«گفته اید رئیس جمهور آبدارچی است و به همین دلیل شرکت در انتخابات فایده ندارد. اگر رئیس جمهور آبدارچی است، چه فرقی می کند هاشمی آبدارچی باشد یا خاتمی یا روحانی یا عارف؟ اگر رئیس جمهور واقعا آبدارچی است، اصلا شما به چه دلیل می خواستید هاشمی و خاتمی داوطلب انتخابات شوند؟»

ابراهیم نبوی ضدانقلاب خارج از کشور طی یادداشتی با عنوان "ما اصلاح طلبان هستیم و بی‌شماریم" می نویسد: « انتشار دو نوشته « بیانیه تحلیلی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در باره مهندسی انتخابات در پیش رو» از یکسو و نوشته جناب آقای علی مزروعی با عنوان « کودتای انتخاباتی» از سوی دیگر، مرا به نوشتن این نوشته واداشت. من این دو مقاله را خواندم و به دلایلی که ذکر خواهم کرد، انتشار هر دو مقاله را که کمابیش با یک نگاه و قلم نوشته شده است، نامستدل، غیرعقلانی و نامتناسب با مواضع قبلی این دو و مخالف منافع مردم در این شرایط حساس می دانم.»

وی اضافه می کند: «گفته شده " سازمان مجاهدین انقلاب نه تنها از هیچ نامزدی حمایت نمی کند، بلکه مشروعیتی هم برای این انتخابات قائل نیست" معنای این جمله در واقع این است که افرادی که هیچ نشانه از اصلاح طلبان جز برخی افراد که تا کنون نظر داده اند، مثل جناب محمدرضا جلایی پور و زیبا کلام و آقای مسعود بهنود و افرادی دیگر برای مشارکت در انتخابات و حمایت از یکی از دو نامزد نزدیک به اصلاح طلبان یعنی آقایان عارف و روحانی نمی بینند، با اطلاعیه سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی شاخه خارج از کشور، در این انتخابات نباید مشارکت کنند. تا هفته قبل من هم با تصوری نزدیک به این با احتیاط بیشتر سعی می کردم ضمن حمایت از هر دو نامزد نزدیک به اصلاح طلبان، به این فکر کنم که اگر ما به حکومت نشان بدهیم که قهر کرده ایم، لابد در حکم حکومتی را باز می کنند و جناب هاشمی را تائید صلاحیت می کنند و ما می توانیم برنده انتخابات شویم. البته این امید همچنان می تواند وجود داشته باشد، ولی این امید بسیار کمرنگ تر از آن است که یک سیاستمدار حرفه‌ای یا اهل خرد روی آن حساب کند.»

نبوی ادامه داد: « اینکه گفته اند حاکمیت با حذف جناح هاشمی می خواهد انتخابات مهندسی شده برگزار کند. آیا این فرض به راحتی قابل اثبات است؟ اگر حاکمیت می خواهد انتخابات را با مهندسی آرا ببرد، پس چرا عواقب حذف هاشمی را پذیرفته است؟ منطقی است که فرض کنیم حاکمیت اگر می خواست آرای مردم را نشمارد یا نتیجه انتخابات را تغییر دهد، می توانست همین کار را با حضور هاشمی بکند.»

وی با اشاره به اینکه "عارف مرد دوم کابینه اصلاحات و روحانی یکی از مهم‌ترین چهره‌های دستگاه سیاسی آقای هاشمی رفسنجانی بوده"  می نویسد: «ممکن است بگویند این دو نامزد نمونه کامل یک اصلاح طلب نیستند، آیا اصولا نمونه کاملی وجود دارد؟ اصلا مگر هر انتخاباتی جز ترجیح بین دو حالت متفاوت است؟ اگر آرمانگرا باشیم آنها را بد و بدتر می خوانم و اگر مصلحت اندیش باشیم آنکه بیش از همه به مصلحت است و امکان پیروزی بیشتری دارد برمی گزینیم. اصلا برای یک اصلاح طلب چه معنی دارد که انتخاباتی را که در آن شانس گزینه مناسب یا نسبتا مناسب وجود دارد رها کند؟ یعنی واقعا هاشمی چهره مناسب شما بود که امروز از نیامدنش شکوه می کنید؟ اگر هاشمی چنین بود تفاوت او با روحانی چیست؟ اگر زمانی مجاهدین خلق یا اپوزیسیون خارج از کشور چنین نظری بدهند می توان معنی آن را فهمید، ولی شما چگونه می توانید اثبات کنید که هاشمی چهره مطلوب شماست، ولی روحانی نیست؟ یا عارف نیست؟ کدام معیار وجود دارد که حاصلش چنین نتیجه‌ای است؟ گفته اید رئیس جمهور آبدارچی است و به همین دلیل شرکت در انتخابات فایده ندارد. اگر رئیس جمهور آبدارچی است، چه فرقی می کند هاشمی آبدارچی باشد یا خاتمی یا روحانی یا عارف؟ آیا اگر یک تیمسار آبدارچی بشود توانایی تغییر نظام حکومتی و اداری را پیدا می کند؟ اگر رئیس جمهور واقعا آبدارچی است، اصلا شما به چه دلیل می خواستید هاشمی و خاتمی داوطلب انتخابات شوند؟ [...] امیدوارم این آقایان کمی به تعارض منطقی نوشته‌شان فکر کنید و حداقل اگر نمی توانند درد مردم را کم کنند به دردشان نیافزایند.»

عباس عبدی نیز طی یادداشتی که در سایت روزآنلاین منتشر شد با بیان مواردی که او فشار بر خود نامید نوشت: «علی‌رغم تمامی این ناملایمات، برای بازماندن روزنه امید به اصلاحات، در انتخابات شركت می‌كنم»

وی در اینباره می نویسد: «منتقدین باید از رفتار آقای هاشمی درس بگیرند. همه رهبران منتقد با حذف خود، نه‌تنها كمكی به اصلاحات نكردند كه بیش از همیشه اثرگذاری خود را در جامعه كاهش دادند، ولی آقای هاشمی پس از ردصلاحیتی كه به مخیله کمتر كسی خطور می‌كرد، حتی تغییر لحن هم ندادند و جالب‌تر اینکه خواهان ایجاد حماسه سیاسی شدند و شنبه گذشته در مجمع تشخیص مصلحت كنار آقای جنتی جلسه‌گردانی كردند، و از اولین افرادی است که رای خواهد داد.»

وی اضافه می کند: «بنده نیز از همین زاویه دید و انگیزه بود كه حتی در انتخابات مجلس گذشته نیز شركت كردم. از این رو مسئله اصلی‌ام در شرایط کنونی باز کردن این راه و بازگشت منتقدین به عرصه رسمی است و فردی كه به آن رأی می‌دهم در درجه دوم اهمیت دارد.»

عباس عبدی در پایان نوشت: «با قاطعیت نمی‌توانم بگویم، ولی احساسم این است كه بر خلاف تصور، وضعیت پس از انتخابات 24 خرداد می‌تواند به بهبود روند جامعه ایران كمك كند و از تداوم مسیری كه در این 8 سال رفته، پیش‌گیری نماید»