در پی انتشار مطالب تخریبی علیه علی اکبر جوانفکر در سایت های مدعی اصولگرایی ، مدیر عامل ایرنا و مشاور رئیس جمهور در وبلاگش نوشت:

یک سایت خبری متعلق به جریان مدعی اصولگرایی که آقای علیرضا زاکانی نماینده محترم تهران در مجلس شورای اسلامی، مسوولیت آن را برعهده دارد ، با تحریف آشکار بخشی از مصاحبه اینجانب با ویژه نامه نوروزی روزنامه همشهری و دادن نسبت دروغ به بنده ، مدعی شده است که “رئیس جمهور می توانست دستور رهبری را در باره مشایی اجرا نکند”.

این خبرسازی جعلی و غرض ورزانه به طور گسترده و پرحجم در شبکه های زنجیره ای در فضای مجازی و درپی آن در برخی از روزنامه های وابسته به اصلاح طلبان و اصولگرایان نیز منتشر شد و البته بنده بنا نداشتم به این مطالب سخیف پاسخ دهم اما با مشاهده آثار سوء ناشی از این ترفند مذموم، توضیحات زیر را ضروری می بینم.
آنچه در این زمینه ، بیش از هر موضوع دیگری نگران کننده به نظر می رسد ، گستاخی و اسائه ادب جاعلان خبر به ساحت شریف و عزیز رهبر فرزانه انقلاب است زیرا آنها با این کار خود نشان دادند که برای تخریب وجهه یک فرد منسوب به دولت مظلوم آقای احمدی نژاد ، حتی حاضرند شان و منزلت رهبری عزیز را نیز مخدوش کنند و تلخ تر آنکه این جسارت را در پوشش به اصطلاح دفاع دلسوزانه از رهبری به انجام می رسانند.
با ابراز تاسف عمیق از این رویکرد غیراخلاقی ، تاکید می کنم که برخی از مدعیان اصولگرایی، با توسل به اقداماتی از این دست، صرفا مکنونات قلبی وتراوشات ذهن بیمار خود را بروز می دهند و صد البته از این رهگذر، موفق به عملی کردن نیات ناصواب خود در تخریب ارتباط قلبی یا کاستن از ارادت عمیق و ریشه دار منسوبان دولت خدمتگزار به آن مراد عزیز و فرزانه نخواهند شد.
به آقای زاکانی و همکاران کامنت نویس ایشان که بی محابا و ظاهرا با اطمینان از بی تفاوتی دستگاه قضایی و سکوت مدعی العموم ، هرگونه توهین به دولت و منسوبین رئیس جمهور محبوب و مردمی را برای خود مباح فرض کرده اند ، عواقب دنیوی و اخروی اینگونه رفتارها را گوشزد می کنم.
جا دارد به آقای زاکانی و همفکران وی در جریان اصولگرایی، این موضوع را یادآور شوم که رهبر معزز انقلاب در شهریور ماه سال ۱۳۸۸ طی دستورالعملی، چارچوب رای اعتماد مجلس شورای اسلامی به دولت دهم را مشخص فرمودند، اما آقایان باهنر و علی مطهری از عناصر اصلی جریان به اصطلاح اصولگرا ، برای استنکاف از اجرای دستور رهبر عزیز انقلاب ، آن را “ارشادی و مشورتی” تعبیر و تفسیر کردند و البته در آن هنگام جریان اصولگرایی و امثال آقای زاکانی گوش خود را به این اظهارات بستند و اکنون نیز تمایلی به بازخوانی مواضع آنان ندارند.
سرپیچی از اجرای دستور مقام معظم رهبری محدود به این موضوع نیست و در مسائل دیگری مانند دانشگاه آزاد اسلامی، طرح نظارت بر عملکرد نمایندگان مجلس ، واردات خودرو و … جریانی که آقای زاکانی یکی از نمادهای آن محسوب می شود ، رفتار غیرقابل دفاعی از خود نشان داده است.
اینجانب ضمن تاکید بر پایبندی کامل به ارزشها و اصول انقلاب که اصلاح طلبی متعهدانه نیز از خصوصیات آن است ، مراتب رویگردانی خود را از جریان به اصطلاح اصولگرایی مورد نظر یا اصلاح طلبی مورد حمایت آنها اعلام می دارم و بدون نفی تحزب ، تاکید می کنم که به هیچ حزب و جریان سیاسی دیگری نیز تعلق خاطر یا وابستگی ندارم.
بنده با ایمان راسخ به راه روشنی که در پیش گرفته ام ، همواره و به صورتی کاملا شفاف و گویا، مواضع و نظرات شخصی خود را در قبال مسائل و تحولات روز کشور مطرح کرده ام و مسوولیت اظهارات خویش را که در وبلاگ اینجانب منتشر شده است ، می پذیرم. در ارتباط با نامه رهبر فرزانه انقلاب به رئیس جمهور محترم نیز به صراحت تاکید کرده ام که اقدام غیرقانونی جناب آقای ابوترابی نایب رئیس محترم مجلس شورای اسلامی در علنی کردن این نامه و بیان سخنان خلاف واقع در این زمینه محکوم است و صد البته لازم است برای جلوگیری از تحریف تاریخ ، ابعاد این مساله هرچه بیشتر روشن شود و عوامل پشت پرده این ماجرا به افکار عمومی معرفی گردند.
آقای ابوترابی سی ام تیرماه سال ۱۳۸۸، یعنی سه روز پس از نامه مقام معظم رهبری به رئیس جمهور چنین گفت: حذف رحیم مشایی از سمت‌های کلیدی و معاونت‌های رییس‌ جمهور تصمیم استراتژیک نظام است. نظر مقام معظم رهبری نیز مبنی بر کنار گذاشتن آقای رحیم مشایی از سمت‌های معاونت ریاست جمهور کتبا به رییس‌جمهور ابلاغ گردیده است.
رهبر فرزانه انقلاب چهار روز بعد در دیدار با شرکت کنندگان در مسابقات بین المللی قران کریم فرمودند: به کسى نباید بیهوده تهمت زد؛ انسان نباید کسى را به خاطر یک امر، از همه‏ى آن چیزهائى که صلاحیت محسوب می شود، نفى بکند. با انصاف باید بود و با انصاف باید عمل کرد و با انصاف باید حرف زد… اگر با کسى دشمنید، این دشمنى موجب نشود که نسبت به او بى‏انصافى و بى‏عدالتى کنید؛ حالا آن که دشمن هم نیست. بى‏عدالتى‏ها و بى‏انصافى‏ها را همه کنار بگذارند. هواى نفس را باید خیلى ملاحظه کرد. به خودمان در فریب خوردن از هواى نفس سوءظن داشته باشیم. در احساس تکلیف هم دقت بکنیم که قدم از دایره‏ى تکلیف آنطرف‏تر نباید گذاشت؛ زیاده‏روى نباید کرد.
سووال این است که آقای ابوترابی برای نسبت خلاف واقع به نظام و رهبر فرزانه انقلاب، چه پاسخی به افکار عمومی ارائه کرده است؟ آیا ایشان حاضر است مسوولیت هجوم سنگین و توقف ناپذیر تبلیغاتی و سیاسی دو جریان به اصطلاح اصولگرا و اصلاح طلب علیه رئیس جمهور و دولت مردمی ایشان را به خاطر آن خطای غیرقابل جبران بپذیرد؟ علنی کردن این نامه خصوصی، فرصت اخذ بهترین تصمیم ممکن برای اجرایی کردن نظر رهبر معظم انقلاب ، متناسب با مصالح و منافع نظام را از رئیس جمهور محترم سلب کرد اما در عین حال آقای احمدی نژاد با اجرای قانونمند آن نشان داد که هیچ اولویتی بالاتر از عمل به تکلیف شرعی و قانونی برای او وجود ندارد. چگونه است که افرادی در داخل کشور ، چشم بر این همه تعهد و تدین رئیس جمهور بسته اند و همچنان به تلاش بی ثمر خود برای به چالش کشیدن او و همکارانش استمرار می بخشند؟!
در پایان یکبار دیگر خود و سایرین را به تامل در رهنمودهای حکیمانه رهبر معظم انقلاب در ۲۹ شهریور ماه سال ۱۳۸۸ فرا می خوانم: من به هیچوجه با تبدیل فضاى جامعه به فضاى سوءظن و بدگمانى موافق نیستم. این عادات را از خودمان باید دور کنیم… این چیز خوبى نیست؛ دل ما و فضاى زندگى ما را ظلمانى میکند. تهمت زدن، دیگران را متهم کردن به شایعات و خیالات ، اشاعه گناه است.