مديران پشت صحنه ستاد انتخاباتي ميرحسين مي داستند او قدرت مديريت اداره امور را ندارد و از وي به عنوان يك درب باغ سبز و قاب زيبا در گذار از دوره احمدي نژاد به دوره سلطه مجدد مافياي قدرت يا نظام سكولار حساب می نمودند.

مجلات اقتصادي و طرفدار خط هاشمي و خاتمي تا چند ماه قبل تماماً موضعي يكسان داشتند و بطور هماهنگ اقتصاد خصوصي را فرياد مي زدند و نقطه كور و تاريك اقتصاد ايران را سلطه دولت مي دانستند گو اينكه اينها يادشان رفته همان سياستمداراني بودند كه در زمان زمامداري خود سخت با اين اصل مخالفت مي كردند و اين معاونين و مديران آنان در اروپا آلمان آيا نيستند كه در صدد خريد كارخانه و تجهيزات هستند, بگذريم با كانديداتوري موسوي ناگهان چرخش 180 درجه اي در تحليل ها و گزارشات صورت گرفت گويي به يك باره منافع گروهي و چرخه خصوصي سازي به فراموشي سپرده شد و مصاحبه ها سخنراني ها و مقالات در تأييد و تكريم شرايط اقتصادي 8 سال زمامداري موسوي و تأثير دولتي سازي او انجام گرديد.

 

گو اينكه نسل اول انقلاب هنوز حي و حاضر است و شرايط آن موقع را به خاطر دارد و مي داند چه بود و چه شده موسوي چه مي گفت چه مي كرد و امام و ديگران چه موضعي داشتند. حوادث اخير خيلي مسائل را روشن كرد.

 

به دوستان مي توان تذكر داد اگر زمان نخست وزيري موسوي مدينه فاضله تحقق يافته بود چرا امام (ره)، مجلس و مردم و حتي خود شما آقايان دست به دست داديد تا ريشه نخست وزيري در ايران براي هميشه از حال و آينده ايران حذف شود اگر واقعاً سخن هاي شما درست بود مي بايستي رياست جمهوري حذف و ميرحسين كنج عزلت را بر نمي گزيد حال نيز اگر به حوادث اخير و رسانه هاي خارجي و سخنراني ها و مناظره موسوي دقت كافي صورت گيرد اين اتفاق نظر صورت مي گيرد كه موسوي قدرت اداره يك مدرسه را ندارد. درحالي كه احمدي نژاد ساعتها بر روي اتومبيل در ميان مردم به ابزار احساسات مي پردازد و پس از آن با شور و انرژي چهار ساعت سخنراني مي نمايد و بعد ساعتها در جلسات هيأت دولت شركت مي كند در حالي كه ميرحسين توان چند دقيقه سرپا ايستاده را نداشته و ناتوان با بلندگوي دستي نشسته با هواداران خويش سخن مي گويد همكاران وي در خيابان پاستور مي دانند كه وي گوشه گير- رنجور- مستبد به رأي و از جمع فراري بوده است و شديداً از بحث و گفتگو فراري و چنانچه در راديو و شبكه هاي خبري دشمن قابل درك بود دوستان خارجي وي ... مديران پشت صحنه ستاد انتخاباتي ميرحسين مي داستند او قدرت مديريت اداره امور را ندارد و از وي به عنوان يك درب باغ سبز و قاب زيبا در گذار از دوره احمدي نژاد به دوره سلطه مجدد مافياي قدرت يا نظام سكولار حساب مب نمودند.

 

اينكه فكر كنيم سخنراني و يا پيام تبريك موسوي قبل از اعلام عمومي نتايج آراء حاكي از اعتقاد آنان به پيروزي بود. تصوري اشتباه و ساده انگارانه است؟ چرا كه نامه اعتراضيه به رهبري و اعتراض به سخنان و موضع احمدي نژاد بيانگر اين مطلب بود كه از نتيجه انتخابات با آمارهاي موجود داخلي و خارجي با خبر بودند و الا كدام عاقلي است صبر نكند بر مسند قدرت برگردد و حرف خود را از موضع بالا بگويد و نامه اي ترسان و از موضع ضعف اكتفا كند لذا تجربيات حاضر و گذشته اين امر را بر ما بار ديگر ثابت نمود كه نيروهاي مخالف با انقلاب و ولايت عليرغم قدرت و صدارت هاي كوتاه مدت؛ محكوم به شكست هستند و اگر بر حسب شرايط زماني هراز گاهي موفق به آشوب و بلوا مي شوند نه از روي قدرت بلكه اين لطف خدا به مردم هوشيار و بيدار و آگاه كهن فرهنگ توحيدي ايران است تا بدينوسيله دستهاي پليد و نيروهاي تازه نفس و آلوده را بر ملا نموده و حركت انقلاب اسلامي را به مجراي اصلي و نوراني خود باز گرداند و خستگي و ياس را بار ديگر بر دشمنان خارجي ايران تحميل نمايد و چنانچه آرزوي تمام آزادگان و مردم ضعيف جهان است, شرايط را براي ظهور منجي آماده نمايد.