کارگزاران سودای انتخابات در سر دارد و از هم‌اکنون دست به احیای خود و جذب چهره‌هایی که می‌توانند پوشش رسانه‌ای مناسب داشته باشند و یا تأمین بودجه نمایند، زده تا در کسب کرسی‌های مجلس دهم و همچنین خبرگان، مانند انتخابات مجلس پنجم ناکام نباشند و به‌جای تشکیل فراکسیون اقلیت در مجلس پنجم، فراکسیون اکثریت را تشکیل دهند.

«پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما» احمد حسین‌زاده؛ کارگزاران سازندگی که مشارکت برخی اعضای شاخصش در فتنه‌ی 88 (از جمله محمد عطریانفر که تا مرحله‌ی زندانی شدن هم رفت) آن‌ها را به اغما برده بود، اکنون ساز احیای خود را کوک کرده تا با استفاده‌ی متقابل از دولت جدید، روندی را که در زمان دولت هاشمی رفسنجانی شروع کرده است، در دولت روحانی بازسازی نماید تا همچنان عنوان حزب دولت‌ساخته را با خود یدک بکشد.
سیر تحولات کارگزاران
برای بررسی احیای مجدد حزب کارگزاران سازندگی، خوب است تا گام‌هایی به عقب برداشته و سیر تحولات این حزب را مرور نماییم.
گروه اولیه‌ی شانزده‌نفره‌ی کارگزاران سازندگی، که در اولین بیانیه‌ها نام «خدمتگزاران سازندگی» را برای خود انتخاب کرده بودند،(1) در 30 دی 1374، با شعار «عزت اسلامی، تداوم سازندگی و آبادانی ایران» اعلام موجودیت کردند. تا اینکه در دولت هفتم، در تاریخ 25 مرداد 1378، در حالی که حدود چهار سال از آغاز فعالیت سیاسی‌شان می‌گذشت، با عنوان رسمی «حزب کارگزاران سازندگی ایران»، از وزارت کشور پروانه‌ی تأسیس دریافت کردند.
کارگزاران برای اینکه بتواند خود را حفظ نماید و تکیه‌گاهی برای خود پیدا کند و به‌گونه‌ای خود را به قدرت پیوند زند، سراغ هاشمی رفسنجانی رفته و وی را به‌عنوان پدرخوانده و پدر معنوی خود معرفی نموده است، اما خود هاشمی از آنجا که قصد نداشت خود را محدود به یک حزب کند، پیشنهاد رهبری این حزب را نپذیرفت. اما در مجموع، سیاست‌ها و برنامه‏های کارگزاران همسویی قابل‌توجهی را با هاشمی نشان می‌دهد. به علاوه اینکه حضور بستگان وی نیز در حمایت هاشمی از این حزب بی‌تأثیر نبود. در واقع می‌توان گفت تفکر هاشمی همان چیزی است که تا حدودی در کارگزاران متبلور شده است.(2) لذا بذر کارگزاران در دولت هاشمی، که به نوعی رهبر معنوی‌شان به حساب می‌آید، کاشته شد. نکته‌ای که بذر شروع کارگزاران را با احیای مجدد آنان مرتبط می‌سازد، وابستگی به دولت و قدرت و نیاز به حمایت آنان است.
اما برای شناخت ریشه یا ریشه‌های احیای مجدد کارگزاران، باید نگاهی به تحرکات مختلف و موضع‌گیری‌های آنان از دولت هاشمی تا دولت روحانی، داشت که بیان آن به‌صورت مختصر، در این شناخت مؤثر است.
1. انتخابات مجلس پنجم
انتخابات مجلس پنجم در اسفند 1374 برگزار شد و در دور اول آن، در تهران، آقای ناطق‌نوری کاندیدای جامعه روحانیت مبارز و فائزه هاشمی کاندیدای کارگزاران به مجلس راه پیدا کردند. در دور دوم نیز در فروردین 1375، در مجموع کاندیداهای جامعه‌ی روحانیت و گروه‌های همسو، اکثریت کرسی‌های مجلس را به دست آوردند و کارگزاران به یک فراکسیون اقلیت دست یافت.
2. انتخابات دوره‌ی هفتم ریاست‌جمهوری
کارگزارانی‌ها در این دوره نتوانستند با جامعه‌ی روحانیت مبارز به توافق برسند و از آنجایی که به تنهایی قادر به پیروزی نبودند، با وجود اختلاف در دیدگاه‌ها، با مجمع روحانیون دست به ائتلاف زدند و در 17 اسفند 1375، پس از جلسات و مذاکرات متعدد، تصمیم گرفتند از رئیس دولت هفتم حمایت کنند.
3. انتخابات مجلس ششم
کارگزاران در این دوره شاهد حملات و عملیات تخریبی علیه پدر معنوی خود، یعنی هاشمی رفسنجانی، از جانب هم‌پیمانان خود، یعنی دوم‌خردادی‌ها بودند؛ به‌طوری‌که وی را «عالیجناب سرخپوش» نامیدند. تبلیغات غلط و عملکرد برخی از اعضا سبب شد فردی که در دوره‌ی گذشته‌ی مجلس از جانب کارگزاران در دور اول وارد مجلس شده بود، این دوره در ردیف بالاتر از پنجاهم قرار گیرد و با وجود تبلیغات متعدد و هزینه‌های زیاد، تنها کمتر از پنجاه نفر از کاندیداهای اختصاصی کارگزاران به مجلس راه یابند.(3)
4. انتخابات دوره‌ی هشتم ریاست‌جمهوری
در این انتخابات، هاشمی و کارگزاران هرچند که با بی‌مهری‌هایی از جانب متحدین دوم‌خردادی خود مواجه شده بودند، اما در ادامه‌ی ریاست‌جمهوری رئیس دولت هفتم، با آن‌ها هم‌صدا بودند.
5. انتخابات دوره‌ی نهم ریاست‌جمهوری
هرچند که جبهه‌ی دوم خرداد به چند دسته تقسیم شد و از نامزدهای متفاوت حمایت کرد، اما کارگزاران از همان ابتدا از کاندیداتوری هاشمی رفسنجانی حمایت کردند. تیم تبلیغاتی هاشمی و کارگزارانی‌ها تیغ تخریبشان را متوجه قالیباف و احمدی‌نژاد کرده و در مرحله‌ی دوم نیز تمامی احزاب دوم‌خردادی و حتی مخالفین خارج‌نشین، در یک اتفاق نادر، از هاشمی حمایت کردند، اما پیروزی احمدی‌نژاد نشان داد که دیگر مردم از گفتمانی با مؤلفه‌های اشرافیت دولتی، تکنوکراسی و نخبه‌گرایانه و بی‌عدالتی روی‌گردان شده‌اند.
6. انتخابات مجلس هشتم
در این دوره، حدود هشتاد درصد کرسی‌های مجلس به اصول‌گرایان رسید و بهره‌ی مجموعه‌ی احزاب اصلاح‌طلب، از جمله کارگزاران، شانزده درصد بود. چهارده درصد کرسی‌ها هم به افراد مستقل رسید.
7. انتخابات دهمین دوره‌ی ریاست‌جمهوری
موضع کارگزاران در این دوره، کش‌وقوس‌های فراوانی داشت و چون به دنبال رقیبی مناسب برای احمدی‌نژاد می‌گشتند، هرکدام شخصی را انتخاب کردند و حتی زمانی که کرباسچی در ستاد کروبی حاضر شده بود، کارگزاران عمل وی را تخطی از مصوبات حزب تلقی کرد و حتی طاهرزاده، از اعضای شورای مرکزی کارگزاران، خواستار برخورد با خاطیان مصوبه‌ی شورای مرکزی شد. سرانجام سخن‌گوی کارگزاران در بیست‌وسوم فروردین 1388، رسماً حمایت حزب متبوع خود را از موسوی اعلام کرد که البته وی بعداً می‌گوید که مشورت با هاشمی رفسنجانی نتیجه‌اش حمایت از موسوی شد. اما آنچه اهمیت دارد این است که با برگزاری انتخابات، شاهد حضور برخی از اعضای اولیه و حتی اعضایی که جدیداً انتخاب شده‌اند در میان فعالان فتنه ۸۸ بودیم. از آن جمله می‌توان به محمدرضا عطریانفر اشاره نمود.
عضو دیگر این حزب، هدایت‌الله آقایی است که به جرم اقدام علیه امنیت ملی، توهین، هتک حرمت به مسئولان نظام، تحریک و تشویش اذهان عمومی و... در تظاهرات غیرقانونی در تهران دستگیر شد.
آنچه تاکنون شرح داده شد، کارگزاران را نه به‌عنوان یک حزب فراگیر، بلکه به‌عنوان جریانی که به دنبال قدرت، در ایام انتخابات طلوع سیاسی می‌نماید، نشان می‌دهد.
مروری بر اعضای جدید
در این بین، نگاهی نیز باید داشته باشیم به اعضای جدیدی که به شورای مرکزی کارگزاران راه یافته‌اند. از اعضای جدیدالورود شورای مرکزی کارگزاران، که در میان فعالان فتنه ۸۸ هستند، می‌توان به جهانبخش خانجانی اشاره کرد که سخن‌گوی وزارت کشور در دوران اصلاحات بوده و در فتنه‌ی 88 به اتهام اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرم علیه امنیت کشور و فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی و تشویش اذهان عمومی، محاکمه و به شش سال حبس، محکوم شده بود.(4)
محمدحسین عادلی، که هم‌اکنون دبیرکل اوپک گازی است، به‌نوعی برای پوشش عدم کادرپروری کارگزاران به این جمع اضافه شده است. شهربانو امانی، نماینده‌‌ی دوره‌ی پنجم و ششم مجلس شورای اسلامی و نایب‌رئیس مجمع نمایندگان ادوار مجلس، که در فتنه‌ی 88 دستگیر و با قید وثیقه آزاد شد، هم‌اکنون مشاورت امور زنان سازمان محیط‌زیست را برعهده دارد.
محمد قوچانی، که سردبیر روزنامه و مجلاتی همچون «اعتماد ملی»، «شهروند امروز»، «هم‌میهن» و «آسمان» بوده است نیز به‌واسطه‌ی تأثیرش در آشوب خیابانی 30 خرداد 88 بازداشت شد و پس از حدود چهار ماه با وثیقه آزاد شد.
سیده فاطمه مقیمی مؤسس و مدیرعامل شرکت حمل‌ونقل بین‌الملل است و به‌عنوان ثروتمندترین زن ایرانی شناخته می‌شود.
سعید لیلاز، علی جمالی، اعظم نوری، عباس علیخانی‌، علی‌اشرف افخمی، سید افضل موسوی، غلامرضا پناه،‌ سید عبدالله حسینی‌،‌ عباسعلی الله‌یاری، فرزانه ترکان،‌ خانم کفایتی، جهانبخش خانجانی و حجت‌الاسلام ملکی نیز از دیگر اعضای جدید کارگزاران هستند.

کارگزاران احیا و ترمیم شد تا ابتدا در این دولت و در این فرصت به‌دست‌آمده، در کنار اصلاح‌طلبان، کاری که به تنهایی نمی‌تواند انجام دهد (یعنی رقابت با اصول‌گرایان) به انجام رساند و آن را پلی برای حضور حداکثری خود در مجلس نماید.

چرایی احیا؟
حال باید دید که چرا این جریان دست به ترمیم و احیای مجدد خود زده است؟ اگر به سیر تحولات این حزب که بیان شد نگاهی دقیق‌تر داشته باشیم، متوجه می‌شویم آنچه کارگزاران برای آن تشکیل شد، یعنی حضور بیشتر و مداوم در قدرت و همچنین اتصال به دولت، دو نکته‌ای است که بین شروع کار آن‌ها و همچنین احیای مجدد آن‌ها، مشترک است. کارگزاران در 30 دی‌ماه 1374، اعلام موجودیت کرد و انتخابات مجلس پنجم، که عرصه‌ای برای حضور گروه‌های سیاسی از جمله کارگزاران در قدرت بود، در اسفندماه همان سال برگزار می‌شد.
اکنون نیز اگر مراجعه‌ای به مصاحبه‌های گوناگون اعضای کارگزاران داشته باشیم، متوجه می‌شویم آنچه در میان همه‌ی آن‌ها مشترک است، آماده شدن برای انتخابات آتی مجلس است. این تکاپو برای آمادگی، ما را به این نکته رهنمون می‌سازد که کارگزاران سودای انتخابات در سر دارد و از هم‌اکنون دست به احیای خود و جذب چهره‌هایی که عموماً برای کارگزاران می‌توانند پوشش رسانه‌ای مناسب و یا تأمین بودجه نمایند، زده است تا در کسب کرسی‌های مجلس دهم و همچنین خبرگان، مانند انتخابات مجلس پنجم، ناکام نباشد و به‌جای تشکیل فراکسیون اقلیت در مجلس پنجم، فراکسیون اکثریت را تشکیل دهد.
اما یک نکته‌ی دیگر هم در علت احیای مجدد این حزب وجود دارد و آن برمی‌گردد به دولتی بودن این حزب. کارگزاران در دولت هاشمی اعلام موجودیت کرد؛ زمانی که اعضای حزب از بدنه‌ی دولت بودند. در دولت هفتم مجوز گرفت که از گروه‌های جبهه‌ی دوم خرداد و از حامیان دولت هفتم بودند و در دولت هشتم به‌رغم اختلاف ناشی از تخریب هاشمی توسط اصلاح‌طلبان، برای باقی ماندن در عرصه‌ی قدرت، با آن‌ها ائتلاف کرد. اما با دولت نهم و دهم اشتراکی نداشت که جا داشت در دولتی که با آن‌ها سازگار نیست، دست به ترمیم بزند، اما این‌ کار را نکرد، در حالی که اگر هدف تحزب بود، باید در این زمان برای ترمیم خود و جذب بدنه‌ی اجتماعی جدید، در اعضای شورای مرکزی خود تغییر ایجاد می‌کرد. اما در آغاز دولت یازدهم، که هم دولت عقبه‌ی خود را در میان کارگزاران و احزاب اصلاح‌طلب تعریف می‌کند و هم کارگزاران به‌نوعی به آن‌ها وابسته و خود را حامی دولت معرفی می‌نمایند، این کار انجام شد. این امر نشان از این دارد که عنوان حزب دولتی، عنوان گزافی نیست. این حزب را می‌توان حزبی دولت‌ساخته دانست که با دولت‌مداری زیست سیاسی خود را ادامه می‌دهد و منابع اقتداری در فضای اجتماعی و در میان مردم ندارد.
نکته‌ی آخر اینکه کارگزاران احیا و ترمیم شد تا ابتدا در این دولت و در این فرصت به‌دست‌آمده، در کنار اصلاح‌طلبان، کاری که به‌تنهایی نمی‌تواند انجام دهد (یعنی رقابت با اصول‌گرایان) به انجام رساند و آن را پلی برای حضور حداکثری خود در مجلس نماید. چنین به نظر می‌رسد که کارگزاران، همان‌گونه که در دولت هاشمی کار خود را با تکیه بر دولت سازندگی و استفاده از آن فرصت آغاز کردند، اکنون نیز که به‌گونه‌ای به همان دوران شباهت دارد، تصمیم به ترمیم خود گرفته‌اند تا بعد از اینکه به خاطر فعال بودنشان در فتنه‌ی 88 به حالت کما رفته‌اند، اکنون هویت ازدست‌رفته‌ی خود را در سایه‌ی دولت روحانی، بازیابی کنند و در یک جمله می‌توان گفت که کارگزاران سازندگی به کارگزاران اعتدالی تبدیل شده و همان‌طور که به آن دولت به‌مثابه‌ی یک فرصت برای حضور و به‌دست‌گیری قدرت نگاه می‌کردند، نگاهشان به این دولت نیز به همان منوال است.*
منابع:
1. روزنامه‌ی اطلاعات، 28 دی 1374.
2. عبدالله شمسی، حزب کارگزاران سازندگی، ص 89.
3. شادلو، عباس، پیشین، ص 108 و 109.
4. خبرگزاری تسنیم، 20 فروردین 1393.