"امروز دعوا در کشور دیگر بین اصلاح طلبی و اصولگرایی نیست بلکه دعوا بین این گفتمانهاست؛ اصولگرایی که شما سابق بر این میشناختید اکنون یکپا در توسعه دارد و یکپا در عدالت و دیگر مرزبندیهای سابق جوابگو نیست؛ بنابراین اکراه جناب لاریجانی از پیوستن به مجموعه موسوم به اصولگرایان و انکار دوگانه اصلاحطلبی و اصولگرایی از سوی جناب قالیباف غیرطبیعی نیست."
به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛ پرویز امینی تحلیلگر مسائل سیاسی در گفتوگوی مشروح با فارس ضمن تشریح چهار موج سیاسی و اقتضائات آن در دوره پساانقلاب، به تبیین سه گفتمان عدالت، آزادی و توسعه و نسبت سیاستمداران با این گفتمانها پرداخت که مشروح این گفتوگو در ادامه میآید:
فارس: با توجه به اتمام بررسی صلاحیتها در هیاتهای نظارت و آغاز بررسیهای شورای نگهبان در روزهای آینده، جمعبندی شما از آخرین تحولات سیاسی پیش از انتخابات مجلس دهم چیست؟
امینی: جامعه ما موج چهارم تغییرات سیاسی را بعد از انقلاب اسلامی تجربه میکند. در موج اول، شکاف فعال سیاسی «ضد خط امام» که شامل بنیصدریها و جبهه ملی و چپگراهای تودهای و التقاطی و نهضت آزادی در برابر «خط امام» بود.
شکاف فعال در موج دوم که پهنه دهه شصت و نیمه دهه اول هفتاد را پر میکرد، شکاف «چپگرایی» در برابر «راستگرایی» بود. مهمترین نماد چپگرایی مجمع روحانیون مبارز و مهمترین نماد راستگرایی جامعه روحانیت مبارز بود.
**موج سوم در شرایط پسادوم خرداد موجد شکاف فعال سیاسی شد
موج سوم در شرایط پسادوم خرداد موجد شکاف فعال سیاسی دیگری شد که به «اصلاحطلبی» در برابر «اصولگرایی» تفسیر و تعبیر شد. در موج سوم اولاً راستها و چپهای سابق از موضع استعلایی گذشته خارج شدند و خود به بخشی از جریانات بزرگتری که تحت عنوان اصلاحطلبی و اصولگرایی تفسیر میشدند، تبدیل گردیدند. ثانیاً رفتهرفته بخشهای نوگراتر در هر دو جریان میدان کار سیاسی را به دست گرفتند؛ اما موج سوم نیز مدتهاست (دستکم از انتخابات مجلس نهم) که فرونشسته است و ما در موج چهارم هستیم و دوگانهگرایی اصولگرا- اصلاحطلب منقضی شده و پایانیافته است.
فارس: به اقتضای چه شرایطی منقضی شده و پایانیافته است؟
امینی: چون آنها قادر نیستند واقعیتهای اجتماعی و سیاسی را توضیح دهند. به طور مثال گرایشی با محوریت علی لاریجانی با گرایشی مثل پایداری خط قرمز لایتغیر دارند، درحالیکه در تقسیمبندی پیشین در جریان واحدی به نام اصولگرایی تعریف میشدند و در عوض همین گرایش (لاریجانی) با دولت یازدهم دارای همراهیهای بالاییاند که در مسئله اداره مجلس و مسئله هستهای کاملاً بروز داشت که محل انتقاد و مخالفت اصولگرایان است.
مثال دیگر شکاف دولت روحانی و جناب هاشمی و کارگزاران با اصلاحطلبان -به معنای خاص (مشارکت-مجاهدین) -را نمیتواند توضیح دهد، در واقع همان چیزی که الآن و در آستانه انتخابات مجلس دهم بروز کرده است. چون بین دو بخش تعارض گفتمانی و نیز تفاوت در انتخاب عمل سیاسی وجود دارد. جریان موسوم به اصلاحطلب نیز خود سالهاست که به دو بخش «در نظام» و «بر نظام» تقسیمشده است که اطلاق عنوان مشترک اصلاحطلب بر آنها واقعی نیست.
**سهدلیل تکثرگرایی در جامعه ایران
فارس: در موج چهارم با چه وضعیت سیاسی روبرو هستیم؟
امینی: ببینید، تصویر کلی جامعه ایران شرایط تکثر را نشان میدهد. سه ویژگی را میتوان دلیل کثرتگرایی امروز جامعه دانست. نخست روند خیلی پرقدرت «فردگرایی» ناشی از مدرنیزاسیون که فزاینده است. بعد از 26 سال از پایان جنگ برنامههای توسعه کشور خواسته یا ناخواسته، آگاهانه یا ناآگاهانه، ارادی یا غیرارادی در فضای مدرنیزاسیون پیش میرود. دلیل دوم کثرتگرایی جامعه به «بحران گروههای مرجع» برمیگردد. در غرب هم فردگرایی وجود دارد اما آنجا مکانیزمهایی روند فردیت را مدیریت میکنند چون اگر فردیت بخواهد مادام ادامه پیدا کند جامعه فرو میپاشد مثلاً یکی از کارهای رسانه در غرب ایجاد انسجام بین افراد است.
دلیل سوم، ظهور هویت جدید رسانهای تحت عنوان «رسانههای خرد» (اینترنتی-موبایلی) است که خود تحولاتی سریع دارند و شرایط را برای بروز این خود مرجعی فراهم کردهاند. بهطوریکه الآن بهطور واقعی «هر فرد نه یک رسانه بلکه چند رسانه» محسوب میشود و هر وقت اراده کند میتواند حرف خود را در فضای اینستاگرام، تلگرام، فیسبوک، پلاس و... یا هر جای دیگر که میخواهد بگوید.
** عدم غالب شدن فضای گفتمانی از الزامات موج چهارم سیاسی در ایران است
فارس: الزامات موج چهارم سیاسی چیست؟
امینی: از الزامات شرایط تکثر آن است که دیگر غلبه گفتمانی در آن رخ نمیدهد یعنی آنطور نمیشود که گفتمانی بتواند بر فضای اجتماعی مانند آنچه در دوم خرداد شد یا یککمی متعادلتر در انتخابات ریاست جمهوری سال 84 رخ داد، غالب شود. کما اینکه در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 این فضای گفتمانی ایجاد نشد.
بهعنوان دومین الزام، با فضای چند گفتمانی روبهرو هستیم یعنی چند گفتمان داریم که میتوانند در بعضی شرایط و اقتضائات «برتری نسبی» بر دیگر گفتمانها پیدا کنند که به نظر من امروز سه گفتمان بزرگ در کشور وجود دارند. این گفتمانها تا حدود زیادی تثبیتشده و پایگاههای اجتماعی و نمادهای مشخصی دارند و در واقع سروشکل پیدا کردهاند. امروز دعوا در کشور دیگر بین اصلاحطلبی و اصولگرایی نیست بلکه دعوا بین این گفتمانهاست.
فارس: این سه گفتمان را تبیین کنید که مختصات هرکدام از آنها بر چه نقاطی استوار است؟
1- گفتمان «توسعهگرایی اقتصادی»
امینی: یک گفتمان، گفتمان «توسعهگرایی اقتصادی» است. در این گفتمان «رشد اقتصادی» و «تولید ثروت» اساس است و توسعه با شاخصهایی مانند نرخ رشد و نظایر اینها سنجیده میشود؛ بنابراین ارزشهایی مثل عدالت و آزادی تا جایی در این گفتمان قابلطرح است که با توسعهگرایی اقتصادی تعارضی پیدا نکنند. در واقع عدالت و آزادی، دالهای طردشده این گفتماناند.
**دولت یازدهم دولت اختلاطی است
گفتمان توسعهگرایی اقتصادی یکپارچه نیست و صورتهای مختلفی دارد. یک گرایش این گفتمان، همین دولت یازدهم است. دو دولت هاشمی رفسنجانی نیز دولتهایی اورجینال از توسعهگرایی اقتصادی بودند، اما دولت یازدهم به دلایلی که پیشتر بیان کردهام، اختلاطی است.
حاملان و عاملان این گفتمان پراگماتیسم و عملگرا هستند. ضلع روحانی -هاشمی در توسعهگرایی برونزا هستند؛ بنابراین استقلال نیز ازجمله دالهایی است که در این گفتمان یا طرد میشود و یا مدلولش خیلی نحیف است.
در اینجا دو گرایش دیگر هم وجود دارد، گرایش لاریجانی که او هم گرایش توسعهگرایانه دارد، یک گرایشی دیگر نیز، گرایش قالیباف است. ضلع لاریجانی-قالیباف بهجای توسعه، بیشتر با ادبیات پیشرفت ظهور و بروز میکنند
فارس: تفاوت آنها در چیست؟
تفاوت بین «هاشمی و روحانی» با «قالیباف و لاریجانی» در توسعه، مرز «درونزایی» و «برونزایی» است. درلاین هاشمی و روحانی، برونزایی در توسعه اصل است و توسعه را از طریق برونزایی دنبال میکنند اما در مدل توسعه لاریجانی و قالیباف، توسعه درونگرا تراست... بنابراین درونزایی ازجمله دالهای طردشده در گفتمان اقتصاد محور دولت یازدهم است.
** روحانی و لاریجانی دچار فقر پایگاه اجتماعی در بین آحاد مردم هستند
فارس: آیا میتوان گفت که برخی نزدیکیها بین لاریجانی و دولت یازدهم از موضع گفتمانی است؟
امینی: بله هر دو گفتمانی توسعهگرا دارند و علاوه بر اینها هر دو بر بوروکراتیکها بهعنوان نیروی پیش برنده گفتمان خود متکیاند، هر دو سیاستمداری از بالایند و هر دو دارای فقر پایگاه اجتماعی در بین توده و آحاد مردماند.
فارس: گفتمان دوم دارای چه مشخصاتی است؟
2- گفتمان «عدالت»
امینی: گفتمان دوم «عدالت» است. در این گفتمان مسئله عدالت، استقلال، مردمگرایی، اولویت دادن به طبقات ضعیف، مبارزه با تبعیض و فساد دالهای اصلیاند؛ بنابراین گفتمان سوم تودهگرا و مردمگراتر است چون مسئله عدالت را مطرح میکند. در این گفتمان مسئله استقلال جدی است و به درونزایی در برابر برونزایی اهمیت میدهد. این جریان متکثری که معروف به اصولگرایی است عمدتاً ذیل این گفتمان قرار میگیرد.
فارس: یعنی از تحول خواهان و پایداری تا راست سنتی در این گفتمان تعریف میشود؟
امینی: بله مسئله همه آنها یا اجماعیترین مطالبه آنها عدالت و دیگر دالهای این گفتمان مثل استقلال است.
فارس: الآن آقای قالیباف و لاریجانی بااینکه ذیل گفتمان توسعه تعریف میشود اما درعینحال اصولگرا محسوب میشوند.
امینی: بله به همین دلیل است که تأکید دارم دعواها گفتمانی است، بنابراین اصولگرایی که شما سابق بر این میشناختید اکنون یکپا در توسعه دارد و یکپا در عدالت و دیگر مرزبندیهای سابق جوابگو نیست؛ بنابراین اکراه جناب لاریجانی از پیوستن به مجموعه موسوم به اصولگرایان و انکار دوگانه اصلاحطلبی و اصولگرایی از سوی جناب قالیباف غیرطبیعی نیست.
3- گفتمان «آزادی»
فارس: گفتمان سوم، گفتمان آزادی است؟
امینی: بله گفتمان سوم، گفتمان آزادی است. این گفتمان نیز نخبهگراست. خاستگاه شعار آزادی، نخبگانی و گروههای خاص است. آزادی برای فردی خوب میشود که بخواهد از امتیازی که دارد، استفاده کند مثلاً اگر صاحب ثروت باشد آزادی به او کمک میکند که ثروتش را برای یک کار اقتصادی به کار گیرد یا اهل فکر باشد آزادی به او کمک میکند فکرش را انتشار دهد، آزادی به دردش میخورد اما عموم مردم که از این امتیازات بهرهمند نیستند عدالت اولویت آنها است؛ یعنی شعار آزادی و عدالت خاستگاه اجتماعی متفاوتی دارند. عدالت شعار توده عمومی و آزادی شعار نخبگانی محسوب میشود.
فارس: البته این گفتمانها همه بهنوعی مصرفشدهاند؟
امینی: بله یکی از محدودیتهای مشترک آنها هم همین است که آنها قبلاً در دورهای مصرفشدهاند؛ یعنی گفتمانی که بتواند فضای اسطورهای بسازد دیگر به این معنا وجود ندارد. چون هر سه گفتمان مصرفشدهاند.
فارس: هرکدام از این گفتمانها در چه پایگاه اجتماعی اولویتدارند؟
امینی: تقریباً گفتمان توسعهگرای اقتصادی و گفتمان آزادی پایگاه اجتماعی مشترکی دارند. در واقع بسته به اینکه آن پایگاه اجتماعی در شرایط بخصوص چه مسئلهای (رشد اقتصادی یا آزادی) را اولویت بداند گرایش پایگاه اجتماعی تغییر میکند. بهعبارتدیگر پایگاه اجتماعی گفتمان توسعهگرای اقتصادی و گفتمان توسعهگرای سیاسی نخبگانی است و طبقه متوسط شهری را شامل میشود بنابراین پایگاه اجتماعی 2 گفتمان در مقایسه با پایگاه اجتماعی گفتمان عدالت، محدودتر است. عدالت از نظر اجتماعی، گفتمانی فراگیرتر بوده و توده عمومی را در برمیگیرد که شامل مناطق محروم، شهرهای کوچک به لحاظ جغرافیایی و طبقات مستضعف به لحاظ اقتصادی میشود.
این دولت بهطورکلی با آن کاری ندارد و حتی اگر دولت یازدهم هم کارآمد باشد این پایگاه اجتماعی از او ناراضی خواهد بود چراکه نوع سیاستهای او اصلاً به طبقه ضعیف نمیرسد، مثلاً در وام 25 میلیونی خودرو وقتی شما اقساط 700 هزارتومانی را دارید یعنی طبقه ضعیف قادر نیست از این وضعیت بهرهای ببرد.
علاوه بر اینها مزیت پایگاه اجتماعی گفتمان عدالت این است که دارای یک پایگاه ایدئولوژیک است. پایگاه ایدئولوژیک بسیار مهم است چراکه از نظر انگیزشی و خودجوشی ظرفیت بالایی دارد و امکان جریان سازی و تولید فضای اجتماعی مطلوب را اگر بهدرستی صورتبندی شود، به وجود میآورد.
فارس: مسئله محوری در ایجاد برتری بین این گفتمانها چیست؟
دراینباره بحث بسیار است؛ اما یک وجه مهم در برتری گفتمانها، کیفیت سیاست ورزی عاملان و حاملان گفتمانها خصوصاً در شرایط متکثری کنونی است که شکلگیری گفتمانهای گرم مانند دوم خرداد 76 و سوم تیر 84 سخت و بهاحتمالقوی ممتنع است. در سیاست ورزی نیز مسئله «اهم» این است که بتوان به «قاعده بازی» سیاست شکل داد. در تجربه سیاسی بعد از انقلاب اسلامی، سهنقطه عطف در سال 76، در سال 84 و سال 92 داریم که حول یک شکاف مرکزی یعنی «حفظ وضع موجود» در برابر «تغییر وضع موجود» پدیدار شدهاند. در هر سه مقطع، برتری از آن گفتمانی است که تغییر وضع موجود را نمایندگی کرده است و شکست متعلق به گفتمانی است که بهنوعی نماینده وضع موجود شناختهشده است. گفتمان آزادی در سال 76، گفتمان عدالت در سال 84 و گفتمان توسعهگرایی در سال 92 امتیازشان در این است که مخالفت و اعتراض به وضع موجود را نمایندگی میکردند و محدودیت گفتمان آزادی در سال 84 و گفتمان عدالت در سال 92 این بود که بهعنوان نماد وضع موجود تثبیت شدند. بر اساس این تجربیات و تجربیات دیگر که بنده تحت عنوان جامعهشناسی اعتراض درجایی به آن پرداختهام، عمدتاً جامعه ایران به اعتراض درباره وضع موجود نسبت به طرفداری از وضع موجود، واکنش مثبتتری نشان میدهد؛ بنابراین گفتمانی که حاملان و عاملانش خود را در مخالفت با وضع موجود و رقیب را در طرف همراهی با وضع موجود تثبیت کند، از موقعیت برتری روبرو خواهد شد و قاعده بازی سیاست را به نفع خود وضع کرده است.
فارس: در حال حاضر کدام گفتمانها استعداد بیشتری برای پر کردن دو طرف این شکاف رادارند؟
امینی: گفتمان توسعهگرای اقتصادی که معطوف به برونزایی است و دولت یازدهم و حامیانش مثل جناب هاشمی حاملان و عاملان آن را تشکیل میدهند، بیش از سایر گفتمانها در معرض قرار گرفتن در وضعیت نمایندگی وضع موجود است. خصوصاً که دو سال از دوره حاکمیت آن بر قوه مجریه نیز میگذرد و در بهبود شرایط اقتصادی مردم نیز بهعنوان کانون مطالبات مردم و نیز مرکز ثقل گفتمانی خود ناتوان بوده است. بهطوریکه عنوان «دولت رکود» معرف اجتماعی آن شده است. اضافه کنید به آن، مسائلی مثل آلودگی هوا را که دولت یازدهم را برای سومین بار بعد از سبد کالا و ثبتنام انصراف از یارانه در معرض یک اعتراض گسترده اجتماعی به خود قرار داده است. همچنین اضافه کنید به این مسائل، حجم وسیع «مطالبات اقتصادی پسابرجامی» مردم که دولت یازدهم در همراهی جامعه با خود برای برجام، به آنها دامن زد. اینها همه از آن حکایت دارد که دولت یازدهم و عاملان و حاملان گفتمانی و سیاسیاش بیشترین استعداد را در تبدیلشدن به وضع موجود دارند.
بهطور طبیعی حاملان و عاملان گفتمان عدالت، گفتمان «پیشرفت معطوف به درونزایی» و نیز گفتمان «آزادی» بیشترین استعداد برای قرار گرفتن در طرف دوم شکاف یعنی اعتراض به وضع موجود رادارند. البته باید صبر کرد و دید تا انتخابات مجلس دهم، چه سطح از این شکاف گفتمانی، صورت اجتماعی مییابد و چه سطح از آن به رقابتهای سال 96 ریاست جمهوری منتقل میشود.(+)
لينک کوتاه مطلب: https://miniurl.ir/XHPmm
آخرالزمان
#قدرت نظامی ایران
#مستند
#یوفو