«قوم نشان شده»، حدیث یک انتخاب آسمانی است، داستانی از تدبیر الهی برای یک سرزمین، ماجرای مردمی برگزیده، حکایت تأسیس بزرگترین کانون تشیّع.
«قوم نشان شده»، قصّة ایران و ایرانیان است در عرصة هستی، که چگونه با اهل بیت پیامبر(ص) انس و الفت گرفتند و چگونه بر سر پیمانشان ماندگار شدند و چگونه لایق حضور علی‌ّبن موسی الرّضا(ع) در میان خود گشتند و سرانجام چگونه در تأسیس ملک عظیم خداوندی در عصر ظهور همراهی خواهند کرد...

به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛ «قوم نشان شده» را اسماعیل شفیعی سروستانی روایت می‌کند. وی در فصل نخست از ورود ایرانیان به گردونة تقدیر کلّی الهی سخن می‌گوید، ابتدا موقعیّت دینی و اجتماعی ایران قبل از اسلام را وصف کرده و به وضعیّت آشفته و متزلزل و مستعدّ فروپاشی عصر ساسانی اشاره می‌کند. ناخشنودی مردم از حکومت ساسانی، فشار سخت طبقة حاکم برمردم، بی‌روح گردیدن آیین زرتشتی از دورة قباد به بعد، نشر مبادی اسلام در ایران و بی‌پیرایگی این دین و اصل عدالت و مساوات در اسلام از جمله عواملی بود که سبب شد ایرانیان، خود خواسته اسلام بیاورند و بدین ترتیب، مردم ایران‌زمین، که همواره دیندار، دادگر، راست‌کردار و میانه‌رو بودند، به نحوی خاص، برای ورود به گردونة تقدیر الهی برگزیده می‌شوند...و خالصانه همة تجربه‌های فرهنگی و تمدّنی خود را در خدمت به اسلام قرار می‌دهند...

در بخش دیگری از کتاب، نویسنده به ستایش ایران و ایرانیان در «قرآن» و حدیث و یاران ایرانی تبار ائمه اطهار(ع)، از سلمان فارسی گرفته تا میثم تمّار و ابان‌بن ابی‌عیاش و جابربن حیّان و... نهایتاً وکلای امام زمان(عج) و برخی متکلّمان شیعی می‌پردازد...
از خواندنی‌ترین گفتارهای کتاب، «امام رضا (ع) و ایران» است. مؤلّف، با نگاه ویژة خود، به توصیف سفر امام(ع) از «مدینه» به «مرو» می‌پردازد و با تأمّل بر سخنرانی جامع ایشان در «مسجد مرو» و دیگر مباحثات و مذاکرات حضرت(ع)، بیان می‌کند که با مهاجرت بزرگ امام رضا(ع) و پس از ایشان امام‌زادگان از اهل بیت(ع)، کانون جغرافیایی ویژه‌ای برای تمرکز و توطّن شیعیان و مکتب اهل بیت فراهم آمد و این‌گونه، ایران در قرن‌های بعد، به عنوان یکی از مهم‌ترین پایگاه‌های سازمان وکالت ائمّه(ع) نیز شناسایی می‌شود و شهرهایی چون «قم»، «آوه»، «قزوین»، «همدان» و... زیرنظر وکلای برجسته اداره می‌شوند.

تأسیس حوزه‌های علمیّة اسلامی در ایران، ذیل توجّه و مراقبت حضرات معصومین(ع) و شاگردان مکتب آنان هم، سبب شد تا رویکرد ویژة دینی در عموم شاخه‌ها و شعب علمی تسرّی یابد و باعث نشر آن معارف میان نسل‌ها و عصرهای مختلف گردد.
در فصل دوم با عنوان «نقش ایرانیان در واقعة شریف ظهور»، نویسنده اشاره می‌کند که این اتّفاق بزرگ، تشکیل مهم‌ترین کانون تشیّع در جغرافیای خاکی ایران، نه از نگاه ابلیس و نه از نگاه بنی‌اسرائیل دور نماند؛ زیرا آنان رقیبی سرسخت برای تملّک و تصاحب ملک عظیم موعود یافته بودند ...
آری ایرانیان، برای یاری بنی‌اسماعیل در به سرانجام رساندن طرح آسمانی تأسیس «ملک عظیم خداوندی»، نشان‌شده‌اند؛ چنانچه امام محمّد باقر(ع) در این‌باره فرمودند: «اصحاب قائم سیصد و سیزده نفر و از فرزندان عجمند ...» و راز ماندگاری ایران نیز در مأموریت محوّله به دوش این سرزمین و مردمانش است ...
همچنین استاد شفیعی سروستانی، اشاره‌ای به نبرد «قرقیسیا» و پروژة گاپ داشته و از قیام سفیانی نیز یاد می‌کند و شرح می‌دهد که مجامع مخفی یهود و غرب، به منظور خلاصی از بحران سقوط تمدّن تکنولوژیک و نظام سرمایه‌داری از یک سو، و اعلام حکومت جهانی بنی‌اسراییل از سوی دیگر، سفیانی را به عنوان نمایندة خود وارد میدان می‌کنند تا شیعیان و بنی‌اسماعیل را که بزرگترین مانع برای دست‌یابی به اهدافشان به شمار می‌روند، قتل عام کند. سپاهیان ایرانی به رهبری سیّد خراسانی در مقابل این فتنه ایستاده و نخستین ضربة سنگین و مهلک را بر سفیانی وارد می‌آورند...
نویسنده یادآور می‌شود که سال‌ها پیش از ورود سفیانی به عرصة کشمکش‌های «خاورمیانة عربی» نیز، ایرانیان با ساقط کردن رژیم سلطنتی، نظامی جدید را تأسیس کردند و تحت مشیّت و تقدیر الهی به در هم شکستن بدعت‌های جعلی و رویارویی با مظاهر فرهنگی و تمدّنی دجّال آخرالزّمان و تربیت نسل منتظر و... پرداختند.
در این اثر، واقعة ظهور چنین تصویر می‌گردد:
به دنبال رخدادهای بزرگ سیاسی و اجتماعی در پنج منطقة «شامات»، «حجاز»، «عراق»، «یمن» و «ایران»، سفیانی در منطقة شامات (سوریه و دمشق فعلی) خروج می‌کند. هم زمان با فتنة شام، دو جریان مهمّ یمانی و خراسانی نیز مراحل تکوینی و نهایی خود را طی می‌کنند. یمانی بر حق بوده و از جنوب حجاز، زمینه را برای حرکت امام زمان(عج) مهیّا می‌سازد. پس از قیام امام(ع) از مدینه نیز، با ایشان همراهی کرده و به سوی کوفه حرکت می‌کنند.
سید خراسانی و سپاهیانش نیز در نزدیکی بصره به امام (ع) می‌پیوندند و با حضرت بیعت می‌کنند. امام(ع) به همراه سپاهیانش، که عموماً ایرانیان، یمنی‌ها و عراقی‌های بصری هستند، شام را تحت تصرّف خود در می‌آورند و به سوی «قدس» حرکت نموده، «بیت‌المقدّس» را آزاد می‌سازند. سرزمین «روم» نیز به دست امام(ع) فتح می‌شود و غربیان اسلام می‌آورند.
در گفتار آخر، از واقعة بدا ء (تجدید نظر در اجرای حکم و فرود قضایی معیّن از آسمان)، سخن گفته می‌شود و در پایان با هشداری جدّی، نویسنده چنین می‌آورد:
در گمان ما، بسیاری از مقدّمات برای نقش‌آفرینی ایران و ایرانیان در واقعة شریف ظهور فراهم آمده و حتّی نهضت اسلامی ایران نیز محقّق شده؛ لیکن ممکن است نابکاری، ناسپاسی، مفسده‌جویی و افساد ایرانیان در زمین، به تمامی، آنها را از مسیر خارج کرده و با وقوع بداء، موضوع و مأموریت به نام قوم دیگری رقم بخورد یا آنکه موکول به زمانی دیگر بشود. زمانی دراز که ده‌ها نسل دیگر در آینده، امکان تجربه کردنش را حاصل کنند ...(+)
سهیـــلا صلاحی اصفهانی
 

لينک کوتاه مطلب: https://miniurl.ir/X2ICl