محمدرضا تاجیک با اشاره به کتب نویسندگان غربی در رابطه با جامعه ایران علت توسعه نیافتگی جامعه ایران را مشکلات اخلاقی ایرانیان دانست.

به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛ محمدرضا تاجیک از تئوریسین‌های جریان اصلاحات و مشاور خاتمی در دولت اصلاحات در گفت‌وگو با روزنامه اصلاح‌طلب آرمان امروز در مورد دو گروه اصلاح طلبان گفت: امروز دو گروه از اصلاح‌طلبان که من نام آنان را «اصلاح‌طلبان سَلفی» و «اصلاح‌طلبان سِلفی» می‌گذارم سایه‌ سنگین خود را بر جریان و جنبش اصلاح‌طلبی انداخته و دامان فراخ خود را بر هر گوشه و کنار آن افکنده‌اند. این به‌اصطلاح اصلاح‌طلبان سنگین‌پا و سبک‌سر - که دیری است در پستوهای تنگ و تاریک خود و قرائت ناثواب و ناصواب خود از اصلاح‌طلبی خزیده‌اند و از هر نور و هوای تازه در هراس شده‌اند - درها و پنجره‌ها و روزنه‌های نظری و عملی اصلاح‌طلبی را به روی خود و دیگران بسته‌اند و نه خود در می‌گشایند و نه اجازه گشودن به دیگران می‌دهند. اینان همان حاملان و عاملان واقعی فصل و شقاق و فاصله و شکاف در میان اصلاح‌طلبان هستند.

 

وی پوست اندازی در جریان اصلاحات را لازمه تکامل تدریجی دانست و گفت: هر جریانی برای نجات پوسته‌ هویتی خود نیازمند پوست‌انداختن است. این دقیقا به‌معنای تکامل تدریجی است که لازمه‌ بالندگی هر ارگانیسم و هر جریانی است. مگر می‌شود جنبش بود و جنب‌وجوش دائم نداشت و مگر می‌شود اصلاح‌طلب بود و به اصلاح مستمر نیندیشید؟

تاجیک در مورد طرح نواصلاح طلبی نیز می‌گوید: از مصاحبه‌های متعدد من در این زمینه، تا کنون باید واضح و مبرهن شده باشد که از رهگذر طرح «نواصلاح‌طلبی» درصدد درانداختن یک طرح گفتمانی بیرون از ساحت و گستره‌ گفتمان اصلاح‌طلبی نیستم. نواصلاح‌طلبی عمارتی نو در ویرانه‌های اصلاح‌طلبی نیست، بلکه همان عمارت اصلاح‌طلبی به‌روز و مستحکم‌شده است، همان اصلاح‌طلبی آگاه و خودآگاهی است که نمی‌خواهد یک‌بار دیگر نوعی تاخیر، تعویق و تعلیق تاریخی را تجربه کند.

 

مشاور خاتمی در دولت اصلاحات اظهار داشت: از منظر نواصلاح‌طلبی، در حال خواندنِ نانبشته‌ها و ناخوانده‌ها و کژخوانده‌های اصلاح‌طلبی هستم. اما آنانی که در اندیشه‌ بازخوانی هستند، نخست باید مشخص کنند که «چه چیزی را می‌خواهند بازخوانی کنند»، و آن متن که می‌باید بازخوانی شود «کجاست»؟ اگر گشتید و نیافتید، شاید با من هم‌صدا و همنوا شوید که «آنچه یافت می‌نشود، آنم آرزوست»، و شاید از من بپذیرید که نواصلاح‌طلبی تلاشی است برای همین «یافتن».

 

تئوریسین جریان اصلاحات با توهین به مردم ایران به تئوری غربی‌ها در بررسی جامعه ایرانی پرداخت و گفت: برخی، عقب‌ماندگی ایرانیان را ناشی از وضعیت ادبی و اخلاقی آنها دانسته، بعضی، مشکلات اخلاقی ایرانیان را عامل توسعه‌نیافتگی آنها دانسته و عده‌ای دیگر بر علل و عواملی همچون فرهنگ عمومی و فرهنگی سیاسی، ‌شرایط اقلیمی و بومی، نظام کوچ‌نشینی و عشایری، انحطاط و زوال اندیشه، فقدان نهادهای مدنی و احزاب سیاسی و... تاکید ورزیده‌اند. بی‌تردید بر این سیاهه می‌توان موارد و موانع بسیار دیگر را افزود. اما در پاسخ به قسمت آخر پرسش شما می‌توانم بگویم، نهادهای مدنی و احزاب سیاسی هم عامل توسعه و هم حاصل آن هستند. جامعه‌ توسعه‌نایافته جامعه‌ای فاقد مدنیت، یعنی فاقد نهادهای مدنی و احزاب سیاسی است. اما توسعه‌ موزون و تمام‌ساحتی و پایدار نیز جز با مشارکت فعال نهادهای مدنی ممکن نمی‌گردد. در ایران امروز، چنانچه بخواهیم از چنبره‌ تجربه‌ ناکام و نامیمون «توسعه‌ از بالا» یا «توسعه‌ مقتدرانه» رهایی یابیم، گریز و گزیری جز فراهم کردن بستر لازم برای رویش و پیدایش و بالندگی نهادهای مدنی و احزاب سیاسی نداریم.