ناطق نوری رقیب سابق انتخاباتی جریانی است که حال با مخفی شدن در پشت او قصد آن را دارند تا شاید خاطرات مجلس ششم، دولت‌های هفتم و هشتم را برای مردم زنده کنند.

به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛ انتخابات یازدهم ریاست جمهوری را باید شوری دوباره در جریانات سیاسی کشور دانست. شور و شعفی که در سال ۸۸ توسط عده‌ای منفعت‌طلب تبدیل به تلخی و فشارهای مختلف علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و مردم گردید. جریانات مختلف سیاسی کشور در سال ۹۲ با حضور خود آرایشی را در عرصه سیاسی شکل دادند که سرانجام تبدیل به روی کار آمدن دولت تدبیر و امید گردید؛ اما در این نوشتار بر آنیم تا با بررسی رخدادهای اخیر نقش جریانات مختلف را در مجلس دهم شورای اسلامی بررسی کنیم. نقشی که از جریانات سیاسی اصولگرا و اصلاح‌طلب تشکیل خواهد شد و هریک که بتوانند برنامه‌های بهتر و اقناع قوی‌تری داشته باشند، پیروز این انتخابات خواهند بود.

خرداد ۱۳۹۲ را باید روزگاری دانست که شاید هیچ‌کس نتوانسته تحلیل دقیقی از آن ارائه دهد؛ تحلیلی که خروج جریان اصلی اصلاح‌طلبی را از دایره مستقیم نامزدها برشمارد. اصلاحات باتدبیر دقیق‌تر نسبت به انتخابات ۱۳۹۲ متوجه عدم رأی آوری خود گردید و تنها کاندیدای رسمی خود را (دکتر عارف) مجبور به انصراف از ادامه راه نمودند. فردی که در طول دورهٔ انتخاباتی و تبلیغات بارها و بارها تأکید بر آن داشت که به‌هیچ‌وجه از نامزدی انصراف نخواهد داد و سرانجام با انصراف، راه خود را از بخش اعظم جریان اصلاحات جدا و با تشکیل بنیادی به نام باران، سعی بر حضور مستقل در انتخابات بعدی نمود.

بر همین اساس گروه‌های مختلف جریان اصلاحات و کارگزاران با مصادره افراد سرشناس قصد آن را دارند تا کاندیدایی را معرفی نمایند که همچون انتخابات یازدهم ریاست جمهوری نسبت مستقیمی با اصلاحات نداشته، چهره‌ای میانه‌رو از خود نشان داده و بتواند با عنوان عدم وابستگی به هریک از جناح‌های اصولگرا یا اصلاح‌طلب، خود را چهره‌ای مستقل و حامی مشی اعتدال معرفی نماید؛ همچنین از طرفی نیز بتواند با شأن و جایگاه روحانیت و سابقه خود آرای مناسبی را به دست آورد. بدین سبب اصلاحات نیاز مفرط به مخفی شدن در پشت چنین فردی را احساس نموده است؛ احساس نیازی که در تیترهای روزنامه‌های زنجیره‌ای این جریان به‌وضوح قابل‌مشاهده است.فرد موردنظر جریان موسوم به اصلاحات کسی نیست مگر حجت‌الاسلام‌والمسلمین ناطق نوری.

ناطق نوری رقیب سابق انتخاباتی جریانی است که حال با مخفی شدن در پشت او قصد آن را دارند تا شاید خاطرات مجلس ششم، دولت‌های هفتم و هشتم را برای مردم زنده کنند.

کارنامهٔ گذشته ناطق نوری چیزی را نشان می‌دهد که مغایر با رفتارهای چهار سال اخیر او بوده است؛ رفتارهایی که به‌زعم عده‌ای از دوستان و علاقه‌مندان به او هیچ‌گاه انتظار آن را نداشتند. سکوت و عدم موضع‌گیری نسبت به بعضی از وقایع فتنه سال ۱۳۸۸ سبب گردید، انفعالی در میان نخبگان جریان اصولگرایی نسبت به او شکل گیرد.

حجت‌الاسلام ناطق نوری، دیگر فردی ناآگاه به روش‌های سیاسی نیست، نمایندگی ۴ دوره مجلس شورای اسلامی، ریاست بر قوه مقننه، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و همچنین نائب رئیس هیئت‌امنای دانشگاه آزاد را در کارنامه سیاسی خود جای‌داده است.

او در شرایطی با مطرح‌شدن از سوی جریان اصلاحات به‌عنوان سر لیست انتخاباتی، وارد میدان شده است که هم‌اکنون با بی‌اعتنایی نسبت به فعالان آن (همچون عارف، منتجب نیا و...) از سوی همان جریان، مصادره به مطلوب می‌شود. موضع‌گیری‌های اخیر ناطق نوری را باید مشابه نقطه نظرات و رفتار رئیس هیئت‌امنای دانشگاه آزاد دانست. نظراتی که بوی حضور نیابتی او را در صحنه انتخابات زنده می‌نماید و شعاری را در انتخابات یازدهم ریاست جمهوری را در اذهان عمومی یادآور می‌شود که جای بسی تأمل است: شعار هـ مثل روحانی.

ناطق نوری، هرچند در مناظرات انتخاباتی ۸۸ دچار ناملایمتی هایی از سوی بعضی از افراد گردید، ولی سکوت بیش‌ازحد او در فتنه و ظلم پس از انتخابات مصادف گردید با حضور کمتر او در محافل اصولگرایی و حتی در جلساتی که حجت‌الاسلام ناطق نوری از مؤسسین آن بوده است. عدم شرکت در جلسات روحانیت مبارز تهران پس از سال ۱۳۸۸ به همراه حسن روحانی واگرایی‌هایی را نسبت به این دو در پی داشت.

او در سخنانی در شب قدر در مشهد مقدس مطالبی را ارائه نمود که سبب ناراحتی جمع کثیری از مردم و حاضرین در مراسم احیاء حرم امام رضا علیه اسلام شد. او حتی بعدها نسبت به این سخنرانی موضع گرفت و در بخشی از آن به سکوت خود افتخار نمود و نسبت به کسانی که او را ساکت فتنه نام می‌بردند، بیان داشت: «به دلیل همین سکوت من را می‌توان جزو ساکتین به شمار آورد.» (سایت انتخاب، کدخبر ۱۱۹۴۳۳)

سوء استفاده اصلاحات از یک چهره شناخته شده به اصولگرایی

نتیجه‌ای که با مشاهده حوادث موجود و بررسی عناوین روزنامه‌های اصلاح‌طلب حاصل می‌شود، مخفی شدن این جریان در پشت فردی است که شاید دوباره قدرت را به آنان بازگرداند تا بتوانند فضایی را در کشور ایجاد کنند که اهداف خود را در مجلس ششم پیگیری نمایند. اصلاحات با انتخاب ناطق به‌عنوان سر لیست، دنبال آن است که نسبت به سبد رأی اصولگرایان دست‌درازی کرده و حلقهٔ مفقودی میان دو جریان اصولگرای سنتی و اصلاح‌طلب گردد. حلقه‌ای که هیچ‌گاه پیوند و تجانسی نسبت به هم نداشته و ندارد اما اصلاح‌طلبان با مصادره مجلس می‌توانند سوی کشور را به سمتی ببرند که اهداف پنهانشان را اجرایی کنند. اهدافی که بخشی از آن با روی کار آمدن دولت یازدهم روشن‌شده است.

حال باید منتظر بود تا دید ناطق، عارفی دیگر است یا روحانی. اگر ناطق نوری همانند دکتر روحانی در انتخابات آینده رأی آورده و مشخصاً پیروز حداقلی انتخابات شود دچار تناقض آشکار میان حامیان جدید خود و اندیشه‌های خود (که نزدیک به اصولگرایی است) می‌شود. تناقضی که باید به آن سهم خواهی شدید جریان اصلاحات را اضافه نمود. این سهم خواهی را می‌توان به‌وضوح در سخنان ابطحی و دیگر اصلاح‌طلبان مشاهده کرد؛ اما اگر ناطق نوری همچون عارف مجبور به کناره‌گیری در انتخابات گردد، در حقیقت آبرو و عزت خود را به‌پای عده‌ای گذاشته که هیچ سنخیتی با آرمان‌های اولیه‌اش ندارند و ناطق مهره‌ای سوخته در میان نامزدهای انتخاباتی می‌گردد.

اما حجت‌الاسلام ناطق نوری به این نکته باید توجه نماید که تیتر شدن سخنانش در روزنامه‌های اصلاحات هدفی دیگر غیر از پیروزی یک گروه معتدل در مجلس را داشته و در حقیقت این گروه درصدد هستند تا با رهبری یک چهره شاخص و شناخته‌شده، اقبال از بین رفته مردمی را بازیافته و راه خود را به مجلس باز نمایند.