امام خمینی(قدس سرّه): الآن عالم پر از ظلم است. شما يك نقطه هستيد در عالم. عالم پر از ظلم است. ما بتوانيم جلوى ظلم رابگيريم، بايد بگيريم؛ تكليفمان است. ضرورت اسلام و قرآن [است،] تكليف ما كرده است كه بايد برويم همه كار را بكنيم. اما نمىتوانيم بكنيم؛ چون نمى توانيم بكنيم، بايد او بيايد تا بكند. اما ما بايد فراهم كنيم كار را. فراهم كردن اسباب اين است كه كار را نزديك بكنيم، كار را همچو بكنيم كه مهيا بشود عالم براى آمدن حضرت-سلام اللَّه عليه- در هر صورت، اين مصيبت هايى كه هست كه به مسلمانها وارد شده است و سياست هاى خارجى دامن بهش زده اند، براى چاپيدن اينها و براى از بين بردن عزت مسلمين [است]. و باورشان هم آمده است خيلي ها.
«پايگاه تحليلي تبیینی رئيس جمهور ما»؛ به بهانه سلگرد عروج ملکوتی معمار کبیر انقلاب اسلامی و تقارن امسال آن با ایام ولادت منجی عالم بشریت(عج)، «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما» اقدام به بازنشر سخنرانی تاریخی و مهم امام خمینی (قدس سرّه الشّریف) که در تاریخ 14 فروردين 1367 مصادف با 15 شعبان 1408 در جمع مسئولان و كاركنان وزارت پست ایراد گردیده ، می نماید.
زمان صبح 14 فروردين 1367 15 شعبان 1408
مكان تهران، حسينيه جماران
موضوع برداشتهاى مختلف از انتظار فرج
مناسبت: ميلاد حضرت مهدى(عج)
حضار :خانواده هاى شهدا، اسرا و مبارزان مسلمان لبنان و فلسطين- غرضى، محمد( وزير پست و تلگراف و تلفن)- مسئولان و كارمندان وزارت پست و تلگراف و تلفن
دانلود لینک مستقیم فایل صوتی سخنرانی با حجم 3.2 مگابایت (مدت زمان سخنرانی: 14 دقیقه)
* متن کامل سخنرانی :
بسم اللَّه الرحمن الرحيم.
انتظار فرج و معناى صحيح آن.
اين عيد سعيد ان شاء اللَّه، بر همه مسلمين جهان، مستضعفان عالم و خصوصاً ملت ما، مبارك باد. آنچه كه امروز مىخواهم به عرضتان برسانم برداشتهايى كه از انتظار فرج شده است؛ بعضىاش را من عرض مىكنم. بعضيها انتظار فرج را به اين مىدانند كه در مسجد، در حسينيه، در منزل بنشينند و دعا كنند و فرج امام زمان- سلام اللَّه عليه- را از خدا بخواهند. اينها مردم صالحى هستند كه يك همچو اعتقادى دارند. بلكه بعضى از آنها را كه من سابقاً مىشناختم بسيار مرد صالحى بود، يك اسبى هم خريده بود، يك شمشيرى هم داشت و منتظر حضرت صاحب- سلام اللَّه عليه- بود. اينها به تكاليف شرعى خودشان هم عمل مىكردند و نهى از منكر هم مىكردند و امر به معروف هم مىكردند، لكن همين، ديگر غير از اين كارى ازشان نمىآمد و فكر اين مهم كه يك كارى بكنند، نبودند ..
يك دسته ديگرى بودند كه انتظار فرج را مىگفتند اين است كه ما كار نداشته باشيم به اينكه در جهان چه مىگذرد، بر ملتها چه مىگذرد، بر ملت ما چه مىگذرد؛ به اين چيزها ما كار نداشته باشيم، ما تكليفهاى خودمان را عمل مىكنيم، براى جلوگيرى از اين امور هم خود حضرت بيايند ان شاء اللَّه، درست مىكنند؛ ديگر ما تكليفى نداريم. تكليف ما همين است كه دعا كنيم ايشان بيايند و كارى به كار آنچه در دنيا مىگذرد يا در مملكت خودمان مىگذرد، نداشته باشيم. اينها هم يك دستهاى، مردمى بودند كه صالح بودند ..
يك دستهاى مىگفتند كه خوب، بايد عالم پر [از] معصيت بشود تا حضرت بيايد؛ ما بايد نهى از منكر نكنيم، امر به معروف هم نكنيم تا مردم هر كارى مىخواهند بكنند؛ گناهها زياد بشود كه فرج نزديك بشود ..
يك دستهاى از اين بالاتر بودند، مىگفتند: بايد دامن زد به گناهها، دعوت كرد مردم را به گناه تا دنيا پر از جور و ظلم بشود و حضرت- سلام اللَّه عليه- تشريف بياورند. اين هم يك دستهاى بودند كه البته در بين اين دسته، منحرفهايى هم بودند، اشخاص ساده لوح هم بودند، منحرفهايى هم بودند كه براى مقاصدى به اين دامن مىزدند ..
يك دسته ديگرى بودند كه مىگفتند كه هر حكومتى اگر در زمان غيبت محقق بشود، اين حكومت باطل است و بر خلاف اسلام است. آنها مغرور بودند. آنهايى كه بازيگر نبودند، مغرور بودند به بعض رواياتى كه وارد شده است بر اين امر كه هر عَلَمى بلند بشود قبل از ظهور حضرت، آن علم، علم باطل است. آنها خيال كرده بودند كه نه، هر حكومتى باشد، در صورتى كه آن روايات [اشاره دارد] كه هركس علم بلند كند با علم مهدى، به عنوان «مهدويت» بلند كند، [باطل است.].
حالا ما فرض مىكنيم كه يك همچو رواياتى باشد، آيا معنايش اين نيست كه تكليفمان ديگر ساقط است؟ يعنى، خلاف ضرورت اسلام، خلاف قرآن نيست اين معنا كه ما ديگر معصيت بكنيم تا پيغمبر بيايد، تا حضرت صاحب بيايد؟ حضرت صاحب كه تشريف مىآورند براى چى مىآيند؟ براى اينكه گسترش بدهند عدالت را، براى اينكه حكومت را تقويت كنند، براى اينكه فساد را از بين ببرند. ما برخلاف آيات شريفه قرآن دست از نهى از منكر برداريم، دست از امر به معروف برداريم و توسعه بدهيم گناهان را براى اينكه حضرت بيايند؟ حضرت بيايند چه مىكنند؟ حضرت مىآيند، مىخواهند همين كارها را بكنند. الآن ديگر ما هيچ تكليفى نداريم؟ ديگر بشر تكليفى ندارد، بلكه تكليفش اين است كه دعوت كند مردم را به فساد؟ به حسب رأى اين جمعيت، كه بعضيشان بازيگرند و بعضيشان نادان، اين است كه ما بايد بنشينيم، دعا كنيم به صدام. هر كسى نفرين به صدام كند، خلاف امر كرده است؛ براى اينكه حضرت دير مىآيند! و هر كسى دعا كند به صدام؛ براى اينكه اين فساد زياد مىكند، ما بايد دعاگوى امريكا باشيم و دعاگوى شوروى باشيم و دعاگوى اذنابشان از قبيل صدام باشيم و امثال اينها تا اينكه اينها عالم را پر كنند از جور و ظلم و حضرت تشريف بياورند. بعد حضرت تشريف بياورند، چه كنند؟ حضرت بيايند كه ظلم و جور را بردارند؛ همان كارى كه ما مىكنيم و ما دعا مىكنيم كه ظلم و جور باشد! حضرت مىخواهند همين را برش دارند. ما اگر دستمان مىرسيد، قدرت داشتيم، بايد برويم تمام ظلم و جورها را از عالم برداريم. تكليف شرعى ماست، منتها ما نمىتوانيم. اينى كه هست اين است كه حضرت عالم را پر مىكند از عدالت؛ نه شما دست برداريد از تكليفتان، نه اينكه شما ديگر تكليف نداريد ..
ما تكليف داريم كه، اينكه مىگويد حكومت لازم نيست، معنايش اين است كه هرج و مرج باشد. اگر يك سال حكومت در يك مملكتى نباشد، نظام در يك مملكتى نباشد، آنطور فساد پر مىكند مملكت را كه آن طرفش پيدا نيست. آنكه مىگويد حكومت نباشد، معنايش اين است كه هرج و مرج بشود؛ همه هم را بكُشند؛ همه به هم ظلم بكنند براى اينكه حضرت بيايد. حضرت بيايد چه كند؟ براى اينكه رفع كند اين را. اين يك آدم عاقل، يك آدم اگر سفيه نباشد، اگر مغرض نباشد، اگر دست سياست اين كار را نكرده باشد كه بازى بدهد ماهارا كه ما كار به آنها نداشته باشيم، آنها بيايند هر كارى مىخواهند انجام بدهند، اين بايد خيلى آدم نفهمى باشد!.
قدرتهاى بزرگ و تبليغ معناى غلط از انتظار.
اما مسئله اين است كه دست سياست در كار بوده؛ همان طورى كه تزريق كرده بودند به ملتها، به مسلمين، به ديگر اقشار جمعيت هاى دنيا كه سياست كار شماها نيست؛ برويد سراغ كار خودتان و آن چيزى كه مربوط به سياست است، بدهيد به دست امپراتورها.
خوب، آنها از خدا مىخواستند كه مردم غافل بشوند و سياست را بدهند دست حكومت و به دست ظلمه، دست امريكا، دست شوروى، دست امثال اينها و آنهايى كه اذناب اينها هستند و اينها همه چيز ما را ببرند، همه چيز مسلمانها را ببرند، همه چيز مستضعفان را ببرند و ما بنشينيم بگوييم كه نبايد حكومت باشد، اين يك حرف ابلهانه است، منتها چون دست سياست در كار بوده، اين اشخاص غافل را، اينها را بازى دادند و گفتند: شما كار به سياست نداشته باشيد، حكومت مال ما، شما هم برويد توى مسجدهايتان بايستيد نماز بخوانيد! چه كار داريد به اين كارها؟.
اينهايى كه مىگويند كه هر عَلَمى بلند بشود و هر حكومتى، خيال كردند كه هر حكومتى باشد اين برخلاف انتظار فرج است. اينها نمىفهمند چى دارند مىگويند. اينها تزريق كردهاند بهشان كه اين حرفها را بزنند. نمىدانند دارند چى چى مىگويند. حكومت نبودن، يعنى اينكه همه مردم به جان هم بريزند، بكشند هم را، بزنند هم را، از بين ببرند، برخلاف نص آيات الهى رفتار بكنند. ما اگر فرض مىكرديم دويست تا روايت هم در اين باب داشتند، همه را به ديوار مىزديم؛ براى اينكه خلاف آيات قرآن است. اگر هر روايتى بيايد كه نهى از منكر را بگويد نبايد كرد، اين را بايد به ديوار زد. اين گونه روايت قابل عمل نيست. و اين نفهمها نمىدانند چى مىگويند، هر حكومتى باشد حكومت [باطل] است! بلكه شنيدم بعضى از اشخاص گفتهاند كه خوب با اين وضعى كه هست، الآن در ايران هست، ديگر ما نبايد تهذيب اخلاق بكنيم؛ ديگر غلط است اين حرفها! چيزى نيست ديگر حالا؛ حتماً بايد استاد اخلاق در يك محيطى باشد كه همه مردم فاسدند، شرابخانهها همه بازند و- عرض مىكنم كه- جاهاى فساد همه بازند! اگر يك جايى باشد كه خوب باشد، آنجا ديگر تهذيب اخلاق لازم نيست، نمىشود، باطل است! اينها يك چيزهايى است كه اگر دست سياست در كار نبود، ابلهانه بود، لكن آنها مىفهمند دارند چى مىكنند. آنها مىخواهند ما را كنار بزنند ..
بله، البته آن پر كردن دنيا را از عدالت، آن را ما نمىتوانيم [پر] بكنيم. اگر مىتوانستيم، مىكرديم، اما چون نمىتوانيم بكنيم ايشان بايد بيايند. الآن عالم پر از ظلم است. شما يك نقطه هستيد در عالم. عالم پر از ظلم است. ما بتوانيم جلوى ظلم را بگيريم، بايد بگيريم؛ تكليفمان است. ضرورت اسلام و قرآن [است،] تكليف ما كرده است كه بايد برويم همه كار را بكنيم. اما نمىتوانيم بكنيم؛ چون نمىتوانيم بكنيم، بايد او بيايد تا بكند. اما ما بايد فراهم كنيم كار را. فراهم كردن اسباب اين است كه كار را نزديك بكنيم، كار را همچو بكنيم كه مهيا بشود عالم براى آمدن حضرت- سلام اللَّه عليه- در هر صورت، اين مصيبتهايى كه هست كه به مسلمانها وارد شده است و سياستهاى خارجى دامن بهش زدهاند، براى چاپيدن اينها و براى از بين بردن عزت مسلمين [است]. و باورشان هم آمده است خيليها. شايد الآن هم بسيارى باور بكنند كه نه، حكومت نبايد باشد، زمان حضرت صاحب بايد بيايد حكومت. و هر حكومتى در غير زمان حضرت صاحب، باطل است؛ يعنى، هرج و مرج بشود، عالم به هم بخورد تا حضرت بيايد درستش كند! ما درستش مىكنيم تا حضرت بيايد ..
ان شاء اللَّه، خداوند اصلاح كند اينها را. و اميدوارم كه خداوند اين روز را بر همه ما، بر همه شما مبارك كند و دست ظالمها را كوتاه كند و قدرت بدهد به ملتهاى مظلوم براى سركوب كردن ظالمها ..
- والسلام عليكم و رحمة اللَّه.
منبع : صحيفه امام ج 21 قدرتهاى بزرگ و تبليغ معناى غلط از انتظار. ص 13 تا 17
دانلود لینک مستقیم فایل صوتی سخنرانی با حجم 3.2 مگابایت (مدت زمان سخنرانی: 14 دقیقه)
آخرالزمان
#قدرت نظامی ایران
#مستند
#یوفو