مختاباد امره ای نیز همچون مراد ربناخوان و فتنه گر خویش به لطایف الحیل سر بر بالین بوق های تبلیغاتی دشمنان این سرزمین می گذاشته و بی دغدغه ی آنکه ، صداوسیمای جمهوری اسلامی، کرسی تدریس وی را در دانشکده حساسترین دستگاه نظام برچیند هر تهمت و توهینی که بخواهد نثار رسانه ملی و دیگر نهادهای مسئول کشور می کند.

مهران موزونی: تحمل همچنان مختاباد در سیستم آموزشی حساسترین دستگاه نظام ، پیامی تلخ را برای دردمندان نظام ولایی در پی دارد.

اینکه مختابادِ روستاییِ بی نام و نشان ، با مراجعه به تهران و پرورش در چتر حمایتی بابالنگ درازش (صداوسیما) به نان و نوایی می رسد و بالاخره با لطف و محبت رئیس وقت رسانه ملی بورس دوره دکترا برای انگلیس شده و پس از برگشتن از فرنگ ، افتخارش پذیرفته شدن در میهمانی ملکه استعمارگر پیر( که دستانش تا مرفق به خون جوانان این مرز و بوم آغشته است) می شود ، دلایل کمی برای اخراج این خودباخته ی فرهنگی از دانشکده صداوسیما نیست؟

همگان دیدیم که نوروز 89 مختاباد بخاطر پخش کلیپی از خوانده شده هایش در رسانه ملی چه قشقرقی برپا کرد.

این قلم نیز در مطلبی با عنوان : آقای مختاباد احترام بابا لنگ دراز خود را نگه دارید.

سعی در تنبیه قلمی این نمک خورده صداوسیما داشت که متاسفانه رسانه ملی پاسخ مختاباد را نه تنها با طرد وی از کرسی تدریس در دانشکده صداوسیما نداد بلکه ترجیح مدیران رسانه ملی آن بود که همچنان وی را در کلاسهای درس موسیقی این مرکز آموزش به کار گیرند.

بهانه این تحمل : جذب حداکثری این فتنه گر بود یا بدهی بورس تحصیلی مختاباد به صداوسیما ، الله اعلم.

اما هرکدام از این دلایل نیز توجیه درستی برای تحمل تحقیر رسانه ملی توسط این ناسپاس نبوده و نیست.

مختاباد هر آنچه که در کارنامه موسیقایی خویش دارد را مدیون بیت المال و صداوسیماست.

حال چه بر او رفته است در دیار فرنگ ، که آغوش ملکه انگلیس را به دامان الهی نظام ترجیح می دهد نیز خدا عالم است.

آنچه که مسلم است او شاخص ترین موسیقی دان ایرانی است که شماره اموال صداوسیما بر مدارک و مدارجش حک شده است و در حقیقت این تازه به دوران رسیده ی نمکدان شکن ، تمام عناوین هنری اش عاریتی است.

مختاباد مصداق بارز « تخلف المیعاد» است.

بگذریم؛

به تازگی ایشان با رادیوی معاند (رادیو زمانه) مصاحبه ای علیه وزارت ارشاد و نظام و ...انجام داده است که ذکر نکاتی لازم می نماید.

مختاباد در پاسخ به اینکه چرا از شرکت در جشنواره موسیقی دهه فجر انصراف داده است افاضات نموده است :

((.من ابتدا قصد داشتم در جشنواره‌ی موسیقی شرکت کنم، اما بعد انصراف دادم چون هم گروه‌های شرکت‌کننده خیلی ضعیف هستند و هم این‌که فضای جشنواره بیشتر حالت سیاسی دارد تا جشن فرهنگی! من امسال شرکت نمی‌کنم. سال گذشته نیز شرکت نکردم..))

خوانندگان عزیز دقت فرمایند که این خواننده فتنه دوست ، درکنار اظهار تکبرش دال بر، برتر دانستن خود از باقی شرکت کنندگان ، به نکته «سیاسی بودن» جشنواره و حالت آن تاکید دارد.

حال به بخشی دیگر از این مصاحبه خیانت بارتوجه فرمایید :

]] سوال - شما مشغول تدارک آلبوم جدیدی هستید. درباره‎‌ی این اثر برایمان بگویید.

مختاباد - بله. آلبومی است که آهنگها‌یش را خودم نوشته‌ام و تنظیم کرده‌ام. این اولین اثر از من است که کل مجموعه را خودم کار کرده‌ام. آهنگسازی و تنظیم خودم با شعرهایی از شاعران معاصر و کلاسیک مانند حافظ. این آلبوم دارای بار اجتماعی- سیاسی هست و باید منتظر بود تا آلبوم بیرون بیاید تا مورد نقد و بررسی جامعه‌ی فرهنگی، هنری و مردم دوستدار موسیقی قرار بگیرد[[

مختاباد در عین نفاق و کم هوشی مفرطی که دارد - علیرغم داشتن صدای خوش - آشکار می کند که در حالیکه جشنواره را به «سیاسی کاری» متهم می نماید «سیاسی خوانی» را موجب افتخار خود می داند.

کاش در این مصاحبه از او پرسیده می شد : آقای امره ای؛ اگر حال و هوای سیاسی برای جشنواره خوب نیست چرا خودتان «سیاسی خوانی» را ممدوح دانسته و آلبوم اش را عنقریب وارد بازار خواهید کرد؟

و باز دقت نمایید :

]] سوال - به نظر شما جشنواره در این یکی دو سال اخیر جهت‌دار شده یا از همان اوایل این ویژگی را داشته اما شما نسبت به این موضوع بی‌تفاوت بودید؟

مختاباد - خب اوایل گروه‌های خیلی حرفه‌ای در آن شرکت می‌کردند. بعد از جریان انتخابات خیلی از هنرمندان نسبت به وزارت ارشاد و صدا و سیما موضع گرفتند. این است که ترجیح می‌دهند کار نکنند و اگر اجرایی هم دارند به صورت خصوصی برگزار کنند

سوال - واکنش به تحریم‌ها، از سوی طرف مقابل چگونه بوده است؟

مختاباد - آنها اصرار دارند ما شرکت کنیم، اما بنا بر دلایل زیادی ما طفره رفته و طفره می‌رویم. شرایطی که الان می‌بینیم شرایط خوبی نیست! خیلی از دوستان ما، هنرمندان ( منظورِ مختاباد، همپالگی هایش است) و روزنامه‌نگاران الان در زندان هستند. ما انتظار داریم مثلاً وزیر فرهنگ یا رئیس جمهور مملکت که خودش اعلام می‌کند من حتی رئیس جمهور مخالفین هم هستم، اعلام کنند که می‌خواهیم از زندان‌ها بازدید کنیم. انتظار داریم تشریف ببرند و ببینند چرا این اتفاق‌ها دارد می‌افتد؟ ( معلوم نیست خود مختاباد چگونه تشریف برده اند و اتفاقات مورد ادعایشان در زندان را دیده اند؟)

در شان جامعه‌ی ما و در شان مملکت ما نیست که این اتفاق‌ها بیفتد و با هنرمندان این‌طور برخورد شود! همان‌طور که شنیده‌ایم در عرصه ی سینما هم خیلی از سینماگران در جشنواره‌ی فیلم امسال شرکت نکرده‌اند و این واقعا تاسف‌بار است!

سوال - به نظر شما این تحریم‌ها و این شرایط تا چه حد به هنر ضربه می‌زند؟

مختاباد - قطعا ضربه می‌زند. وقتی فضا محدود شود و هنرمند نتواند کارش را ارائه دهد و یا برای ارائه‌ی کارش به «اما و اگر» بیفتد طبیعی است رشد و روند جدی هنر و خصوصاً هنر فرهنگی، دچار سکته‌های جدی می‌شود. امیدوارم جامعه‌ی هنری و فرهنگی بتواند با یک نگاه جدی‌تر و نافذتر به آینده‌ی خود فکر کند و فضایی ایجاد شود که ایده‌های هنری قابلیت اجرا پیدا کنند. [[

نکته اول : مختاباد صریحا اقرار میکند که با تحریم جشنواره ها و مراسم مربوط به وزارت ارشاد و صداوسیما قصد « ضربه زدن » به این دو نهاد مهم را دارد.

نکته دوم : او در ابتدای مصاحبه ی خویش ، مزورانه دلیل کناره گیری اش از جشنواره فجر را فاصله گرفتن از فضا و مسائل سیاسی و .. اعلام می کند اما در ادامه مصاحبه خائنانه اش با رسانه دشمن ، ضمن حمله به رئیس جمهور و ایراد اتهامات بی اساس به مجموعه دولت و ... به شکلی کاملا سیاسی ، مجموعه نظام را به ظلم در قبال دوستان فتنه گرش متهم می نماید. به راستی مختاباد در این مصاحبه کوتاه چه واضح و آشکار دچار تناقضات فاحش میگردد.

نکته سوم : مختاباد برای تعداد زندانیان مورد ادعایش واژه ی « خیلی » را به کار می برد اما پاسخ نمی دهد که این همه حجم مطبوعات و رسانه و تولیدات فرهنگی کشور را چه کسی در حال تولید و عرضه است؟

نکته چهارم : این خواننده ی فتنه دوست ، فضای هنری امروز کشور را بد و دچار تنگی و اختناق می داند ، اما بیشرمانه اعلام می کند که آلبوم سیاسی اش ، عنقریب وارد بازار کشور خواهد شد. یاللعجب از اینهمه وقاحت در تاختن به نظام مقدسی که ثمره خون سیصد هزار شهید است.

مختاباد امره ای نیز همچون مراد ربناخوان و فتنه گر خویش به لطایف الحیل سر بر بالین بوق های تبلیغاتی دشمنان این سرزمین گذاشته و بی دغدغه ی آنکه ، صداوسیمای جمهوری اسلامی، کرسی تدریس وی را در دانشکده حساسترین دستگاه نظام برچیند هر تهمت و توهینی که بخواهد نثار رسانه ملی و دیگر نهادهای مسئول کشور می کند.

حقیقت آن است که مختاباد به زباله دان تاریخ هنر ایران پیوسته است و با هیچ شوک جذب حداکثری هم قابل بازیافت نیست.

اما؛

این مدیریت رسانه ملی است که می بایست طلب های مکتوب و مستندش از مختاباد را تا قِران آخر باز پس گیرد.

حق هم آنست که بابا لنگ دراز از مختاباد ناسپاس بخواهد تا هر آنچه را که در بیست سال گذشته ،از کیسه ملت نوش کرده تمام و کمال قِی کند.

والعاقبه للمتقین