امام خامنه ای: «"وقتی یک انقلاب در یک کشور به وجود میآید، برای این است که اوضاع عمومی و نظام اجتماعی کشور را عوض کند؛ حکومت را دگرگون کند؛ روابط اجتماعی و اقتصادی را دگرگون کند. این، هدفِ یک انقلاب است. اما هدفِ عوض شدن و دگرگون شدن اوضاع اجتماعی چیست؟ چرا میخواهیم اوضاع اجتماعی عوض شود؟ برای اینکه اخلاق مردم عوض شود. برای اینکه در نظام فاسد و جائر و در نظام طاغوتی، انسانها بد تربیت میشوند. انقلاب برای این است که جامعه را عوض کند و عوض کردن جامعه برای این است که اخلاق انسانها عوض شود. برای این است که انسانها به خوبی تربیت شوند... اینگونه است که عدالت اجتماعی تأمین میشود. عدالت اجتماعی، یک اصل است. یک هدف اصلی و والاست. اما عدالت اجتماعی، در صورتی در جامعه تامین میشود که افراد در جامعه تربیت شده باشند؛ ظلم نکنند و زیر بار ظلم نروند. عدالت اجتماعی، به مقدار زیادی وابسته به اخلاق است. البته بخش عمده آن مربوط به مقرّرات و قوانین جامعه است. اما مقرّرات و قوانین، بدون اینکه افراد از اخلاق الهی و اسلامی برخوردار باشند، چندان کارساز نیست.»
سلسله گفتار پیش رو، حاوی متن پیام رهبر معظم انقلاب درآستانه نخستین سالگرد رحلت بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی(قدّسسرّه) -در بخش اول- و ضمیمهی گزیده بیاناتی از حضرت امام خمینی(قدّس سرّه) و حضرت امام خامنه ای (دام ظلّه) بر اساس محورهای دوازده گانه پیام مذکور -در بخش دوم- است. این گزیده ها، هم نشان دهنده ثبات اندیشه و مبانی فکری و سیاسی انقلاب و نظام اسلامی در طول نزدیک به چهار دهه پس از پیروزی است و هم تبیین کننده معارف انقلاب اسلامی از زبان این دو امام و رهبر بزرگوار انقلاب اسلامی می باشد.
«پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛ حضرت آیتالله العظمی امام خامنه ای ولی امر مسلمین جهان و رهبر معظم انقلاب اسلامی در اولین سالگرد رحلت حضرت امام خمینی (قدّس سرّهالشّریف) پیام بسیار مهمی صادر فرمودند. به دنبال تبیین محتوای اولیه به عنوان مقدمه موضوع(قسمت اول)؛
پیام رهبر معظم انقلاب در آستانه نخستین سالگرد ارتحال امام خمینی(ره)- ۱۳۶۹/۳/۱۰ + نمودار مربوطهدر بخش اول این منشور؛(قسمت دوم)
و در بخش دوم آن،شرح پیام ۱۰خرداد ۱۳۶۹ امام خامنه ای در قالب:
ـ فصل اول: زنده داشتن یاد، راه و خط امام (قسمت سوم) ؛
فصل دوم:«تحقق اسلام ناب؛ بزرگترین وظیفه» (قسمت چهارم)؛.
فصل سوم(قسمت پنجم) این گفتار به موضوع «عدالت اجتماعی و قسط اسلامی» می پردازد:
الف- سرمشق: بر اساس دیدگاه های امام خمینی(قدّسسرّهالشرّیف)
"اسلام خدایش عادل است، پیغمبرش هم عادل است و معصوم، امامش هم عادل و معصوم است، قاضیاش هم معتبر است که عادل باشد، فقیهش هم معتبر است که عادل باشد، شاهد طلاقش هم معتبر است که عادل باشد، امام جماعتش هم معتبر است که عادل باشد، امام جمعهاش هم باید عادل باشد - از ذات مقدس کبریا گرفته تا آن آخر. زمامدار باید عادل باشد؛ وُلاتشان (۱) هم باید عادل باشند. این وُلاتی که در اسلام میفرستادند، والیهایی که میفرستادند به این طرف و آن طرف، امام جماعتشان هم بود، باید عادل باشد." (1)
"ما عدالت اسلامی را میخواهیم در این مملکت برقرار کنیم. اسلامی که راضی نمیشود حتی به یک زن یهودی که در پناه اسلام است تعدّی بشود. اسلامی که حضرت امیر - سلام الله علیه - میفرماید برای ما چنانچه بمیریم ملامتی نیست، که لشکر مخالف آمده است و فلان زن یهودیّهای که معاهد بوده است خلخال را از پایش درآورده"(2) است. است. (۱) ما یک همچو اسلامی که عدالت باشد در آن، اسلامی که در آن ظلم هیچ نباشد، اسلامی که آن شخص اوّلش با آن فرد آخر همه در سواء در مقابل قانون باشند، در اسلام آن چیزی که حکومت میکند یک چیز است، و آن قانون الهی. پیغمبر اکرم هم به همان عمل میکرده است؛ خلفای او هم به همان عمل میکردند؛ حالا هم ما موظّفیم که به همان عمل کنیم. قانون حکومت میکند. شخص هیچ حکومتی ندارد. آن شخص ولو رسول خدا باشد، ولو خلیفه رسول خدا باشد، شخص مطرح نیست در اسلام.(3)
"جمهوری اسلامی معنایش این است که عدالت باشد." (4)
"خدای تبارک و تعالی میفرماید که انبیا را ما فرستادیم، بینات به آنها دادیم، آیات به آنها دادیم، میزان برایشان دادیم و فرستادیم لِیَقوُمَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ؛ (۱) غایت این است که مردم قیام به قسط بکنند، عدالت اجتماعی در بین مردم باشد، ظلمها از بین برود، ستمگریها از بین برود، ضعفا به آنها رسیدگی بشود، قیام به قسط بشود. دنبالش هم میفرماید: وَ انْزَلْنَا الْحَدید. تناسبِ این چیست؟ تناسب این است که با حدید باید اینها انجام بگیرد؛ با بینات، با میزان و با حدید. فیهِ بَأسٌ شَدیدٌ؛ یعنی، اگر شخصی یا گروهی بخواهند یک جامعه را تباه کنند، یک حکومتی را که حکومت عدل است، تباه کنند، با بینات با آنها باید صحبت کرد. نشنیدند، با موازین، موازین عقلی صحبت کرد. نشنیدند با حدید."(5)
"عدالت را اجرا کنید، عدالت را برای دیگران نخواهید، خودتان هم بخواهید. در(6) رفتار عدالت داشته باشید، در گفتار عدالت داشته باشید، تشریفات را کم کنید، و این ملت را خدمتگزار باشید.(7)
ب- رهنمود: بر اساس دیدگاه های امام خامنهای(مدّظلّهالعالی)
گسترش امکانات تا اعماق روستاها، نشانه ای از موفقیت جمهوری اسلامی
"ممکن است بگویند درآمد ملی در فلان دورهی قبل از انقلاب این رقم را داشته، که اگر با امروز مقایسه کنیم، با توجه به مسائل تورم، رقم خوبی را نشان میدهد؛ اما باید گفت که درآمد ملىِ آن روز، چیزی غیر از معنای درآمد ملىِ امروز بود. امروز جمهوری اسلامی تا اعماق روستاها را کشور و ملت ایران میداند. امروز راهآهن، خط شوسه، امکانات ارتباطی، بزرگراهها، برق، آب، تلفن و وسایل آسایش، مخصوص شهرهای بزرگ نیست؛ اما آن روز اینطور نبود. من میدیدم که امام (رضواناللَّهتعالیعلیه) غالباً حرص و جوش میخوردند که چرا این آمارها را نمیدهید. حالا بنده خودم وقتی با مجامع گوناگون روبهرو میشوم، همین حرص را میخورم. آمارها فوقالعاده است. بله، یک عده آدم بدخواه، بدجنس، بی مسؤولیت، بیفکر نسبت به آن کاری که میکنند و تابع دشمنان خارجی، ممکن است آمارها را زیر سؤال ببرند؛ که میبرند هم: بله، دولت اینطوری گفته؛ پس موفقیتها کجاست!؟ آیا باید آمار این موفقیتها را به تهران بیاورند و در دفترتان به شما نشان بدهند!؟ شما باید بروید و ببینید که این موفقیتها کجاست. من به بوشهر رفته بودم؛ آمار سازندگیها در بوشهر را که به من دادند، واقعاً حیرتآور بود؛ چون بوشهر یک استان فوقالعاده فقیر است.
البته نباید کسی تصور کند که آنچه انجام گرفته، خواهد توانست چهرهی ظاهر این کشور را آنچنان دگرگون کند که دیگر انسان اثری از دردهای گذشته پیدا نکند؛ نه، اینطور نیست؛ این مثل همان فتح بصره است! مگر میشده در مدت سیزده سال اینطور کار کرد؟ مگر آنهایی که ثروتها و بودجههای ملیشان، ده برابر، بیست برابر و گاهی صد برابر ماست، توانستهاند فقر را در کشورهاشان ریشهکن کنند!؟ البته ما با آنها قیاس نمیشویم؛ آنها نمیخواهند عدالت اجتماعی را دنبال کنند.
تفاوت نگاه اسلام و سرمایه داری به عدالت
مبنای سیاست سرمایهداری بر این نیست که همهی انسانها بایستی مستغنی باشند و فقیر نباشد. آنها اگر فقیر را غنی میکنند، بهخاطر این است که فقیر باید برایشان کار کند؛ ولی فقیری که برای آنها کار نمیکند، میگویند بگذار بمیرد! چنانچه سرمایهداران و کمپانیها و تراستها نتوانستند آدم ولگرد و بیکار را به کار بگیرند - یعنی لازمش نداشتند - اگر به آنها بگویند آیا دلتان میخواهد به شما یک آمپول بدهیم بزنید و این افراد را از بین ببرید، میگویند بله، بدهید بزنیم! بنابراین، برای آنها مسأله این است؛ اما برای ما مسأله غیر از این است. ما میگوییم نه فقط انسانی که در این کشور هست - منتها نسبت به انسان این کشور، ما یک مسؤولیت فوریتر داریم - بلکه همهی مسلمین در عالم، به یک معنا عایلهی ما هستند. اگر از مسلمین هم فراغت پیدا کردیم، همهی گرسنگان دنیا - در صورتیکه محارب نباشند - عایلهی ما هستند؛ این مسأله، مسألهی اعتقادی است. کشورهای غربی و پیشرفتهی اقتصادی، نخواهند توانست بکلی فقر را برطرف کنند؛ اما جمهوری اسلامی در این جهت حرکت میکند و انشاءاللَّه به اینجا خواهد رسید."(8)
تأمین عدالت، هدف اصلی نظام جمهوری اسلامی
"آنچه که من به برنامهریزان و مسؤولین دولتی مؤکّداً سفارش میکنم، این است که در این برنامه توجّه کنند که هدف اصلی، کمک به طبقات محروم جامعه باشد. این، چیزی است که ما را به «عدالت اجتماعی» نزدیک میکند. هدف اصلی در کشور ما و در نظام جمهوری اسلامی، عبارت از تأمین عدالت است و رونق اقتصادی و تلاش سازندگی، مقدّمه آن است. ما نمیخواهیم سازندگی کنیم که نتیجه این سازندگی یا نتیجه رونق اقتصادی، این باشد که عدّهای از تمکّن بیشتری برخوردار شوند و عدهای فقیرتر شوند. این، به هیچوجه مورد رضای الهی و رضای اسلام و مورد قبول ما نیست. ما میخواهیم سازندگی شود و کشور رونق اقتصادی و پیشرفت مادّی پیدا کند و ازلحاظ اقتصادی رشد کند، تا بتواند به عدالت اجتماعی نزدیک شود و فقیر نداشته باشیم؛ تا دیگر، طبقات محروم در جامعه، احساس محرومیت نکنند و محروم نباشند؛ تا منطقه محروم در کشور نداشته باشیم و فاصله بین فقیر و غنی، روزبهروز کمتر شود. این، هدف اصلی است."(9)
هدف انقلاب، تحقّق عدالت اجتماعی
"وقتی یک انقلاب در یک کشور به وجود میآید، برای این است که اوضاع عمومی و نظام اجتماعی کشور را عوض کند؛ حکومت را دگرگون کند؛ روابط اجتماعی و اقتصادی را دگرگون کند. این، هدفِ یک انقلاب است. اما هدفِ عوض شدن و دگرگون شدن اوضاع اجتماعی چیست؟ چرا میخواهیم اوضاع اجتماعی عوض شود؟ برای اینکه اخلاق مردم عوض شود. برای اینکه در نظام فاسد و جائر و در نظام طاغوتی، انسانها بد تربیت میشوند. انسانها مادّی و بیمعنویّت و بیحقیقت بار میآیند. انسانها بیوفا، بیصفا و بیصداقت بار میآیند. انسانها از رحم و مروت و دوستی و همکاری و همراهی، دور میمانند. اینها آثار یک زندگی اجتماعی فاسد و غلط است. انقلاب برای این است که جامعه را عوض کند و عوض کردن جامعه برای این است که اخلاق انسانها عوض شود. برای این است که انسانها به خوبی تربیت شوند.
... اینگونه است که عدالت اجتماعی تأمین میشود. عدالت اجتماعی، یک اصل است. یک هدف اصلی و والاست. اما عدالت اجتماعی، در صورتی در جامعه تامین میشود که افراد در جامعه تربیت شده باشند؛ ظلم نکنند و زیر بار ظلم نروند.
... عدالت اجتماعی، به مقدار زیادی وابسته به اخلاق است. البته بخش عمده آن مربوط به مقرّرات و قوانین جامعه است. اما مقرّرات و قوانین، بدون اینکه افراد از اخلاق الهی و اسلامی برخوردار باشند، چندان کارساز نیست. امروز در جامعه ما، هستند کسانی که درآمدهای زیادی دارند. حال یا تخصّص آنها تخصّص مورد نیازی است، یا افراد کمی آن تخصّص را دارند. به هر جهت و به هر دلیل، درآمدهای زیادی دارند. آیا این همه درآمد را باید صرف خودشان کنند؟ این اخلاقِ مادّی است. این اخلاقِ شیطانی است. به تعبیر درستتر، این اخلاقِ حیوانی است. حیوان هرچه دارد، مال شخص خودش است. اخلاق انسانی و بخصوص آن اخلاق والای اسلامی، این طور حکم نمیکند. آنچه شما دارید، باید پس از آنکه نیاز ضروری خودتان را تأمین کردید و خواستههای خودتان را عمل نمودید، برای بقیه انسانهایی که در آن جامعه هستند صرف شود. همسایه شما اگر نیازی دارد، صرف او شود. خویشاوند شما اگر نیازی دارد، صرف او شود. فرض کنید امروز در جامعه ما، مدرسهسازی یک مسأله مهمّ است. ساختن فضاهای آموزشی، یا همین رسیدگی به عقبافتادهها و معلولین جسمی و ذهنی، یک کار مهم است. کسانیکه امکان مالی دارند، بسیار شایسته است و از لحاظ اخلاقی یک فریضه است که بخشی از ثروت خودشان را برای اینها صرف کنند. این، همان دگرگونی اخلاقی است.
اگراخلاق در جامعه تأمین شد، عدالت اجتماعی تأمین میشود؛ جامعه آباد میشود و انسانها در بهشت زندگی میکنند؛ ولو در همین دنیا. در سطح عالم، مشاهده میکنیم عمده فجایعی که بر سر بنیآدم میآید، ناشیاز اخلاق سوء و فسادهایی است که در اخلاق افرادی از نوع بشر هست. شما همین ظلمهایی را که در سطح دنیا میشود نگاه کنید! البته ما از علل سیاسی غافل نیستیم. عوامل اقتصادی و سیاسىِ این تحلیلها روشن است. لکن اگر در ریشه و پایه همه آنها دقّت کنید، یک عنصر سوءاخلاق وجود دارد. اعتقاد بنده این است که تربیتها و اخلاقهای غلط است که امروز ملتهایی را در دنیا دچار مصیبتهای بزرگ کرده است." (10)
رفاه عمومی و عدالت اجتماعی، سیاست کلّی اقتصادی کشور
"اسلام یک روش خاص خود دارد. مسلکی در مسائل اقتصادی جامعه اسلامی دارد و آن سلک را طی میکند. اساس سیاست کلّی اقتصادی کشور، عبارت است از رفاه عمومی و عدالت اجتماعی. البته ممکن است یک نفر با تلاش و استعدادِ بیشتر، بهره بیشتری برای خودش فراهم کند. این مانعی ندارد. اما در جامعه فقر نباید باشد. هدف برنامهریزان باید این باشد."(11)
اصلاح فرهنگ عمومی، پیش نیاز تحقّق عدالت اجتماعی
"عدالت اجتماعی، که یک امر اجتماعىِ محض و مربوط به حکومت، سیاست و شیوه فرمانروایی در جامعه است، جز به برکت یک فرهنگ صحیح در اَذهان یکایکِ مردم، تأمین شدنی نیست. اصولاً همه موفقیّتها در همه صحنهها اینگونه است. خوب؛ اینک شمایید و جامعه ایرانی. میخواهید فرهنگ اسلامی و آن چیزهایی را که از پیکره این جامعه اسلامی گرفته شده است، به آن برگردانید: «وَاسْتَصْلِح بِقُدرَتِکَ ما فَسَدَ مِنّی.»(۱) این، که در دعای «مکارمالاخلاق» آمده است، مصداقش همین است. میخواهید آن بخشهایی از زندگیمان را که تحت تأثیر ظلمها و استبدادها و انحرافها و کجفهمیها و کجرویها و دخالتهای بیگانه و امثال اینها ضایع و فاسد شده است، اصلاح کنید. این، کار عظیم و بسیار بزرگی است؛ به حدّی، که اگر وزارت ارشاد، واقعاً جز اصلاح فرهنگ عمومی، هیچ کار دیگری نکند، به نظر بنده، برای آن کافی است و کارِ کمی را عهدهدار نیست."(12)
ضرورت مطالبه عدالت اجتماعی از مسئولان
"من اعتقادم این است که باید مردم نسبت به مسألهی عدالت اجتماعی و خواست عدالت اجتماعی، مجدّانه و منطقی، با مسؤولانشان صحبت کنند و از دولتها و از نمایندگان مجلس این را بخواهند. باید آن کسی را که شعار عدالت اجتماعی میدهد، موظّف و مسؤول کنند و از او مطالبه نمایند. باید توجه داشته باشند آن کسی که عدالت اجتماعی را در درجهی پنجم قرار میدهد و عناوین دیگری را بهجای عدالت اجتماعی میگذارد، او بیشترین نیاز یک جامعه را نادیده میگیرد و از نظر دور میکند. البته اینکه شما میفرمایید فاصله بیش از گذشته است، درست نیست. گذشتهای که شما میگویید، ممکن است مثلاً ده سال پیش باشد -این ممکن است- اما زمانهایی که ما میشناسیم و دیدیم، نخیر. آن زمانها طور دیگری بود؛ آن زمانها فاصلهها از امروز خیلی عمیقتر بود. در زمان رژیم طاغوت، اکثریتی از مردم سطح زندگیشان بهشدّت پایین بود و اقلیتی هم همین برخورداریهایی را که شما میگویید، داشتند. امروز طبقهی متوسّطی وجود دارد که به هر جهت وضعش خوب است؛ ولو اینکه حالا آن ثروتهای افسانهیی را هم ندارد؛ لیکن عدّهای هم هستند که برخورداریهای زیادی دارند." (13)
کار دشوار استقرار عدالت اجتماعی
"من به شما عرض بکنم. از حفظ مردمسالاری و بقیهی کارهائی که در جمهوری اسلامی شده است، استقرار عدالت اجتماعی کار سختتری است؛ بسیار کار دشواری است. نمیگویم هم که ما تا امروز توانستیم به طور کامل عدالت اجتماعی را مستقر کنیم؛ نه، هنوز خیلی فاصله داریم. آن عدالتی که اسلام از ما خواسته است، با آنچه که امروز در جامعهی ماست، فاصلهی زیادی دارد؛ اما حرکت به سمت عدالت اجتماعی متوقف نشد و ادامه پیدا کرد و روزبهروز شدیدتر شده است. امروز حرکت به سمت عدالت اجتماعی از سالهای قبل هم بیشتر است، از دورههای قبل هم بیشتر است. یکی از نمونههای مهم عدالت اجتماعی، تقسیم و توزیع متناسب فرصتهای کشور است. در نظامهای غافل از حقیقت عدالت اجتماعی، بر روی طبقهی خاصی تکیه میشود، بر روی مناطق خاصی از کشور تکیه میشود؛ اما در جمهوری اسلامی هرچه پیش میآئیم - تا امروز که سی و دو سال گذشته - این معنا را قویتر میبینیم. روستاها در حوزهی مراقبت قرار میگیرند، شهرهای دوردست در حوزهی مراقبت قرار میگیرند. این همه مسکنسازی در روستاها، این همه جادهسازی به سمت شهرهای دور کشور و روستاها، راههای ارتباطی، ارتباطات گوناگون، نیروی برق، آب مناسب، تلفن، امکانات زندگی، اینها در سرتاسر کشور توزیع شده است.
این سفرهائی که مسئولین کشور به استانهای مختلف، به شهرهای مختلف میکنند، بعضی از این شهرهای دوردست تصور نمیکردند که بتوانند یک مسئول درجهی دو را هم ببینند؛ حالا میبینند که مسئولین بالای کشور میروند سراغ اینها. اینها خیلی بااهمیت است، خیلی ارزش دارد. وقتی انسان رفت، مشکلات را مشاهده میکند، برای برطرف کردن مشکلات انگیزه به وجود میآید؛ و همین، استقرار عدالت اجتماعی است. داریم میرویم به سمت عدالت اجتماعی.
آنچه که انسان در دنیا از زندگی مسئولان مشاهده میکند، زندگیهای اشرافی است؛ کسی که به حکومت میرسد، رئیس جمهور میشود یا یک مقام بالائی پیدا میکند، زندگیاش کأنه از این رو به آن رو میشود؛ در کشور ما نه. البته امثال بنده باید زندگیهامان را مطابق با ضعیفترین اقشار جامعه قرار بدهیم. نتوانستیم، این توفیق را نداشتیم، این نشده است؛ اما زندگی مسئولین جامعه، مسئولین کشور بحمداللَّه مثل زندگی متوسط مردم، گاهی بعضی پائینتر از متوسط مردم است؛ اینها خیلی باارزش است.
همین مسئلهی سهام عدالت، همین مسکن روستائی، همین هدفمند کردن یارانهها، یک کار بزرگی است. اگر انشاءاللَّه مسئولین کشور بتوانند این را خوب اجرا کنند و عمل کنند، این خیلی مهم است. این یارانهای که دولت برای نیروی برق به همهی مردم میداد، خب، آن کسی که توی خانه چهلچراغ و لوستر روشن میکند و مصرف برق بیشتری میکند، آن کجا، آن کسی که یک شعله، دو شعلهی برق توی خانه دارد، این کجا؟ آن کسی که ثروتمندتر است، بیشتر از این یارانه استفاده میکرد؛ این ظلم بود. میخواهند جلوی این ظلم را بگیرند. همین طور در قضیهی نان، همین طور در قضیهی بنزین و غیر اینها. ما ایستادیم. نظام بر روی شعار عدالت اجتماعی ایستاد." (14)
اعتقاد به مبدأ و معاد، لازمهی استقرار عدالت
"در مسئلهی عدالت، اعتقاد به مبدأ و معاد، یک نقش اساسی دارد؛ ما از این نباید غفلت کنیم. نمیتوان توقع داشت که در جامعه عدالت به معنای حقیقی کلمه استقرار پیدا کند، در حالی که اعتقاد به مبدأ و معاد نباشد. هر جا اعتقاد به مبدأ و معاد نبود، عدالت یک چیز سربار، تحمیلی و اجباری بیش نخواهد بود. علت این هم که بعضی از طرحهای قشنگ غربی در باب عدالت مطلقاً در عمل تحقق پیدا نمیکند، همین است؛ پشتوانهی اعتقادی ندارد. حرف قشنگ است - حالا لااقل ظاهر قشنگی دارد، ولو خیلی برهانی نباشد - لیکن در عمل، در جوامع غربی، در زندگی غربی مطلقاً از آن خبری نیست؛ اصلاً انسان تحقق آنها را مشاهده نمیکند؛ بیعدالتی مطلق در آنجا وجود دارد. علت همین است که پشتوانهی اعتقاد به مبدأ و معاد در آن نیست. اعتقاد به معاد، اعتقاد به تجسم اعمال، اعتقاد به تجسم ملکات در قیامت، خیلی تأثیر دارد. ما عادل باشیم، عدلخواه باشیم، عدل را ستایش کنیم، برای عدل تلاش کنیم؛ اینها در قیامت تجسم پیدا خواهد کرد. نقطهی مقابلش هم همین است. این اعتقاد، به انسان نشاط میدهد، نیرو میدهد. انسان بداند که رفتار ظالمانه، حتّی اندیشهی ظالمانه، در عرصهی تجسم اعمال در قیامت، چه بلائی به روز او میآورد، طبعاً به عدالت نزدیک میشود." (15)
عدالت، شاخص پیشرفت
"یک شاخص دیگر برای پیشرفت، عدالت است. اگر کشوری در علم و فناوری و جلوههای گوناگون تمدن مادی پیشرفت کند، اما عدالت اجتماعی در آن نباشد، این به نظر ما و با منطق اسلام پیشرفت نیست. ... ادعای بنده این است که ما در این زمینه پیشرفت کردهایم؛ البته نه به قدری که میخواهیم. اگر خودمان را با وضع قبل از انقلاب مقایسه کنیم، پیشرفت کردهایم؛ اگر خودمان را با بسیاری از کشورهای دیگر که با نظامهای گوناگون زندگی میکنند، مقایسه کنیم، بله پیشرفت کردهایم؛ اما اگر خودمان را مقایسه کنیم با آنچه که اسلام به ما گفته است و از ما خواسته است، نه، ما هنوز خیلی فاصله داریم و باید تلاش کنیم. این تلاش به عهدهی کیست؟ این تلاش به عهدهی مسئولان و مردم - با هم - است." (16)
حمید دیانی
ادامه دارد ...
ارجاعات:
1- صحیفه امام خمینی- جلد ۳ - صفحه ۳۰۴
2- صحیفه امام خمینی - جلد ۹ - صفحه ۴۲۴
3- صحیفه امام خمینی - جلد ۹ - صفحه ۴۲۵
4- صحیفه امام خمینی - جلد ۹ - صفحه ۲۰
5- صحیفه امام خمینی - جلد ۱۵ - صفحه ۲۱۳
6- صحیفه امام خمینی - جلد ۱۹ - صفحه ۳۷۷
7- صحیفه امام خمینی - جلد ۱۹ - صفحه ۳۷۸
8- بیانات امام خامنه ای در دیدار جمعی از فضلای حوزهی علمیهی قم - ۱۳۷۰/۱۱/۳۰
9- پیام نوروزی رهبر معظم انقلاب اسلامی به مناسبت حلول سال ۱۳۷۲ هجری شمسی
10- بیانات امام خامنه ای در دیدار اقشار مختلف مردم - ۱۳۷۲/۴/۲۳
11- بیانات امام خامنه ای در مراسم تنفیذ حکم ریاستجمهوری - ۱۳۷۲/۵/۱۲
12- بیانات امام خامنه ای در دیدار اعضای شوراهای فرهنگ عمومی استانها - ۱۳۷۴/۴/۱۹
13- بیانات امام خامنه ای در جلسه پرسش و پاسخ مدیران مسئول و سردبیران نشریات دانشجویی - ۱۳۷۷/۱۲/۴
14- بیانات امام خامنه ای در خطبههای نماز جمعه تهران - ۱۳۸۹/۱۱/۱۵
15- بیانات امام خامنه ای در دومین نشست اندیشههای راهبردی - ۱۳۹۰/۲/۲۷
16- بیانات امام خامنه ای در اجتماع مردم اسفراین - ۱۳۹۱/۷/۲۲
لينک کوتاه مطلب: https://miniurl.ir/vxm6d
آخرالزمان
#قدرت نظامی ایران
#مستند
#یوفو