در حالي كه 8 ماه تا دهمين انتخابات رياست جمهوري باقي مانده است، سردرگمي عجيبي در جبهه اصلاح طلبان به چشم مي خورد. آنها براي تصاحب اين جايگاه و بازگشت به قدرت مدتهاست اتاق فكر تشكيل داده استراتژي و تاكتيكهاي متنوعي به كار بسته و خواهند بست.

از اين رو ذكر نكاتي لا‌زم به نظر مي‌رسد:

1. يكي از مهم ترين استراتژيهاي اصلاح طلبان، تلاش براي معرفي نامزد واحد و ايجاد اختلاف در جبهه مخالف است ؛ چه اين كه آنها كثرت كانديداها و تفرق احزاب اصلاح طلب را يكي از مهم ترين عوامل شكست خود در چند انتخابات گذشته مي پندارند و براي نمونه تصريح مي كنند رقابت آقايان كروبي،هاشمي، معين و مهرعليزاده در انتخابات نهم اشتباه بوده است. آنها معتقدند با توجه به وجود اين تكثر در جبهه مقابل، چنانچه اصلاح طلبان توانسته بودند درباره يكي از نامزدهاي خود به توافق برسند، احتمال موفقيتشان افزايش مي يافت. از اين رو اكنون تمام تلاش خود را براي تحقق هدف مذكور به كار بسته اند.

 

2. ممكن است سؤال شود اگر استراتژي فوق در دستور كار آنها قرار دارد، چرا باز هم تكثر كانديداها در اين جبهه به چشم مي خورد؛ براي مثال حزب اعتماد ملي، دبير كل خودش آقاي كروبي را نامزد كرده و برخي احزاب تندروي اين جبهه مانند حزب مشاركت، كارگزاران، سازمان مجاهدين و.... از نامزدي عبدا... نوري يا محمد خاتمي سخن به ميان مي آورند، عده اي از جمله اعلمي، حسن روحاني و... نيز به صورت انفرادي تصميم به حضور در اين عرصه گرفته اند.

 

در پاسخ بايد گفت: همان طور كه اشاره شد، استراتژي يكي و تاكتيكها متفاوت است. يكي از تاكتيكهاي مدعيان اصلاح طلبي، تكثر كانديداها براي رد صلاحيت آنهاست تا از اين راه مظلوم نمايي كنند! به نظر مي رسد مطرح كردن كساني مثل عبدا... نوري و محمد خاتمي در اين راستا صورت گرفته باشد. تاكتيك ديگر اين است كه آنها با آگاهي از پرونده سنگين خود و احتمال رد صلاحيت شدن، با تكثر كانديداها مي خواهند در نهايت بي نامزد باقي نمانند و تاكتيك سوم اين است كه پس از رسمي شدن تبليغات انتخاباتي با كنار رفتن به نفع يكديگر بتوانند در برابر نامزد اصولگرايان به فضا سازي بپردازند و آرا را به سمت كانديداي واحد مورد نظر خود، هدايت كنند. خبرهاي رسيده از اتاقهاي فكري ائتلاف اصلاح طلبان نيز همين تحليل را تأييد مي كند.

 

3. حمايت برخي اعضاي جناح اصلاح طلب از برخي چهره‌هاي شاخص جناح راست هم در راستاي همان استراتژي توجيه مي شود. آنها در صددند با حمايت از اين گونه افراد كه در جناح راست عنوان اصول گرايي را براي خود مصادره كرده اند و چندان از رياست جمهوري دكتر احمدي نژاد خشنود نيستند، به چندين هدف دست يابند: هم به تكثر نامزدها در جبهه مقابل دامن بزنند و هم از اين گونه افراد براي تخريب دولت نهم استفاده كنند.

 

4. همان گونه كه از ماهها قبل، پيش بيني كرده ايم، نامزد اصلي اصلاح طلبان، محمد خاتمي است و بقيه نامزدهاي اين جبهه و بازي خوردههاي جبهه اصول گرايي، فريب خورده و يا بر اساس تاكتيكهاي مورد اشاره، تشويق به اعلان حضور شده اند! از سويي، خاتمي هم از رد صلاحيت مي ترسد و هم از بي اعتنايي مردم به وي؛ از اين رو سعي مي كند حضور خود را به شرط و شروط مقيد نمايد تا به هر صورت راه گريزي وجود داشته باشد. از سوي ديگر، فشارهاي خارجي بر اصلاح طلبان، نشان مي دهد كه آنها نيز به همين گزينه اميد بسته اند دليل آن برگزاري مراسم تجليل از خاتمي بود كه به همايش “دين در دنياي معاصر” تغيير نام يافت. حضور بيش از 22 تن از چهرههاي سياسي دنياي غرب در مراسم تهران و يزد و تجليل از وي، در راستاي روحيه دادن به اصلاح طلبان و علاقه آنها به تقويت نامزدي آقاي خاتمي توجيه پذير است. البته با برگزاري سرد اين مراسم در تهران، سفر كوفي عنان نيمه تمام ماند و وي بدون شركت در مراسم استان يزد، به سرعت بازگشت! برگزاري مراسم تجليل از آقاي خاتمي در زادگاه خودش، يزد، نيز به رغم تبليغات گسترده خياباني در يك سالن 300 نفري برگزار شد و مورد اقبال مردم استان قرار نگرفت؛ بلكه به عكس هزينههاي سنگين همايش به ويژه مبالغ اعطايي به مهمانان خارجي براي شركت در مراسم، نقل مجالس شده بود! درست ايامي كه با آن همه تبليغات و هزنيه، جمعيتي كم تر از 300 نفر را با كارت دعوت بر صندليهاي همايش نشانده بودند، در خراسان شمالي وگيلان صدها هزار نفر زن و مرد، سواره و پياده، از اقصي نقاط استان براي ديدن رئيس جمهورشان به خيابانها آمده بودند و وي در استان گيلان به دليل ازدحام جمعيت با بيش از 4 ساعت تأخير به محل سخنراني (ورزشگاه) رسيد!

 

5. اظهارات آقاي خاتمي در مراسم سالگرد شهيد اشرفي اصفهاني مبني بر اين كه عملكرد جريان اصول‌گرا موجب خلق منافقين جديد مي شود! نا اميدي جريان اصلاح طلبي از موفقيت در انتخابات را نشان مي دهد؛ زيرا سازمان منافقين زماني دست به ترور زد كه جريان مكتبي با كنار زدن بني صدر خائن، جريان ملي گرايي وابسته به غرب را خانه نشين كرد و مي رفت كه انقلاب اسلامي توسط طرفداران اسلام ناب محمدي(ص) شتاب بيش تري بگيرند. اكنون اين سخن آقاي خاتمي را مي توان نوعي تهديد تلقي كرد كه مسؤولان امنيتي كشور بايد آن را جدي بگيرند و هم دليلي بر شكست قطعي جريان اصلاح طلبي است كه سياسيون كشور بايد آن را مورد تأمل قرار دهند و بي جهت بازيچه اين گونه افراد و جريانها  قرار نگيرند.

 

6. به نظر مي رسد عصبانيت آقاي خاتمي در اصفهان و تغيير ادبيات تسامح و تساهل! به خشونت، عامل ديگري هم داشته باشد: اين كه مدعيان اصلاح طلبي احساس مي كنند عقبه آنها از هم پاشيده شده است! آنها با از دست دادن پشتوانه مردم در چند انتخابات گذشته، در اين انتخابات، بيش تر به حمايتهاي كاخ سفيد چشم دوخته بودند؛ ولي شكست سنگين ليبراليزم و بحران اقتصادي در آمريكا، اصلاح طلبان را دچار وحشت و اضطراب كرده است. توصيه نگارنده به مدعيان اصلاح طلبي اين است كه به جاي وحشت و نگراني، به آغوش رهبري و ملت باز گردند و از گذشته خود ابراز پشيماني كنند.

 

7. بي ترديد نامزد اصول گرايان واقعي كه به مرام اصول گرايي و ملاكها و معيارهاي 8 گانه اصول گرايي پايبندند، دكتر احمدي نژاد است و حمايتهاي خاص و بي دريغ مقام معظم رهبري و مردم قدرشناس ايران نيز بزرگ ترين سرمايه ايشان به شمار مي آيد؛ بنابراين شايسته است كساني كه با نام اصول گرايي به روي ديگران لبخند مي زنند و دستان آنها را به گرمي مي فشارند و در مصاحبهها و سخنرانيهاي خود، دولت و رئيس جمهور را مورد شديدترين تخريبها قرار مي دهند، اندكي در معيارهاي 8 گانه اعلامي از سوي مقام معظم رهبري تأمل و ملاحظه كنند كه آيا حق دارند از اين عنوان بهره گيرند و با كمي دور انديشي روز 23 خرداد 88 را مشاهده كنند كه در آن روز به طور رسمي در كدام جبهه قرار گرفته اند؟!