"قرن خمینی" آغاز شده است و این تعبیر نه یک شعار سیاسی، بلکه حقیقتی است که 32 سال از آن می گذرد و اگرچه فوکویاما "پایان تاریخ" را با استیلای همه جانبه لیبرال دموکراسی بر سراسر جهان پیش بینی کرده بود، اما "آغاز تاریخ" جدید بشریت را باید به نظاره نشست و تحولات این روزهای جهان عرب بهانه ای است برای بازخوانی وعده های صادق حضرت روح الله (ره) که گذر زمان، بیش از پیش مصدق آنها بوده است و اراده تاریخ نیز به سرعت در این جهت در حال حرکت است.
به گزارش «پايگاه تحلیلی تبیینی رئيس جمهور ما»؛اولین و یکی از مهم ترین وعده های صادق خمینی کبیر(ره) مربوط می شود به زمانی که ایشان "قبل" از فرار شاه از ایران، کار رژیم پهلوی را تمام شده دانستند و از مردم خواستند تا برای تمام کردن کار مقاومت کنند. این مهم در حالی اتفاق می افتاد که امام پیش از این برهه نیز بارها به شاه هشدار داده بودند که اگر راه پدر خود را ادامه دهد، به سرنوشت مشابهی دچار خواهد شد. از طرف دیگر، در آخرین روزهای قیام ملت ایران علیه رژیم پهلوی همچنان برخی از جریانهای داعیه دار مخالفت با نظام سلطنتی، از ایجاد سلطنت مشروطه سخن می گفتند و حتی از شاپور بختیار به عنوان گزینه پیشنهادی خود به امام(ره) نام می بردند. پیشنهادی که البته با مخالفت قاطع امام مواجه شد و در همین ایام بود که ایشان از پاریس و در پیامی خطاب به مردم ایران در 12 دی ماه 1357 تاکید کردند: "این چند روز آخر عمر این جنایتکار از خطرناکترین لحظات تاریخ کشور ما است. ملت مظلوم و شریف ایران باید در مقابل باقیمانده جنایات شاه پایدارى کند تا به خواست خداوند تعالى پیروزى نهایى را به دست آورد."1
دومین وعده صادق امام(ره) به پیش بینی های ایشان پیرامون ریزش برخی خواص باز می گردد، یعنی افرادی که با تکیه بر سابقه مبارزه با رژیم شاه خود را انقلابی های تمام عیار می دانستند و با استناد به این موضوع، بسیاری از خطاهای خود در افکار عمومی را توجیه می کردند. اما این اتفاق نیز از ابتدا مورد توجه حضرت امام بود بهگونه ای که ایشان در روز تنفیذ حکم ریاست جمهوری ابوالحسن بنی صدر سخنان خود را با حدیث "حبالدنیا رأس کل خطیئه" آغاز کردند و فرمودند: «هر مقامى که براى بشر حاصل مى شود، چه مقامهاى معنوى و چه مقامهاى مادى روزى گرفته خواهد شد و آن روز هم نامعلوم است... مقام رفتنى است و انسان در حضور خداى تبارک و تعالى ماندنى است. من از آقاى بنىصدر مى خواهم که مابین قبل از ریاست جمهور و بعد از ریاست جمهور در اخلاق روحىشان تفاوتى نباشد. تفاوت بودن دلیل بر ضعف نفس است.» 2
شاید معنای این سخنان امام، زمانی کاملا آشکار شد که به فاصله حدود یک سال پس از این ماجرا و فرار بنی صدر از کشور، فرمودند: «اگر شما آن نصیحتی را که آن روز من با حال مریض در بیمارستان (روز تنفیذ) به شما کردم، گوش کرده بودید، امروز این طور نبود و من نمی خواستم باشد، آن روز من به یکی از حرف ها که اساس همه گرفتاری های بشر است، تنبه دادم که حب الدنیا رأس کل خطیئة تمام خطاهایی که از ماها صادر می شود، روی این حب نفس و جاه و مال و منال است. اگر این کلمه را گوش کرده بودید و هواهای نفسانی را زیر پا گذاشته بودید، این طور نمی شد." 3
و در نهایت نیز قسم تاریخی ایشان در نامه عزل آقای منتظری در تاریخ 6 فروردین ماه 68 که تاکید کردند: "و الله قسم، من رای به ریاست جمهوری بنیصدر ندادم و در تمام موارد نظر دوستان را پذیرفتم." 4
اما پیش بینی های امام در مورد سقوط برخی خواص همچنان ادامه داشت، تا جایی که ایشان ضمن تاکیدهای چندباره در مورد صلاحیت نداشتن لیبرال ها و افراد وابسته به این مشی فکری از جمله نهضت آزادی، صراحتا در مورد آقای منتظری نیز پیش بینی های مهمی کردند. مواردی که شاید مرور آنها تنها پس از گذشت دو دهه از آن زمان، معنای حقیقی خود را پیدا می کند.
به موازات نفوذ باند مهدی هاشمی در بیت آقای منتظری که این موضوع بارها از سوی امام به وی تذکر داده شد، روند جدایی قایم مقام وقت رهبری از رهبری سرعت بیشتری گرفت تا اینکه نهایتا امام خمینی(ره) در تاریخ 6 فروردین 68 در نامه تاریخی خود خطاب به وی، ضمن عزل او از این منصب و تاکید بر اینکه "و الله قسم، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم، ولی در آن وقت شما را سادهلوح میدانستم که مدیر و مدبر نبودید"، تصریح کردند: «اگر شما نظر من را شرعاً مقدم بر نظر خود میدانید -که مسلماً منافقین صلاح نمیدانند- شما مشغول به نوشتن چیزهایی میشوید که آخرتتان را خرابتر میکند... از آنجا که سادهلوح هستید و سریعاً تحریک میشوید در هیچ کار سیاسی دخالت نکنید.» 5
عبارتهایی که بعدها و در سایه انتشار خاطرات آقای منتظری معنا یافت و متاسفانه محتوای خاطرات وی مورد نقدهای جدی یاران امام(ره) قرار گرفت و تکذیب بسیاری از قسمت های آن با ادله و شواهد متعدد تاریخی نشان داد که او مشغول نوشتن چیزهایی شده است که جز خراب کردن آخرتش، سود دیگری نداشته است. همچنین ادامه موضعگیریهای همسو با منافقین و دشمنان انقلاب پس از وفات امام نیز از مواردی است که مصداقی بر پیش بینی امام مبنی بر ساده لوحی و احاطه ایشان توسط منافقین بود.
سومین پیش بینی تاریخی حضرت روح الله پس از فتح خرمشهر در سوم خرداد ماه 1361 صورت گرفت. آن زمان که در پیام تبریک خود خطاب به ملت ایران، تعریضی هم به صدام جنایتکار و دیگر هم پیمانانش در منطقه زد و اعلام کرد: «به شما اطمینان می دهم که اگر از اطاعت بی چون و چرای امریکا و بستگان آن دست بردارید و با ما به حکم اسلام و قرآن کریم رفتار کنید، از ما جز خیر و پشتیبانی نخواهید دید... و شما عاقبت این جنایتکار (صدام) و هم قطارجنایتکارش شاه مخلوع را به عیان دیده اید. قدرتهای بزرگ بیش از آنچه از شما استفاده نمایند، از شما طرفداری نمی کنند و شماها را برای منافع خویش به هلاکت می کشند" 6
این پیش بینی ها زمانی رنگ واقعیت به خود گرفت که 24 سال بعد، دیکتاتور عراق که روزگاری در پناه کامل آمریکا در منطقه، قدرت نمایی می کرد، پس از اشغال خاک این کشور توسط نیروهای امریکایی به هلاکت رسید و این مهر تاییدی بود بر سخنان تاریخی حضرت روح الله که "قدرتهای بزرگ بیش از آنچه از شما استفاده نمایند از شما طرفداری نمی کنند و شماها را برای منافع خویش به هلاکت می کشند."
چهارمین پیش بینی تاریخی خمینی کبیر، تاکید بر زوال و سقوط کمونیزم و جستجو کردن آن در موزه های تاریخ است. اولین روز سال 1989 میلادی در حالی آغاز شد که یک اتفاق تاریخی موجب برجسته شدن این روز در تاریخ معاصر جهان شد: انتشار نامه تاریخی حضرت روح الله خطاب به میخاییل گورباچف آخرین رییس جمهور اتحاد جماهیر شوروی. نامه ای که در آن تصریح شده بود: «در سیاست اسلاف خود دایر بر "خدازدایی" و "دینزدایی" از جامعه، که تحقیقاً بزرگترین و بالاترین ضربه را بر پیکر مردم کشور شوروی وارد کرده است، تجدیدنظر نمایید و بدانید که برخورد واقعی با قضایای جهان جز از این طریق میسر نیست. البته ممکن است از شیوههای ناصحیح و عملکرد غلط قدرتمندان پیشین کمونیسم در زمینه اقتصاد، باغ سبز دنیای غرب رخ بنماید، ولی حقیقت جای دیگری است. شما اگر بخواهید در این مقطع تنها گرههای کور اقتصادی سوسیالیسم و کمونیسم را با پناه بردن به کانون سرمایهداری غرب حل کنید، نه تنها دردی از جامعه خویش را دوا نکردهاید، که دیگران باید بیایند و اشتباهات شما را جبران کنند... باید به حقیقت رو آورد. مشکل اصلی کشور شما مسئله مالکیت و اقتصاد و آزادی نیست. مشکل شما عدم اعتقاد واقعی به خداست. همان مشکلی که غرب را هم به ابتذال و بنبست کشیده و یا خواهند کشید. مشکل اصلی شما مبارزه طولانی و بیهوده با خدا و مبدأ هستی و آفرینش است. جناب آقای گورباچف! برای همه روشن است که از این پس کمونیسم را باید در موزههای تاریخ سیاسی جهان جستجو کرد؛ چرا که مارکسیسم جوابگوی هیچ نیازی از نیازهای واقعی انسان نیست؛ چرا که مکتبی است مادی، و با مادیت نمیتوان بشریت را از بحران عدم اعتقاد به معنویت، که اساسیترین درد جامعه بشری در غرب و شرق است، به در آورد... رهبر چین اولین ضربه را به کمونیسم زد؛ و شما دومین و علیالظاهر آخرین ضربه را بر پیکر آن نواختید. امروز دیگر چیزی به نام کمونیسم در جهان نداریم.» 7
این عبارتها در حالی از سوی خمینی کبیر به گورباچف نوشته می شد که وی با انجام اصلاحات گسترده در این کشور قصد داشت کمونیسم را جانی دوباره ببخشد و در حالی که بسیاری از متفکران و صاحب نظران غرب و شرق نیز بر آن بودند که دوران جدیدی از عمر کمونیسم آغاز خواهد شد، امام(ره) از ضربه نهایی گورباچف به این مکتب فکری سخن گفت و این چنین بود که به فاصله کمتر از سه سال پس از انتشار این نامه، اتحاد جماهیر شوروی رسما فروپاشید و کمونیسم به موزه های تاریخ رفت. اوج این ماجرا جایی است که 10 سال پس از ارتحال امام(ره) گورباچف در خرداد 1378 در گفتوگو با واحد مرکزی خبر در مسکو اعلام کرد: «مخاطب پیام آیتالله خمینی از نظر من، همه اعصار در طول تاریخ بود. زمانی که من این پیام را دریافت کردم، احساس کردم که شخصی که این پیام را نوشته بود، متفکر و دلسوز برای سرنوشت جهان است. من از مطالعه این پیام استنباط کردم که او کسی است که برای جهان نگران است و مایل است من انقلاب اسلامی را بیشتر بشناسم و درک کنم.» گورباچف سپس با تشریح نابسامانی های اقتصادی و سیاسی روسیه، تصریح کرد: «اگر ما پیشگویی های آیتالله خمینی را در آن پیام جدی میگرفتیم، امروز قطعاً شاهد چنین وضعیتی نبودیم.» 8
پنجمین مورد از تحقق پیشبینیهای امام(ره)، زمانی اتفاق افتاد که سلمان رشدی در سال 67 با انتشار فحشنامهای علیه اسلام و خاتم الانبیاء صلیالله علیه و آله، مسلمانان جهان را به شدت منقلب کرد و بلافاصله امام خمینی (ره) حکم ارتداد و مهدورالدم بودن وی را صادر کرد. اما تنها چند روز پس از این واقعه در سوم اسفند 67 ایشان در پیام مشهور به منشور روحانیت تاکید کرد: «خیلى جالب و شگفت انگیز است که این به ظاهر متمدنین و متفکرین وقتى یک نویسنده مزدور با نیش قلم زهرآگین خود احساسات بیش از یک میلیارد انسان و مسلمان را جریحهدار مىکند، عدهاى در رابطه با آن شهید مىشوند، برایشان مهم نیست و این فاجعه عین دموکراسى و تمدن است اما وقتى بحث اجراى حکم و عدالت به میان مىآید، نوحه رأفت و انساندوستى سر مىدهند. ما کینه دنیاى غرب را با جهان اسلام و فقاهت از همین نکتهها به دست مىآوریم. قضیه آنان قضیه دفاع از یک فرد نیست، قضیه حمایت از جریان ضد اسلامى و ضد ارزشى است که بنگاههاى صهیونیستى و انگلیس و امریکا به راه انداختهاند و با حماقت و عجله خود را رو به روى همه جهان اسلام قرار دادهاند. البته باید ببینیم که بعض دولتها و حکومتهاى اسلامى چگونه با این فاجعه بزرگ برخورد مىکنند. اینکه دیگر مسئله عرب و عجم و فارس و ایران نیست بلکه اهانت به مقدسات مسلمانان از صدر اسلام تا کنون و از امروز تا همیشه تاریخ است و نتیجه نفوذ بیگانگان در فرهنگ مکتب اسلام است که اگر غفلت کنیم این اول ماجراست و استعمار از این مارهاى خطرناک و قلم به دستان اجیر شده در آستین فراوان دارد.
ضرورتى نیست که در چنین شرایطى ما به دنبال ایجاد روابط و مناسبات گسترده باشیم، چرا که دشمنان ممکن است تصور کنند که ما به وجود آنان چنان وابسته و علاقهمند شدیم که از کنار اهانت به معتقدات و مقدسات دینى خود ساکت و آرام مىگذریم. آنان که هنوز بر این باورند و تحلیل مىکنند که باید در سیاست و اصول و دیپلماسى خود تجدید نظر نماییم و ما خامى کردهایم و اشتباهات گذشته را نباید تکرار کنیم و معتقدند که شعارهاى تند یا جنگ سبب بدبینى غرب و شرق نسبت به ما و نهایتاً انزواى کشور شده است و اگر ما واقعگرایانه عمل کنیم، آنان با ما برخورد متقابل انسانى مىکنند و احترام متقابل به ملت ما و اسلام و مسلمین مىگذارند. این یک نمونه است که خدا مىخواست پس از انتشار کتاب کفرآمیز "آیات شیطانى" در این زمان اتفاق بیفتد و دنیاى تفرعن و استکبار و بربریت چهره واقعى خود را در دشمنى دیرینهاش با اسلام برملا سازد تا ما از سادهاندیشى به درآییم و همه چیز را به حساب اشتباه و سوء مدیریت و بىتجربگى نگذاریم و با تمام وجود درک کنیم که مسأله اشتباه ما نیست، بلکه تعمد جهانخواران به نابودى اسلام و مسلمین است... روحانیون و مردم عزیز حزب الله و خانوادههاى محترم شهدا حواسشان را جمع کنند که با این تحلیلها و افکار نادرست خون عزیزانشان پایمال نشود. ترس من این است که تحلیلگران امروز، ده سال دیگر بر کرسى قضاوت بنشینند و بگویند که باید دید فتواى اسلامى و حکم اعدام سلمان رشدى مطابق اصول و قوانین دیپلماسى بوده است یا خیر؟ و نتیجهگیرى کنند که چون بیان حکم خدا آثار و تبعاتى داشته است و بازار مشترک و کشورهاى غربى علیه ما موضع گرفتهاند، پس باید خامى نکنیم و از کنار اهانت کنندگان به مقام مقدس پیامبر و اسلام و مکتب بگذریم. خلاصه کلام اینکه ما باید بدون توجه به غرب حیلهگر و شرق متجاوز و فارغ از دیپلماسى حاکم بر جهان در صدد تحقق فقه عملى اسلام برآییم.» 8
روح الله(ره) در همین چند خط بسیاری از حوادث هنوز حادث نشده سالهای آینده را گفت و رفت. گفت که اگر با پدیده سلمان رشدی برخورد جدی صورت نگیرد و غفلت کنیم "این اول ماجراست و استعمار از این مارهاى خطرناک و قلم به دستان اجیر شده در آستین فراوان دارد." و متاسفانه در سایه همین غفلت ها بود که سال ها بعد پدیده هایی همچون کاریکاتورهای موهن روزنامه های دانمارکی و سوئدی، تولید فیلم هایی با محوریت اسلام ستیزی در هلند، قرآن سوزی در آمریکا و... به راه افتاد و شاید اگر حکم سلمان رشدی تا کنون اجرا می شد، تاریخ هیچ کدام از این حوادث تلخ را دیگر به خود نمی دید.
همچنین دیگر پیش بینی تاریخی خمینی کبیر مبنی بر اینکه "ترس من این است که تحلیلگران امروز، ده سال دیگر بر کرسى قضاوت بنشینند و بگویند که باید دید فتواى اسلامى و حکم اعدام سلمان رشدى مطابق اصول و قوانین دیپلماسى بوده است یا خیر؟ و نتیجهگیرى کنند که چون بیان حکم خدا آثار و تبعاتى داشته است و بازار مشترک و کشورهاى غربى علیه ما موضع گرفتهاند" نیز خیلی زود خود را نشان داد. آن زمان که برخی مسئولان ارشد و پرنفوذ دولت سازندگی با تعابیری شبیه به جملات امام(ره)، از لزوم تنش زدایی در عرصه سیاست خارجی و تطابق نداشتن احکام الهی با موازین دیپلماسی سخن گفتند و در این میان اصالت را به قوانین موضوعه بشری در برابر احکام الهی دادند.
اما ششمین وعده صادق حضرت روح الله، این روزها در جهان عرب بیش از همیشه خود را نشان می دهد. تغییر موازنه قدرت در لبنان، ادامه مقاومت قهرمانانه فلسطینیان در برابر رژیم غاصب صهیونیستی و از همه مهم تر انقلاب تونس و مصر و دیگر تحرکات منطقه ای در اردن، یمن، عربستان و... حاکی از آن است که جملات تاریخی خمینی کبیر در این رابطه محقق شده است و سیاست "صدور انقلاب اسلامی" این روزها در اوج خود است.
در همین زمینه بود که امام(ره) در پیام تاریخی منشور روحانیت اعلام کردند: «ما انقلابمان را در جنگ به جهان صادر نمودهایم، ما مظلومیت خویش و ستم متجاوزان را در جنگ ثابت نمودهایم، ما در جنگ، پرده از چهره تزویر جهانخواران کنار زدیم... ما در جنگ ابهت دو ابرقدرت شرق و غرب را شکستیم، ما در جنگ ریشههاى انقلاب پر بار اسلامىمان را محکم کردیم... ما در جنگ به مردم جهان و خصوصاً مردم منطقه نشان دادیم که علیه تمامى قدرتها و ابرقدرتها سالیان سال مىتوان مبارزه کرد، جنگ ما کمک به افغانستان را به دنبال داشت، جنگ ما فتح فلسطین را به دنبال خواهد داشت، جنگ ما موجب شد که تمامى سردمداران نظامهاى فاسد در مقابل اسلام احساس ذلت کنند... جنگ ما جنگ حق و باطل بود و تمام شدنى نیست، جنگ ما جنگ فقر و غنا بود، جنگ ما جنگ ایمان و رذالت بود و این جنگ از آدم تا ختم زندگى وجود دارد. چه کوتهنظرند آنهایى که خیال مىکنند چون ما در جبهه به آرمان نهایى نرسیدهایم، پس شهادت و رشادت و ایثار و از خودگذشتگى و صلابت بیفایده است! در حالى که صداى اسلامخواهى آفریقا از جنگ هشت ساله ماست، علاقه به اسلامشناسى مردم در امریکا و اروپا و آسیا و آفریقا یعنى در کل جهان از جنگ هشت ساله ماست.» 9
بهطور متعدد در قسمتهایی از قطعنامه تاریخی 598 که در آخرین روزهای تیر 1367 منتشر شد، می فرمایند: «من با اطمینان می گویم اسلام ابرقدرت ها را به خاک مذلت می نشاند؛ اسلام موانع بزرگ داخل و خارج محدوده خود را یکی پس از دیگری برطرف و سنگرهای کلیدی جهان را فتح خواهد کرد. انشاءالله روزی همه مسلمانان و دردمندان علیه ظالمین جهان فریاد زنند و اثبات کنند که ابرقدرتها و نوکران و جیره خوارانشان از منفورترین موجودات جهان هستند... البته ما این واقعیت و حقیقت را در سیاست خارجی و بین الملل اسلامیمان بارها اعلام نموده ایم که درصدد گسترش نفوذ اسلام در جهان و کم کردن سلطه جهانخواران بوده و هستیم. حال اگر نوکران امریکا نام این سیاست را توسعه طلبی و تفکر تشکیل امپراتوری بزرگ می گذارند، از آن باکی نداریم و استقبال می کنیم. ما درصدد خشکانیدن ریشه های فاسد صهیونیزم، سرمایه داری و کمونیزم در جهان هستیم. ما تصمیم گرفته ایم، به لطف و عنایت خداوند بزرگ، نظامهایی را که بر این سه پایه استوار گردیده اند، نابود کنیم و نظام اسلام رسول الله -صلی الله علیه و آله و سلم- را در جهان استکبار ترویج نماییم. و دیر یا زود ملتهای دربند شاهد آن خواهند بود... مسلمانان جهان و محرومین سراسر گیتی از این برزخ بی انتهایی که انقلاب اسلامی ما برای همه جهانخواران آفریده است احساس غرور و آزادی کنند... ملت عزیز و دلاور ایران مطمئن باشند که حادثه مکه منشا تحولات بزرگی در جهان اسلام و زمینه مناسبی برای ریشه کن شدن نظامهای فاسد کشورهای اسلامی و طرد روحانی نماها خواهد بود... جنگ ما جنگ عقیده است، و جغرافیا و مرز نمی شناسد و ما باید در جنگ اعتقادیمان بسیج بزرگ سربازان اسلام را در جهان به راه اندازیم... ما بر سر شهر و مملکت با کسی دعوا نداریم. ما تصمیم داریم پرچم لا اله الا الله را بر قلل رفیع کرامت و بزرگواری به اهتزاز درآوریم... من به صراحت اعلام می کنم که جمهوری اسلامی ایران با تمام وجود برای احیای هویت اسلامی مسلمانان در سراسر جهان سرمایه گذاری می کند و دلیلی هم ندارد که مسلمانان جهان را به پیروی از اصول تصاحب قدرت در جهان دعوت نکند و جلوی جاه طلبی و فزونطلبی صاحبان قدرت و پول و فریب را نگیرد." 10
و از همه مهم تر پیش بینی ایشان پیرامون حسنی مبارک، دیکتاتور مصر: «من امیدوارم که ملت هاى دیگر هم توجه بکنند و اقتدا بکنند به این ملت ایران. ملت مصر اعتنا نکند به این حکومت جائرى که اعلام مىکند که ما هرکس اسم از اسلام ببرد، سرکوب مىکنیم. بدانند که اسلام در مصر در خطر است و واجب است بر زن و مرد مصرى که قیام کنند و این حکومت فاسد را، که از اول اعلام جنگ با اسلام داده است، سرکوب کنند.» 11 و یا: «این رئیس جمهور تحمیلی ثانی [حسنی مبارک] که خیال دارد در مصر مثل آن [انور سادات] حکومت کند، دربست خودش را در اختیار آمریکا گذاشته است؛ قبل از اینکه به ریاست برسد، اعلام همبستگی خودش را با اسرائیل و آمریکا کرده است. ندیده است که همان طوری که سلف طالحش به واسطه خشم ملت به جهنم واصل شد، همین عمل را با او هم خواهند کرد. ملت مصر باید این مطلب را بداند که اگر قیام کند بر خلاف این توطئه ها -همان طوری که ایران قیام کرد- آنجا هم پیروز خواهد شد. ملت مصر از حکومت نظامی نترسد و به او اعتنا نکند و همان طور که ایران حکومت نظامی را شکست و به خیابان ها ریخت، آن ها هم بشکنند و به خیابان ها بریزند و این تفاله های آمریکا را بیرون بریزند.» 12
اگرچه همچنان بسیاری از پیش بینی های خمینی کبیر همچون آزادی بیت المقدس، محو اسراییل از صحنه روزگار، نابودی آل سعود و... در صف تاریخ هنوز حادث نشده، باقی مانده تا به وقوع بپیوندد، اما آخرین وعده صادق حضرت روح الله چه زمانی محقق خواهد شد؟ "پیروزی ما را خدا تضمین کرده است. ما موفق می شویم، در اینجا حکومت اسلامی تشکیل می دهیم و پرچم را به صاحب پرچم می سپاریم." اینها عبارتهایی است که حجتالاسلام ری شهری به نقل از دکتر بشارتی در کتاب خاطرات خود نقل کرده است. محمد بشارتی در تعریف این خاطره خطاب به آقای ری شهری می گوید: «در تابستان سال 1358 هنگامی که مسئول اطلاعات سپاه بودم، گزارشی داشتیم که آقای کاظم شریعتمداری در مشهد گفته است من بالاخره علیه امام [خمینی] اعلام جنگ می کنم. خدمت امام رسیدم و ضمن ارائه گزارشی، خبر مذکور را هم گفتم. ایشان سرش پایین بود و گوش می داد، این جمله را که گفتم، سر بلند کرد و فرمود این ها چه می گویند؟ پیروزی ما را خدا تضمین کرده است. ما موفق می شویم، در اینجا حکومت اسلامی تشکیل می دهیم و پرچم را به صاحب پرچم می سپاریم. پرسیدم: خودتان؟ امام سکوت کردند و جواب ندادند...» 13
خبر آمدنت میرود باغ به باغ / میرود شهر به شهر / مردمان یمن اردن و تونس و مصر/ همه عالم به تمنای تو برخاسته اند/ شور وحالی برپاست / وعده ات نزدیک است...
امیرحسین ثابتی
پی نوشت:
1. صحیفه امام، ج5، ص: 330 تا 333
2. 15 بهمن 1358، بیمارستان قلب تهران
3. صحیفه نور ، ج 15 ، ص 34
4. صحیفه نور، جلد 21- صفحه 330
5. همان
6. صحیفه نور، جلد شانزدهم - صفحه 257
7. صحیفه امام، ج 21، ص 220
8. روزنامه جمهوری اسلامی، 11/3/1378
8 . پیام منشور روحانیت، 3 اسفند 1367
9 . همان
10. پیام قطعنامه 598. 29 تیر 1367
11 . صحیفه امام جلد 15، صفحه 318
12. صحیفه امام، جلد 15، صفحه 285
13 . جلد اول کتاب خاطرات حجت الاسلام ری شهری، صفحه 242
آخرالزمان
#قدرت نظامی ایران
#مستند
#یوفو