پدر شهید مصطفی احمدی روشن گفت: در دولت اصلاحات خنجر استکبار از پشت در کمر ما فرو رفت و حق غنی‌سازی اورانیوم از ما گرفته شد.

به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما» به نقل از «خبرگزاری دانشجو»،رحیم احمدی روشن پدر شهید مصطفی احمدی‌روشن در جمع دانشجویان شرکت کننده در دوازدهمین دوره اردوی آموزشی تشکیلاتی جهاد اکبر در رابطه با موضوع مذاکرات هسته‌ای گفت: چیزی که به عنوان گزارش از سوی تیم مذاکره کننده هسته‌ای منتشر شده بود، قابل تقدیر بود، اما بعد از آن که واقعیت مشخص شد و خواستند ما را به عنوان خانواده‌های شهدایی که بعد از توافقنامه با رئیس جمهور دیدار کنند شرکت کنیم، ما شرکت نکردیم، چون واقعیت این است که هم اکنون هم ما دقیقا نمی‌دانیم ماهیت این توافقنامه چیست و البته هیچ کس نمی‌داند.
وی افزود: در این زمان که در گوشه و کنار دیار ما سخن از سازش می‌آید و عده‌ای حلقه افتخار را بر گردن سازش‌گران می اندازند و ندای عزت و اقتدار سر می‌دهند، بد نیست که گوشه نگاهی به گلبرگی از سخنانی پخته و جا افتاده از پدر قهرمان و اسطوره‌ای ملی داشته باشیم که می‌ترسیم جای خالیش در میان ازدحام امضاهای پی در پی گم شود و ما در غفلت تمام، برای همیشه مدیون تنها یادگارش علیرضا شویم.
رحیم احمدی اضافه کرد: تنها کاری که در این ورطه زمان از دستمان بر آمد آن بود که دقایقی را پای صحبت‌های پدری همچنان محکم و استوار در مسیر ولایت بنشینیم تا قهرمان واقعی و راهش را هیچ‌گاه فراموش نکنیم.
وی در رابطه با خصوصیات شهید احمدی خطاب به حاضرین در جلسه تصریح کرد: شما برای من به منزله مصطفی می‌مانید و من این را قلبا می گویم دیدید که بعد از شهادت شهدای هسته ای و مصطفی، شش هزار دانشجوی دانشگاه های کشور رشته خود را به فیزیک هسته‌ای تغییر دادند که این تغییر رشته دانشجویان شعاری همراه با شعور و عمل بود و دانشجویان با این باور خود درس بزرگی به خانواده های شهدا دادند و هنگامی که علم از دست یک نفر افتاد شش هزار نفر اعلام آمادگی کردند که این علم را به دست گیرند.
وی خاطر نشان کرد: وقتی از من می‌خواهند که به دانشجویان توصیه‌ای کنم، خجالت می‌کشم از این که به این نیروی جوان توصیه کنم و از آنها می‌خواهم که نحوه سوالشان را تغییر دهند.
پدر شهید احمدی ادامه داد: روی صحبتم با همه شماست هم با پسران و هم با دختران، دخترهای ما هم در سال‌های جنگ تحمیلی حضور موثر خود را ثابت کردند.
وی تصریح کرد: مصطفی در دوران دبستانش مانند شما شیطنت‌های خودش را داشت و دوران راهنمایی را در همدان به پایان برد، عضو بسیج بود و الحمدلله دوستان بسیار خوبی داشت، در کنکور سراسری با رتبه سه رقمی در دانشگاه شریف پذیرفته شد، مسئول فرهنگی بسیج بود و کانون نهج البلاغه را راه اندازی کرده بود.
پدر شهید احمدی اظهار داشت: اندیشه مصطفی اندیشه متمایزی بود در زمان دانشجویی‌اش سوخت موشک اختراع کرد و در حیاط دانشگاه آزمایش شد و به نتیجه رسید، وقتی دلیل و هدفش از این کار را از او می پرسند، می گوید: ” مردم مظلوم فلسطین چگونگی انجام این کار را نمی دانند و ما باید به آن ها آموزش بدهیم و آن ها را در این زمینه حمایت کنیم. ”
وی ادامه داد: فکر می‌کنید مصطفی این سوخت را از چه ساخت؟ مصطفی این سوخت موشک را از نیشکر ساخت، زمانی کامپیوتری را از آقای ولایتی قرض کرد و گفت که می‌خواهد به وسیله آن، صدای مظلومیت فلسطین را به گوش مردم برساند که این قضیه را آقای ولایتی در دوران کاندیداتوری ریاست جمهوری خود مطرح کرد و بعد هم که در سایت نطنز مشغول فعالیت شد.
پدر شهید احمدی در ادامه گفت: در دولت اصلاحات خنجر استکبار از پشت در کمر ما فرو رفت و حق غنی‌سازی اورانیوم از ما گرفته شد و نطنز بسته شد مصطفی در آن زمان بسیار ناراحت بود. از این که بودنش دیگر فایده ای ندارد. می‌خواست نطنز را ترک کند که من به ماندن تشویقش کردم.
وی خاطر نشان کرد: زمانی که به دستور رهبر معظم انقلاب و پرسش از مردم سایت دوباره باز شد، مصطفی و همه بچه ها دیگر شب و روز نداشتند تا این که به غنی سازی 5/3 و 5 درصد برسند و الحمدولله این کار توسط مصطفی و دیگر شهدا انجام شد.
پدر شهید احمدی گفت: هنگامی که به غنی سازی 20 درصد رسیدیم، فایده‌اش را از مصطفی پرسیدند و او پاسخ داد: ” ما باید به استکبار جهانی ثابت کنیم که در غنی‌سازی از یک درصد تا بیست درصد، قدمی به آن ها احتیاجی نداریم و به تنهایی قادر بر آنیم. ” ببینید که این سخن، پهنای نظر شهدا را چگونه به وضوح به ما نشان می دهد!
وی ادامه داد: این اتفاق افتاد و این صنعت به عنوان یک میراث از شهدای هسته‌ای به ما رسید میراثی که استکبار جهانی را به وحشت انداخت و آن را به ناچار به پای میز مذاکره کشاند.
پدر شهید احمدی اضافه کرد: توافقنامه سعد آباد خیانتی بود که از جانب برخی مسئولین و نیروهای داخلی نسبت به ما شکل گرفت.
وی افزود: هنگامی که در آن زمان کل 5 دستگاه سانتریفیوژ ما را پلمپ کردند. خواستار 4 تا، 3 تا، 2 تا از آنها شدیم اما عددی به ما ندادند و بعد اورانیم‌های غنی شده ما را گرفتند و با نهایت بی‌شرمی تاسیسات ما را پلمپ کردند و دوربین های مداربسته‌ای را تعبیه کردند تا حتی در اطراف آن هم حق تردد نداشته باشیم. خود همین جک استراو در آن زمان آن قدر به خود مغرور شده بود که پایش را با کفش روی میز می‌گذارد و در حال سیگار کشیدن با مسئولین ما حرف می‌زند.
وی افزود: زمانی حضرت امام (ره) دستور می دهند که مامور کنسول شوروی را پیش ایشان بیاورند و همانجا به یک سپاهی دستور می دهند که آن سیلی ای را که آن ها به ما زدند به آن ها پاسخ گوید.
پدر شهید احمدی اظهار داشت: ببینید این گونه است که وقتی که به گوش خانم حضرت زهرا(س) سیلی می زنند این رسم می شود که در گوش حضرت زینب(س) و حضرت رقیه(س) هم سیلی زنند و بر دهان مبارک امام حسین(ع) هم چوب خیزران بکوبند. حضرت امام (ره) فرمودند که استکبار جهانی سگ است و ایشان حرفی را زدند که درست به اندازه آنان است.
وی ادامه داد: ما آن زمان چیزی جز 5 سانتریفیوژ برای از دست دادن نداشتیم ولی حالا خیلی چیزها برای از دست دادن داریم! 200 کیلو اورانیوم غنی شده آب نبود که به این سادگی از دستش دهیم اما آنها این کار را کردند!
احمدی گفت: می خواستند به پای جوانان ما قفل بزنند که زدند! در آن زمان 5 هزار دستگاه و امروز 19 هزار دستگاه داریم! آن موقع غنی سازی 5/3 و 5 درصد داشتیم و امروز غنی سازی 20 درصدی! دستگاه های این زمان در فردو 3 برابر دستگاه های آن زمان هستند و سه برابر آن ها کار می کنند.
پدر شهید احمدی ادامه داد: آنهایی که می گویند ما به غنی سازی 20 درصد احتیاجی نداشتیم، دروغ می گویند! اگر نداشتند برای چه از آغاز میلیاردها پول مردم را خرج آن کردند؟! برای چه 5-6 خانواده را این گونه بی سرپرست کردند؟! مصطفی می گفت که ما با 20 درصد می خواهیم رادیو داروهایی درست کنیم که بیماری های صعب العلاج را درمان کند.
وی ادامه داد: متاسفانه بعضی از مسئولین گفتند که ما تهدیدهای دشمن را جدی نگرفتیم و این احمقانه ترین جوابی است که می توانستند بدهند! چرا یک همچین نیروهای ارزنده ای را به سادگی از دست دادند، آن ها احمقند که گفتند ترور مصطفی را جدی نگرفتند.
وی تصریح کرد: روزی خبرنگاری از روزنامه شرق سیستان و بلوچستان با ما مصاحبه کرد و پرسید: ” حاج آقا شما بعد از توافق نامه ژنو دعوت شدید که پیش رئیس جمهور روحانی بروید؛ چرا نرفتید؟! من گفتم: "ببین برادر، هنوز نتیجه مشخص نیست! من برای چه باید بروم؟! بروم که چه بگویم؟! اگر نتیجه دیدیم که می رویم و تشکر هم می کنیم و گرنه، نه” که دیدید نتیجه چه شد و حضرت آقا چه نامه ای در جواب نامه روحانی خطاب به او نوشتند. جوانان! شما باید بینش و بصیرت داشته باشید و کنه نامه حضرت آقا را بفهمید که "المومن کیّص”
وی افزود: عرض کردم که یک بار توسط همین آقایان تازیانه استکبار جهانی به بدن ما خورد و ما نباید می گذاشتیم که دوباره تکرار شود! اگر من آن روز خدمت آقای روحانی رسیده بودم و امروز پیش شما می آمدم، شما باید از من دلیل می خواستید و سوال می کردید که چرا؟ دیدید که حضرت آقا چه جوابی به آنها دادند، مثل همیشه جوابی همچون مو باریک و همچون شمشیر برّنده که فرمودند: "دست یابی به آنچه مرقوم داشتید، درخور تقدیر و تشکر است.”