احمدی نژاد اما چند ماهی دندان به جگر گذاشت، اما تذکرات متعدد وی هیچ نتیجه نداشت تا سرانجام دست به قلم شود و به وزیر دستور بدهد مدیران آشنا تر به ظرافت‌ها و الزامات کار دانشگاهی را منصوب کنند. اما فارغ از بر زمین ماندن دستور رئیس جمهور که تبدیل به رویه‌ای شده بود، در چند روز گذشته اثبات شد که احمدی نژاد چه می‌گوید...

چندی پیش بود که توفیقی نه به عنوان وزیر بلکه به عنوان سرپرست وزارت خانه به مانند آب خوردن در چارچوب اختیار قانونی خود رئیس دانشگاه علامه طباطبایی را عزل کرد تا نشان دهد، کلید روحانی قفل آشنا و غریبه نمی‌شناسد و اصولاً توصیه پذیر هم نیست ...

اما اگر به اویل بهمن ماه سال ۹۱ برگردیم، یادمان خواهد آمد که رئیس جمهور از تغییر رئیس دانشگاه تربیت مدرس هم باز ماند، رئیس جمهوری که نمی‌گذاشتند حتی رئیس دانشگاه را هم تغییر دهد یعنی شرایط را برایش بدجوری قفل کرده بودند؛ آنچنان که برای باز کردن این قفل‌ها یا باید شاه کلید در دست می‌داشت یا با انفجار قفل‌ها را نابود می‌کرد؛ کلید که در دست صاحبان قفل بود، انفجار هم که تعبیر به خیانت به کشور می‌شد، پس باید سکوت الهام بخش وحدت را در پیش می‌گرفت و خون دل نوش جان می‌کرد.

از همین رو چنانچه وزیر علوم در مقابل عالی‌ترین مقام مسئول بعد از رهبری سینه سپر می‌کرد و به مانند بسیاری دیگر می‌گفت من از ... بگذریم که سکوت در این راستا به ز لب‌تر کردن است...

اما حرف احمدی نژاد چه بود چرا وی درصدد تغییر رئیس این دانشگاه بود، آیا به واقع احمدی نژاد به دانشجویان و اساتید توهین کرده است که این روزها آقا بیژن رنجبر به رئیس سابق جمهوری که گویا تنها در ابتدای عنوانش نام ریاست داشته؛ آنچنان كه به قول بچه های اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان، رنجبر پیغام داده که اگر می‌خواهد راهش دهم باید از ما عذر خواهی کند...

هر دانشگاهی و البته وزیر باید به خوبی بداند که دانشگاه بالاترین مرکز علمی کشور است که اساتید فرهیخته و مؤمن باید با عشق و ایمان و فداکاری جوانان این مرز بوم را تربیت کنند.

احمدی نژاد همواره معتقد بوده است که فرزندان ملت باید در فضای متعالی علم و اخلاق، مشق آزادی و آزادگی وطن دوستی خداخواهی و خدمت گزاری کنند و از همین رو فضای عمومی دانشگاه باید سرشار از امید و مهربانی و آزاد و احترام و اعتماد باشد.

اما بسیاری از اساتید و دانشجویان این رویکرد را مشاهده نمی‌کردند و دست به دامن رئیس دولت یا رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی یا حافظ و مجری قانون اساسی یا شاید هم باید بگوییم رئیس شورای امنیت شدند که در تنها مرکز رسمی تربیت مدرسین کشور فضایی سیاست زده و غیر علمی و امنیتی حاکم شده است مدیریتی که اگر چه برای محیط‌های اجتماعی نیز ناکارآمد و تخریب کننده است اما در محیط دانشگاهی ناکارآمد تر و مخرب‌تر است.

احمدی نژاد اما چند ماهی دندان به جگر گذاشت، اما تذکرات متعدد وی هیچ نتیجه نداشت تا سرانجام دست به قلم شود و به وزیر دستور بدهد مدیران آشنا تر به ظرافت‌ها و الزامات کار دانشگاهی را منصوب کنند.

دستوري كه بر زمين ماند

اما فارغ از بر زمین ماندن دستور رئیس جمهور که تبدیل به رویه‌ای شده بود، در چند روز گذشته اثبات شد که احمدی نژاد چه می‌گوید...

رئیس جمهور سابق به دعوت یک تشکل قانونی دانشجویی قرار بود تا به دانشگاه برود و به دانشجویان پاسخگو باشد... می‌فرمایند دانشگاه باید تبدیل به کرسی آزاد اندیشی شود نه انکه دانشگاه تبدیل بر محل عقده گشایی شخصی شود؛ فرمودند دانشگاه نباید به سمت مسائل سیاسی و جنجال‌های سیاسی گرایش پیدا کند؛ نه آنکه با اظهارات نسنجیده رئیس دانشگاه تبدیل به ابزار خودنمایی سیاسی شود. فرمودند... شاید مهم نیست که چه فرموده‌اند! بلکه مهم آن است که عکس ایشان را خیلی بزرگ بر پشت سرمان نصب کنیم.

رئیس این دانشگاه در همان ابتدای مصاحبه‌اش می‌گوید: استادان و دانشجویان تربیت مدرس نسبت به اظهارات آقای احمدی نژاد درباره این دانشگاه پس از عدم ثبت نام مشایی، گلایه و اعتراض دارند.
رئیس این دانشگاه به خوبی می‌داند علت عزل نافرجام وی نه برای مشایی که تبدیل به موضوعی کاملاً سیاسی شده، بلکه دقیقاً به علت همین نگاه متحجرانه و بسته وی در اداره یک نهاد آموزشی و تربیتی بوده است.

باور كنيد عكس تزئني است

مشایی در آزمون شرکت می‌کند به شانه دانشجوی جلویی خود می‌زند و می‌گوید من مشایی هستم ، در ازمان قبول می‌شود پول را به حساب دانشگاه واریز می‌کند از مدرک وی عیب جویی می‌کنند بلافاصله مدرک مورد تایید وزارت علوم و دانشگاه صنعتی اصفهان را مهیا می‌کند اما وی از حداقل حقوق شهروندی خود بدون هیچ دلیل یا قانونی محروم می‌شود...

آقای رنجبر تاکید می‌کند: قطعاً حضور احمدی نژاد در این دانشگاه موجب تنش خواهد شد؛ آیا به واقع رئیس دانشگاه یک مسئول امنیتی است؟! آیا ایشان به نیابت از دستگاه های امنیتی این موضوع را تشخیص دادند؟!