یکی از مسائلی که از هماکنون میتوان بر روی آن تأمل کرد، برنامهی حسن روحانی برای انتخابات ریاست جمهوری سال آینده است. با توجه به ناکارآمدی دولت در تحقق وعده های اقتصادی، روحانی چارهای جز جلب توجهات به سوی سیاست خارجی و دستاورد مهمش یعنی برجام ندارد. به این معنا که رئیس جمهور ملموستر شدن نتایج برجام را همچون چرخیدن چرخ زندگی مردم، بار دیگر به مذاکرات و «تعامل» با ابرقدرتها گره بزند، اما مذاکره در چه زمینهای؟
به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛ روحانی از سال 92 تمام تخم مرغهایش را در سبد مذاکرات هسته ای گذاشت تا بتواند با بیشترین توان ممکن در مسیری که فکر میکرد گشایش اقتصادی به ارمغان میآورد، پیش برود. وی برای آنکه به برنامههای تعاملاتی خود مقبولیت ببخشد، از پشتوانهی آرای نوزده میلیونیاش بهره گرفت و چنین وانمود کرد که تمامی این نوزده میلیون که به عبارتی تنها نیمی از رأیدهندگان را شامل میشدند، مخالف سیاستهای سابق ایران در پروندهی هستهای بودهاند و اکنون خواهان «تغییر» میباشند، تغییری که منجر به توافقنامهی برجام گردید... و شد آنچه شد.
اکنون همه چیز دست به دست هم دادهاند تا روحانی چارهای جز برجامیزه کردن ایران نداشته باشد. در خارج، مقامات آمریکایی و غربی از انجام فراتر از تعهدات خود سخن میگویند و مدعی شدهاند که اگر ایران خواهان بهترشدن وضعیت اقتصادی و به عبارتی چرخیدن چرخ زندگی مردماش میباشد، «باید» تن به مذاکراتِ دیگری بدهد که معاونِ مشاور امنیت ملی کاخ سفید از آن پرده برداشت. «بن رودز» با دفاع از مذاکرات هستهای با ایران تصریح کرد: «اکنون آزمون کلیدی برای تعامل با ایران، بر سر مسألهی سوریه است، جایی که موضع سازندهی ایران میتواند برای حل این درگیریها مهم باشد، اما تاکنون ما چنین چیزی را ندیدهایم.»
آنچه که بن رودز آن را «موضع سازندهی ایران» مینامد قطعا با مواضع ایران در قبال سوریه متفاوت است. چرا که آمریکا از همان ابتدای بحران سوریه بر کنارهگیری بشار اسد از قدرت اصرار داشت و ایران نیز خواهان تعیین سرنوشت سوریه به دست مردم این کشور بود، ولو اینکه اسد بماند. حتی ائتلاف آمریکایی مبارزه با تروریسم نیز نتوانست از چند جلسهی تشریفاتی فراتر برود و کمکی به حل بحران ساختگی سوریه نماید.
مقامات آمریکایی که یک بار طی مذاکرات هستهای، طرف ایرانی را به پذیرش برجامی که خسارتش بیشتر از محاسنش بوده وا داشتند، اکنون در صددند تا هر طور که شده ولو از طریق بدعهدی در قبال برجام و ترساندن بانکهای اروپایی در زمینهی همکاری با ایران و همچنین متهمکردن ایران به بزرگترین دولت حامی تروریسم و بلوکهنمودن بیش از سیزده میلیارد دلار اموال و دارایی ایران به خاطر اتهاماتی همچون دستداشتن در حوادث 11 سپتامبر و بمبگذاری سال 1983 لبنان و نیز فشار بر کشورهای منطقه همچون عربستان جهت افزایش دشمنیها با ایران (که نمونهی بارزش گنجاندن 4 بند ضد ایرانی در بیانیهی پایانی نشست سازمان کشورهای اسلامی بود)، ایران را وادار به نشستن پشت میز مذاکرات سوریه نمایند تا زمینه را برای برجام بعدی آماده سازند.
از این رو اگر دولتمردان ایران مجددا با عینک خوشبینی به وعده و وعیدهای آمریکا بنگرند و فریب اسب تروای غرب را بخورند و از «تجربه برجام» عبرت نگیرند، قطعا بهترین کار را در اقناع افکار عمومی در تندادن به چنین «تعاملی» خواهند دانست که هم چرخ سوریه و لبنان و عراق و فلسطین بچرخد، هم چرخ ایران!
به همین دلیل است که بن رودز نقش مردم ایران را در این موضوع بسیار مهم دانسته و میگوید: «ایالات متحده میبایست راههایی برای «تعامل» با مردم ایران پیدا کند. نقش آنها اغلب در توافق هستهای کمتر مورد توجه قرار میگیرد.»
باید گفت آنچه که میتواند همهی این نقشهها را نقض کند، انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده است که چند ماه دیگر برگزار خواهد شد. در حقیقت بخش مهمی از این بازی در زمین آمریکا انجام خواهد گرفت که این مورد میتواند دست ایران را برای برنامهریزی بهتر باز بگذارد.
البته آمریکا میتواند برای افزایش فشار بر ایران، چند تحریم جدید در زمینهی موشکی و تروریسم علیه ایران اعمال نماید تا اینگونه دولت تحت فشار بیشتری قرار بگیرد، اما این اقدام آمریکا موجب زیر سؤال رفتن برجام خواهد شد و افکار عمومی در ایران دیگر به کسی که وعدههای برجامی میدهد روی نخواهند آورد. بنابراین آمریکا چارهای جز انجام اقدامات پشت پردهای همچون ترساندن بانکهای اروپایی و ارسال سیگنال تعامل با مردم ایران نخواهد داشت که چالش انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده نیز بر پیچیدگی آن افزوده است.(+)
لينک کوتاه مطلب: https://miniurl.ir/ZSfZn
آخرالزمان
#قدرت نظامی ایران
#مستند
#یوفو