به هیئت نظارت گفتم مگر می‌شود یک نفر 30 سال مدرس و مدیر حوزه باشد، امام جماعت باشد ولی نامسلمان باشد و هیچکس هم به او چیزی نگوید.

حجت الاسلام بهمن شریف زاده از جمله حامیان گفتمان بهار هستند که بارها مورد بی مهری طیف های مختلف سیاسی قرار گرفته اند از جمله سوابق این استاد برجسته حوزه و دانشگاه می توان به مدیرت حوزه علمیه مروی و مدارس تابعه به مدت 10 سال تا سال 1380، مدیر گروه اخلاق و عرفان پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به مدت 5 سال، سردبیر فصلنامه کتاب نقد به مدت 5 سال، سردبیر فصلنامه آئین سلوک به مدت 4 سال، امام جماعت در مرکز بنیاد مستضعفان به مدت 7 سال، دبیر کنگره عارف کامل آیت الله شاه آبادی، سرپرست دفتر انتشارات سازمان اوقاف و امور خیریه، سردبیر روزنامه الوفاق، عضو هیئت علمی گروه اخلاق و عرفان پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه ی اسلامی به مدت 6 سال، مدیر دفتر مطالعات و پژوهشهای دینی موسسه ایران و در حال حاضر مدیر گروه مطالعات دینی مرکز ملی مطالعات جهانی شدن هستند.

گفتگو با ایشان همواره جاذبه های خاص خودش را دارد به همین منظور ما نیز نظرات ایشان را در خصوص برخی مسائل مطرح فعلی از جمله لوازم خلق حماسه سیاسی، موارد اعلام شده در عدم احراز صلاحیت ایشان در شورای شهر و برخی دیگر مسائل جویا شدیم. متن کامل گفتگوی حجت الاسلام شریف زاده با خبرگزاری برنا به شرح زیر است:

وقتی حضرت آقا فرمودند حماسه سیاسی و آن را بر حماسه اقتصادی مقدم دانستند یعنی قطعاً یک لوازمی می خواهد، لوازم تحقق حماسه سیاسی را به ترتیب اولویت چه می دانید؟
من هم اعتقادی شبیه به اعتقاد آیت الله حائری شیرازی دارم که لازمه تحقق حماسه، ورود سران رقابت به فضای انتخابات است من فکر می کنم بهتر آن است که برای اطمینان و یقین به وقوع حماسه راهی برای ورود سران رقابت گشوده شود تکلیفی که رهبر معظم انقلاب فرمود و بهتر است بگوییم خبری که رهبر معظم انقلاب از وقوع حماسه داد مطلبی است که برای امت اسلامی و مردم ایران راه گشاست و همچنین بصیرت افزاست. راه گشایی و بصیرت افزایی با این سفارش و بلکه خبر یک نوع نگاهی را در فضای انتخابات ایجاد می کند که امروز شاهد آن هستیم. این که گفتم من اعتقادم شبیه به اعتقاد آیت الله حائری شیرازی است از همین جهت است که به هر حال مردم دوست دارند که فضای انتخابات، فضایی باشد که سلایق گوناگون در آن راه پیدا کنند و برای این راه یابی مناسب است که تدابیر لازم انجام بگیرد. الان ما همینطور که گفتیم با یک توصیه و بلکه خبر از رهبر معظم انقلاب و الزامات یا لوازم تحقق یک حماسه روبرو هستیم. از سویی توصیه و سفارش ایشان را داریم که عرض کردم برای مردم ایران راه گشاست و بصیرت افزاست. این که می گویم بصیرت افزا برای آن است که این توصیه نگاه مردم را به وضعیت کنونی جهان و ایران در جهان افزایش می دهد. وقتی ایشان ازحماسه سخن می گویند و سفارش برای خلق حماسه دارند از یک ضرورتی خبر می دهند که در شرایط کنونی جهان برای ما به وجود آمده، فشارهای گوناگون که استکبار بر ما وارد می کند و مخاطراتی که ایجاد می کند.
مخاطراتی که در منطقه ایجاد کرد مثل آنچه در سوریه ایجاد کرده و تلاش می کند در عراق ایجاد کند تا وضعیت منطقه را آشفته کند و این تحرکات انجام گرفته برای اینکه بتواند درایران نیز این آشفتگی را به وجود بیاورد.
این یک نگاهی است که رهبر معظم انقلاب با توصیه به خلق حماسه برای مردم ایران ایجاد می کند که وضعیت، وضعیتی است که باید حماسه ای به وجود بیاید تا دشمنان ملت ایران ناامید شوند. در حقیقت حماسه می تواند دشمنان را ناامید کند. اینجاست که توصیه به خلق حماسه جدی تر می شود. وقتی جدی تر شود باید تلاش صورت بگیرد که لوازم این حماسه به وجود بیاید.
خب طبیعی است اگر ما بتوانیم آنچه که مردم به آن تمایل و گرایش دارند در فضای انتخاباتی تدارک ببینیم، زمینه خلق حماسه را فراهم کرده ایم.
آنچه مردم به آن گرایش دارند برای خلق حماسه، برای شرکت گسترده در انتخابات ممکن است یکی از امور مهمش همین افرادی باشند که مردم رغبت بیشتری در رای دادن به آنها دارند.
این نکته ای است که جناب آقای حائری شیرازی بر او تاکید می کنند و امیدواریم که تدبیر و تدارکی برای این نکته مهم اندیشیده شود.

با توجه به شرایط کنونی وقوع حماسه سیاسی را چگونه پیش بینی می کنید. فکر می کنید این حماسه خلق بشود؟
ما امیدواریم توصیه رهبر معظم انقلاب محقق بشود چون برای ما حامیان گفتمان بهار آن حماسه مثل یک اصل می ماند. مثل یک اصلی که باید تحقق پیدا کند تا ما بتوانیم در برابر استکبار ایستادگی و مقاومت جدی داشته باشیم و آنها را ناامید کنیم. اما اینجا یک پرسش به وجود می آید که آن امری که می تواند زمینه حماسه را فراهم کند چقدر نقش و تاثیر دارد؟ آیا می شود از نقشش صرف نظر کرد؟ این نکته ای است که امروز به صورت یک سوال مطرح است. آیا اگر سرانی که رغبت مردم به رای دادن به آنها بوده وارد این عرصه نشوند باز امکان خلق حماسه وجود دارد یا خیر؟ برخی می گویند امکان خلق حماسه وجود دارد و برخی می گویند وجود ندارد. جناب آقای حائری شیرازی از کسانی بوده که تقریباً گرایش به این داشته اند که امکان خلق حماسه وجود ندارد. قبل از اعلام نتایج شورای نگهبان ایشان به شورای نگهبان فرموده بودند: ولو کراهت دارید از این دو نفر در عرصه رقابت، ولی آمدنشان برای شما خیر است.
اما عده ای هم معتقدند که امکان خلق حماسه وجود دارد، بگذارید من برای شما یک سوالی ایجاد کنم که شما این را بپرسید و بتوانید به نتایج واقعی برسید. از کسانی که معتقدند امکان خلق حماسه بدون این دو نفر وجود دارد بپرسید دلایلتان برای این امر چیست؟ ما معتقدیم که باید توصیه رهبر معظم انقلاب محقق شود.
یکی می گفت: اگر آقای احمدی نژاد بیاید توصیه کند به خلق حماسه چنین حماسه ای رخ خواهد داد. گفتم چطور؟ گفت یعنی آقای احمدی نژاد بیاید به جای کاندیدایی که نظر داشت یک فرد دیگری را از این 8 نفر انتخاب کند و بگوید از این به بعد فرد مورد نظر من این شخص است. این یک طرح است، من با ایشان مخالفت کردم گفتم سلیقه افراد که تغییر نمی کند، شما نمی توانید از فردی بخواهید که سلیقه اش را عوض کند یعنی بگوید این فرد، هم فکر من است در حالی که به گفته خودش اصلاً باور ندارد.
در میان این 8 نفر شاید آقای احمدی نژاد نظرش این باشد که هیچکدام با من تقارب فکری ندارند. تقارب فکری نداشتن، با رای دادن فرق دارد. من ممکن است از این 8 نفر هیچکدام را نپسندم اما به حکم تکلیف به یکی از این 8 نفر رای دهم. اگر به حکم تکلیف به یکی از این 8 نفر رای بدهم معنای این رای دادن این نیست که او مورد پسند من است. در ضرورت من باید یکی را برگزینم، آقای احمدی نژاد ضرورتی ندارد بیاید بگوید یکی از این 8 نفر هم فکر من است.
من هم ممکن است هیچکدام از این 8 نفر مورد پسندم نباشد اما به حکم تکلیف به یکی از آنها رای می دهم. بعضی ها می گویند اینجا ملاک خیر الموجودین هست بعضی ها می گویند ملاک اقل الشرور. (بهترین از این موجودین یا کسی که شرش از بقیه کمتر است). و البته این دروغ است که بگوییم فلانی هم فکر من است، قرار نیست حماسه هزینه ای به نام دروغ داشته باشد. ما رای می دهیم ولو فرد محبوب و مطلوبمان پا به عرصه رقابت نگذارد.
آیا این سفارش قدرت تولید حماسه را دارد یا نه، محل تردید است. یک موقع بنده می گویم من آقای مشایی هستم ولی یک زمان می گویم من به یکی از اینها رای می دهم. آقای احمدی نژاد رای می دهد و بیشتر از این نمی شود از آقای احمدی نژاد توقع داشت.

آیا با این وصف ما عوامل و لوازم کافی برای خلق حماسه را داریم؟
اگر نداریم گناهش را گردن کسی به نام آقای احمدی نژاد نیندازیم. ما معتقد بودیم که شورای نگهبان می توانست لوازم خلق حماسه را خلق کند با یک مقدار آسان گرفتن حالا ایجاد نشد ما نمی دانیم چه اتفاقی صورت می گیرد ولی امیدواریم حماسه ای به وجود بیاید همه حرف من این است که انتظار نرود از این 8 نفر یکی را همفکر خود معرفی کنیم. چنین انتظار و توقعی بیجاست چون خلاف واقع است.

برخی می گویند حماسه باید در چارچوب قانون باشد، منظورشان اینست اگر در بین همین افراد اعلام شده، تعداد آرا مردم کمتر از رای دوره قبلی هم باشد، حماسه محقق می شود. برخی دیگر می گویند چون دوره قبل 40 میلیون شرکت کردند، اگر این دوره تعداد رای دهندگان کمتر شوند، حماسه محقق نمی شود. این نظرات را چطور ارزیابی می کنید؟
ما یک موقع می خواهیم یک واقعیت را تحلیل کنیم، یک موقع می خواهیم توصیه کنیم. در مقام توصیه، خط کش قانون باید همیشه به عنوان شاخص نظر گرفته شود، ما قانون را باید رعایت کنیم. اما الان بحث ما توصیه نیست فراهم کردن تحقق یک واقعیت است.
ما باید در نظر بگیریم که حماسه بدون بعضی از پارامترها اتفاق می افتد یا نه. آیا اندیشمندان فقط باید بر توصیه تکیه کنند یا باید لوازم را هم فراهم کنند؟ اگر کسی فقط بر توصیه تکیه کند و لوازم را فراهم نکند چه بسا چنین واقعیتی به وجود نیاید و اگر به وجود نیاید برخی در وقوع این حماسه قصور کرده اند.

مطلبی در روزنامه شرق منتشر شد، مبنی بر اینکه ستادهای مشایی هفت روز بعد از عدم صلاحیت تعطیل شده اند. در این خصوص توضیحاتی می فرمایید.
خبر، خبر دقیقی نیست. از چند جهت: نخست اینکه مفهوم این خبر این است که قبل از این 7 روز این ستادها مشغول فعالیت بوده اند و بعد این 7 روز تعطیل شده و در ستادها بسته شده است.
این خبر خبر دقیقی نیست. اولاً، این ستادها فعالیت تبلیغی نداشته از همان آغاز بلکه مثل مراکزی بودند که در آنها گفتگوی فکری صورت می گرفت. خب تعدادی از همفکران دولت، حامیان فکری دولت، در ساختمانی جمع می شدند و به تبیین افکار جناب مهندس مشایی و گفتمان فرهنگی دولت می پرداختند. بعداز آنکه اعلام شد که صلاحیت جناب مهندس مشایی احراز نشده، این کار هم به صورت جدی صورت نگرفت. چرا، یک جلسه ای تدارک شد برای دعوت دوستان و حامیان دولت که آرامش، امید و قانون گرایی و به قول آقای احمدی نژاد، حوصله محوریت باشد.
چنین جلسه ای تشکیل شد و دعوت شدند برای این که آرامش خودشان را حفظ کنند، صبوری کنند، هنوز راهی وجود دارد که در حقیقت این همان فصل الخطاب واقعی جمهوری اسلامی در معضلات لاینحل است، یعنی رهبر معظم انقلاب یا به عبارت بهتر ولی فقیه.
چون ولایت فقیه را ما یک عنوان حاکم شرع می شناسیم و اوست که در بن بست ها، بهترین تدبیر را ارائه می کند و تدابیر او همیشه حجت است بر امت اسلامی. خب این نکته بیان شود که ما اشکال داریم به عدم احراز صلاحیت مهندس مشایی و این اشکال را با ولی فقیه مطرح می کنیم تا ایشان چه حکمی صادر بکنند. این تنها جلسه ای بود که برگزار شد. البته یک جلسه دیگری هم بوده که به همین مطلب پرداخته شد و نهایتاً فعالیت دیگری در ساختمانی که بنا بود ساختمان ستاد باشد صورت نگرفت. خب اینکه گفتم خبر شرق دقیق نیست از این جهت است که فعالیت در این ساختمان فعالیت ستادی نبود بلکه تبیین گفتمان بود و این تبیین هم بعد از اعلام رای شورای نگهبان، به آن صورت، دیگر ادامه نداشت.

البته شرق یک سابقه دیگری هم در سانسور مصاحبه قبلی شما داشته است و ظاهرا این حرکات از این روزنامه طبیعی به نظر می رسد.
بله نوع تبیین مطالب و جمله بندی شرق به صورتی است که گاهی تحریک آمیز است. تحریک ایجاد می کند در حالیکه مصاحبه کننده اصلاً نه قصد چنین تحریکی را داشته و نه کلامش کلام تحریک آمیزی بوده است. اما شرق برای مقاصد خودش گاهی چنین بازی را با کلمات مصاحبه شونده انجام می دهد.

آیا اینکه می گویند شورای نگهبان فصل الخطاب است، با اعتراض به نتیجه اعلام شده توسط این شورا، منافاتی دارد؟
من فصل الخطاب را در مورد شورای نگهبان نمی پسندم. من معتقدم این عبارت فقط وصف حاکم شرع است. برای همین ما نباید فصل الخطاب های گوناگون در جمهوری اسلامی درست کنیم. فصل الخطاب فقط وصف ولی فقیه است. اشتباه نکنیم فصل الخطاب یعنی حرف آخر و حرف آخر وصف مقام معظم رهبری است.
امام (ره) می فرمودند: ولایت فقیه محیط بر فقه است نه محاط بر آن. یعنی ولی فقیه می تواند حکم فقیه را در محدوده ای حتی تعطیل کند. مثال هم زدند فرمودند که حکومت اسلامی به مصلحت مردم می بیند که از جایی جاده زده شود که در آنجا منزل شخصی یک نفر وجود دارد. آن شخص به هیچ وجه رضایت نمی دهد که منزلش تخریب شود و از آنجا جاده و خیابانی رد شود. از نظر فقهی کسی بدون اجازه مالک نمی تواند در ملکش تصرف کند، پس هرگونه تصرف در آن خانه حرام است. اما مصلحت اقتضاء می کند، ولی فقیه مجاز است خانه فرد را بدون اجازه صاحب خانه تخریب کند و از آنجا خیابان بزند به خاطر مصلحت مردم، پس حرف آخر حرف ولی فقیه است.

شما درصحبت های قبلیتان فرمودید که برخی به شما گفته اند اگر آقای احمدی نژاد از یکی از این کاندیداها حمایت کند حماسه سیاسی خلق می شود و چرا اینکار را نمی کند. سئوال ما اینست چرا هنوز بعد از 8 سال اگر آقای احمدی نژاد از کسی حمایت کند حماسه سیاسی خلق می شود؟
علتش این است که اعتماد بسیار بزرگی به آقای احمدی نژاد در بین مردم وجود دارد. یعنی آقای احمدی نژاد با رفتار خودش با همان مواضعی که رهبر معظم انقلاب پیوسته از آنها تعریف کردند، کاری کرده که اعتماد خیل وسیعی از مردم را به خود جلب کرده و محبوب مردم شده است. طبیعتی است که هر کس که محبوب است، سفارش او می تواند در مردم موثر باشد. بنده هم عرض کردم آقای احمدی نژاد یک وقت می گوید این فرد همفکر من است ولی یک موقع می شود همفکر من نباشد و من فقط به او رای می دهم. آقای احمدی نژاد گفته است که مشایی از من بهتر است از همه جهت حتی گفته از من بهتر است.

به نظر شما خلق حماسه سیاسی تزاحمی با ثبات سیاسی در کشور ندارد؟
ثبات و تحول به نظر می آید که با هم منافات دارند اما اینگونه نیست. تحول می تواند در جهت رشد و ارتقاء آن چیزی باشد که مردم باور کردند پس تضمین کننده ثبات هم هست. من 90 دارم یکی آمد 100 تولید می کند. در 100، 90 هم وجود دارد. پس آن که می آید جامعه را رو به 100 ببرد به 90 لطمه ای نمی زند. 90 را تحکیم می کند و ثبات را 10 پله جلوتر می برد.
آقا فرمودند: کسی که می آید باید همه نکات مثبت آقای احمدی نژاد را داشته باشد (ثبات) نقاط ضعفش را نداشته باشد (رشد و تحول) پس تزاحمی ندارد. این تحولی است که با ثبات می خواند.
اما بعضی ها عین آقای هاشمی یک خط فکری درست کردند که هر کسی باشد غیر از احمدی نژاد، از 8 سال پیش گفتند هر کسی باشد غیر از احمدی نژاد. این تحول برهم زننده و مخرب است. مخالف معیار رهبر معظم انقلاب است که فرمود همه اینها باشد، نقاط ضعف نباشد.
بعضی از کاندیداها ابتدای صحبتشان تخریب دولت احمدی نژاد است. مثلاً اول صحبت هایشان می گویند ما با هدفمندی یارانه ها موافقیم بعد از چند دقیقه می گویند گدا پروری نکنیم.خب از اول بگویید با هدفمندی یارانه ها موافق نیستیم. یعنی کلاً از ریشه با هدفمندی یارانه ها مخالفیم، رهبر معظم انقلاب بارها از هدفمندی یارانه ها تعریف کرده و فرموده نکات مثبت احمدی نژاد را باید داشته باشد پس تو مطابق معیاری که رهبر معظم انقلاب گفته نیستی.
در نتیجه کسانی که پیوسته با طرح های آقای احمدی نژاد مخالفت می کنند هیچکدام با معیاری که رهبر معظم انقلاب بیان فرمودند خوانا و سازگار نیستند.

استاد طاهرزاده که از مدافعان گفتمان احمدی نژاد هستند نظرشان مخالف بر این است که آقایی مشایی در صحنه حضور پیدا کند. چرا که معتقدند به لحاظ هویت زمانی و به خاطر مخالفت های مختلف حتی ممکن است 8 سال احمدی نژاد هم گم شود، نظرتان در خصوص این اظهار نظر چیست؟
به نظر من این دیدگاه با احترامی که برای آقای طاهرزاده قائلیم، مخدوش است. دلیل اول تلاش بر آن است که آقای احمدی نژاد از فکر و دل مردم پاک شود.
اگر غیر از آقای مشایی کسی بیاید با این تبلیغات سویی که می شود از کجا معلوم تخریب نشود و بماند؟ ایشان می گوید اگر مشایی بیاید نمی گذارند چیزی از 8 سال آقای احمدی نژاد بماند. من می گویم که ایشان نیاد نمی گذارند چیزی از آن 8 سال باقی بماند، به ویژه وقتی ما سخن صریح نخست وزیر اسرائیل را داریم که احمدی نژاد باید منفور شود و احمدی نژاد بودن به ننگ تبدیل شود. یعنی نخست وزیر صهیونیست ها دارد خطی را می رود و متاسفانه این خط از داخل هم تایید می شود. با نیامدن مشایی این خط ادامه پیدا می کند. ولی اگر مشایی بیاید درست است که درگیری هایی هست، اما سوال من این است از ایشان: احتمال بقاء تفکر احمدی نژاد با نبودن مشایی بیشتر است یا با بودنش؟
آقای احمدی نژاد در این 8 سال در صلح بود یا در نبرد؟ برای تبیین کانال های ثروت بر روی رانت خواران، آقای احمدی نژاد در این 8 سال جنگیده است. پس آقای طاهر زاده از جنگ می ترسد؟ مگر آقای احمدی نژاد درگیر نبود؟

سخنگوی قوه قضائیه از اعلام جرم علیه دکتر احمدی نژاد به علت حضور در وزارت کشور همراه مهندس مشایی جهت ثبت نام نامزدی ریاست جمهوری صحبت کرده اند، نظری در این خصوص ندارید؟
خیلی مضحک است.

در مورد عدم احراز صلاحیت خودتان در انتخابات شورای شهر به چه مواردی استناد کرده اند؟ این نتیجه را منطقی می دانید؟
عدم اعتقاد به اسلام، عدم التزام به ولایت فقیه، عدم التزام به قانون جمهوری اسلامی و چند تا چیز دیگر. نسبتی است که به بنده داده اند. من این رای را خلاف شرع می دانم چون حرف های واهی هستند. بارها هم گفته ام، همین هفته گذشته 3 بار دادگاه ویژه روحانیت رفته ام، هیچ عنوان اتهامی به بنده عرضه نشد. فقط گفتند بیا و آقایون با احترام هم برخورد کردند، هم از فضل بنده یاد کردند هم از ولایتمداری من. جالب است حتی در دور آخر گفتند ما شما را فرد ولایتمداری می دانیم. پس از شما استمداد می کنیم که حامیان آقای مشایی یک وقتی ملتهب نشوند.
من به آقایون هیئت نظارت می گویم: من 3 بار در هفته گذشته رفتم دادسرای ویژه روحانیت عنوانی برای اتهام به من وجود نداشت. آقایان گفتند برای پاره ای از توضیحات شما را دعوت کردیم به اینجا.
سوال من این است عدم اعتقاد به اسلام از کجا درآمده است؟ و من از همین وزارت اطلاعات و دادسرای ویژه روحانیت درخواست می کنم هیئت نظارت را محکوم کنند که شما این حرف ها را برای چه گفتید؟
به کدام جرم، شما فردی را نامسلمان و غیر ملتزم به ولایت فقیه می دانید؟ من خواهان این هستم که وزارت اطلاعات برخورد کند با هیئت نظارت و هیئت اجرایی. دادسرای ویژه روحانیت فقط وظیفه برخورد با روحانیت را ندارد، وظیفه دفاع از او را نیز دارد، وظیفه دارد جلوی جرم را بگیرد و احقاق حق برای محق بکند، برای کسی که مستحق است.
حق من ضایع شده است. هم در بحث مجلس این اجحاف در حق من شد، هم در بحث شورای شهر، به هیئت نظارت گفتم مگر می شود یک نفر 30 سال مدرس و مدیر حوزه باشد، امام جماعت باشد ولی نامسلمان باشد و هیچکس هم به او چیزی نگوید.
هیئت نظارت هم متهم است، از طرف من باید بازخواست شود، به خاطر اتهامی که به ما می زند و حقی که از ما ضایع می کند.
جالب تر آن است که بعضی ها می گویند چرا شما اعتراض می کنید؟ اعتراض راه قانونی دارد و به خود هیئت نظارت نامه بنویسید. ما نوشتیم اما اعمال نشد. بنا بود فقط ما تایید صلاحیت نشویم همین. وزارت اطلاعات باید از ما دفاع کند ما به چه کسی باید حرف خود را بگوییم؟

تشکر از اینکه وقت خود را در اختیار ما گذاشتید.
موفق باشید.