رایان کاستلو، کارشناس مسائل ایران و امریکا، در آخرین تحلیل خود که در روزنامه آمریکایی هافینگتون‌پست به چاپ رسیده است اظهار داشت: ”اگرچه گفتگوها پیرامون مناقشه ی هسته ای ایران درظاهر فنی است اما در حقیقت این مسئله کاملا سیاسی بوده و به همین دلیل، توافق برد-برد در آن معنا ندارد.“

به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛ دور جدید مذاکرات هسته ای [وین 5] در حالی پایان یافت که برآیند تحلیل های مختلف، بر بی نتیجه بودن آن دلالت دارد. اما روند مذاکرات تا کنون، و مخصوصا عدم دستیابی به نتیجه ی وعده داده شده، برای اولین بار یک کارشناس و روزنامه نگار امریکایی را ناچار ساخت دید واقعی تری نسبت به حقیقت مذاکرات هسته ای را ارائه دهد.

رایان کاستلو، کارشناس مسائل ایران و امریکا، در آخرین تحلیل خود که در روزنامه آمریکایی هافینگتون‌پست به چاپ رسیده است اظهار داشت: ”اگرچه گفتگوها پیرامون مناقشه ی هسته ای ایران درظاهر فنی است اما در حقیقت این مسئله کاملا سیاسی بوده و به همین دلیل، توافق برد-برد در آن معنا ندارد." کاستلو مذاکرات هسته ای آتی را بهترین فرصت برای هرکدام از طرفین برای یک برد واقعی قلمداد می کند اما در عین حال معتقد است بُرد هرکدام از طرفین، قطعا شکست طرف مقابل خواهد بود! وی پیشتر نیز در اظهارنظری گفته بود که در تئوری، صادرات کالاهای انسان‌دوستانه به ایران قانونی است اما تحریم‌های همه جانبه ی اعمال شده تقریباً بر کل بخش بانکی ایران، این کار را یا بسیار دشوار یا در عمل غیرممکن کرده است؛ و این یکی از روشن ترین دلایل برای اثبات این مدعا است که توافقات اینچنینی را نمی توان به معنای بُرد تلقی کرد زیرا چیزی که در ظاهر یک پیروزی برای ایران عنوان می شود پوسته ای خوش نقش ولی بدون محتوای مناسب است! بدین معنی که تحریم ها روی کاغذ برداشته شده یا تخفیف داده شده اند اما در عمل امکان محقق شدن آن وجود ندارد.

وی می افزاید: ”یک توافق ارزشمند واقعی برای 1+5 توافقی است که با ضمیمه شدن پروتکل الحاقی و موارد بازدارنده ی دیگر، انحراف ایران به سمت ساخت تسلیحات اتمی را غیرممکن سازد. به همین خاطر، صرف نظر از مقیاس برنامه هسته ای ایران، ابزار و تمهیدات شفافیت زای قوی می توانند یک عامل بازدارنده برای منظور مورد نظر باشند." اما منظور از عبارت صرف نظر از مقیاس برنامه هسته ای ایران چیست؟ آیا حتی با وجود از بین بردن کل سوخت بیست درصد و همچنین تعهد ایران به تولید سوخت فقط پنج درصد و عدم دسترسی به سانتریفیوژ های نسل جدید و محدود ساختن نسل قدیم آنها و تغییر کاربری آب سنگین اراک و ... باز هم احتمال انحراف به سمت سلاح هسته ای وجود خواهد داشت؟ این همان چیزی است که کاستلو از آن به عنوان سیاسی سازی مناقشه هسته ای نام می برد. به همین دلیل است که وی اعتقاد دارد پیروزی قاطع امریکا –که هدف این کشور مبنی بر بازداشتن ایران از تولید سلاح هسته ای است- شکست کامل ایران خواهد بود زیرا ایران هیچگاه نمی تواند هم برنامه هسته ای را –به نحوی که قابل استفاده حتی برای اغراض صلح آمیز و غیرنظامی باشد- حفظ کند و هم تحریم ها را بردارد. ناگفته نماند که بسیاری از مقامات و دیپلمات های طرف غربی معتقدند حذف کامل تحریم‌ها موجب جری شدن ایران خواهد شد و ابتکار عمل را از غرب خواهد گرفت، به همین دلیل است که به موازات حذف یا تعدیل تحریم های هسته ای، تحریم های دیگری به بهانه های مختلف اعمال میگردند تا همچنین چماق تحریم بر سر ایران قرار داشته باشد.

همچنین نظر غرب درخصوص تعداد سانتریفیوژهای ایران بدین ترتیب است که باید در توافقنامه قید گردد در ابتدای کار باید تعداد سانتریفیوژهای ایران کمتر شود و در همان مقدار کم باقی بماند. از سویی ایران خواهان این است که تعداد سانتریفیوژها در ابتدای قرارداد، همان 9000 عدد فعلی لحاظ شود و در ادامه نیز به تدریج افزایش یابد. کاستلو این تقابل نظر را نیز شاهد دیگری بر مدعای خود مبنی بر توافق بُرد-باخت قلمداد می کند و می افزاید: ”اگر ایران پیشنهاد 1+5 را بپذیرد امریکا بازی را برده است و روحانی راه سخت –اگر نگوییم غیرممکنی- را برای متقاعد کردن رهبر انقلاب و تندروهای ایران در نظام سیاسی این کشور پیش رو خواهد داشت و اگر 1+5 کاملا در مقابل ایران سر خم کند، ایران بازی را برده و یک شکست قطعی برای امریکا و باقی کشورهای 1+5 رقم خواهد خورد."

وی معتقد است تنها راه گریز از باخت هرکدام از طرفین، این است که هر دو طرف تا حدی از خواسته های خود عقب نشینی کنند. کاستلو در انتها می نویسد: ”هر دو طرف باید متوجه این موضوع باشند که الفاظ فنی نظیر بحث بر سر تعداد سانتریفیوژها آنها را از مسئله ی اصلی یعنی بعد سیاسی قضیه دور نکند! اگر ایران برنده ی ماجرا باشد نیروهای میانه رو و متمرد! می توانند مدت قابل ملاحظه ای حکومت را در دست بگیرند. همچنین اگر امریکا پیروز میدان باشد این موضوع میراث گرانبهایی از دولت اوباما و دموکرات ها برجای خواهد ماند [و شکست ایران به عنوان یک موفقیت چشمگیر در کارنامه آنها به چشم خواهد آمد]. همچنین، امریکایی ها خواهند فهمید با راه حل هایی غیر از راه حل های نظامی نیز می توانند به اهداف خود دست پیدا کنند و بدین ترتیب وجهه ی امریکا در جهان اصلاح خواهد شد و رویه ی نومحافظه کاران –نظیر جورج دبیلو بوش- به زباله دانی تاریخ خواهد پیوست."

اما مسئله ی اصلی اینجاست که آیا هر کدام از طرفین از چه مقدار خواسته های خود عقب نشینی خواهند کرد و کدام یک قدرت بیشتری در اعمال فشار به طرف مقابل خواهد داشت؟ بدیهی است همه چیز به مذاکره کنندگان بستگی دارد که مقاومت را انتخاب کنند یا از منافع خود اغماض نمایند!