اتهامات رجب طیب اردوغان به ایران مبنی بر مداخله در امور یمن در راستای جبران ناکارآمدی های سیاست خارجی دولت ترکیه صورت پذیرفته است.

به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛ بیش از یک دهه حکمرانی حزب عدالت و توسعه در ترکیه به رهبری رجب طیب اردوغان پیامدهای متعددی را برای این کشور در بر داشته است. از ترکیه در اواخر قرن بیستم به عنوان یکی از بدهکارترین کشورهای جهان نام برده می شد که با تورم بسیار بالا دست و پنجه نرم می کرد. گرایش عمومی به سمت حزب میانه روی عدالت و توسعه اما زمینه تحولی شگرف را برای ترکیه فراهم نمود، تحولی که ترکیه را به یک کشور قدرتمند اقتصادی با رشد و توسعه بالا تبدیل نمود.

توسعه و رشد در ترکیه ی اردوغان اما به گونه ای متوازن پیش نرفت و بر خلاف ابعاد اقتصادی، این کشور در حوزه سیاست خارجی و بین المللی بیش از پیش به انزوا فرو رفت. وقوع بیداری اسلامی را می توان نقطه عطفی برای سیاست خارجی ترکیه به شمار آورد، تحولاتی که در آن ترک ها با موج سواری بر رخدادهای منطقه و حمایت از انقلابیون زمینه بسط و نفوذ خود در سراسر منطقه را فراهم نمودند، امری که در مقاطعی کوتاه ترکیه را به قدرتمندترین کشور منطقه تبدیل نمود، اما بخت با آنکارا یار نبوده و گذر زمان موقعیت دولت اردوغان را در سراسر منطقه متزلزل نمود.
در واکاوی چرایی ناکامی سیاست خارجی ترکیه دلایل متعددی را می توان بر شمرد که تشریح آنها از حوصله نوشته فوق خارج می باشد، اما اقدامات خودسرانه، غیر عقلانی و توام با تکبر و غرور بالای رجب طیب اردوغان را می توان وجه اشتراک تمامی تحلیل هایی چرایی ناکامی ترکیه در عرصه بین المللی دانست. ناظران بین المللی فارغ از دیدگاهشان در این باره معتقدند که نخوت و غرور بالای اردوغان و تمامیت خواهی وی در سیاست داخلی این کشور موجب تضعیف موقعیت بین المللی آنکارا شده است.


اردوغان به اتخاذ سیاست های تک روانه و غیر منعطف شهره است


حزب حاکم عدالت و توسعه هم اکنون و بر خلاف ابتدای فعالیتش حزبی کاملا قائم به شخص اردوغان بوده و عملا وی مجری تمامی اقدامات سیاسی، بین المللی، اقتصادی و فرهنگی ترکیه می باشد، تا جایی که عملا اردوغان ریاست کابینه را از نخست وزیر گرفته و یک تنه بر ترکیه حکومت می نماید.
سیاست ناموفق اردوغان در سال های اخیر موجب شده که بر خلاف شعار وزیر خارجه پیشین این کشور ( احمد داوود اوغلو ) مبنی بر صفر نمودن تنش ها با همسایگان این کشور، هم اکنون ترکیه در بالاترین سطح تشنج با همسایگانش قرار داشته باشد. سقوط پی در پی عناصر وابسته به اخوان المسلمین در مصر، تونس و لیبی به شدت به جایگاه ترک ها در شمال آفریقا آسیب رساند. حمایت از معارضین حکومت اسد و تنش های بعدی با دولت مرکزی عراق به مانند خط بطلانی بود بر سرمایه گذاری های کلان ترکیه در دو کشور عراق و سوریه که تبعات سنگینی را از آن ترکیه ساخت. عدم حل مشکل قبرس، فقدان روابط مناسب با یونان و ارمنستان و لاینحل ماندن فرایند گفتگوهای صلح با پ ک ک همگی حکایت از شکست مفتضحانه دولت اردوغان در حوزه سیاست خارجی دارد.
جمهوری اسلامی ایران به عنوان بزرگترین همسایه ترکیه نیز از فضای مسموم منتشر شده از سوی آنکارا مصون نمانده و با دولت رجب طیب اردوغان دچار بحران روابط شده است. عدم اتفاق نظر طرفین نسبت به آینده سوریه، چگونگی مقابله با تروریست های داعش، موقعیت کردها در عراق، سوریه و ترکیه و همچنین مواضع طرفین نسبت به سایر معضلات خاورمیانه به مانند بحران داخلی لبنان بر میزان شکاف ها میان تهران و آنکارا افزوده است، در جدیدترین این شکاف ها و اختلاف های فی مابین، رئیس جمهور ترکیه مجددا به طرح اتهاماتی به جمهوری اسلامی این باره در حوزه یمن پرداخته و خواستار عدم مداخله تهران در امور صنعا شده است.
رییس جمهوری ترکیه با متهم کردن ایران به تلاش برای تسلط بر منطقه خاورمیانه گفته است که تلاش‌های تهران، آنکارا، عربستان و کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس را «به ستوه» آورده است. اردوغان اظهار داشته است که این امر واقعا تحمل کردنی نیست و ایران باید متوجه این مسئله باشد». اردوغان با اعلام اینکه وضعیت به درگیری فرقه‌ای کشیده شده است، از ایران خواست که دست از اقدامات خود بردارد.


سقوط محمد مرسی به شدت به جایگاه منطقه ای ترکیه آسیب رساند

وی گفته است: «ایران باید دیدگاهش را تغییر دهد. ایران باید نیروهایش و هرچه که در یمن، سوریه و عراق دارد را بیرون بکشد و به تمامیت ارضی این کشور‌ها احترام بگذارد».
اظهارات فوق پس از آن صورت گرفت که جنگنده‌های عربستان و متحدین عربش از روز پنجشنبه گذشته اقدام به بمباران مواضع نیروهای حوثی در یمن کرده‌اند. سعودی ها مدعی اند که این گروه مورد حمایت جمهوری اسلامی ایران است و در پی ایجاد شکاف در میان جهان عرب فعالیت می نماید.
در ادامه برآنیم به این سوال کلیدی پاسخ دهیم که چرا اردوغان در مقطع کنونی مبادرت به اتخاذ چنین مواضعی بر علیه تهران نموده است؟ اهداف وی از چنین سیاستی را چگونه می توان ارزیابی نمود
الف) احیای موج سواری بر تحولات منطقه
رجب طیب اردوغان بر آن است با تکیه بر مشی پیشین دولتش در فرآیند انقلاب های عربی به آنچه ائتلاف کشورهای عربی به رهبری عربستان بر علیه انصارالله خوانده می شود بپیوندد. دولت اردوغان بدلایل مختلف در سال های اخیر شاهد کاهش روابط با همسایگان عربش بوده است. سقوط محمد مرسی در مصر و ستیز میان اردوغان و عبدالفتاح السیسی حاکم نظامی مصر، روابط آنکارا و قاهره را به محاق برده و به منافع ترکیه در سطح جهان عرب آسیب رسانده است. سقوط دولت حزب النهضه به عنوان متحد ترکیه در تونس و تضعیف موقعیت اخوانی ها در لیبی، شکاف ها میان جهان عرب و ترکیه را افزایش داده است.
دولت ترکیه بر خلاف عربستان سعودی که به حمایت از جریان های سلفی و تکفیری می پردازد، همچنان منافع خویش را در رشد اخوانی گری به رهبری ترکیه ترسیم می کند. فضای فوق به منافع اقتصادی و سیاسی ترکیه در سطح خاورمیانه آسیب رسانده و به تضعیف جایگاه این کشور در معادلات منطقه دچار شده است.


گفته می شود که اردوغان در پی احیای قدرت عثمانی ها در گذشته ای نه چندان دور است

پیوستن به ائتلاف کنونی که متشکل از ده کشور منطقه می باشد زمینه ارتقای روابط ترکیه با همسایگان عربش را مهیا خواهد کرد. اردوغان بر آن است با حمله به جریان انصارالله و تصور سقوط احتمالی آن در آینده ای نزدیک، پیشاپیش خود را در این پیروزی سهیم نموده و در آینده یمن مشارکت نماید. حضور حزب قدرتمند الاصلاح ( شاخه اخوان المسلمین در یمن) در صف مخالفین انصارالله، ترک ها را بیش از پیش در اتخاذ این رویکرد تشویق می نماید.
نفوذ در یمن و مشارکت در ساختار اقتصادی-سیاسی آتی آن و یا مداخله در فرایند گفتگوهای ملی موقعیت ترکیه در سطح منطقه را ارتقا خواهد داد، به شرط آن که قمار کنونی اردوغان به مانند تحولات سوریه و عراق بر خلاف آن چه تصور می نمود پیش نرود.
ب) ارتقای مناسبات سیاسی-اقتصادی با جهان عرب
تحولات جهان عرب در هزاره سوم به سمتی سوق داده شده که عربستان سعودی را در جایگاه قدرتمندترین کشور عربی منطقه قرار داده است. دولت سعودی با اتکا به درآمدهای مالی هنگفت و ائتلاف های مستحکم با قدرت های بین المللی خود را بر کرسی رهبری جهان عرب نشانده است. فقدان مشروعیت بالای حاکمان نظامی مصر پس از سقوط محمد مرسی و تداوم بحران در سوریه عملا مصر و سوریه را به عنوان دو کشوری که همواره از ظرفیت رهبری جهان عرب برخوردار بوده اند را به حاشیه رانده است.
وابستگی سیاسی-امنیتی کشورهای ثروتمند و ذره ای حاشیه خلیج فارس به عربستان سعودی و پذیرش رهبری ریاض در معادلات منطقه ای، دست عربستان سعودی را در موضع برتری در جهان عرب قرار داده است.، از همین روست که کشوری همچون مصر جهت تداوم سیطره نظامیان و ایجاد رشد و ثبات اقتصادی نیاز وافری به حمایت های مالی و دیپلماتیک عربستان سعودی در سطح منطقه ای و بین المللی دارد.


مواضع ترکیه و عربستان سعودی در قبال ایران بیش از پیش به یکدیگر نزدیک شده است

حال و در چنین فضایی پیوستن رجب طیب اردوغان به ائتلاف ضد حوثی ها در یمن با تقدیر و روی خوش سعودی ها مواجه خواهد شد و این امر موجب ارتقای روابط فی مابین در حوزه های سیاسی-اقتصادی خواهد شد. ترکیه تمایل فراوانی جهت جذب بخش عمده ای از ثروت حاصل از دلارهای نفتی کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس داشته و بارها در پی سرمایه گذاری در این کشورها بر آمده است. پیوستن به ائتلاف کنونی و اتخاذ مواضع ضد ایرانی موجب نزدیکی ترکیه به دول مرتجع عربی خواهد شد.
نکته حائز اهمیت دیگر آن که ارتقای روابط با عربستان سعودی می تواند زمینه مشروعیت بخشی به ترکیه در سطح جهان عرب را فراهم کند. روابط حسنه با عربستان و هماهنگی یبشتر موجب مداخله فزاینده ترکیه در تحولات منطقه و مسائلی نظیر چگونگی حل معضل عربی-اسرائیلی و آینده سوریه خواهد شد، ضمن آن که جایگاه کنونی عربستان می تواند نزدیکی دولت اردوغان با عبدالفتاح السیسی را فراهم آورد. از زمان قدرت گیری نظامیان در مصر، اردوغان ضمن عدم پذیرش مشروعیت دولت جدید حملات مکرری را علیه نظامیان مصری صورت داده است.
ج) استراتژی مهار ایران
برآورد تحولات سال های اخیر خاورمیانه حاکی از آن است که جمهوری اسلامی ایران بر میزان نفوذ خویش بشدت افزوده و به یک قدرت منطقه ای بلامنازع تبدیل شده است. میزان نفوذ ایران در منطقه بارها و بارها از سوی مجامع بین المللی و نهادهای وابسته به قدرت های بین المللی مورد تاکید قرار گرفته تا جایی که برخی از آنها صحبت از احیای امپراطوری شیعیان از سوی ایران می نمایند.


سعود الفیصل بارها ایران را متهم به دخالت در امور یمن نموده است

واقع امر آن است که تفکر حاکم بر جمهوری اسلامی در خلال قریب به چهار دهه سپری شده از زمان انقلاب اسلامی به مرور در سراسر منطقه خاورمیانه ریشه دوانده و اگر زمانی معطوف به جنوب لبنان بود، اکنون به بسیاری از مناطق خاورمیانه بسط یافته است.
قدرت گیری روز افزون جمهوری اسلامی از جهات مختلف با دیده نگرانی از سوی دولت رجب طیب اردوغان نگریسته می شود، افزایش منزلت ایران به عنوان رقیب منطقه ای ترکیه به منزله ی تضعیف جایگاه ترکیه ارزیابی می شود و هر آنچه بر میزان نفوذ منطقه ای تهران افزوده شود از میزان هژمونی ترک ها بر خاورمیانه کاسته می شود. فارغ از جنبه منافع ملی طرفین، آن چه که بر شدت رقابت دو طرف افزوده ایدئولوژی حاکم بر هر دو کشور است، جمهوری اسلامی خود را رهبر جهان اسلام دانسته و هدف خود را در راستای اعتلای این جهان قرار داده است، از سویی ترکیه نیز با ترویج مدل خاص از اسلامگرایی معروف به مدلی میانه رو در پی گسترش حوزه نفوذ خویش برآمده است. حضور فعال ایران در اقصی نقاط منطقه بویژه در کشورهای عربی علاوه بر رقبای عرب نگرانی فزاینده اردوغان را در بر داشته است. از همین روست که اردوغان با اتخاذ مواضع شدید بر علیه آن چه زیاده خواهی تهران می نامد در پی ائتلافی مستحکم بر رقبای عرب ایران بر آمده تا بلکه زمینه مهار تهران را فراهم آورد.


حوثی ها هر گونه وابستگی به ایران را تکذیب نموده اند

جبهه متحد عربی-ترکی به رهبری ملک سلمان و اردوغان جهت سنگ اندازی در قدرت گیری ایران در سطح منطقه به ویژه در جنگ کنونی تحمیل شده به انصارالله در یمن، در پی کسب موافقت حداکثری سایر قدرت های منطقه ای و بین المللی برآمده است. از همین روست که اکنون شاهد ائتلافی مستحکم و پنهان میان آنکارا، ریاض، قاهره، تل آویو، واشنگتن و لندن هستیم.
تضعیف موقعیت تهران در منطقه و شکست احتمالی انصارالله در یمن از نگاه ترکیه به منزله ی مهار بیشتر تهران تلقی خواهد شد که امکان چانه زنی اردوغان با ایران در قبال مسئله سوریه و عراق را برای ترکیه فراهم خواهد کرد. ترکیه با پافشاری بر حمایت از جریان های تروریستی و تکفیری در عراق و سوریه هدف خود را محدود به سرنگونی بشار اسد قرار داده است.(+)
"Our President, analytical news site"