گروهی حفظ ساختار را بزرگترین وظیفه می‌دانند، برخی دیگر ساختارها را تنها وسیله آماده کردن شرایط ظهور منجی می‌دانند و از "تمدن سازی" پیش از ظهور سخن می‌گویند و عده‌ای اعتقاد دارند منجی برای ساختن یک ابر ساختار (حکومت جهانی) قیام خواهد کرد.

 

"طرفداران اجرای عدالت عده‌ای آنارشیست هستند!" این جمله را احتمالا با شیوه‌های کم و بیش مختلف شنیده‌اید. معمولا اگر بخواهند آن را تعدیل کنند، سعی می‌کنند از مضمون عدالت کم کرده و آن را با مفهومی به نام مصالح )بر پایه توجیه بی‌عدالتی) جمع زده و آن‌ها را "لازم و ملزوم" یکدیگر معرفی کنند. همه این تئوری‌پردازی‌ها برای رد یک شکاف بزرگ است؛ شکافی میان عدالت‌گرایی و ساختارگرایی.

از دید عدالت‌خواهان، ساختارها تنها وسایلی هستند برای اجرای عدالت، چنانکه اگر این وسیله در راه تحقق عدالت (به عنوان اصلی‌ترین هدف) به کار نرود ممکن ارزش خود را از دست بدهد. در واقع عدالت‌طلبان معتقدند "وسیله منهای هدف" نمی‌تواند متعالی باشد. در مقابل تفکر ساختارگرا وجود دارد که وجود ساختار را "فارغ از وجود هدف" برای هر امری لازم می‌داند. آن‌ها با تز معروف "قانون حتی بد برتر از بی‌قانونی" لزوم وجود ساختار را اثبات و عدم وجودش را "خطر" معرفی می‌کنند.

ریشه‌ها
ساختار یک پدیده تک وجهی نیست و بخصوص در شرایط سیاسی می‌تواند بسیار پیچیده باشد. در یک ساختار معمولا روابطی شکل می‌گیرند که بسته به موقعیت می‌توانند بسیار وسیع و گسترده شوند. سرانجام شبکه‌ها آنقدر گسترش می‌یابند تا ساختار را در میان روابطی نامرئی و در هم تنیده فرو می‌برند. در چنین شرایطی اصلاح یا تغییر ساختار هزینه‌بر می‌شود و مسیرها جدا.

باید توجه داشت که شکاف عدالت گرایی - ساختارگرایی خود برگرفته از تضاد کلی‌تر انقلابی‌گری و محافظه‌کاریست. به بیان دیگر انقلابی‌ها از "تغییر" می‌گویند و محافظه‌کاران از لزوم ایستایی و عدم تغییر. وقتی اجرای عدالت، نیازمند تغییرات در ساختار یا تصحیح روابط تحمیل شده به ساختار باشد، محافظه‌کاران با تاکید بر مفهومی به نام "مصلحت حفظ ساختار" در برابر "خطر تغییرات در ساختار" عطای تغییر را به لقایش می‌بخشند و اینچنین دوگانه ساختارگرا – عدالت‌گرا شکل می‌گیرد. عدالت‌طلبان که به ساختار به چشم یک وسیله نگاه می‌کنند، بی‌عدالتی را برنتافته و ساختارگرایان حفظ ساختار را "هدف عالی" خود تعریف می‌کنند.

توسعه شکاف
با گسترش روابط در ساختار از یک طرف و همچنین تبدیل شدن "ساختارسازی" به هدف اصلی این شکاف عمیق‌تر هم می‌شود. ساختارگرایان راه رسیدن به اهداف را از طریق حفظ ساختار فعلی و بزرگ کردنش می‌دانند. گروهی حفظ ساختار را بزرگترین وظیفه می‌دانند، برخی دیگر ساختارها را تنها وسیله آماده کردن شرایط ظهور منجی می‌دانند و از "تمدن سازی" پیش از ظهور سخن می‌گویند و عده‌ای اعتقاد دارند منجی برای ساختن یک ابر ساختار (حکومت جهانی) قیام خواهد کرد.

در عوض عدالت‌طلبان همچنان که پیشتر گفتم اصالتی برای ساختارها قائل نیستند و آن‌ها را فقط در حد یک وسیله می‌بینند، وسایلی که اگر در راه هدف استفاده نشوند بی‌فایده هستند.

احمد شریعت