طاهایی گفت: خدا را گواه می گیرم چه در انتخابات ریاست جمهوری و چه در انتخابات نهم مجلس در جلساتی که با آقای رئیس جمهور و یا مهندس مشایی داشتیم یکبار از ایشان دغدغه ای در خصوص انتخابات ندیدم و حتی یکبار هم سؤال نکردند که چه کسی رأی می آورد و چه کسی رأی نمی آورد.

سیدعلی اکبر طاهایی از مدیران باسابقه کشور است که در دولت های آقایان هاشمی و خاتمی مسولیت داشت. همزمان با روی کارآمدن دولت عدالت محور دکتر احمدی نژاد به سمت استانداری قزوین برگزیده شد و در آبان ماه سال 88 برای خدمت به مردم ولایتمدار استان مازندارن به شهر ساری رفت. مهندس طاهایی هم از هم دوره ای های دکتر احمدی نژاد بوده و در دانشگاه علم و صنعت درس خوانده است و بیش از 25 سال است که با مهندس مشایی از نزدیک آشنایی دارد. یکی از ویژگی های طاهایی نداشتن رابطه مالی با همه دولت ها بوده است و همواره سعی کرده است این مشی خود را حفظ کند. شاید به مین دلیل است که در اظهارنظر خود در رابطه با مسائل سیاسی صریح اللهجه است و از بیان آن چه که از حقایق می داند کوتاهی نمی کند.

طاهایی در گفت و گو با امتداد مهر درباره جریان موهوم انحرافی و مظلومیت احمدی نژاد و مهندس مشایی گفت و اینکه مخالفین دولت چرا اینگونه بی محابا بر دولت می تازند و …

با توجه به اینکه شما دو دوره نماینده مردم شهرستان رامسر بوده اید قاعدتا باید با جناب مهنس مشایی از قبل آشنا بوده باشید سابقه آشنایی تان با جناب مشایی به چه زمانی برمیگردد؟

جناب مهندس مشایی اهل یکی از محلات شهر کتالوم در حوزه شهرستان رامسر هست که بنده دو دوره افتخار نمایندگی مردم این منطقه را در دوره های دوم و سوم در مجلس شورای اسلامی بر عهده داشتم به همین خاطر سابقه آشنایی من با مهندس مشایی به بیش از 25 سال قبل بر می گردد و شاید جزو معدود افرادی در بین اعضای هیأت دولت باشم که بیشترین سابقه آشنایی را با ایشان و خانوده ایشان دارا هستم.

من در دورانی که استاندار گیلان بودم جناب مهندس رحیم مشایی بعنوان مدیر کل اجتماعی وزارت کشور خدمت می کردند این اداره کل هم با استانداری ها ارتباط تنگاتنگی داشت، خدا را گواه می گیرم غیر از دغدغه دین و گفتمان امام راحل و مقام معظم رهبری، دغدغه دیگر را از رحیم مشایی بنده ندیدم.

فکر می کنید ریشه این دشمنی ها با آقای مهندس مشایی در چیست؟

آقای رحیم مشایی قربانی حسادت شد و مظلوم دیگر این صحنه جناب دکتر احمدی نژاد است که مخالفینش می خواهند حق انتخاب را به عنوان عالی ترین مقام بعد از رهبری عزیز انقلاب از او دریغ کنند. عده ای می خواهند حتی رئیس جمهور حق انتخاب رئیس دفتر خود را هم نداشته باشد، این چه رئیس قوه ای می تواند باشد؟ آیا برای رؤسای دیگر قوا هم می شود محدودیتی در انتخاب رئیس دفتر قائل شد؟ آیا کسی تاکنون در این مورد به ایشان توانسته تذکری بدهد؟ و یا آنها را در انتخابشان محدود کنند؟

این چه داوری و رفتار غیراسلامی است که عده ای پیشه کرده اند؟ اگر حکم معاون اولی برای مشایی زده نمی شد اینگونه مورد هجوم واقع نمی شد. اگر در حکمی که رئیس جمهور برای ایشان به عنوان رئیس دفتر صادر کرد آن عباراتی که ناشی از برداشت آقای رئیس جمهور از نوع نگاه ایشان و شخصیت ایشان بود، عنوان نمی شد اینگونه مورد حسادت واقع نمی شد!

یعنی می فرمایید اصولگرایان که خود را دینمدار و لایتمدار می نامند نسبت به موقعیت جناب مهنس حسادت دارند؟

بخش مهمی از دشمنی ها با آقای مشایی ناشی از حسادت نخبگان سیاسی در محافل خصوصی شان است که در رسانه ها می شود رد پای آن را دید. شاید اگر گفته شود که بندگان مؤمن خدا هم حسادت بکنند برخی تعجب کنند، به قرآن مراجعه کنید چرا آخرین آیات قران کریم ما را انذار می دهد. خدای متعال رسول اکرم(ص) را انذار می دهد که از شر حسادت حسودان به خدا پناه ببرد؟

آیا متدینین نمی توانند حسود باشند؟! چرا با عنایت به قرآن کریم می توان چنین معنایی را استنباط کرد قرآن به زبان عامه مردم سخن گفته است نه فقط به زیان خواص.

برخی ها ادعا می کنند که این عماری گری و بصیرت افشانی شان در راستای دفاع از ولایت و انقلاب است و اگر این مسیر اشتباه بود رهبری نظام صریحا از این مواضع انتقاد می کردند در حالی که اینطور نیست؟

رهبر انقلاب شاهد و ناظر این مسائل است اینکه برخی می گویند که چرا رهبری موضع نمی گیرند دلیل دارد؛ مگر امام راحل ناظر ستمی که بر شهید مظلوم بهشتی می رفت نبودند؟ امام هم به دفعات می فرمودند ولی چرا یک عده ای باز جملات امام را فرافکنی و تفسیر به رأی می کردند؟ امروز هم رهبر معظم انقلاب با چه ادبیاتی سخن بگویند؟ سخنان ایشان نشانگر علاقه عنایت ایشان به این دولت است؛ پرهیز از ستم به اجزای دولت است.

مگر مرحودم کردان مورد ستم واقع نشد؟ مگر رهبر انقلاب این مورد از ستم را در یک عبارت صریح و شفاف اظهار نکردند؟ ابراز تاثر نکردند؟ چرا عده ای حاضر نشدند بگویند که اشتباه کرده اند؟! اگر همان خطی که با شهید بهشتی در ستیز بودند و نپذیرفت که این ستیز، ستیز خداپسندانه ای نیست من نمی خواهم بگویم آقای مشایی همان شهید بهشتی است اما مسیر و جریان یک مسیر مشابه هم است. به هر حال آقای مشایی امروز قربانی حسادت شد.

شما جناب مهندس مشایی را خالی از عیب و انتقاد می دانید؟

نه، چه کسی گفته مهندس مشایی ایراد ندارد. آیا ایشان در بیان، گفتار و در نوع نگاه معصوم است ؟ نه. او چنین ادعایی درباره خود نکرده است و نه حامیان ایشان چنین ادعایی کرده اند؛ او هم انسانی است مثل سایر انسان ها. ولی چرا شخصیت ایشان اینگونه مورد هجوم و تخریب قرار گیرد؟ این دور از انصاف است به نظر من امروز نوع داوری که نسبت به جناب مهندس مشایی می شود کاملا دور از تقوا و اخلاق است.

من به عنوان کسی که بیش از 25 است که ایشان را می شناسم اینگونه رفتار با ایشان را دور از واقع گرایی، انصاف و خداباوری می دانم.

آقای مشایی در جلسات عدیده ای که من با ایشان داشته ام یکبار پیش ما گلایه نکرد که چرا رهبر بزرگوار انقلاب آن نامه را نوشتند و از معاون اولی کنار رفته اند، همیشه گفته اند که مصلحت رهبری برای من مورد احترام بوده است. اعتقادی که ایشان به جایگاه ولایت فقیه دارند مثال زدنی است و این را بنده از نزدیک شاهد بوده ام.

دکتر احمدی نژاد همواره در پاسخ به منتقدین مهندس آنها را به واکاوی اندیشه زلال مهندس مشایی ارجاع داده است. نگاه فرهنگی دولت و بویژه شخص مهندس مشایی چه مختصاتی دارد و چقدر به نگاه ناب فرهنگی انقلاب نزدیک است؟

نگاه فرهنگی جناب مهندس مشایی معطوف به نگاه فطرت های خداجوی انسان هاست. این نگاه همان نوع نگاهی است که امام راحل با تأکید بر آن توانستند دل های جوانان و مردم را بسوی اسلام و انقلاب جذب کرده و 8 سال حماسه دفاع مقدس را رقم زدند و به تعبیر رهبر معظم انقلاب فتح الفتوح امام، پرورش جوانان خداجوی بسیجی شد که از جوانان این ملت خلبان شیرودی ها، کشوری ها و صیادها ساخت. جناب مهندس مشایی اصرار دارد که آن نوع نگاه فرهنگی امام راحل را در عرصه فرهنگی کشور پیاده کنیم و این دقیقاً منطبق بر نوع نگاه فرهنگی رهبر بزرگوار انقلاب است؛ جذب حداکثری و دفع حداقلی.

پس چرا این نگاه فرهنگی روشن و زلال جناب مهندس مشایی اینگونه با بی مهری مدعیان اندیشه و دینمداری مواجه می شود؟

متأسفانه برخوردهایی که با جناب رحیم مشایی می شود با هیچکدام از مبانی اسلامی و ارزش های انسانی سازگاری ندارد. چرا هیچکدام حاضر نمی شوند که بر سر مواضع و سخنان ایشان صحبت کنند و سخنان ایشان را نقد و بررسی کنند؟ مگر حضرت امیر(ع) نفرمودند که نگاه کنید که چه می گویند نه اینکه چه کسی می گوید؟

آیا تاکنون بدون واسطه و مستقیم از مباحثی که ایشان مطرح کرده است و دیگران جنجال آفرینی کرده اند از ایشان سؤال کرده اید؟

من از آقای مشایی سوال کردم آقای مشایی شما که می گویید ایران، منظورتان از ایران کدام ایران است؟

ایشان به من پاسخ دادند آقای طاهایی ایرانی که من می گویم، ایرانی است که شناسنامه اش حسین بن علی (ع) است. آیا این نوع نگاه به ایران و ایران گرایی مذموم است؟ یا اینکه باید این نگاه را ترویج و تقویت کنیم؟ یا اینکه ایشان می گویند مردان زنان ایرانی بخاطر شعورشان و رشد و بالندگی شان مکتب اهل بیت(ع) را انتخاب کردند و این فرزانگی مردم ایران بود که بعنوان ناب ترین نگاه به قرآن و سیره نورانی رسول گرامی اسلامی انتخاب کردند. آیا این سخن غلط است؟ با استناد به کدام یک از سخنان امام راحل و مقام معظم رهبری می گویند سخن جناب مهندس مشایی غلط است؟

وقتی اعضای هیأت دولت هر ساله در ایام هفته دولت به محضر رهبر انقلاب می رسند و طبعا جناب آقای مشایی هم در این جلسلت حضور دارند چرا برخی به نام ولایتمداری اعلام می کنند که ما زمانی با رئیس جمهور دیدار می کنیم که مشایی در کابینه نباشد؟

آیا این نگاه مبتنی بر نگاه ولایتمداری است؟ آیا دکتر احمدی نژاد می تواند با این نگاه تنگ نظرانه در سطح ملی و بین المللی حضور یافته و نظام جمهوری اسلامی را بعنوان یک نظام مبتنی بر ارزش های انسانی و منطبق با فطرت انسان ها معرفی کند؟سخن شهید آوینی در این باره شنیدنی است که هویت ایرانی را عین هویت اسلامی می دانم. این دو از هم جدا شدنی نیستند 14 قرن است که مردم ایران با اسلام و قرآن زندگی کرده اند. این افتخار نصیب ایران شده است که با مکتب اهل بیت (ع) یعنی ناب ترین اندیشه قرآنی آشنا شده است.من هر موقع که با آقای مشایی نشسته ام دغدغه ایشان سربلندی و عزت مردم کشورمان، تداوم آرمان های امام راحل و رهبری عزیز است.

او هم مانند سایر انسان هاست و حامیان او هم رفتارهای ایشان را از موضع عصمت ارزیابی نمی کنند. اما قطعاً جناب مشایی یک انسان دیندار و باتقوا و ولایتمدار است که در این مورد ذره ای تردید ندارم.

این روزها عنوان می شود که دکتر احمدی نژاد بدنبال اجرای مدل پوتین ـ مدودوف است تا امکان تدوام حضور در قدرت برایشان فراهم شود این موضوع چقدر به واقعیت نزدیک است؟

یکی از بزرگان از من این سوال را کردند که ایا اصلا در مورد بحث انتخابات ریاست جمهوری مشایی بحث هایی شده است؟ و اینکه اگر ایشان برای انتخابات بیایند واقعا دکتر احمدی نژاد می خواهند بیایند در کابینه مشایی خدمت کند؟ بنده پاسخ دادم آیا این موضوع فی نفسه اشکال دارد؟ این با کدام اصل دینی و قانونی ما مغایرت دارد؟ به هر حال آقای احمدی نژاد یک سری برنامه ها و دیدگاه هایی را دارد دوست دارد مانند هر رئیس دولت دیگری این برنامه ها ادامه پیدا بکند. مگر جناب آقای هاشمی نمی خواست برنامه هایش در دولت بعدی ادامه پیدا بکند؟

حتی برخی اطرافیان و نزدیکان ایشان که در سمت های مهمی هم بودند اعلام کردند که امکان تداوم ریاست جمهوری ایشان برای بار سوم هم بررسی شود! این طرز ایراد گرفتن و از این منظر نقد کردن دولت مغایر با دغدغه های فعلی جامعه است.

آیا دکتر احمدی نژاد و یا مهندس مشایی تاکنون در محافل و جلسات خصوصی خود درباره انتخابات صحبتی کرده اند؟ و یا اینکه علاقه و دغدغه ای نسبت به این مباحث از خود نشان داده اند؟

من اصلا یک ذره هم در وجود ایشان احمدی نژاد و یا مهندس مشایی دغدغه ای برای انتخابات ریاست جمهوری احساس نکردم چه در گفتار و چه در رفتارشان. بنده در دولت نهم و دهم استاندار بودم و چندین انتخابات را برگزار کردم. خدا را گواه می گیرم چه در انتخابات ریاست جمهوری و چه در انتخابات نهم مجلس در جلساتی که با آقای رئیس جمهور و یا مهندس مشایی داشتیم یکبار از ایشان دغدغه ای در خصوص انتخابات ندیدم و حتی یکبار هم سؤال نکردند که چه کسی رأی می آورد و چه کسی رأی نمی آورد.

اما همیشه توصیه اکید کردند که انتخابات را با آبرومندی برگزار کنید و قانون مند عمل کنید تا آرای مردم با حضور گسترده شان بروز پیدا کند.

در انتصاب شما به استانداری مازندران آقای مشایی توصیه ای به دکتر احمدی نژاد داشتند؟

من در دورانی که دکتر احمدی نژاد استاندار اردبیل بودند استاندار گیلان بودم و از همین طریق باهمدیگر ارتباط و آشنایی داشتم علاوه بر این در دانشگاه هم با هم بودیم و در این خصوص آقای مشایی اقدامی نکردند.

آقای مشایی در رابطه با توسعه و ایجاد زیرساخت های زادگاهش اقداماتی انجام داده است یا نه؟

آقای مشایی مثل هر مدیر دیگری در کشور دغدغه تأمین زیرساخت های اصلی زادگاه خودش را داشته باشد ولی توجه داشته باشید که شهر رامسر فقط متعلق به رامسری ها نیست بلکه متعلق به کل کشور است. آیا رامسر نباید حتی آب شرب مطلوبی داشته باشد که البته هنوز ندارد و در شرف انجام است. و یا این شهر نباید دارای یک فرودگاه و هتل باشد؟

اگر اقداماتی هم برای شهر رامسر از سوی آقای مشایی صورت بگیرد این اقدامات در جهت رفاه حال کل مردم کشور هست که به این شهر سفر می کنند.

مرحوم کردان در بین مردم شریف مازندران چه جایگاهی دارند؟

در اینکه درباره مرحوم کردان ظلم شد و برخورد ظالمانه ای شد و این مرحوم مظلومانه پایان زندگی اش بعد از 30 سال خدمت صادقانه در انقلاب رقم خورد هیچ شکی نیست و اینکه رهبر بزرگوار عباراتی را در این مورد فرمودند که دلالت بر مظلومیت شد تردیدی نیست ولی می خواهم عرض کنم ما چرا باید پایه شناخت خود از افراد را از جایگاه مقدس ولایت فقیه قرار بدهیم ؟ مگر انسان ها بالذاته شأن و شخصیتی ندارند؟

مگر مرحوم کردان چه گناهی داشت که تا دیروز یکی از محوری ترین و شاخص ترین چهره های اصولگرایی در کشور تلقی می شد یک مرتبه و در یک بازه زمانی کوتاه یک عده ای جایگاه ایشان را اینقدر تنزل دادند که به ایشان اینقدر ظلم کردند.فکر می کنم یکی ازباشکوه ترین و بزرگترین تشییع جنازه های تاریخ مازندران در مراسم تشییع جنازه این بزرگمرد اتفاق افتاد.