اگر بپذیریم توافق ژنو یک موفقیت برای ایران محسوب می شود یا به قول جناب روحانی یک بازی برد برد حاصل شده چرا غرب (بخوانبد کدخدا) در این مقطع زمانی تن به این بازی برد برد داده و طی دولت دهم حاضر به این توافق نشد.

یکی از جملات تاریخی آن مرد انقلابی و مبارز این بود که قطعنامه ها کاغذ پاره ای بیش نیست. سوالی که پیش می آید این است که آیا توافق هسته ای اخیر میان ایران و 1+5 به وضوح بر کاغذ پاره بودن قطعنامه ها مهر تایید نمی زند.
پرزیدنت روحانی با آن لهجه کشدار تاکید می کند که سازمان تحریمها تِرک برداشته و طی توافق با 1+5(بخوانید کدخدا)به مرور تمام تحریمها لغو می شود. ایشان البته در جریان تبلیغات انتخاباتی بر حقوقدان بودن خود تاکید می کردند و می گفتند من حقوقدانم و می دانم قطعنامه سازمان ملل کاغذ پاره نیست. بنابراین باید به کدام موضع جناب روحانی اصالت بدهیم. اگر بپذیریم که جادوی دیپلماسی جناب ظریف می تواند آنقدر کارگر بیافتد تا به قول پرزیدنت روحانی سازمان تحریمها تِرک بردارد پس آیا معنایش این نیست که تحریمها در اصل کاغذ پاره ای بیش نبوده و احمدی نژاد موضع درستی در باره قطعنامه های سازمان ملل اتخاذ کرده است؟
اما اگر بپذیریم توافق ژنو یک موفقیت برای ایران محسوب می شود یا به قول جناب روحانی یک بازی برد برد حاصل شده چرا غرب (بخوانبد کدخدا) در این مقطع زمانی تن به این بازی برد برد داده و طی دولت دهم حاضر به این توافق نشد. یادمان باشد که نظام در زمان احمدی نژاد حتی حاضر شد ذخیره اورانیوم 20 درصد خود را به کشور ثالثی مانند ترکیه تحویل بدهد ولی امریکا در توافق نهایی سنگ اندازی کرد و مذاکرات به شکست انجامید و به تبع آن در دو سال پایانی دولت احمدی نژاد عملا او و دولتش در بحث هسته ای هیچکاره بودند و دیپلماسی جناب جلیلی هم به بازی تکراری و خسته کننده لبخندها تبدیل شده بود.
واقع مطلب این است که کدخدا خیلی وقت پیش به این جمع بندی رسیده بود که باید با ایران از در تکریم و احترام وارد شود چرا که در پایان دولت نهم اقتدار و ثبات ایران بیش از هر زمان دیگری بر فضای بین الملل سایه انداخته بود اما با وقوع فتنه 88 و تبدیل حماسه 40 میلیونی به نقطه ضعف بزرگ ایران بدیهی بود که کدخدا در چنین شرایطی با دولتی که با بزرگترین چالش امنیتی پس از انقلاب مواجهه شده نوافق برد برد نمی کند و تا پایان عمر این دولت صبر خواهد کرد تا نتیجه آش جنبش سبز را مشاهده کند. هر چند قتنه 88 کدخدا را به براندازی نظام امیدوار کرده بود و مشتاقانه در انتظار بود تا زمین خوردن نهایی کابوس بزرگی چون انقلاب ایران را به نظاره بنشیند چرا که به زعم کدخدا این دیگر ایران مقتدر و جزیره ثبات پیش از فتنه ۸۸ نیست که احمدی نژاد بر عرشه آن جولان می داد.
واقعیت این است که کدخدا خیلی وقت پیش باید با ایران به توافق می رسید اما ثمره فتنه 88 این بود که کمر دولت عدالت محور و مقاوم احمدی نژاد در سال پایانی زیر فشار تبلیغات و تورم سازمان یافته داخلی و خارجی بشکند و این دولت تدبیر امید باشد تا ضمام کار را به دست بگیرد و فاتحانه از توافق ژنو سمفونی حماسه بسراید.
توافق ژنو اتفاقا نشان می دهد که احمدی نژاد راست می گفت. امریکا به پایان خط رسیده و قطعنامه ها کاغذ پاره ای بیش نیست. دولت تدبیر و امید در ژنو میوه مقاومت جانانه دولت عدالت محور احمدی نژاد را چیده و این روزها اینجا و آنجا با آن پز می دهد. اشکالی هم ندارد. احمدی نژاد به قول خودش به تنهایی موضوعیتی ندارد و خادم ملت ایران است و این اعتلای ایران است که اصالت دارد.
امشب یکی از دوستان مرا دعوت به دیدن یک کلیپ تصویری کرد که به تازگی ساخته شده و در آن با انتخاب قطعاتی از سخنرانی حسن روحانی در مراسم تنفیذ ریاست جمهوری و تلفیق آن با موسیقی و صدای چند هنرمند تلاش شده تا دوران تازه و باشکوهی القا شود. پس از آن کلیپ دیگری که کاملا به همان سبک و سیاق ولی در ولایت کدخدا و در تجلیل از مقام پرزیدنت اوباما ساخته شده بود را نشانم داد که معلوم شد سازندگان کلیپ تجلیل از رئیس دولت نوپای تدبیر و امید که البته رد پای رسانه ملی هم به وضوح در آن هویدا بود از چه محصولی الگو پردازی (بخوانید کپی برداری) کرده اند. طنز تلخ ماجرا این بود که جناب اوباما در نسخه ساخت کشور کدخدا دائم جمله ای را تکرار می کند و این جمله با حروف بزرگ بر صفحه نقش می بندد. "ما می توانیم". همان شعار احمدی نژاد 84 که ما را هسته ای کرد و قطعنامه ها را تبدیل به کاغذ پاره کرد.بله آقایان ما می توانیم.

مصطفی شایسته