به‌قول غربی‌ها شیطان در جزئیات است وکاملاً محتمل که طرف غربی پس از آنکه در یک توافق سیاسی به آنچه می‌خواهد ایران را متعهدکرد، در جزئیات از انجام تعهدات خود سر باز زند یا آن را چنان پیچیده کند که عملاً تفاوتی با عملِ نکرده نداشته باشد.

به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛ مذاکرات هسته‌ای در نقطه پایان قرار دارد. همچنان که از ماه‌ها قبل پیش‌بینی می‌شد دو طرف در آستانه دستیابی به توافقی قرار دارند که ادعا می‌کنند دارای بهترین فرمولاسیون ممکن است. اکنون شاید از دقیقه 90 هم گذشته باشیم. اگرچه یکی دو اختلاف میان طرفین باقی مانده اما من تصور می‌کنم مواضع طرفین در شرایط فعلی بیش از آنکه واقعیت داشته باشد از جنس چانه‌زنی در وقت اضافه است؛ هرکدام از طرفین تصور می‌کند طرف مقابل بازی را که تا این حد پیش رفته به هم نخواهد زد و در نتیجه می‌توان در آخرین دقایق با سرسختی تاکتیکی امتیاز بیشتری گرفت. این اختلافات، مسائلی نیست که مذاکرات به‌خاطر آن شکست بخورد.
پیش از این در مقاله‌ای سؤال‌های اساسی را که یک توافق نهایی باید به آن پاسخ بدهد فهرست کرده‌ام. معیارهای روشنی وجود دارد که مطلوبیت هرگونه توافق نهایی بر اساس آنها ارزیابی خواهد شد. چیزی به‌نام مطلوبیت پیشفرض وجود ندارد. پس از انتشار متن توافق، ضمائم آن و همچنین انتشار مشروح برخی از مهمترین مقاطع مذاکرات است که می‌توان قضاوت کرد این توافق در نسبت با خطوط قرمز و در نسبت با یک توافق ایده‌آل، از چه درجه‌ای از مطلوبیت برقرار است.
اما اکنون در شامگاه یک توافق احتمالی، دو نکته مهم وجود دارد که تذکر آنها اهمیت دارد.
1 ــ نخست اینکه توافقی که اکنون در آستانه نهایی شدن است، همان توافق نهایی است. درست است که طرف ایرانی به‌دلایلی قابل فهم اصرار دارد نام آن را تفاهم سیاسی بگذارد اما این بازی با کلمات چیزی را عوض نمی‌کند. توافقی که احتمالاً یکی دو روز آینده در مقر سازمان ملل در ژنو امضا خواهد شد، همان توافق نهایی وعده داده شده در توافق ژنو است که تکلیف همه مسائل اصلی مورد اختلاف در برنامه هسته‌ای ایران مانند ظرفیت غنی‌سازی، تحریم‌ها، طول زمان گام نهایی، ذخیره مواد، تحقیق و توسعه، بازرسی‌ها، PMD، اراک و فردو را معین می‌کند. آن توافق الزام‌آوری که برای چندین سال جانشین حقوق و تکالیف ایران به‌عنوان یک عضو نرمال NPT خواهد شد، همان است که در روزهای آینده امضا می‌شود و آنچه پس از آن رخ خواهد داد، اگرچه بی‌اهمیت نیست، ولی ارزش مستقل و بنیادینی هم ندارد. تعهداتی که ایران در توافق مارس 2015 خواهد داد، از جنسی نیست که بتواند آن را در ماه‌های آینده پس بگیرد تا اگر شرایط و محیط بین المللی تغییر کرد، خواستار اصلاح آن شود. وقتی این توافق امضا شد، چانه‌زنی واقعی به پایان خواهد رسید و راهی کم و بیش بی‌بازگشت گشوده می‌شود که اصل آن انتخابی بوده ولی تبعات و نتایجش انتخابی نخواهد بود.
2 ــ با این حال، روند توافق به‌خلاف آنچه ظاهراً نشان داده می‌شود همچنان دو یا چند مرحله‌ای است. ظاهراً توافق نهایی 6 پیوست مهم دارد که هیچ کدام از آنها نهایی نشده و روند نهایی کردن آنها موکول به ماه‌های آینده ــ تا ژوئیه ــ شده است. تفکیک توافق سیاسی یا توافق روی چارچوب، از توافق روی جزئیات مشخصه اصلی این فرآیند است و هیچ بازی دیپلماتیکی نمی‌تواند این موضوع را بپوشاند، به‌عنوان نمونه، احتمالاً در توافق نهایی مقرر شده که ایران می‌تواند در طول زمان گام نهایی حدود 6000 سو غنی‌سازی کند ولی روشن نشده است که 10200 ماشین فعلی طی چه زمان بندی و چگونه تغییر شکل پیدا می‌کند تا خروجی آن به 6000 سو تقلیل پیدا کند؟ چه‌مقدار ماشین باقی می‌ماند و چه‌مقدار برچیده خواهد شد؟ ماشین‌هایی که برچیده می‌شود در تأسیسات باقی می‌ماند یا به مکانی دیگر منتقل می‌شود؟ اتصالات میان آبشارها چگونه تغییر خواهد کرد؟ و ده‌ها سؤال دیگر که فقط ناظر به یکی از تعهدات ایران است. پاسخ همه این سؤال‌ها در پیوست‌هایی داده خواهد شد که هنوز نهایی نشده است. سؤال‌هایی مشابه نیز درباره موضوعات دیگر به‌ویژه مسئله تحریم‌ها وجود دارد. این سؤال‌ها به یک معنا بنیادین نیست چرا که مسائل اصلی در توافق سیاسی تعیین تکلیف شده ولی به‌معنایی دیگر بسیار مهم است چرا که به‌قول غربی‌ها شیطان در جزئیات است و کاملاً محتمل است که طرف غربی پس از آنکه در یک توافق سیاسی به آنچه می‌خواهد ایران را متعهد کرد، در جزئیات از انجام تعهدات خود سر باز زند یا آن را چنان پیچیده کند که عملاً تفاوتی با عملِ نکرده نداشته باشد.
عجله برای تفاهم سیاسی در حالی که جزئیات کاملاً روشن نیست بدون شک بیشتر منشأ سیاسی دارد تا مذاکراتی و در سالی که رییس جمهور در پیام آغازینش آن را سال انتخابات خوانده، حتی بیشتر باید آن را از منظر سیاست داخلی تحلیل کرد تا سیاست خارجی.(+)

مهدی محمدی

"Our President, analytical news site"