«كرامت انساني» مدعيان اصلا‌حات!

وحيد يامين پور
كسي ترديد ندارد كه دوم خرداد 76 و ماجراهاي پس از آن به‌سبب آثار فرهنگي و سياسياش از حافظه تاريخي ملت ايران پاك نخواهد شد. زماني كه حتي سخن گفتن عادي در حوزههاي سياسي و فرهنگي درباره عملكرد دولت، برچسب تابوشكني ميخورد، تريبونهاي رسمي كشور يكباره به مكاني براي به چالش كشيدن بسياري از اصول مورد حمايت نظام تبديل شد.
  
البته در اين ميان حتي براي كساني چون من كه در گيرودار انتخابات رياست جمهوري، انتخاب خاتمي را چيزي شبيه يك فاجعه سياسي تلقي مي كرديم، برخي شعارهاي جريان جديد جذاب بود؛ آن‌چنان كه دستان انتظارمان را زير چانه گذاشتيم تا ببينيم سرانجام «عزت ملي»، «احترام به رقيب سياسي»، «تحمل مخالف» و از همه مهم‌تر «حفظ كرامت انساني» چه ميشود.
خاتمي در طول 8 سال، ساعت‌ها سخنراني كرد، ده ها روزنامه و نشريه آمدند و رفتند و مجموعه اي از علاقه‌مندان به سياست بازي و سياسي كاري ذيل عناويني چون روشنفكر يا ژورناليست، چماق فحاشي و تهمت را بر روي صفحات شهر ميچرخاندند. شعارهاي زيبايي كه حتي ما را منتظر گذاشته بودند، لابلاي اين بداخلاقي ها حيران بودند؛ ولي براي كساني كه عمر خود را در فضاي دانشگاه ها و مراكز فرهنگي سپري كرده بودند، ترور معناي «كرامت انساني» و «تحمل مخالف»، فاجعهاي دردناك به حساب ميآيد.
خيلي طول نكشيد كه با حذف آخرين بازماندگان گفتمان انقلاب از مصادر دولتي و جايگزين كردن افراد جديد، خيال اصلاح‌طلبان راحت شد و اين خيال راحت، زبان تهافت بسياريشان را بر روي مخالفان باز كرد؛ تا آن‌جا كه هر روز سرمقاله ها و يادداشتها آكنده از الفاظي تحريكآميز، به سمت مخالفان سياسي نشانه رفت. بسياري عناصر نشانه شناختي انقلاب و دفاع مقدس، با فاشيسم، تحجّر، خشونت و امثال اين تعابير گره زده شد و چفيه، بسيجي، محاسن، نماز جمعه و... مورد هتاكي فرصتطلبان قرار گرفت. تا جايي‌كه به‌خاطر دارم، خاتمي در مراسم روز دانشجوي سال 79 در دانشگاه علم و صنعت از فرط عصبانيت يارانش را به‌خاطر شعارهاي زشت‌شان به باد انتقاد گرفت. البته چه ميتوان كرد كه قدرت شيطاني بسياري از رسانه ها، لبخندهاي زيباي خاتمي را لابلاي معانقه با سران خوش لباس كشورهاي ثروتمند اروپايي بيش از بداخلاقي هاي بسياري از يارانش و صد البته بسيار بيش‌تر از بيچارگي محرومين فراموش شده نشان ميداد.
شايد آن هنگام كه رهبر معظم انقلاب اسلامي «كرامت انساني» را با رفع فقر و محروميت و محروم نوازي گره زد، كمي دل آتش گرفته ما خنك شد، ولي بازي همان بود كه بود.
ماجراي 8 سال حكومت اصلاح طلبان خوش پوش و خوش سخن)!( گذشت؛ ولي سايه سياه معاني تقليل دهنده و تراژدي ترور «كرامت انساني» ادامه دارد. شايد واخوردگي در صحنه سياست -كه تجلي بخش اندكي از پاسخ حقيقي محرومين و حاميان راستين اسلام و انقلاب به شعارهاي جعلي و بدلي اين هشت سال بود- بيش از پيش عصبانيت ياران ژورناليستپيشهِ خاتمي را برانگيخته است. بسياري از نشريات اصلاحطلب با زباني برندهتر، لحني عصباني تر و الفاظي بيادبانهتر، مخالفان شان را مي كوبند و به دور از رگه هاي انساني انصاف و عدالت، ناله مي كنند. هيچ‌گاه اين‌چنين صفوف ولايتمداران و مخالفان، شفاف نبوده است كه حتي پس از فرمان شفاف مقام معظم رهبري براي حمايت از دولت و اجتناب از تخريب و بي انصافي، بسياري بي شرمانه راه خود را ادامه دهند و بر باطل خويش اصرار ورزند.
اخيراً خواندم كه حسين مرعشي دولت نهم را «راديكال و بيريشه» خوانده بود! آنگاه درست چند خط پايين تر بر اصالت هاي نظام، مبتني بر معماري امام راحل(ره) و چتر حمايتي رهبر انقلاب و احترام به جريان اصولگراي رقيب سخن گفته بود! شگفت زده شدم از اين‌همه تعارض و تناقض.
تاريخ به دور از گرد و غباري كه رسانه ها به راه انداخته اند، قضاوت خواهد كرد كه «كرامت انساني» و «تحمل مخالف» با چند چهرگي و سخن پراكني و تخريب اصلاح طلبان بيش‌تر تناسب دارد يا سعه صدر احمدي نژادي كه تمامي دوائر دولتي را از شكايت عليه رسانه هاي مخالف منع كرد.
نگراني براي آينده سياسي ايران البته يك نگراني جدي و بجاست، ولي كم رنگ شدن ارزش هاي انساني و فضايل اخلاقي و رواج بي مبالاتي در گفتار و رفتار سياست بازان بسي نگران كننده تر است. آيا احمدي نژاد مي تواند با ادامه مشي ستودني خويش، اين بيماري هاي گسترده شده را چونان سال هاي پيش از دوم خرداد مهار كند؟ آيا او مي تواند براي تحقق ارزش ها و «كرامت انساني»، عقربه هاي زمان را به پيش از خرداد 76 بازگرداند؟!
پرتو سخن