نگاهی به آسیب شناسی « انتظار » از دیدگاه امام خمینی،برداشت هایی که از گذشته در مورد « انتظار» وجود داشته است , متفاوت می باشد. این برداشت ها را به تعبیر شهید مطهری به طور کلی به دو دسته می توان تقسیم کرد : اول , برداشت های سازنده ای که به اصلاح و پیشرفت معنوی و مادی انسان و جامعه کمک می کند. دوم , برداشت های ویران گری که موجب تشدید فساد و سقوط و عقب گرد انسان و جامعه می شود(دین و دوران , اثر شهید مطهری , ص ۲۹۶ و ۲۹۷ ) .

«پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»/علی معصومی (وزوایی)؛گرچه انتظار می رفت بعد از پیروزی انقلاب اسلامی , یعنی انقلابی که جلوه تمام عیاری از نگاه سازنده به مساله « انتظار » بود , مجموع برداشت های ویران گر از انتظار , کاملا از میان برود , ولی چنین نشد و افراد و محافلی، همچنان برداشت های انحراف آمیز و ویران گر خود را در گوشه و کنار و خارج از منظر عمومی به جوانان و افراد قلیلی که در اطرف چنین افراد و چنین محافلی بودندپايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما, القا می کردند و سعی می نمودند با تفکری که پشتوانه انقلاب اسلامی و جلوه ای متعالی از نگاه سازنده به مساله « انتظار » بود , مقابله نمایند. به همین دلیل بود که امام خمینی(ره) چهارده ماه پیش از عروج آسمانی خود (۱۴ فروردین ۱۳۶۷) به مناسبت نیمه شعبان و سالروز میلاد حضرت مهدی (عج ) , تصمیم گرفت در یک سخنرانی به نقد برداشت های ویران گراز مساله انتظار بپردازد و ملت مسلمان ایران و عموم شیعیان و مسلمانان را در این زمینه آگاه نماید تا در آینده گرفتار القائات و برداشت های ویران گر از انتظار نشوند. امام خمینی در بخشی از سخنرانی مذکور چنین فرمود :

آنچه که امروز می خواهم به عرضتان برسانم برداشتهایی که از انتظار فرج شده است , بعضی اش را من عرض می کنم , بعضیها انتظار فرج را به این می دانند که در مسجد , در حسینیه , در منزل بنشینند و دعا کنند و فرج امام زمانـ سلام الله علیه را از خدا بخواهند. اینها مردم صالحی هستند که یک همچو اعتقادی دارند. بلکه بعضی از آنها را که من سابقا می شناختم بسیار مرد صالحی بود , یک اسبی هم خریده بود , یک شمشیری هم داشت و منتظر حضرت صاحب ـ سلام الله علیه بود. اینها به تکالیف شرعی خودشان هم عمل می کردند و نهی از منکر هم می کردند و امر به معروف هم می کردند. لکن همین , دیگر غیر از این کاری از شان نمی آمد و فکر این مهم که یک کاری بکنند , نبودند. یک دسته دیگری بودند که انتظار فرج را می گفتند این است که ما کار نداشته باشیم به اینکه در جهان چه می گذرد , بر ملت ها چه می گذرد , بر ملت ما چه می گذرد , به این چیزها ما کار نداشته باشیم , ما تکلیف خودمان را عمل می کنیم , برای جلوگیری از این امور هم خود حضرت بیایند ان شاالله , درست می کنند , دیگر ما تکلیفی نداریم .تکلیف ما همین است که دعا کنیم ایشان بیایند و کاری به کار آنچه در دنیا می گذرد یا در مملکت خودمان می گذرد , نداشته باشیم . اینها هم یک دسته ای , مردمی بودند که صالح بودند.
یک دسته ای می گفتند که خوب , باید عالم پر(از) معصیت بشود تا حضرت بیاید , ما باید نهی از منکر نکنیم , امر به معروف هم نکنیم تا مردم هر کاری می خواهند بکنند. گناه ها زیاد بشود که فرج نزدیک بشود.

یک دسته ای از این بالاتر بودند , می گفتند : باید دامن زد به گناه ها , دعوت کرد مردم را به گناه تا دنیا پر از جور و ظلم بشود و حضرت ـ سلام الله علیه ـ تشریف بیاورند. این هم یک دسته ای بودند که البته در بین این دسته , منحرفهایی هم بودند , اشخاص ساده لوح هم بودند , منحرفهایی هم بودند که برای مقاصدی به این دامن می زدند.
یک دسته دیگری بودند که می گفتند که هر حکومتی اگر در زمان غیبت محقق بشود , این حکومت باطل است و بر خلاف اسلام است . آنها مغرور بودند. آنهایی که بازیگر نبودند , مغرور بودند به بعض روایاتی که وارد شده است بر این امر که هر علمی بلند بشود قبل از ظهور حضرت , آن علم , علم باطل است . آنها خیال کرده بودند که نه , هر حکومتی باشد , در صورتی که آن روایات (اشاره دارد) که هرکس علم بلند کند با علم مهدی , به عنوان « مهدویت » بلند کند , (باطل است .)

حالا ما فرض می کنیم که یک همچون روایاتی باشد , آیا معنایش این نیست که تکلیفمان دیگر ساقط است یعنی , خلاف ضرورت اسلام , خلاف قرآن نیست این معنا که ما دیگر معصیت بکنیم تا پیغمبر بیاید , تا حضرت صاحب بیاید حضرت صاحب که تشریف می آورند برای چی می آیند برای اینکه گسترش بدهند عدالت را , برای اینکه حکومت را تقویت کنند , برای اینکه فساد را از بین ببرند. ما بر خلاف آیات شریفه قرآن دست از نهی از منکر برداریم , دست از امر به معروف برداریم و توسعه بدهیم گناهان را برای اینکه حضرت بیایند حضرت بیایند چه می کنند حضرت می آیند , می خواهند همین کارها را بکنند. الان دیگر ما هیچ تکلیفی نداریم دیگر بشر تکلیفی ندارد , بلکه تکلیفش این است که دعوت کند مردم را به فساد به حسب رای این جمعیت , که بعضیشان بازیگرند و بعضیشان نادان , این است که ما باید بنشینیم , دعا کنیم به صدام . هر کسی نفرین به صدام کند , خلاف امر کرده است , برای اینکه حضرت دیر می آیند! و هر کسی دعا کند به صدام , برای اینکه این فساد زیاد می کند , ما باید دعاگوی امریکا باشیم و دعاگوی شوروی باشیم و دعاگوی اذنابشان از قبیل صدام باشیم و امثال اینها تا اینکه اینها عالم را پرکنند از جور و ظلم و حضرت تشریف بیاورند. بعد حضرت تشریف بیاورند , چه کنند حضرت بیایند که ظلم و جور را بردارند , همان کاری که ما می کنیم و ما دعا می کنیم که ظلم و جور باشد! حضرت می خواهند همین را برش دارند. اما اگر دستمان می رسید , قدرت داشتیم , باید برویم تمام ظلم و جورها را از عالم برداریم . تکلیف شرعی ماست , منتها ما نمی توانیم, اینی که هست این است که حضرت عالم را پرمی کند از عدالت , نه شما دست بردارید از تکلیفتان , نه اینکه شما دیگر تکلیف ندارید.

ما تکلیف داریم که , اینی که می گوید حکومت لازم نیست , معنایش این است که هرج و مرج باشد.اگر یک سال حکومت در یک مملکتی نباشد.نظام در یک مملکتی نباشد , آن طور فساد پر می کند مملکت را که آن طرفش پیدا نیست . آنی که می گوید حکومت نباشد , معنایش این است که هرج و مرج بشود , همه هم را بشکند , همه به هم ظلم بکنند برای اینکه حضرت بیاید. حضرت بیاید چه کند برای اینکه رفع کند این را. این یک آدم عاقل , یک آدم اگر سفیه نباشد , اگر مغرض نباشد , اگر دست سیاست این کار را نکرده باشد که بازی بدهد ماها را که ما کار به آنها نداشته باشیم , آنها بیایند هر کاری می خواهند انجام بدهند. این باید خیلی آدم نفهمی باشد!
اما مسئله این است که دست سیاست در کار بوده , همان طوری که تزریق کرده بودند به ملتها , به مسلمین , به دیگر اقشار جمعیتهای دنیا که سیاست کار شماها نیست , بروید سراغ کار خودتان و آن چیزی که مربوط به سیاست است , بدهید به دست امپراتورها. خوب , آنها از خدا می خواستند که مردم غافل بشوند و سیاست را بدهند دست حکومت و به دست ظلمه , دست آمریکا , دست شوروی , دست امثال اینها و آنهایی که اذناب اینها هستند و اینها همه چیز ما را ببرند , همه چیز مسلمانها را ببرند , همه چیز مستضعفان را ببرند و ما بنشینیم بگوییم که نباید حکومت باشد , این یک حرف ابلهانه است , منتها چون دست سیاست در کار بوده , این اشخاص غافل را , اینها را بازی دادند و گفتند : شما کار به سیاست نداشته باشید , حکومت مال ما , شما هم بروید توی مسجدهایتان بایستید نماز بخوانید! چه کار دارید به این کارها اینهایی که می گویند که هر علمی بلند شود و هر حکومتی , خیال کردند که هر حکومتی باشد این برخلاف انتظار فرج است . اینها نمی فهمند چی دارند می گویند. اینها تزریق کرده اند بهشان که این حرفها را بزنند. نمی دانند دارند چی چی می گویند.حکومت نبودن , یعنی اینکه همه مردم به جان هم بریزند , بکشند هم را , بزنند هم را , از بین ببرند , برخلاف نص آیات الهی رفتار بکنند. ما اگر فرض می کردیم دویست تا روایت هم در این باب داشتند , همه را به دیوار می زدیم , برای اینکه خلاف آیات قرآن است . اگر هر روایتی بیاید که نهی از منکر را بگوید نباید کرد , این را باید به دیوار زد.این گونه روایت قابل عمل نیست . و این نفهما نمی دانند چی می گویند , هر حکومتی باشد حکومت (باطل ) است ! بلکه شنیدم بعضی از اشخاص گفته اند که خوب با این وضعی که هست , الان در ایران هست , دیگر ما نباید تهذیب اخلاق بکنیم ; دیگر غلط است این حرفها! چیزی نیست دیگر حالا; حتما باید استاد اخلاق در یک محیطی باشد که همه مردم فاسدند , شرابخانه ها همه بازند و عرض می کنم که ـ جاهای فساد همه بازند! اگر یک جایی باشد که خوب باشد , آنجا دیگر تهذیب اخلاق لازم نیست , نمی شود , باطل است ! اینها یک چیزهایی است که اگر دست سیاست در کار نبود , ابلهانه بود , لکن آنها می فهمند دارند چی می کنند. آنها می خواهند ما را کنار بزنند.

بله , البته آن پرکردن دنیا را از عدالت , آن را ما نمی توانیم (پر) بکنیم .اگر می توانستیم , می کردیم , اما چون نمی توانیم بکنیم ایشان باید بیایند. الان عالم پر از ظلم است . شما یک نقطه هستید در عالم . عالم پر از ظلم است . ما بتوانیم جلوی ظلم را بگیریم , باید بگیریم , تکلیفمان است . ضرورت اسلام و قرآن (است , ) تکلیف ما کرده است که باید برویم همه کار را بکنیم . اما نمی توانیم بکنیم , چون نمی توانیم بکنیم , باید او بیاید تا بکند. اما ما باید فراهم کنیم کار را فراهم کردن اسباب این است که کار را نزدیک بکنیم , کار را همچو بکنیم که مهیا بشود عالم برای آمدن حضرت ـ سلام الله علیه ـ در هر صورت , این مصیبتهایی که هست که به مسلمانها وارد شده است و سیاستهای خارجی دامن بهش زده اند , برای چاپیدن اینها و برای از بین بردن عزت مسلمین (است ). و باورشان هم آمده است خیلیها.شاید الان هم بسیاری باور بکنند که نه , حکومت نباید باشد , زمان حضرت صاحب باید بیاید حکومت . و هر حکومتی در غیر زمان حضرت صاحب , باطل است , یعنی هرج و مرج بشود , عالم به هم بخورد تا حضرت بیاید درستش کنند! اما درستش می کنیم تا حضرت بیاید(۱ )

هرسامانه فکری و اعتقادی که بخواهد ارزش ها و بایدها و نبایدهای خود را در عرصه جوامع و در میان انسان ها عرصه و عملی کند و به آن عینیت و جلوه ملموس ببخشد , ناگزیر است قدرتی داشته باشد , زیرا آن سامانه ی اعتقادی و فکری که قدرتی نداشته باشد , با انواع سدها , موانع و گودال های مخوفی که دشمنان و حوزه های متعدد قدرت در برابرش ایجاد می کنند , مواجه خواهد شد و چنان گرفتار چنگال حوزه های قدرت می شود که هیچ مجالی برای عینیت بخشیدن و متجلی نمودن ارزش ها و بایدها و نبایدهای موردنظر نخواهد یافت .
سامانه ی فکری و اعتقادی متعالی و ارزشمندی که قدرت نداشته باشد , مثل طلایی است که در معادن بین سنگ های سخت و زمخت گرفتار است و توانی برای نمایش دادن و جلوه ی عینی بخشیدن به خود ندارد , و یا مثل پرندهی زیبا و بال شکسته ای است که در گوشه ای افتاده است و توان پرواز ندارد. اگر یک دستگاه فکری و اعتقادی , هرچند خوب و متعالی باشد , ولی قدرت نداشته باشد , نه تنها نمی تواند ارزش های مورد نظر خود را در جامعه عملیاتی نماید , بلکه پیروانش نیز بانشان دادن کوچک ترین تحرک , گرفتار چنگال حوزه های متعدد قدرت می شوند و دشمنان توانمند به هرنحوی سعی می نمایند با استفاده از ابزار متعدد قدرت (مثل قدرت نظامی , قدرت تبلیغاتی , قدرت اقتصادی و…) آن ها را نابود و یا منزوی کنند.

در این زمینه که تا قدرتی وجود نداشته باشد , هیچ دستگاه فکری و اعتقادی نمی تواند ارزش ها و بایدها و نبایدهای خود را در جامع عینیت عمومی ببخشد , نمونه های فراوانی در تاریخ داریم , ولی بهترین نمونه آن را در صدر اسلام و در دوره رسول اکرم می یابیم . در آن عصر , تا زمانی که رسول خدا نتوانست در مدینه به قدرتی دست یابد و حکومتی و نظام جدیدی تشکیل بدهد , به پیاده کردن ارزش های مورد نظر خود درسطح کلان جامعه نیز توفیق نیافت , ولی به محض اینکه در مدینه , حکومت که برترین نماد قدرت همه جانبه یک سامانه ی فکری است , تشکیل داد , بایدها و نبایدها و ارزش های دین اسلام را به طور کلان در سطح عموم عملیاتی و اجرایی کرد.
همان طور که « قدرت » ابزار فساد و ستم برای افکار و ذهنیت های پلید و شیطانی است , برای دارندگان افکار و اعتقادات متعالی نیز ابزار بسیار مهمی برای ترویج , گسترش و عینیت بخشیدن به ارزش های متعالی و الهی می باشد. به همین دلیل است که همه اولیا و انبیا و همه بزرگان دین ما و همه مصلحانی که قصد داشته اند ارزش ها و معیارها و اصول الهی را در جامعه پیاده کنند , به این ابزار , به ویژه به حکومت که مجمع ابزار قدرت محسوب می شود , توجه خاصی داشته اند. باز به همین دلیل است که دشمنان دین ما نیز پیوسته , به ویژه در عصر حاضر و قرون اخیر , به شدت سعی کرده اند مسلمانان را نسبت به حکومت و سیاست که مهم ترین تجلی قدرت است , بی رغبت نمایند و جدایی سیاست از دیانت و… را مطرح و تبلیغ کنند.

دشمنان اسلام حتی سعی کرده اند همه مفاهیم دینی ما را که مشوق و ره نامه ای برای تحصیل قدرت حکومتی و ورود در حوزه سیاست است , برای مسلمان ها به طور وارونه تفسیر و توجیه نمایند و از مفاهیمی که هدف اصلی آن ها کشاندن مسلمانان به سوی سیاست و تحصیل قدرت حکومتی است , مفاهیم بی خاصیتی بسازند که مشوق مسلمانان به سمت انزوا , ضعف , پژمردگی و سستی و… باشد.

یکی از مفاهیم متعالی و سازنده ای که در عصر کنونی دشمنان اسلام در تحریف معنایی آن کوشیده اند و عده ای ساده لوح را نیز فریب داده اند , مفهوم « انتظار » است که با اتکا به سخنان امام خمینی به تحریف آن اشاره شد. همان طور که امام خمینی نظرا و عملا بسیاری از مفاهیم اسلامی را که مورد جفا و هدف تحریف قرار گرفته بود , احیا و اصلاح کرد و معانی آن ها را در بستر درست واصلی اش قرار داد , درباره مفهوم « انتظار » نیز نظرا و عملا چنین کرد. همان طور که در سخنان امام خمینی مشاهده شد , آن بزرگوار به صاحبان آن برداشت که مفهوم « انتظار » را به شکلی که مغایر با قدرت گرفتن اسلام و مسلمانان تفسیر می کنند و از این طریق , مسلمانان را از دستیابی به حکومت , قدرت سیاسی , ورود به حوزه سیاست و اجتماع , علاقه مندی به دستیابی به ابزار قدرت و… باز می دارند , بیش از سایر کسانی که در این زمینه کژی هایی دارند , می تازد.

اساسا امام خمینی « انتظار » را به گونه ای که مشوق مسلمانان به قدرت گرفتن و تلاش در راه اقتدار اسلام باشد, تعبیر و تفسیر می نماید و در این باره می فرماید :

از خداوند تعالی مسئلت می کنم که ظهور ولی عصر ـ سلام الله علیه ـ را نزدیک فرماید و چشمهای ما را به جمال مقدسش روشن . ماهمه انتظار فرج داریم , و باید در این انتظار خدمت بکنیم , انتظار فرج , انتظار قدرت اسلام است , و ما باید کوشش کنیم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پیدا بکند , و مقدمات ظهور ان شاالله تهیه بشود(۲ )

همان طور که مشاهده می شود. از نظر امام خمینی , انتظار فرج , انتظار برای قدرت یافتن اسلام است و این انتظار , نه تنها با سکون و رکون و رکود و باکاهلی و تنبلی و بی تحرکی مغایر است , بلکه فرد منتظر باید برای قدرت گرفتن اسلام و بسط دادن و عمق بخشیدن به اقتدار اسلام و مسلمانان , همواره در تلاش و تکاپو باشد و به هر میزان که می تواند , در راه عظمت بخشیدن به اقتدار اسلام و مسلمانان بکوشد. در دیدگاه امام خمینی , مسلمان منتظر , باید مسلمان مقتدر هم باشد تا زمینه ظهور را فراهم آورد. بنابر این , منتظران واقعی کسانی اند که در هر زمینه ای که می توانند و در هر عرصه ای که ورود و توان دارند , به اقتدار اسلام و جامعه اسلامی کمک نمایند و درجه منتظر بودن خود را با میزان کاری که برای قدرتمندتر شدن اسلام و جامعه اسلامی کرده اند , بسنجند.


مآخذ :

۱ ـ صحیفه امام , جلد۲۱ , ص ۱۳ تا ۱۷

۲ ـ همان , جلد ۸ , ص ۳۷۴

امام خمینی : آن هایی که می گویند هر علمی که قبل از ظهور حضرت صاحب بلند شود و هر حکومتی که در زمان غیبت محقق شود , باطل و خلاف انتظار فرج است , نمی فهمند چه می گویند.این ها یا مغرور و فریب خورده اند و از روایات چیزی نمی فهمند و یا اینکه بازی گرند. این هابر خلاف نص آیات الهی رفتار می کنند. اگر این ها دویست روایت هم در این باب بیاورند , همه را به دیوار می زنیم , برای اینکه خلاف آیات قرآن است و این گونه روایت ها قابل عمل نیستند .

امام خمینی « انتظار » را به گونه ای که مشوق مسلمانان به قدرت گرفتن و تلاش در راه اقتدار اسلام باشد , تعبیر و تفسیر می نماید و در این باره می فرماید :

از خداوند تعالی مسئلت می کنم که ظهور ولی عصر ـ سلام الله علیه ـ را نزدیک فرماید و چشمهای ما را به جمال مقدسش روشن . ما همه انتظار فرج داریم , و باید در این انتظار خدمت بکنیم . انتظار فرج , انتظار قدرت اسلام است , و ما باید کوشش کنیم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پیدا بکند , و مقدمات ظهور ان شاالله تهیه بشود
از نظر امام خمینی , انتظار فرج , انتظار برای قدرت یافتن اسلام است و این انتظار , نه تنها با سکون و رکون و رکود و با کاهلی و تنبلی و بی تحرکی مغایر است , بلکه فرد منتظر باید برای قدرت گرفتن اسلام و بسط دادن و عمق بخشیدن به اقتدار اسلام و مسلمانان , همواره در تلاش و تکاپو باشد و به هر میزان که می تواند , در راه عظمت بخشیدن به اقتدار اسلام و مسلمانان بکوشد. در دیدگاه امام خمینی , مسلمان منتظر , باید مسلمان مقتدر هم باشد تا زمینه ظهور را فراهم آورد. بنابر این , منتظران واقعی کسانی اند که در هر زمینه ای که می توانند و در هر عرصه ای که ورود و توان دارند , به اقتدار اسلام و جامعه اسلامی کمک نمایند و درجه منتظر بودن خود را با میزان کاری که برای قدرتمندتر شدن اسلام و جامعه اسلامی کرده اند , بسنجند.