نماز جمعه پانزدهم بهمن ماه امسال به امامت رهبر انقلاب با یک پیش‏بینی در مورد عاقبت مبارک و نیز یک هشدار به کسانی که در داخل هنوز چشم امید به آمریکا دارند، همراه شد.

رهبر انقلاب با اشاره به اوضاع مصر فرمودند: «مسلّم چند صد هزار -از فقراى قاهره توى قبرستان‏ها زندگى می‏کنند! آواره، بیابانگرد، می‏روند به قبرستان‏ها پناه می‏برند. مردم در سختىِ معیشت زندگى می‏کنند.» ایشان ضمن مرور این شرایط ادامه دادند: «یعنى آمریکایى‌ها به خاطر این نوکرى، پاداش هم ندادند. امروز هم به او پاداش نمی‏دهند. امروز هم هر ساعتى که او از مصر فرار کند و خارج بشود -به امید خدا- مطمئن باشد که اولین دروازه‌اى که به روى او بسته خواهد بود، دروازه‌هاى آمریکاست؛ راهش نمی‏دهند؛ همچنان که بن‌على را راه ندادند، همچنان که محمدرضا را راه ندادند. اینها اینجورى‌اند.»

رهبر انقلاب خطاب به کسانی که در داخل هنوز به رابطه با آمریکا فکر می‏کنند، فرمودند: «این کسانى که دلشان براى دوستى آمریکا و رفاقت با آمریکا و اطاعت از آمریکا می‏تپد، این نمونه‌ها را ببینند. اینها مثل شیطانند. در دعاى صحیفه سجادیه می‏فرماید شیطان وقتى که من را دچار می‏کند، بعد نگاه می‏کند آن طرف -به تعبیر بنده- به من می‏خندد، به من پشت می‏کند، اعتنایى نمی‏کند. اینها اینجورند. آمریکایى‌ها به وسیله این افراد حقیر و ضعیف، دنبال منافع خودشانند.»

اشاره رهبر انقلاب نخست به سرنوشت شاه پهلوی بود و بعد هم زین العابدین بن‏علی و از پس این همه آینده‏ای که آن روز در انتظار مبارک بود و اکنون محقق شده است.

آنچه بر سر شاه پهلوی آمد

به ثریا اسفندیاری همسر دوم خود می‏گفت: «من نمی خواهم پس از رفتن از ایران، مانند ملک فاروق (شاه سابق مصر) در لاس وگاس مدیر قمار خانه و یا مانند کارول پادشاه سابق رومانی در امریکا دلال اتومبیل شوم.» اما دست آخر نه چمدان‏های پر از پول به امدادش آمد و نه رفاقت با آمریکا.

ماجرا از ۲۶ دی ماه ۱۳۵۷ شروع شد. دو ساعت در مهرآباد معطل ماند تا بختیار از مجلس رأی اعتماد بگیرد و بعد بتواند با گریه همراه فرح ایران را با هواپیما ترک کند. پنج روز میهمان مصر بود که دعوت‌نامه ملک حسن دوم پادشاه مراکش او را به این این کشور کشاند تا کم‏کم حکایت در‏به‏دری‏های شاه پهلوی آغاز شود. دعوت ملک حسن به طمع پول‏های شاه بود و گر نه پادشاه مراکش عاشق چشم و ابروی شاه مخلوع و سرگردان نبود.

سوم اسفند 57، شاه با ریچارد پارکر دیدار و خواسته‏اش مبنی بر عزیمت به آمریکا را مطرح کرد اما سرانجامی نداشت. وقتی برژینسکی تقاضای او را به کارتر گفت، جواب جالبی شنید: «من نمی توانم ببینم که شاه در امریکا مشغول بازی تنیس است در حالی که جان اتباع امریکایی به خاطر او به خطر افتاده است.» و به این ترتیب شاه بدبخت ایران همچنان سرگردان ماند.

حتی فرانسه هم که امام خمینی را پذیرفته بود شاه را نپذیرفت! و دلخوشی‏های او برای سفر به سوئیس و انگلستان هم بی‏نتیجه ماند. وی، ناچار جزایر باهاما واقع در غرب اقیانوس اطلس را که در فاصله‏ای نه چندان دور از سواحل فلوریدا واقع بود، برای اقامت برگزید تا شاید با پرداخت بخشی از پول‏های کلانی که داشت، در‏به‏دری‏اش پایان پذیرد. خاطرات فریده دیبا (مادر فرح) از آن روزها جالب توجه است: «اقامت شاه در باهاما اقامتی پر خرج و پر نکبت بود دولت باهاما هم به انها اخطار کرده بود که حق ندارند هیچ تفسیری در مورد رویداد های ایران بنمایند.»
با وجود همه پول‏هایی که به جیب باهاما رفت، آنها از تمدید ویزای اقامت شاه در اوایل ژوئن (اواسط خرداد ۱۳۵۸) سر باز زدند تا نوبت به سفر بعدی شاه این بار به مکزیک برسد. فریده دیبا در خصوص اقامت در مکزیک می‏نویسد: «اقامت در مکزیک برای محمد رضا زجر آور بود زیرا او باید هر هفته شیمی درمانی می‏شد.»
شاه شدیدا مریض بود و علاوه بر سرطان پیشرفته و مالاریا، یرقان شدید هم گرفته بود. در چنین شرایطی، کارتر با فشار اطرافیانش اجازه ورود شاه به آمریکا را برای مدتی کوتاه برای درمان داد.

محمد رضا در آن حال نزار و رنگ پریده که تب شدید هم آزارش می‏داد، گفت:«ببینید روزگار با ما چه کرد؟ در همین آمریکا ترومن ، اف کندی و کارتر به استقبال من می آمدند و فرش قرمز زیر پایم پهن می کردند.» شاه کمی بعد و به دنبال تسخیر سفارت آمریکا در ایران، به ناچار و به دنبال نپذیرفته شدن در بسیاری کشورها راهی پاناما شد.

شاه



فرح دیبا می‏نویسد: «ژنرال عمر توریخوس برای دیدن شاه امد عمر توریخوس ادم بسیار بی ادبی بود و به هیچ وجه اداب گفت و گوی دیپلماتیک را رعایت نمی کرد.... توریخوس با بی ادبی تمام شاه را چوپن می‏نامید چوپن در اصطلاح مردم پاناما یعنی تفاله(پرتغالی که اب ان را تا قطره آخر گرفته اند)... دخترم تعریف می کرد که این مردک نیمه وحشی (توریخوس) به من نظر سوء پیدا کرده و مرتبا به دیدن شاه به کونتادورا می امد او می گفت شما هر چه بخواهید برایتان تهیه خواهم کرد! بهتراست این مرد بیماررا رها کنید!» کمی بعد او برای عمل جراحی به مصر رفت و در همان جا نیز با خفت درگذشت. نه پولش به امدادش آمد و نه دوستی‏اش با آمریکا.

سرنوشت بن‏علی

علی السریاطی فرمانده گارد رئیس جمهوری گزارشی به بن‏علی داد که بر مبنای آن رئیس جمهور جایی برای درنگ نیافت. بر مبنای این گزارش محل سکونت او در معرض حمله مخالفان قرار داشت. این چنین بود که هواپیمای بن‏علی، او، همسرش یعنی لیلی طرابلسی و دو فرزند آنها یعنی محمد(6 ساله) و حلیمه(18 ساله) را برای همیشه از تونس خارج کرد.

این بار هم فرانسه به "بن علی" پناهندگی نداد. شبکه تلویزیونی الجزیره قطر با بیان اینکه بن‏‌علی پس از فرار تونس ساعت‌ها به دنبال پناهگاهی می‌گشت، ‌این خبر را اعلام کرد:«فرانسه دست رد به درخواست بن علی مبنی بر انتقال به پاریس زد.» حتی آمریکا هم روی خوشی به او نشان نداد.

پس از این بود که هواپیمای حامل بن‏علی رئیس جمهور سابق تونس در فرودگاه جده بر زمین نشست و کاخ پادشاهی سعودی نیز طی بیانیه‏ای رسمی این مسئله را اعلام کرد:«جدای از ابزارنگرانی ها درباره اوضاع استثنایی که مردم برادر تونس با آن مواجه هستند ودر حمایت از امنیت و ثبات کشورشان ، دولت سعودی از زین العابدین بن علی وخانواده اش در این پادشاهی استقبال کرده است.»

کمی بعد لوموند خبر مال و اموالی که شاه ساده‏اندیش تونس به همراه خود برده بود را منتشر کرد. بر مبنای این خبر یک و نیم تن طلا همراه خانواده بن‏علی از کشور خارج شده بود، شاید گره‏گشای در‏به‏دری‏های بعدی پادشاه مخلوع باشد. این همه در حالی بود که اظهار تمایل بن‏علی برای بازگشت هم توسط محمد الغنوشی نخست‏وزیر موقت تونس رد شد.

سعود الفیصل وزیر امور خارجه عربستان سعودی برای آنکه از فشار افکار عمومی علیه عربستان کاسته باشد، در مقابل رسانه‏ها قرار گرفت و تصریح کرد:«میزبانی از زین العابدین بن علی به معنی اقدامی علیه ملت تونس نیست. این برای نخستین مرتبه نیست که عربستان فردی را که پناه آورده، می‌پذیرد.» او افزود:«میزبانی از کسی که پناه آورده، یک عرف عربی است و کسی که پناه آورده؛ پناه داده می‌شود. عربستان سعودی نیز در این زمینه به شیوه‏ای عمل کرده که از سال‌های دور در پیش گرفته بود.»
سعود الفیصل ادامه داد:«ریاض به بن علی اجازه فعالیت سیاسی نخواهد داد و برای ادامه میزبانی از فردی که پناه می‌آورد شرط‌ها و ضوابطی وجود دارد. ما در کنار ملت تونس در راستای اهداف آن هستیم.» و این شاید به معنی سرآغاز سرگردانی‏های کسی بود که روزی چون شاه مورد تمجید آمریکا قرار داشت.

و این بار نوبت مبارک بود...

پیش‎بینی رهبر انقلاب محقق شد و همان که به سر شاه و بن‏علی آمده بود، بر سر مبارک نیز آمد. در حالی که سراسر قاهره پر از خروش و اعتراضات مردمی بود، خبری از درخواست مبارک از پادشاه سعودی برای سفر به جده منتشر شد. این در حالی بود که هنوز مبارک برای بقای خود تلاش می‏کرد. وزیر دفاع مصر راهی واشنگتن شد تا شاید حمایت فوری و تجهیزات پیشرفته آمریکا را برای قلع و قمع مردم مصر به دست‌ آورد؛ اما چه سود؟!

در آغاز مثل همیشه حمایت‏هایی بود. جو بایدن معاون رئیس جمهوری آمریکا در گفت و گو با شبکه تلویزیونی پی بی اس آمریکا گفت:«هنوز زمان استعفای حسنی مبارک فرا نرسیده است.» او تصریح کرد:«مبارک در بسیاری مسائل متحد امریکا محسوب می شود و در حفظ منافع ژئوپلیتیک واشنگتن در منطقه و طرح صلح خاورمیانه نقش بسزایی ایفا کرده است.» معاون رئیس جمهوری آمریکا افزود:«مبارک را دیکتاتور نمی دانم.»

با بالا گرفتن اعتراضات مردمی اما این حمایت‏های نیم‏بند هم به پایان رسید و آمریکا رسما حامی مردم مصر شد! این چنین بود که مبارک آمریکا را خیانتکار خواند. او به ناچار از آمادگی خود برای کناره‏گیری از قدرت سخن گفت و در مصاحبه با تلویزیون "ای بی سی "آمریکا ادامه داد:«خسته شده ام. پس از 62 سال خدمت دولتی، کافی است، می خواهم بروم.» او افزود:«اگر امروز استعفا کنم، هرج و مرج خواهد شد.»

در روزهای نخست اخباری مبنی بر احتمال سفر مبارک به آلمان برای درمان منتشر شد. روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز طی خبری نوشت:«دولت آمریکا علنا در حال مقدمه چینی برای انتقال "حسنی مبارک" به آلمان است.»

کمی بعد برخی رسانه‏ها از وساطت خانواده شاه معدوم ایران برای گرفتن پناهندگی وی از دولت آمریکا خبر دادند. اخبار ضد و نقیض در خصوص سفر او همچنان باقی ماند. اگر چه پارلمان آلمان برای حضور مبارک در این کشور ابراز تمایل کرد، موج اعتراضات اما این دعوت را نیز در ابهام باقی گذاشت.

در چنین شرایطی خبر دعوت دو کشور از مبارک منتشر شد. شاهزاده «عبدالله بن زاید آل نهیان»، وزیر امور خارجه امارات با سفری اعلام نشده به مصر، با «حسنی مبارک»، رئیس جمهور مادام العمر این کشور دیدار و پیغام محرمانه شیخ «خلیفه بن زاید آل نهیان»، امیر امارات متحده عربی را تحویل وی داد. گفته می‏شد در این پیغام امارات برای پذیرش مبارک اعلام آمادگی کرده بود. همان زمان برخی منابع بحرینی اعلام کردند که ملک «حمد بن عیسی آل خلیفه» نیز پیامی مشابه و شفاهی برای «حسنی مبارک» ارسال کرده است.

آمریکایی که یک روز حامی مبارک بود، به یکباره منتقد او شد! باراک اوباما رییس‌جمهور آمریکا، بدون اشاره مستقیم به نام حسنی مبارک، از رئیس‌جمهور مصر به دلیل عدم شفافیت در قبال مردمش و همچنین حرکت نکردن در مسیر دموکراسی در این کشور انتقاد کرد. اوباما از رهبران دولت مصر خواست در مسیر دموکراسی گام بردارند و گفت:«آنها هنوز از این فرصت استفاده نکرده‌اند.» اوباما گفت که این لحظه تغییر است، چون مردم مصر خواستار تغییر هستند. "جان مک‌کین"، سناتور برجسته جمهوری خواه نیز اظهار نظر کرد:«این اعلام از سوی حسنی مبارک که وی در قدرت باقی خواهد ماند، دردسرساز و تاسف آور است.»

دست آخر خبر سفر مبارک به امارات منتشر شد تا پایانی باشد بر همه گمانه‏زنی‏ها. پایگاه اینترنتی اشترن توضیح داد که، مبارک روز جمعه برابر با 22 بهمن ماه سال شمسی با یک هواپیمای خطوط هوایی خصوصی "ایرعربیا" از شرم الشیخ به شارجه رفته است و در امارات سکوت پیدا کرده است. در عین حال خبر معالجه مبارک در وین هم رد شد تا اتریش هم عرض ارادتی به مبارک کرده باشد. "پیتر لانسکی تیفن تال" سخنگوی وزارت خارجه اتریش در گفت وگو با خبرنگار ایرنا، شایعات خبری مربوط به احتمال درمان حسنی مبارک رییس جمهوری سابق مصر در یک بیمارستان در وین را رد کرد.

این چنین بود که سرنوشت شاه و بن‏علی به سراغ مبارک آمد تا در‏به‏دری پادشاهی دیگر آغاز شود و اخبار پراکنده و ثابت نشده‏ای از کشور پذیرای او منتشر شود. این همان سرنوشتی است که رهبر انقلاب برای کسانی که هنوز دل در گرو آمریکا دارند، از آن سخن گفتند.