هستیم. پس، اگر ما شرحِ تاریخ را میگوییم، هر کداممان باید نگاه کنیم و ببینیم در کدام قسمتِ داستان قرار گرفته‌ایم. بعد ببینیم کسی که مثل ما در این قسمت قرار گرفته بود، آن روز چگونه عمل کرد که ضربه خورد؟ مواظب باشیم آن‌طور عمل نکنیم.» (267)

 ۳. هموارسازی راه آینده

و با شناخت تاریخ است که می‌توان «امروز» را به‌درستی فهم کرد و راهِ «آینده» را هموار نمود:

«میخواهیم از راه شناختن تاریخ خود، گذشته‌ی خود و برجستگان این تاریخ، خود را درست بشناسیم؛ امروزمان را درست بفهمیم و راه فردامان را تشخیص بدهیم و باز کنیم... ما به گذشته که نگاه میکنیم، با این چشم نگاه میکنیم. گذشته برای ما یک وسیله و آئینه‌ای است؛ مایه‌ی عبرتی است تا راه آینده‌مان را هموار کنیم.» (268)

 راه پیروزیچیست؟

اما راهکار برون‌رفت و پیروزی در این جنگ احزاب جدید چیست؟ با توجه به بیانات امام خامنه ای در چند ماه اخیر، و توجه ایشان به دو موضوع «معنویت» و «انقلابی‌گری»، به‌نظر می‌رسد راهکار پیروزی، ایجاد همان شاخصه‌هایی است که رهبر معظم انقلاب در بیانات خود در سالگرد رحلت امام خمینی رحمه‌الله‌علیه، به‌عنوان "سه عنصر اصلی شخصیت امام" برشمردند: «مؤمنِ متعبّدِ انقلابی». «ما امام را با صفات متعدّدی همواره توصیف می‌کنیم امّا این صفت -که ما کمتر امام را با آن توصیف کرده‌ایم- یک صفت جامع است؛ مؤمن است، متعبّد است، انقلابی است.»(269)

جریان حزب‌الله و جامعه مؤمن و انقلابی باید بتواند هم در "خودسازی"و هم در "دگرسازی"این سه عنصر را با هم تقویت و لحاظ کند. باید "مؤمن" باشد چراکه «وقتی انسان مؤمن شد و دل او باور کرد، آن‌وقت... در میدان جنگ هم، مثل یک گلوله‌ی آتش، در دل هدف می‌نشیند»(270)

متعبد" باشد چراکه «هرچه جوانان و دانشجویان دارای تعبّد و تدیّن بیشتر باشند، عمل، رفتار و فکر آن‌ها از آسیب کمتری برخوردار خواهد بود»(271)

آنها که در میدان امتحان جنگ احزاب، دل‌هایشان مریض شد و جزو گروه اول شده و دچار ریزش شدند نیز فاقد این عنصر بودند. اما این دو کافی نیست، "انقلابی بودن" هم شرط است. «البته انقلابی‌گری برخلاف نظر و تبلیغ برخی‌ها، تندروی نیست بلکه انقلابی‌گری یعنی عادلانه، خردمندانه، دقیق، دلسوزانه، منصفانه، قاطعانه و بدون رودربایستی عمل کردن»(272)

با مجموع این سه عنصر است که جریان حزب‌الله می‌تواند در جنگ احزب جدید به پیروزی دست یابد. "هَذَا مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ. "

 

 در قسمت ششم(فصل پنجم) این یادداشت، به جمع بندی مباحث مطروحه در مقدمه و پنج فصل گذشته و پیش بینی آینده پرداخته خواهد شد.

 

ادامه دارد ....

حمید دیانی

لينک کوتاه مطلب: https://miniurl.ir/oFWox