با مفروض داشتن احیای فضای جنگ سرد در روابط بین‌الملل با افزایش تنش ها میان روسیه و آمریکا، جمهوری اسلامی ایران از پتانسیل بیشتری دستیابی به مقاصدش برخوردار خواهد بود.

به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛ با روی کار آمدن ولادیمیر پوتین به عنوان رئیس جمهور روسیه در اوت 1999، بار دیگر جاه طلبی های دوران شوروی در ذهن مقامات کرملین جای باز کرد. روس ها خود را همواره به عنوان قدرتی بزرگ در عرصه سیاست بین الملل در نظر می گیرند و بر ایفای نقشی فعال در جهان تاکید دارند. روسیه به معنای شوروی یک سابقه 45 ساله تقابل با غرب را در تاریخ خود دارد. یک نوع رویارویی، تقابل، جنگ سرد بین دو بلوک وجود داشته است و ایران نیز در سی سال گذشته به عنوان قدرت منطقه‌ای در مقابل غرب قرار داشته است. نکته دوم اینکه هر دو کشور همواره به نوعی مورد تهدید غرب بوده‌اند، ورود ناتو به حیاط خلوت روسیه یکی از این موارد است. مداخله آمریکا در حیاط خلوت روسیه حتی به مداخله در مسائل داخلی کشورهای حوزه نزدیک روسیه انجامیده است. از سوی دیگر، استقرار سپر موشکی در شرق اروپا نیز از دیگر موارد تهدید است.
با اوج گرفتن درگیری ها در اوکراین، مواضع حامیان گروه های درگیر روز به روز مشخص تر و در نهایت به تقابل دیپلماتیکی تبدیل شد که یادآور دوران جنگ سرد بود. تنش‌ها بین روسیه و غرب از زمانی که ویکتور یانکوویچ، رئیس‌جمهور روس گرای کشور، در 21 فوریه از کار برکنار شده، شدیدتر شده‌اند. زمانی که دولت محلی شبه‌جزیره کریمه به همراه 60 درصد از ساکنانش که خود را روسی می‌خوانند، خواهان رفراندوم جدایی کریمه از اوکراین شدند، بحران به اوج خود رسید. در حالی که ناظرین بن‌بست کنونی بحران را به عنوان عمیق‌ترین جنگ فرا سرد بین غرب و مسکو می‌دانند.
به هرحال تنش‌هایی که میان مجموعه غرب به ویژه امریکا و روسیه به وجود آمده، شرایط جدیدی را در سطح منطقه‌ای و بین‌المللی به وجود آورده است. با توجه به بحث‌های مربوط به بحران سوریه و در عین حال کنفرانس‌های ‌ژنو برای حل و فصل آن به وجود آمد و نیز اختلاف‌های امریکا با ایران به نظر می‌رسید که مناسبات طرفین وارد فازی جدید با ابعادی منفی شده است؛ یعنی از حالت همکاری از جمله همکاری‌های نظامی و دفاعی در سطح ناتو که در سال‌های گذشته وجود داشت، به حالت تقابل و تنش بدل شد. همان‌طور که شاهد بودیم از جنگ امریکا و متحدانش علیه سوریه جلوگیری شد و بسیاری از پیروزی روسیه در صحنه سوریه سخن گفتند. البته پیش از این بحث سامانه موشکی اروپا در لهستان و مجارستان مطرح بود که به شدت مورد اعتراض روس‌ها بود و این سامانه‌ را چالش‌ساز علیه امنیت ملی خود خوانده بودند که امریکایی‌ها چندان به این مساله توجه نکردند.

مولفه های درگیری روسیه و غرب
هرچند با ظهور قدرت های جدید در جهان، اصطلاح شرق و غرب همانند دوران جنگ سرد کاربرد زیادی ندارد، اما در روابط بین الملل به خاطر منافع متضاد، بازیگران قدرتمند با یکدیگر دچار چالش می شوند که این چالش ها می توانند بازیگران منطقه ای و کوچک را تحت تاثیر خود قرار دهد. در دوران کنونی که آمریکا خود را به عنوان قدرت برتر در جهان معرفی می کند، روسیه به عنوان رقیب سنتی غرب، این قدرت نمایی را به چالش کشیده است و مناطق درگیری جدیدی بین دو طرف باز شده است.
پوتین پس از سال ها حضور در ساختار اصلی قدرت در کشورش و تقویت مولفه های اصلی قدرت در روسیه تغییرات مهمی را در سیاست خارجی طراحی کرد که هدف اصلی آن احیای هویت و بازتعریف نقش مسکو در صحنه بین المللی است. این کشور پس از سال ها تحقیر و تهدید در صحفه شطرنج تعاملات بین المللی بویژه در کوزوو، افغانستان، عراق، لیبی و غیره، اکنون در سایه واقعیت های جدید ژئوپلیتیک و عدم موفقیت روشن امریکا در افغانستان، عراق، لیبی و سوریه و با بهره گیری از دو شمشیر برنده و ابزار کلیدی انرژی و بحران های منطقه ای نهفته، تغییرات بنیادینی در سیاست خارجی ایجاد کرده است. هدف اصلی پوتین در این تغییرات ایجاد قدرتی یورآسیایی بزرگ با مرکزیت روسیه است که برای آن نیز سه طرح ویژه ائتلاف اروپایی با همکاری آلمان، ائتلاف خاورمیانه ای با مشارکت ایران و ائتلاف آسیایی با حمایت چین و ژاپن تدوین و در حال اجرای آنان است.
بخش انرژی را می توان به عنوان مولفه اصلی درگیری بین غرب و روسیه در نظر گرفت. روسیه در حال حاضر 70 درصد انرژی آلمان را تامین می کند. با بالا گرفتن بحران اوکراین، روسیه بارها تهدید کرده است که اروپا را با چالش انرژی روبه رو خواهد کرد و بارها، قیمت های بالاتری برای نفت و گاز خود خواهان بوده است.
از سوی دیگر رقابت نظامی و افزایش توان نظامی از موضوعاتی بوده است که دو طرف همواره بر آن مانور می دهند. روسیه دارای زاردخانه اتمی است که می تواند در عرض 30 دقیقه کل ایالات متحده آمریکا را نابود کند. آمریکا نیز از طریق ناتو مرزهای روسیه را مورد تهدید قرار داده و به صورت خصمانه ای حلقه محاصره روسیه را روز به روز تنگ تر کرده است.
اما در این بین، روسیه به عنوان بازیگر قدرتمند در روابط بین الملل و به عنوان کشوری در شورای امنیت که دارای حق وتو است، در پرونده های بین المللی متعددی حضور دارد. به نوعی که برای حل مسائل بین المللی باید توافقی میان روسیه و آمریکا در ابتدا صورت گیرد تا چنین مسائلی رفع شوند. موضوعاتی مانند آلودگی هوا و محیط زیست جهانی، بحران سوریه، موضوعات فضایی و مسائلی چون پرونده هسته ای ایران، در این چارچوب قرار می گیرند.

منافع راهبردی ایران در سایه تنش روسیه و غرب
ایران به عنوان بازیگر قدرتمند منطقه ای پس از انقلاب نقش تازه ای را برای خود تعریف کرده است. تهران منافع خود را نه تنها در داخل بلکه در ورای مرزهای خود در نظر گرفته و بحران های بین المللی مانند جنگ داخلی سوریه، داعش، بحران اوکراین و غیره بر این منافع تاثیرگذارند.
در حال حاضر ایران در حال چانه زنی با قدرت های جهانی برای تثبیت قدرت هسته ای خود است. هر چند غرب اصطلاح بحران را برای برنامه هسته ای ایران انتخاب کرده است اما ایران تنها به دنبال حقوق هسته ای است که رژیم ها و معاهده های بین المللی برای کشورهای جهان در نظر گرفته اند. به هر حال پرونده هسته ای ایران یکی از موضوعاتی است که در سایه تنش غرب و روسیه می تواند قرار گیرد.

بحران روابط غرب و روسیه و موضوع هسته ای ایران
تهران ساخت 20 نیروگاه هسته ای را برای کشور در نظر گرفته است و نیروگاه بوشهر تنها بخش کوچکی از برنامه جامع هسته ای ایران است. روسیه از دهه 1990 بعد از بی میلی غرب برای تکمیل نیروگاه بوشهر، پروژه تکمیل نیروگاه را برعهده گرفت و قرارداد ساخت نیروگاه دیگر را نیز امضا کرده است.
با پیش آمدن بحران اوکراین و تقابل شدید میان غرب و روسیه، موضوع هسته ای ایران نیز می تواند تحت تاثیر بحران روابط طرفین قرار گیرد. در زمان مذاکرات توافقنامه نهایی بین ایران و گروه 1+5 (پنج عضو دائم شورای امنیت و آلمان)، محدود کردن برنامه هسته‌ای ایران تا حد ممکن از اهمیت فوق‌العاده‌ای برای آمریکا برخوردار است. با این حال، در حالی که بحران بر سر اوکراین تداوم دارد – و احتمالا تا آینده‌ای قابل پیش‌بینی نیز ادامه خواهد داشت – جلب حمایت روسیه برای آمریکا به مانند آنچه که در توافقنامه موقت در نوامبر 2013 انجام داد، سخت‌تر خواهد شد. این امر احتمالا موضع آمریکا و اروپا را در شرایطی که هدف از آنها محدود کردن برنامه هسته‌ای ایران ورای معاهده عدم اشاعه هسته‌ای است را تضعیف خواهد کرد. از آنجایی که آمریکا و اروپا تهدید به اعمال فشار دیپلماتیک به روسیه، شامل تحمیل تحریم‌ها، کرده‌اند منطق حکم می‌کند که روسیه کارت هسته‌ای ایران را علیه آمریکا و اتحادیه اروپا بازی کرده و امیدوار باشد که بر موضع آمریکا و اروپا درباره روسیه و اوکراین تأثیر گذارد.
علاوه بر این، اگر ایران به توافقنامه موقتی پایبند مانده و با آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای همکاری کند اما کشورهای غربی با خواسته‌های بیشتر به ایران فشار آورند، روسیه ممکن است سعی کند با ایران متحد شده و حتی تحریم‌های غرب را در واکنش به فشارهای دیپلماتیک و اقتصادی غرب نقض کند. روابط نزدیک تر روسیه با ایران می‌تواند پاداش‌های اقتصادی بزرگتری نیز داشته باشد. هرچند این نباید این نکته را از نظر دور داشت که لغو قرارداد فروش سامانه موشکی اس- 300 روسیه به ایران، به عنوان یکی از بدقولی های روسیه در روابط با ایران است که منجر به کاهش اعتماد تهران به مسکو پیرامون قراردادهای نظامی شد. به هرحال افزایش تنش میان روسیه و غرب می تواند باعث نزدیکی بیشتر ایران و روسیه شود و پیوندهای نظامی و امنیتی را گسترده تر کند.

منافع اقتصادی ایران
می توان گفت پرونده هسته ای ایران و بحران اوکراین به صورتی یکدیگر را پوشش می دهند. در صورت لغو تحریم های ظالمانه غرب علیه تهران، همسایه شمالی ایران، اولین کشوری خواهد بود که خیزهای بلندتری برای حضور در بازار ایران برخواهد داشت. بروز بحران اوکراین و مناقشات ایجادشده میان روسیه و غرب باعث شده تا روسیه به سوی همکاری‌های بیشتر با ایران سوق پیدا کند. از سوی دیگر نتیجه قریب‌الوقوع مذاکرات هسته‌ای ایران و احتمال برداشته شدن تحریم‌ها علیه ایران در آینده‌ای نزدیک، موجب شده تا روسیه برای تقویت جایگاه خود در بازار ایران و پیشی گرفتن از رقبای احتمالی از هم‌اکنون تلاش خود را آغاز کند.
حضور شرکت های تراز اول روسیه در ایران و مشارکت در پروژه های بزرگ نفت، گاز و فولاد و ماشین سازی می تواند بازار ایران پس از سالها خمودگی و ایستایی، با جهش فزآینده ای مواجه کند و کمبودهای گذشته خود را جبران کند. از سوی دیگر ایران نیز با توجه به تجربیات گذشته، سعی دارد تا بازار خود را به گونه ای رقابتی کند که علاوه بر حضور شرکت های بزرگ غربی، روسی و چینی، منافع بیشتری را در قراردادهای آینده نصیب تهران کند.

سوریه متحد مشترک ایران و روسیه
بشار اسد از سال 2011 با بزرگترین چالش دوران زمامداری خود روبه روشد و غرب به رهبری آمریکا، تلاش کرد با بهره گیری از این بحران، نظام اسد را سرنگون کند و نظامی با رویکرد غربی در سوریه به سر کار آورد. سوریه به طور سنتی در جبهه شرقی قرار داشت و روسیه همواره شریک استراتژیک این کشور به شمار می رود. از سوی دیگر ایران نیز روابط حسنه و گسترده ای با سوریه دارد که این امر باعث شده است تا در عرصه بین الملل دو جبهه ایران و روسیه برای دفاع از بشار اسد در تقابل با غرب و کشورهای عربی خلیج فارس قرار گیرند. افزایش تنش در اوکراین، حساسیت روسیه را در دیگر جبهه های تقابل با غرب بسیار بالا برده است و سوریه نیز یکی از مهم ترین جبهه ها در منطق استراتژیک مسکو به شمار می رود.
از این روی، بقای بشار اسد در قدرت می تواند منافع استراتژیک مسکو و تهران را همزمان تامین کند و در نتیجه باعث همکاری های گسترده تر این دوکشور در این قسمت شده است. آینده سوریه در حال حاضر به مذاکرات و تفاهمات روسیه و غرب در سطح کلان دارد. در صورتی که قدرت های جهانی بر سر آینده قدرت با حضور بشار اسد به نتیجه برسند، نظام اسد ادامه پیدا خواهد کرد و در صورت عدم توافق، بحران همچنان ادامه خواهد داشت.
ایران در رابطه با سوریه، حمایت از بشار اسد را در برنامه سیاست خارجی خود قرار داده است و منافع استراتژیک خود را به آن گره زده است. با بحرانی که در روابط روسیه و غرب به وجود آمده است، روسیه تمایل بیشتری به بقای بشار اسد پیدا کرده است و همکاری ایران و روسیه در جلوگیری از حمله نظامی ائتلاف غرب به رهبری آمریکا، اوج تلاش دو کشور برای بقای اسد بود. هم‌زمانی این دو بحران می‌تواند به طور متقابل شرایط و چشم‌انداز سیاست و خرده‌نظام‌های بین‌المللی و نظام بین‌الملل را تحت تاثیر قرار دهد. چه بسا اینکه نزدیک‌تر شدن روابط روسیه با ایران و حتی امضای قرارداد نفتی میان این دو کشور در این چارچوب قابل تفسیر است. چشم‌انداز بروز چنین شرایطی مثبت نبوده و پیامدهای منفی خواهد داشت. چه بسا اینکه اخیرا شاهد کاهش قیمت جهانی نفت بوده‌ایم که بسیاری بیان می‌کنند این کاهش قیمت که عربستان سعودی در آن نقش کلیدی ایفا کرده، در راستای فشار بر درآمدهای نفتی ایران و روسیه بوده است. عربستان سعودی در چارچوب رقابت‌های منطقه‌ای که با ایران دارد، از این طریق به ایران فشار می‌آورد. هم‌زمان این شرایط می‌تواند مورد بهره‌برداری امریکایی‌ها نیز به ویژه برای فشار بر روسیه قرار گیرد.

سخن پایانی
هرچند تقابل روسیه و غرب می تواند در برخی موارد مانند سست شدن تحریم های بین المللی علیه ایران مثمر ثمر باشد اما می تواند در حوزه هایی مانند مذاکرات هسته ای چالش برانگیز باشد. روسیه نشان داده است که تا حدی که مقامات ایرانی در ذهن دارند، قابل اتکا نیستند که نمونه های آن رای گیری های شورای امنیت و لغو قرارداد فروش سامانه موشکی اس- 300 بود. اما با جدی تر شدن بحران روابط غرب و روسیه، مسکو به سوی بازیگران منطقه ای مانند ایران چرخش بیشتری پیدا کرده است. تقابل روسیه و مجموعه غرب پیرامون بحران اوکراین وارد مرحله تازه ای شده است و حتی روسیه با تحریم های بین المللی روبه روشده است. تقابلی که به نظر می رسد با مرور رویکرد ولادیمیر پوتین و احیای مجدد قدرت روسیه در سطح بین الملل، همچنان پابرجا خواهد بود و حوزه هایی دیگری را نیز در برخواهد گرفت.
با مفروض قرار دادن بازگشت مجدد جنگ سرد در ابعاد جدیدتر میان روسیه و غرب، ایران می تواند موضعی همچون دوران جنگ سرد داشته باشد و در موضعی بیطرف نقش مستقل خود را همچنان ادامه دهد. اما بحران های بین المللی می تواند منافع راهبردی هر کشوری را تحت تاثیر قرار دهد. در این بین موضوع هسته ای ایران نیز بعد بین المللی پیدا کرده است و در میان بحران روابط غرب و روسیه ممکن است به کارت بازی طرفین تبدیل شود. از سوی دیگر بحران قدرت در سوریه، جنگ با تروریسم و بحران در یمن، ایران و روسیه و همکاری بیشتر میان دو طرف را سبب شده است که می تواند منتهی به تامین منافع استراتژیک ایران در مناطق تحت نفوذش شود.(+)
"Our President, analytical news site"