از این انتخابات درس‌های زیادی آموختم. مباحث انتخابات ایران را هر روز دنبال می‌کردم. از پیگیری متن مناظره‌های تلویزیونی گرفته تا دیگر اخبار. واقعا می‌دیدم که چگونه بحث‌ها آزادانه در یکی از مناظره‌ها چرخش داشت.

یک ماهی می‌شود که برای گفت‌وگو با «خاویر سولانا»، سیاستمدار و دبیرکل پیشین ناتو دست به «ایمیل» شده‌ایم. گفت‌وگو با کمیسرعالی روابط خارجی اتحادیه اروپا - پیش از خانم اشتون- در مقایسه با بسیاری از سیاستمداران داخلی آسان‌تر است. درخواست ایمیل ما از «ماریا مارین»، منشی سولانا این بود که در قالب یک قرار تلفنی با او گفت‌وگو کنیم. خانم «مارین» با توضیح اینکه سولانا برنامه فشرده‌ای برای سفر دارد، پیشنهاد کرد تا درخواست گفت‌وگو را به ماه آینده موکول کنیم. از چند روز پیش و با افزایش احتمال سفر نزدیک سولانا برای شرکت در مراسم تحلیف، خانم مارین با ارسال نامه‌ای به «شرق» اطلاع داد که سولانا عازم تهران است و برای یک روزنامه‌نگار مقیم تهران چه فرصتی بهتر از این.  آخرین مکاتبه ‌ایمیلی با سولانا به هماهنگی یک قرار حضوری منتهی شد، سولانا بلافاصله اعلام کرد در هتل آزادی اقامت دارد و بعد ازظهر دیروز پیش از دیدار با علی لاریجانی در «لابی» هتل پذیرایمان خواهد بود. «لابی» هتل فرصتی برای گفت‌وگو با دبیرکل پیشین «ناتو» است. سولانای 71 ساله بی‌تکلف و خارج از قواعد مرسوم دیپلماتیک پذیرایمان می‌شود. در بیان نظراتش «دقیق»، «مسالمت‌جو» و البته «پرانرژی» است و آداب ایرانیان را به خوبی می‌شناسد؛ با دستی بر سینه ادای احترام می‌کند، آنطور که می‌گوید به فرهنگ و تمدن ایران و ایرانیان علاقه‌مند است. «دقیق» و «خوشبین»، ویژگی سیاستمدار کهنه‌کار اسپانیایی است که حالا برای شرکت در مراسم تحلیف «حسن روحانی» به ایران آمده. با کت و شلوار کتانی در بعدازظهر تابستانی 12مرداد، با طمانینه در فضای باز هتل آزادی مشغول قدم‌زدن است و بدون شک به فردای روابط دیپلماتیک ایران و جهان می‌اندیشد.گفت‌وگوی روزنامه شرق با سولانا در فرصت کوتاه باقیمانده تا دیدار او با رییس مجلس، معطوف به چند محور می‌شود، سولانا تاکید دارد که رای شهروندان ایرانی به حسن روحانی به‌عنوان نمادی از رای به کاندیدای «میانه‌رو» و «معتدل»، درس‌های زیادی به او آموخته. سولانا همچنین به فرصت اندک پیش‌روی ایران و 1+5 اشاره دارد و اینکه دو طرف باید موضوع را جدی بگیرند.

  آقای سولانا نخستین سوال را با توجه به فضای به وجودآمده از فردای انتخابات ایران شروع می‌کنم. فضای جدیدی شکل گرفته و این روزها بسیار می‌شنویم که سال 2013 سال تعیین‌کننده‌ای برای حل نهایی پرونده هسته‌ای ایران خواهد بود. فضا را چگونه می‌بینید؟ 

 
 قطعا باید بگویم که امسال سال مهمی خواهد بود. از مدت‌ها پیش ما مشغول مذاکره هستیم. تقریبا 11سالی هست که مشغول گفت‌وگو هستیم اما به نظرم سال پیش‌رو از آنها، پیچیده‌تر خواهد بود. فرآیند انتخابات در ایران این روند را پیچیده‌تر کرده است. انتخاب روحانی دوره جدیدی خواهد بود. هر دو طرف باید مزایای این شرایط جدید را دریابند و من باور دارم که امکان یک توافق و راه‌حل دیپلماتیک وجود دارد. راه‌حل دیپلماتیک به معنای دستیابی به آنچه ایران می‌خواهد و آنچه گروه مذاکره‌کننده به‌دنبال آن است؛ فکر می‌کنم از این جنبه تیم جدید مذاکره و خود رییس‌جمهور برای رسیدن به چنین توافقی بسیار مهم است. همان‌طور که می‌دانید من دیگر مسوولیت و قدرت مستقیمی در پرونده هسته‌ای ندارم، اما به‌طورجدی درخواست می‌کنم که این فرصت را جدی بگیرید. ما زمانی طولانی در اختیار نخواهیم داشت. نه 1+5 وقت زیادی دارد و نه ایران. بنابراین بهترین گزینه این است که هر دو طرف موضوع را جدی بگیرند. 
 
 ایرانی‌ها با انتخاب روحانی نشان دادند حتی در سخت‌ترین شرایط فشار بین‌المللی به گزینه‌ای اعتدال‌گرا و میانه‌رو رای تمایل دارند. آیا انتخاب رویه مسالمت‌جو از سوی ایرانیان، برای غربی‌ها پیامی ندارد؟ 
 
قطعا دارد. شخصا باید بگویم که از این انتخابات درس‌های زیادی آموختم. مباحث انتخابات ایران را هر روز دنبال می‌کردم. از پیگیری متن مناظره‌های تلویزیونی گرفته تا دیگر اخبار. واقعا می‌دیدم که چگونه بحث‌ها آزادانه در یکی از مناظره‌ها چرخش داشت. این برای ما بسیار مهم بود. نتیجه این انتخابات از این جهت درخور اهمیت است که مردم در یک فرآیند دموکراتیک آنچه را خواستند، برگزیدند. ما سال‌ها با «حسن روحانی» روابط مذاکراتی داشتیم. در سال‌های 2002 و 2003 و موقعیت‌های متعدد دیگر با ایشان مباحثه، برخورد و مذاکره داشتیم؛ به همین خاطر با توجه به شناختی که از دکتر روحانی دارم، او را سیاستمداری با بصیرت و روشن می‌دانم. روحانی، انسانی است که می‌توان با او به توافق رسید. البته او برای دفاع از موضع ایران هم انسان توانمندی است و در عین حال می‌داند که مذاکره فرآیندی است که در آن باید در نهایت منافع هر دو طرف در نظر گرفته شود. روحانی فرد باهوشی است و فکر می‌کنم که توانایی انجام این مهم را داشته باشد. 
 
وزن طرف اروپایی و آمریکایی را درپرونده هسته‌ای چگونه ارزیابی می‌کنید. به نظر می‌رسد که دو راهبرد در این پرونده قابل شناسایی باشد. رویکرد و رفتار اروپایی‌ها به نظر مسالمت‌جویانه‌تر و رویکرد آمریکایی‌ها به نظراستیلاجویانه‌تر و سخت‌گیرانه‌تر است. چقدر با این دو حرکتی که توصیف کردم، موافق هستید؟ 
 
نه، نه. اصلا اینطور نیست، بگذارید بسیار روشن در این مورد حرف بزنم. درست است که امروز در آمریکا «اوباما» را داریم و در اروپا نخست‌وزیرهایی که احتمالا شما هم آنها را می‌شناسید، اما نباید از گفتن این نکته غافل شوم که امروز فاصله اروپا و آمریکا بسیار ناچیز است. شاید بعضی از سیاستمداران اروپایی امروز در این مورد نسبت به دولت آمریکا مواضع مناسب‌تری گرفته باشند. اما تلاش برای تفکیک و تقسیم مواضع اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها بر سر پرونده هسته‌ای و به طور کلی مذاکره‌کنندگان جهانی را درست نمی‌دانم. آنها در این مورد در کنار هم هستند، حتی باید گفت که چینی‌ها و روس‌ها هم در 1+5 در یک جبهه قرار دارند. به نظرم نباید چنین خوانشی از مواضع متفاوت اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها ارایه داد. به هر حال برای اینکه به توافقی برسیم باید همه با هم مذاکره کنند، شما با ما، با آمریکایی‌ها و در کل اگر توافقی صورت بگیرد، این توافق، یک توافق اروپایی، آمریکایی، روسی و چینی است و صرفا محدود به یک قدرت و کشور خاص نمی‌شود. 
 
 البته من با توجه به آخرین تلاش کنگره آمریکا در تصویب لایحه تشدید تحریم‌ها در چهارشنبه گذشته و نشانه‌های مثبتی که از سیاستمداران اروپایی در این اواخر دیده شد، این سوال را مطرح کردم. 
 
درست است. اما شما می‌دانید که نظام سیاسی در آمریکا جدا ساختار پیچیده‌ای دارد. سنا یکصد عضو دارد و فلان گرایش در آن غلبه دارد، در مجلس نمایندگان تعداد متفاوتی هستند و گرایش سیاسی متفاوتی پیش می‌رود. اما مسایل دیپلماتیک دشواری‌ها و پیچیدگی‌های خاص خود را دارد. مهم این است که مسایل دیپلماتیک درجهان دیپلماتیک با رویه‌های دیپلماتیک دنبال شود. به هر حال ما به‌دنبال جهان چندقطبی با چندجانبه‌گرایی هستیم. برای این وضعیت، موقعیت جدید اقتصادی آن هم چندقطبی، یا 
چند جانبه‌گرایی سیاسی جست‌وجو می‌شود. 
 
 در فاصله سال‌های 2003 و 2005 به هر حال تهران پذیرفت تا به شکل موقت غنی‌سازی اورانیوم را متوقف کند. اما هیچ پیشنهاد قابل توجهی از سوی غرب ارایه نشد. این مساله خود به مستندی برای مخالفان هرگونه توافق با غرب تبدیل شده، اینکه آنها مدام تاکید دارند، همکاری با غرب هیچ نتیجه‌ای ندارد. 
 
می‌دانم درست می‌گویید. دقیقا به خاطر دارم که آن روزها مذاکرات ما در چه شرایطی قرار داشت. بحث پروتکل، پایبندی ایران به مقررات و همه اینها مطرح بود. اما با تغییر مسوولان در ایران روند مذاکرات سخت و سخت‌تر شد. امیدوارم که از فرصت به وجودآمده استفاده کنیم. حسن روحانی در ایران، از سویی و باراک اوباما به‌عنوان رییس‌جمهوری آمریکا از سوی دیگر و نیز اراده‌ای که برای تغییر وضعیت کنونی وجود دارد، همگی باید مغتنم شمرده شوند. این در واقع توصیه من به همه طرف‌های مذاکره‌کننده است. 
 
 با این توصیف‌ها و با توجه به سابقه‌ای که در روابط دیپلماتیک دو طرف وجود دارد، آیا می‌توان برای حل این مساله امیدوار بود؟ شاید بهتر این باشد که بگوییم، آیا ضمانتی وجود دارد؟ 
 
بدون شک باید امید، را برای حل مساله، زنده نگه داشت. البته امید، امری نیست که از آسمان به ناگهان زمین بیفتد. امیدواربودن به معنای این است که باید کار کرد. امیدواری هم به‌کارکردن نیاز دارد. در مورد ضمانت نیاز ماست که این ضمانت رسیدن به توافق را هموار می‌کند. وقتی ما نیاز داریم که به توافق برسیم باید کار کنیم. 
 
 انتخاب حسن روحانی به‌عنوان چهره‌ای جدید و از نظر شما قابل اعتماد چقدر می‌تواند به حل مساله هسته‌ای کمک کند؟ از روحانی و نقش جدید او در نظام چه تصویری دارید؟ 
 
درمورد چنین ارزیابی‌ای تنها می‌توانم نظر شخص خودم را با شما درمیان بگذارم. دکتر وحانی مرد توانایی است، ذهن روشنی دارد و سیاستمدار قابل اعتمادی است، بدون شک می‌توان به او اعتماد کرد. 
 
 اگر شانس توافق بر سر مساله هسته‌ای را از دست بدهیم، در عمل موقعیت سیاستمداران میانه‌رو تضعیف می‌شود. روحانی یکی از اینهاست. ازدست رفتن فرصت توافق را چطور ارزیابی می‌کنید؟ 
 
جدا باید از پیش آمدن چنین موقعیتی جلوگیری کنیم. بله می‌پذیرم که از دست‌دادن این فرصت تضعیف موقعیت بخشی از مذاکره‌کننده‌ها خواهد بود. باید این پرسش را مطرح کنیم که اگر موقعیت «الف» پیش بیاید، نتیجه این خواهد شد و اگر موقعیت «ب» پیش بیاید نتیجه چیز دیگری خواهد بود. وضعیت برای هر دو طرف خطیر است. ممکن است، فرصت دیگری هم داشته باشیم، این فرصت برای دو طرف وجود دارد؛ برای همه طرف‌های مذاکره‌کننده. این توافقی است که برای چینی‌ها، روس‌ها، آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها مهم است و البته ایران. توافق هسته‌ای تنها توافقی میان ایران و آمریکا یا میان ایران و اروپا نخواهد بود و توافقی جامع‌الاطراف است. رسیدن به مصالحه باید سطحی از هزینه را به طرف‌ها تحمیل کند. 
 
 شما مذاکرات طولانی در دوره‌ای که علی لاریجانی مذاکره‌کننده ارشد هسته‌ای بود را با طرف ایرانی پیش می‌بردید، اما مهم‌ترین مانع رسیدن به توافق در آن دوره واقعا چه بود؟ 
 
ببینید دلم نمی‌خواهد دوباره به تاریخ برگردم. تاریخ، دیگر، تاریخ شده است. اما فکر کردم به لحظه رسیدن به توافق بسیار نزدیک هستیم. اما خب در آن دوره توافق حاصل نشد. در آن دوره بسیار به دستیابی به توافقنامه امیدوار بودم. ولادیمیر پوتین به تهران آمده بود و من هم آن موقع در تهران اقامت داشتم. در مجموع رفت و آمدها برای رسیدن به توافق زیاد بود، اما به هر حال به توافق نرسیدیم. 
 
 اگر همه روندها را خوشبینانه و روبه جلو فرض کنیم، چقدر برای رسیدن به یک توافق زمان نیاز داریم؟ 
 
باید دو شکل از مذاکرات را برای خود ترسیم کنیم. رسیدن به توافق یک نکته است و پیش‌بردن مذاکرات، نکته دیگری است. باید زمان بگذاریم. امیدوارم که در این مسیر به درستی حرکت کنیم. مرحله دیگر مرحله نهایی‌کردن مذاکرات است. امیدوارم که حرکت ما به یک توافق نهایی ختم شود. 
 
 انگیزه‌تان از سفر به ایران و شرکت در مراسم تحلیف رئیس‌جمهور منتخب ایران چیست؟ 
 
می‌دانید من پیش از این سفرهای متعددی به ایران داشته‌ام. سفرهای اینجا و آنجا در ایران بسیار زیاد بوده اما از همه اینها که بگذریم، من ایران را دوست دارم. با سیاستمداران متعدد ایرانی برخورد، مباحثه و مذاکره داشته‌ام. با آقای هاشمی‌رفسنجانی، دکتر علی اکبر ولایتی، سیدمحمد خاتمی، حتی در خارج از ایران هم در تماس بوده‌ام. ایران را می‌شناسم. نمی‌گویم در مورد ایران همه چیز را می‌دانم یا ایران را کامل می‌شناسم اما ایران را دوست دارم. سرزمین زیبایی است. من ایران را تحسین می‌کنم. زیرا کشور بسیار مهمی است. به همین خاطر تصمیم شخص من بوده که بیایم و در این مراسم شرکت کنم.