مهم : بررسی اجرای گام به گام پروتکل جریان جعلی انحرافی از طراحی تا همراهی

دانلود فایل پی دی اف با حجم 10 مگابایت

گام اول:

 شخصیت سازی با کلیدواژه ی شخص منحرف
 وقتی بنا می شود که جریان انحرافی به عنوان یک مفهوم کلی عینیت پیدا کند، در گام اول باید شخصیتی به نام شخص منحرف تراشیده شود و از آنجایی که اتهام انحراف به شخص احمدی نژاد به عنوان احیاگر گفتمان امام و انقلاب برچسب نچسبی خواهد بود، باید گام نخست با برچسب زنی به اطرافیان و نزدیکان وی برداشته شود…
چرا مشایی انخاب می شود؟؟؟!!! یکی از اهداف اصلی طراحی پروتکل جریان انحرافی – در کنار به انزوا کشاندن پرونده ی فتنه ۸۸ از عرصه سیاسی و عبرت گیری کشور- انحراف مجدد گفتمان امام و انقلاب  می باشد، لذا شخصیتی که بناست در گام اول انتخاب و مورد هجمه قرار گیرد، بهتر است که یک شخصیت گفتمانی و نظریه پردازی داشته باشد که مشایی این ویژگی ها را دارا است.

 نزدیک بودن فکری، معنوی، عاطفی و ظاهری مشایی به احمدی نژاد.

 موفقیت نسبی جریان اصولگرایی حزبی در مدیریت صحنه ی جنگ روانی و جریان سازی در خصوص موضوع مردم اسراییل و مشایی.

 ورود رهبری عزیز در موضوع مردم اسراییل و امکان ورود مجدد در آینده.

 مقاومت احمدی نژاد در خصوص یارانش در دولت، به خصوص پس از پروژه ی «کردان» و «الهام»

 گام دوم:

 حلقه سازی با کلیدواژه ی حلقه ی انحرافی
استخدام کلیدواژه شخص منحرف و حلقه ی انحرافی از سوی طراح پروتکل در یک فاصله زمانی کوتاه از همدیگر صورت می گیرد که اگر احیانا شخص منحرف به هر دلیلی از دایره خارج شد، با عنوان حلقه انحرافی بتوان شخص دیگری از اطرافیان رئیس جمهور را جایگزین و گام های بعدی را برداشت.
 با قبول حلقه ی انحرافی در فضای رسانه ای و جنگ روانی:
  اولا حذف شخص منحرف پایان پروژه تلقی نمی شود
 ثانیا می توان مخالفت ها و واکنش های داخلی دولت را نیز مدیریت کرد (عزل و نصب ها و استعفاها) و همه را در مخافت با حلقه ی انحرافی معرفی نمود.

گام سوم:

 جریان سازی با کلیدواژه ی جریان انحرافی
 انتقال واژگانی از حلقه به جریان نیز با سرعت بالا صورت می پذیرد.
 واژه ی «جریان انحرافی» موضوعیت پیدا می کند تا شاید بتوان جای «جریان فتنه» را پر کند و هدفی دیگر از اهداف اصلی طراح پروتکل که به فراموشی سپردن جریان فتنه ۸۸ می باشد را محقق سازد.
البته حالا وقتی از شخص و حلقه به جریان انحرافی می رسیم، واکنش ها ی مخالفین دولت هم جدی تر و هم سریع تر مطرح می شود…
 
 دلسوزان و حامیان دولت نیز در دفاع، به شک و شبهه و احتیاط کشانده می شوند…

گام چهارم:

 قرینه سازی جریان انحرافی با دولت اسلامی(احیاگر گفتمان امام و انقلاب)
 قرینه سازی و یکی دانستن دولت و جریان انحرافی در این گام با پردازش مفهومی در عباراتی مانند دونیمه سیب، لاله و لادن، مرید و مراد واز همه مهم تر شبیه سازی و مقایسه ی احمدی نژاد با بنی صدر صورت می پذیرد…

گام پنجم:

 همراه سازی جریان های موافق و مخالف دولت برای مقابله با جریان انحرافی
 
در این مرحله سه گروه اصلی می باید پروتکل را همراهی کنند:
گروه اول: جریان مخالف دولت + جریان حقد، کینه و حسادت
که از همان گام اول پروتکل همراهی ایشان مشهود می باشد…
گروه دوم: جریان اصولگرایی حزبی + جریان جهل و تعصب
که با فاصله ی کمی از گروه اول از همان گام نخست پروتکل همراه می شوند…
گروه سوم: جریان دلسوز و حامی دولت + اخراجی های دولت
که تحت تأثیر فضای طراحی شده با احساس تکلیف و از سر وظیفه و دلسوزی با این پروتکل همراه می شوند…

گام ششم:

 سکوت ممنوع! همه باید اعلام موضع نمایند (پروژه ی ساکتین انحراف)

گام هفتم:

 رهبری باید در مقابل انحراف موضع بگیرد…
در گام هفتم و آخرین گام، پس از همراهی همگان نوبت را به رهبری عزیز و حکیم می رسانند که باید موضع خود را در مقابل جریان انحرافی اعلام نماید…
 
و اگر این خواب پریشان طراح، تعبیر می شد، چه بسا پروتکل به هدف نهایی می رسید…
اما…
 
نقشه ها نقش بر آب می شود و به سدی از تدبیرحکیمانه و شجاعانه ی امام امت می رسد…
و این سد دشمن شکن، نشکست…
 
و این گام ناتمام ماند…
نه تنها سد نشکست، بلکه موج برگشت

 
تغییر واژگانی و عدول از واژه ی جریان انحرافی و اعتراف به عدم وجود جریان و پناه بردن و بازگشت به کلماتی مانند: حلقه، گروه و شخص منحرف گواهی روشن بر این حرکت معکوس می باشد…
 
رهبرا…
گر دشمن تو هست، چو یأجوج باک نیست                  تا عزم تو به قوت سد سکندر است  (امیر معزی)