«توافق» به تنهایی و بدون در نظر گرفتن محتوای آن نه «خوب» است و نه «بد». بلکه قضاوت درباره یک «توافق» فقط با ارزیابی متن آن و مشاهده آنچه داده‌ایم و آنچه گرفته‌ایم امکان‌پذیر است.

حسین شریعتمداری در شماره امروز یکشنبه 3 آذر روزنامه کیهان نوشت:

تا این ساعت- 23 شنبه شب به وقت تهران- هنوز سرنوشت مذاکرات ژنو نامعلوم است و ایران و 1+5 اگرچه به نقطه توافق نرسیده‌اند، ولی از رصد گزارش‌های منتشر شده و برخی از اخبار موثق پیرامونی که به کیهان رسیده است می‌توان حدس - نزدیک به یقین- زد که مذاکرات ایران اسلامی و 1+5 در کدام نقطه یا نقاط متوقف شده و هر یک از دو سوی مذاکره برای خروج از بن‌بست پیش‌روی، چه راهکارها و پیشنهادهایی ارائه می‌کنند؟
1- ابتدا اشاره به این نکته ضروری است که «توافق» به تنهایی و بدون در نظر گرفتن محتوای آن نه «خوب» است و نه «بد». بلکه قضاوت درباره یک «توافق» فقط با ارزیابی متن آن و مشاهده آنچه داده‌ایم و آنچه گرفته‌ایم امکان‌پذیر است. از این روی ذوق‌زدگی برخی از جریانات سیاسی که تنها رسیدن به «توافق» را صرفنظر از محتوای آن، ارزشمند و دستاورد تلقی می‌کنند، شتاب‌زده و قابل تردید است. توافقی قابل قبول و مطلوب است که در آن حق مسلم و قانونی کشورمان تأمین و تضمین شده باشد و از باج‌دهی به حریف اثری در آن نباشد.
2- اصلی‌ترین محور و نقطه مورد چالش در مذاکرات کنونی، اصرار تیم مذاکره کننده کشورمان بر تأیید رسمی و تضمین کتبی حق غنی‌سازی جمهوری اسلامی ایران از سوی کشورهای گروه 1+5 است و حریف از این تأیید و تضمین رسمی خودداری می‌ورزد و در نهایت پیشنهاد می‌کند که این حق را به صورت غیررسمی و برای مدت 6 ماه می‌پذیرد. اما بحث درباره پذیرش رسمی و مکتوب آن را به پایان دوره موقت 6 ماهه و ارزیابی فعالیت هسته‌ای محدود- و در مواردی- متوقف شده ایران که پیشنهاد ارائه شده از سوی 1+5 است، موکول می‌کند. تیم هسته‌ای کشورمان با توجه به یکی از چند خط قرمزی که از سوی رهبر معظم انقلاب ترسیم و به آنان ابلاغ شده است، با موکول شدن این پذیرش رسمی و مکتوب به آینده مخالفت می‌ورزد. چرا که ایران در آغاز چالش هسته‌ای 10 ساله و در مذاکرات اکتبر 2003 تهران و ادامه آن در بروکسل، تمام فعالیت هسته‌ای خود را تحت عنوان «اعتمادسازی» به حالت تعلیق درآورده بود و در اجلاس پاریس با تروئیکای اروپایی - فرانسه، انگلیس و آلمان- قرار شد درباره صلح‌آمیز بودن برنامه هسته‌ای خود «تضمین عینی» بدهد و حریف در مقابل این تضمین عینی، عادی شدن پرونده هسته‌ای کشورمان را تضمین کند. اما در اجلاس بعدی - 3 ماه بعد- تروئیکای اروپایی اعلام کرد مطمئن‌ترین تضمین آن است که ایران برنامه هسته‌ای خود را به طور کامل متوقف کند!
3- گروه 5+1 - مخصوصاً آمریکا، انگلیس و فرانسه - در این دوره از مذاکرات برای خودداری از پذیرش حق غنی‌سازی ایران که به علت اصلی آن اشاره خواهیم کرد، ترفندهای تازه‌تری به میدان آورده‌اند، از جمله آن که؛
الف: حریف ادعا می‌کند که در معاهده NPT به حق غنی‌سازی برای کشورهای عضو معاهده هیچ اشاره‌ای نشده است! (اظهارات جان کری وزیر امور خارجه آمریکا) این ادعا در حالی است که در بند یک از ماده 4 NPT تأکید شده است؛ «هیچ نکته‌ای در این پیمان- NPT - نباید به گونه‌ای تفسیر شود که حق مسلم همپیمانان در انجام تحقیقات، تولید و استفاده از انرژی هسته‌ای برای مقاصد صلح‌آمیز را تحت تأثیر قرار دهد».
و در بند 2 از همان ماده آمده است؛
«در تبادل تجهیزات، مواد و اطلاعات تکنولوژیک برای مقاصد صلح‌آمیز استفاده از انرژی هسته‌ای در حداکثر شکل، تمام همپیمانان حق مشارکت داشته و متعهد به تسهیل در انجام آن می‌شوند».
دیروز «هانس‌بلیکس» مدیر کل اسبق آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در مصاحبه‌ای گفت «مطابق ماده چهارم معاهده NPT، غنی‌سازی اورانیوم یک حق طبیعی و قانونی برای کشورهای عضو است و کشورهای 5+1 نباید این ماده را به میل خود تفسیر کنند.»
ب: گروه 5+1 می‌گوید، ابتدا جمهوری اسلامی ایران تعلیق و محدود کردن فعالیت هسته‌ای خود را برای یک دوره موقت 6 ماهه و به عنوان گام‌اول بپذیرد و در پایان این مدت چنانچه روند اجرایی آن مورد قبول بود، درباره حق غنی‌سازی به مذاکره خواهیم نشست! و در مقابل، تیم هسته‌ای کشورمان تأکید می‌کند که فقط در صورت شفاف بودن گام آخر و تضمین عینی و مکتوب آن، حاضر به برداشتن گام اول است.
گفتنی است که متأسفانه بعد از گزارش اخیر یوکیا آمانو، مدیر کل آژانس، معلوم شد که مسئولان هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران از 3 ماه قبل در اقدامی عجیب و غیر قابل توجیه، بخش قابل توجهی از فعالیت هسته‌ای کشورمان را متوقف کرده و یا در سطح نزدیک به توقف کاهش داده‌اند، یعنی پیشاپیش به استقبال خواسته‌های غیرقانونی حریف رفته‌اند که این نکته در یادداشت کیهان 92/8/27 با عنوان «قرار این نبود که...» آمده و مورد انتقاد قرار گرفته بود.
ج: گروه 5+1 اصرار دارد که حق غنی‌سازی ایران را با دو قید «بیرون از خاک ایران»! و «در صورت نیاز»! به رسمیت بشناسد که این پیشنهاد اولاً؛ با متن صریح ماده 4 معاهده NPT مغایرت آشکار داشته و در نتیجه غیر‌قانونی و باج‌خواهانه است.
ثانیاً؛ مفهوم دیگر آن، توقف کامل فعالیت هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران و محرومیت از این فناوری است. چرا که، اگر قرار باشد از فناوری غنی‌سازی اورانیوم در کشور خود صرفنظر کنیم، سایر فعالیت‌های هسته‌ای و حلقه‌های ماقبل و مابعد این چرخه نیز عملاً غیر ضروری و تعطیل شدنی است.
ثالثاً؛ برخورداری از غنی‌سازی اورانیوم با توجه به قید انجام آن در خارج از کشور، به معنای جواز خرید یا سفارش «اورانیوم غنی‌شده» است و نه «غنی‌سازی اورانیوم» به بیان دیگر، به جای تولید میله‌ها یا صفحات سوخت باید آن را از بیرون کشور تهیه کنیم! و این در حالی است که درخواست خرید اورانیوم 20 درصد غنی شده برای رآکتور تهران که کاربرد آن تولید رادیو‌ایزوتوپ‌ها و تأمین نیاز نزدیک به یک میلیون بیمار خاص بود با وقاحت و زیر پا گذاشتن همه ملاحظات انسانی از سوی آمریکا و متحدانش رد شده بود.
رابعاً؛ قید « در صورت نیاز» یک قید «کلی»، «کشدار» و غیرقابل تعریف است. مثلا می‌توانند ادعا کنند نیاز شما از طریق خرید میله‌های سوخت قابل تأمین است و یا مدعی شوند - و شده بودند - که با توجه به برخورداری ایران از منابع عظیم فسیلی - نفت و گاز - نیازی به انرژی اتمی - سوخت پاک - احساس نمی‌شود!
4- و اما، چرا آمریکا و متحدان اروپایی آن از تاکید رسمی و تضمین کتبی بر حق غنی‌سازی کشورمان طفره می‌روند و حاضر به پذیرش آن نیستند؟ در این‌باره گفتنی‌های فراوانی هست که از آن میان به دو علت اساسی و اصلی‌تر اشاره می‌شود؛
اول: پیش از این با ارائه اسناد و شواهد غیرقابل انکاری به نقل از مقامات آمریکایی و مراکز رسمی سیاستگذاری این کشور، آورده بودیم که چالش هسته‌ای و ابراز تردید نسبت به تلاش ایران برای تولید بمب ‌اتمی، مسئله اصلی حریف نیست، بلکه این چالش فقط بهانه‌ای برای تحریم‌ها و سنگ‌اندازی در راه پیشرفت پرشتاب جمهوری اسلامی ایران و پرچمداری نهضت‌های اسلامی و ضداستکباری منطقه است و از تکرار آن در این وجیزه خودداری می‌کنیم.
دوم: اگر حریف، به طور رسمی و مکتوب بر «حق غنی‌سازی ایران» تاکید کند، ادامه تحریم‌ها فاقد توجیه قانونی! - بخوانید بهانه - خواهد بود و این با پروژه‌ای که آمریکا و متحدانش علیه ایران اسلامی تدارک دیده و به صحنه آورده‌اند مغایرت دارد. چرا که؛ بخوانید:
5- بهانه تحریم‌ها چه تحریم‌های یک‌جانبه و چه تحریم‌های تاکید شده در قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل - از جمله قطعنامه 1737 - نگرانی از غنی‌سازی در ایران بود و ادعا می‌کردند که غنی‌سازی ایران قابل کنترل در سطح زیر 5 درصد نیست و ایران برای اطمینان و جلب اعتماد طرف مقابل باید آن را به حالت تعلیق درآورد. بنابراین پذیرش حق غنی‌سازی در خاک ایران به مفهوم آن است که 5+1 نسبت به صلح‌آمیز بودن چرخه غنی‌سازی و عدم انحراف آن به سوی تولید سلاح اتمی اعتماد و اطمینان دارد. از این روی بهانه تحریم‌ها و ادامه آن بی‌معنا و فاقد وجاهت قانونی - بخوانید بهانه‌های کنونی - خواهد بود و نه تنها باید تحریم‌های یک‌جانبه آمریکا و اتحادیه اروپا لغو شود، بلکه قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل که به همین بهانه و با استناد به ماده 41 منشور ملل متحد صادر شده است نیز نمی‌تواند قابل توجیه باشد.
6- یکی دیگر از خواسته‌های غیرقانونی حریف، توقف ساخت و فعالیت رآکتور آب سنگین اراک است با این بهانه که پلوتونیوم حاصل از فعالیت این رآکتور می‌تواند در ساخت بمب اتمی به کار گرفته شود. این بهانه نیز غیرقابل توجیه است، چرا که معاهده NPT هیچگونه محدودیتی درباره نوع فناوری منجر به تولید سوخت برای بهره‌گیری صلح‌آمیز از انرژی هسته‌ای قائل نشده است و چند مورد باج‌خواهانه دیگر از همین دست.
7- و اما، اگر قرار است ایران اسلامی به منظور جلب اعتماد حریف!! بخش قابل توجهی از فعالیت‌های هسته‌ای خود را برای یک دوره موقت 6‌ماهه متوقف کند، باید حریف نیز در این فاصله زمانی، تحریم‌های ظالمانه و غیرقانونی را لغو کند، تا توافق به دست آمده متوازن باشد.
8- و بالاخره ضمن آن که باید خدای مهربان را به خاطر نعمت بزرگ ولایت و تدبیر هوشمندانه حضرتش شاکر بود، مقاومت و ایستادگی تیم هسته‌ای کشورمان و تاکید آنان بر حفظ خطوط قرمز نظام نیز درخور تقدیر و تشکر است.