از بیان مشایی می خوانید: *اگر تاییدمان می‌کردند، با رای بالایی انتخاب می‌شدیم *اگر نمی‌آمدیم می‌گفتند اینها پرونده داشتند، جا زدند! *اگر ما نمی‌آمدیم، با چه بهانه‌ای می‌خواستند “آنها” را حذف کنند! *از جانب ما به هیچ وجه به انسجام جامعه خدشه وارد نخواهد شد

به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما» به نقل از نکات پرس مهندس اسفندیار رحیم مشایی در جمع تعدادی از فعالان رسانه در تاریخ ۱۶ مرداد ۱۳۹۲ که غالبا حامیان وی بودند در پاسخ به سوال یکی از افراد حاضر در جمع مبنی بر اینکه آیا می دانستید که رد صلاحیت می‌شوید؟! گفت: حالا می پرسند شما چرا آمدی؟ دو فرض داشت. یک فرض این بود که تایید نشویم و یک فرض هم تایید شدن بود. من قبول دارم که این یک ریسک بود. ما ناچار از پذیرش ریسک بودیم و راه دیگری نداشتیم. اگر تایید می شدیم با رای بالایی هم انتخاب می شدیم. در این تردیدی نیست. من کار به حرف دیگران ندارم. این یک چیز روشن است.

وی تصریح کرد: ولی بعدش باید چه کار می کردیم؟ الان من اگر اینجا نشسته بودم چه کار می کردم؟ آنها خیالشان راحت است که لیست (وزرا) را می دهند اما آیا ما به همین راحتی لیست می دادیم؟ یعنی می توانستیم (در لیستمان) افراد بهاری را ذکر کنیم؟! غنچه های بهاری در زمستان یخ می زنند. راه باز نیست. راه برای افکار احمدی نژاد باز نیست. راه برای اندیشه های احمدی نژادی باز نیست.

مشایی ادامه داد: اگر اتفاقاتی می افتاد و تایید می شدیم و راه احمدی نژاد ادامه می یافت، واقعا من هنوز در فکر هستم که (با این شرایط سیاسی کشور) چطور قرار بود ادامه پیدا کند؟! (خنده حضار)

او افزود: ما آمدیم به هر حال و ریسک را هم پذیرفتیم. برخی ها فکر کردند ما خیلی مشتاقیم. به خدا به پیر به پیغمبر، یک لحظه احساس ریاست جمهوری در من شکل نگرفت. در انتخابات شعار برای ما انتخاب شد. این شعار برای ما رسید؛ ما خودمان انتخاب نکردیم. همین جور هم آمد؛ هرچه ما گفتیم منظور ما از بهار این نیست کسی قبول نکرد.

وی افزود: هیچ اتفاق خاصی نیفتاده. ما تکلیفمان این بود و به تکلیفمان عمل کردیم. ما سعی کردیم به مسئولیتمان عمل کنیم. یک انتظار تاریخی از ما وجود داشت که در صحنه حضور یابیم. آیا می توانستیم نیاییم؟ نمی توانستیم نیاییم. اگر نمی آمدیم (و برای نامزدی انتخابات ثبت نام نمی کردیم) مردم چه می گفتند؟ می گفتند “اینها تا به حال چه ادعایی می کردند؟ یک هو رها کردند رفتند. اینها آدمهای راستگویی نبودند. پس آنهمه ادعای عدالت و امام و… چه شد؟”

 

*اگر نمی‌آمدیم می‌گفتند اینها پرونده داشتند، جا زدند!
مشایی تاکید کرد: اگر نمی آمدیم می گفتند “خب احتمالا اینها سازش کرده اند یا ترسیدند. نکند پرونده داشتند و جا زدند؟!” بالاخره اینها تهمت هایی بود که عمیقا به ما وصل می کردند. نیامدن ما مستندی می شد برای اینکه این اتهامات به ما زده شود. البته ما که همیشه متهم تاریخ هستیم! (خنده حضار) ما باید می آمدیم. نمی شد نیاییم. این “باید” را بعدا از نظر ایجابی بحث میکنم. الان از نظر سلبی عرض می کنم. راه و مسیر نیامدن بر ما بسته بود. او تصریح کرد: البته جوانب دیگری نیز وجود دارد. مثلا مقام معظم رهبری ماه‌ها راجع به اینکه انتخابات امر مهمی است تاکید داشتند و اینکه حماسه سیاسی باید اتفاق بیفتد، مردم باید رای بالایی بدهند، جهان به ما نگاه می کند، رای مردم از نظر امنیت ملی تعیین کننده است، دشمن متوجه ما است و خطر وجود دارد اگر آرا پایین باشد، و همه سلایق سیاسی باید باشند. خب اگر ما نمی آمدیم چه می شد؟ می شد تابلوی خیلی آشکار ضد ولایت فقیه. مطمئنا می گفتند اینها نیامدند تا جمهوری اسلامی در انتخابات با رای بالایی مواجه نشود. اینها اتهاماتی بود که حتما می زدند.

مقام معظم رهبری ماه‌ها راجع به اینکه انتخابات امر مهمی است تاکید داشتند و اینکه حماسه سیاسی باید اتفاق بیفتد، مردم باید رای بالایی بدهند، جهان به ما نگاه می کند، رای مردم از نظر امنیت ملی تعیین کننده است، دشمن متوجه ما است و خطر وجود دارد اگر آرا پایین باشد، و همه سلایق سیاسی باید باشند. خب اگر ما نمی آمدیم (و برای نامزدی انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام نمی کردیم) چه می شد؟ می شد تابلوی خیلی آشکار ضد ولایت فقیه. مطمئنا می گفتند اینها نیامدند تا جمهوری اسلامی در انتخابات با رای بالایی مواجه نشود. اینها اتهاماتی بود که حتما می زدند.

 

*اگر ما نمی‌آمدیم، با چه بهانه‌ای می‌خواستند “آنها” را حذف کنند!
وی تاکید کرد: باید می آمدیم. ما اگر نمی آمدیم افراد دیگری می آمدند. ما می گفتیم می آیند. آنها می گفتند آن افراد دیگر نمی آیند؛ ما اما تاکید داشتیم که (اگر ما نیاییم) آنها می آیند. ما اگر نمی آمدیم با چه بهانه ای می خواستند “آنها” را حذف کنند! (خنده و تشویق حضار)

مشایی ادامه داد: اگر نمی آمدیم می گفتند اینها با هم تبانی کرده اند. می گفتند اینها رفتند کنار که آنها بیایند و الی آخر. و باز اتهام دیگری متوجه ما بود. نیامدنی برای ما در کار نبود. باید می آمدیم. وگرنه من خیلی برای آقای احمدی نژاد استدلال کردم که “ول کنیم!” چرا ول کنیم؟ چون اصلا شرایط ما وجود نداشت.

وی افزود: شما برگردید پاییز. فرض کنید مقام معظم رهبری یک حکم حکومتی داده باشند به اقای احمدی نژاد که شرایط بین المللی حساس است و توطئه در راه است و… اصلا انتخابات را میگذاریم برای دو سه سال بعد و شما فعلا ادامه بدهید. خب از نظر حکومتی می شود و چنین چیزی امکان دارد. حال به نظر شما آقای احمدی نژاد با این شرایط سیاسی کشور می توانست کشور را اداره کند و ادامه بدهد؟! مشایی تصریح کرد: مثلا فرض کنید یک نفر از طرف آقای احمدی نژاد (برای انتخابات) می آمد. با توجه به شرایط سیاسی کشور آیا می توانست کار کند؟ نمی توانست.

*از جانب ما به هیچ وجه به انسجام جامعه خدشه وارد نخواهد شد

اظهار داشت: به نظر من آنهایی که راه را بستند و قفل کردند نمی توانند به این مشی خود ادامه دهند. عقل ما این را می گوید. کشور نیازهایی دارد. کشور به تصمیماتی نیاز دارد. به یک همبستگی و انسجام محتاج هستیم و باید برای این انسجام کمک کنیم.

وی تاکید کرد: هیچ کس هیچ حرف و اقدامی از جانب ما که انسجام جامعه را خدشه دار کند، مشاهده نخواهد کرد. (تحسین حضار) البته صدها اتهام به ما بستند و هر روز هم گفتند. چیزهایی را گفتند که در فکر خودشان بود و حتی ممکن بود برایش برنامه ریزی هم کرده باشند! اما افکار خود را به ما نسبت می دادند! می گفتند آقای احمدی نژاد می خواهد یک حرفهایی بزند و یک کارهایی بکند! یک سی دی هایی منتشر کند و چیزهایی بگوید!
مشایی ادامه داد: اینها حرفهایی بود که برنامه هایش را خودشان چیده بودند. البته آنها همیشه مشغولند! (خنده حضار) کار دیگری ندارند. کسانی که ظرفیت هایی از خودشان ندارند معلوم است که کارشان همین چیزها است. وگرنه این چیزها و وصله ها به ما نمی چسبد.

وی افزود: بنده شخصا بنای فعالیت سیاسی ندارم. تا انجا که من می فهمم آقای احمدی نژاد هم بنای کار سیاسی ندارد. چون فصل کار سیاسی نیست در کشور. ما دعا می کنیم و کمک می کنیم برای پیشرفت کشور. دعا می کنیم که رهبری ما در این مسئولیت سنگین که دارند بتوانند آنچه را فکر میکنند درست است عمل کنند و اگر کاری هم در این مسیر از ما ساخته باشد، انجام می دهیم. نه کسی را لعنت کردیم و نه کسی را لعنت کردیم. اصلا مهم نیست. اگر ریاست جمهوری و این چیزها برای کسی مهم باشد اصلا نمی تواند بهاری باشد. چه چیزی بهتر از این؟ باری که قرار بود شما ببرید حالا گذاشته اند روی دوش دیگران که آنها ببرند. آیا این بد است؟ نه!

مشایی اظهار داشت: گاهی می بینم که در جامعه (به خاطر مسائل و اتفاقات انتخابات و حذف تفکر احمدی نژاد) یکی غصه می خورد، یکی افسوس می خورد، یکی گریه می کند؛ می گویم چرا چنین فکری می کنید. ما که حزب و گروه نیستیم. ما که نیامده بودیم حاکم شویم. به هر حال تلاش خود را (مطابق مسئولیت تاریخی) انجام دادیم.

وی افزود: من به اتفاق آقای احمدی نژاد خدمت مقام معظم رهبری نامه نوشتیم؛ با دو امضا. اعلام امادگی کردیم. از اینکه چنین اتفاقاتی افتاده نیز عدم رضایت خود را اعلام کردیم. ولی حتی این موضوع را در آن شرایط آشکار هم نکردیم تا رهبری تحت فشار قرار نگیرند.

مشایی گفت: بعضی ها به ما می گویند چرا شما (در زمان رد صلاحیت) حرفی نزدید؟ چیزی نگفتید؟ خب چه حرفی باید می زدیم؟ حتی در قانون اعتراض هم پیش بینی نشده! جالب است واقعا! خیلی جالب است! (خنده حضار) حتی چیز قشنگتری رخ داده و گفتند ما اصلا کسی را رد صلاحیت نکردیم که!! (خنده حضار) بلکه احراز نشده. اخیرا هم یک مصاحبه کردند و گفتند “فلانی که اصلا از قبل رد شده بود!!”

او تاکید کرد: ما نه ناراحت هستیم و نه نگران هستیم؛ ما بهاری هستیم. انشاءالله بهاری باشیم. در بهار هیچ کس تنها نیست و تنها نمی ماند. مشایی در بخش دیگری از اظهارات خود گفت: می خواهم یک مطلب کلی بگویم؛ یعنی اشاره ام به فرد خاصی و جای خاصی نیست. یک روز یکی از اقایان گفت ما به دلیل دفاع از امام، مورد هجمه قرار گرفتیم. گفتم ناراحتی؟ چه چیزی بهتر از این که انسان در مسیر امام، به عشق امام و به خاطر امام چوب بخورد؟ متلک بخورد؛ تحت فشار قرار بگیرد؛ او را سین جیم کنند. چه چیزی بهتر از این؟ البته چنبن کارهایی را اگر با یک انسان انجام دهند، امام ناراحت می شود. ما نمی خواهیم امام ناراحت شود اما ناراحتی امام از بابت چیز دیگری است.

وی ادامه داد: اگر بخواهی جلب نظر معشوق کنی، چه باید کنی؟ باید جلب نظر خدا کنیم. تا فرصت جلب نظر معشوق برای ما فراهم شود و راهی باز شود که ما برای امام خودمان حرف بشنویم، کتک بخوریم، جان بدهیم، آبرو و حیثیتمان را بدهیم. بالاتر از این چیست؟ بهترین و والاترین خواسته و دعا این است که ما بخواهیم در رکاب امام جان بدهیم: والمستشهدین بین یدیه. بالاخره قرار است ما بمیریم. بالاترین مرگ این است که انسان در رکاب امام و در مسیر و راه امام و برای امام جان خود را بدهد.

مشایی تاکید کرد: (به خاطر شرایط ایجاد شده) هیچ نگران نباشید. نگرانی به ایمان صدمه می زند. البته ناراحتی و نگران ودن با هم تفاوت دارد. نگرانی تردید است و ناراحتی یک حس است. کسانی که بهار را عقب می اندازند زمستان بیشتری برای خودشان می خرند؛ عقب انداختن بهار یعنی پذیرش طولانی تر شدن زمستان. هر کسی زمستان بیشتری را بر بشریت تحمیل کند، معلوم است که در کدام صف است.

او افزود: کسانی که برای آمدن بهار دعا می کنند و عمل می کنند، در آمدن بهار سهیم هستند. بالاتر از این در دنیا نمی شود برای انسان نوشت. دعا می کنم خداوند به برکت وجود بهار انسانها، همه ما را بهاری کند، بهاری نگه دارد و بهاری بمیراند. (آمین حضار)

"Our President, analytical news site"