توفیقاتی که دولتهای نهم و دهم به دست آوردند به علت حرکت در مسیر همین نقشه راه بود چرا که دولت احمدینژاد وصیتنامه امام(ره) را بازخوانی کرد و آن را به کار گرفت که منجر به دستاوردهای عظیم داخلی و خارجی شد که حاصل آن سازندگی عظیم داخلی و بیداری اسلامی در خارج از کشور است.
ه یاد میآورم مهندس بازرگان، اوایل انقلاب و در زمانی که ریاست دولت موقت را بر عهده داشت در یکی از سخنرانیهای خود گفته بود: «من فولکس واگن هستم که نمیتوانم جاده خاکی بروم و سیاستم گام به گام است.» حضرت امام هم در جواب مهندس بازرگان فرموده بودند: «اگر گام به گام حرکت کنی قلم پایت را میشکنند باید انقلابی حرکت کنی.»
تاکیدات اخیر و چند باره رهبر فرزانه انقلاب درخصوص رجوع به وصیتنامه امام، حاوی نکات مهمی است. چرا که آنچه در برخی مواقع در جمهوری اسلامی رقم خورده با سیره امام تفاوتهای بنیادی و اساسی داشته است. تفاوت جمهوری اسلامی با سایر حکومتهای شبیه به ما این است که نظام و مهندسی آن حکومتها اساساً حزبی است. یعنی احزاب، نمایندگانی در پارلمان دارند و نخستوزیر را انتخاب میکنند. مانند بسیاری از کشورها از جمله انگلیس، فرانسه و...
وصیتنامه حضرت امام از جهت توجه به این نکته بسیار مهم است و ما در لحظه باید خودمان را با آن تنظیم کنیم. چرا که امام به نقش مهم مردم در آینده انقلاب اسلامی توجه ویژه دارند. مهمترین مسیری که ما برای مردمسالاری دینی و احقاق حقوق مستضعفین و محرومین باید طی کنیم از این بزرگراه (یعنی وصیتنامه امام) میگذرد. آیا میشود با شیوه های غیرمردمی و دیپلماتیک متعارف در جهان در این مسیر حرکت کرد. رهبر انقلاب میفرمایند من دیپلمات نیستم، من انقلابیام چون اینها با هم تفاوت دارند آیا یک دیپلمات، میتواند انقلاب اسلامی را حرکت دهد و به اهداف خود برساند. این فرض بعید به نظر میرسد چراکه اینها یک تضاد ماهوی با هم دارند.
در این خصوص باید شیوه حضرت امام و راه ایشان را کاملاً شفاف کنیم و اگر در مقطعی هم انحرافی احساس شد باید به وصیتنامه امام برگردیم، اساساً وصیتنامه برای بعد از رحلت است. وصیتنامه را برای زمان حیات که نمینویسند، برای آینده است. برای وصیتنامه هم نام گذاشتند: «سیاسی و الهی» یعنی بعدها کسی نگویدکه این متن فقط جنبه معنوی دارد وبه این بهانه کنار گذاشته شود. وصیتنامه امام(ره) سیاسی است و تا روزی که انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی که فرزند آن است بخواهند حرکتی داشته باشند لازمه آن توجه به وصیتنامه امام(ره) به عنوان نقشه راه انقلاب است. هر زمانی که ما از این نقشه عدول کردیم و مانند مهندس بازرگان گفتیم میخواهیم گام به گام حرکت کنیم، نتیجه آن مانند سرنوشت همین آقای محمد مرسی میشود. آقای محمد مرسی 2 ضعف داشت یکی اینکه ناپلئونی رأی آورده بود و تقریباً نیمی از جامعه با او موافق نبودند. و از سوی دیگر به جای اینکه انقلابی حرکت کند، ضدانقلابی حرکت کرد. یعنی انقلاب مصر که بطن حرکت آن کاملاً ضدصهیونیستی بود را به سمت صهیونیستها کشاند.
انقلاب یک منظومه است، هم باید در مسیر خود حرکت کند، هم باید با شیوههای انقلابی مورد نظر بنیانگذارش منطبق باشد و در غیراین صورت قطعاً دچار مشکل میشود. کاملاً مشخص است که دیپلماسی حضرت امام(ره) دیپلماسی متعارف جهانی نبود و ایشان اصرار داشت که اینگونه نباشد. امام اصرار داشت که از چارچوبهای این نظام تعریف شده خارج شود. وصیت حضرت امام(ره) نقشه راه جمهوری اسلامی است که بسیار شفاف است. هم مسیر را کاملاً مشخص کرده که متفاوت است با مسیرهای دیگر و هم شیوه حرکت در این مسیر را بیان کرده است. هر زمامداری در این انقلاب اگر در این خط و راه حرکت کند پیروز و موفق است و اگر غیراز این حرکت کند شاید بدون اینکه متوجه باشد متوقف خواهد شد و موج انقلاب از روی او خواهد گذشت و این نکته مهمی است. توفیقاتی که دولتهای نهم و دهم به دست آوردند به علت حرکت در مسیر همین نقشه راه بود چرا که دولت احمدینژاد وصیتنامه امام(ره) را بازخوانی کرد و آن را به کار گرفت که منجر به دستاوردهای عظیم داخلی و خارجی شد که حاصل آن سازندگی عظیم داخلی و بیداری اسلامی در خارج از کشور است.
مهدی کلهر
آخرالزمان
#قدرت نظامی ایران
#مستند
#یوفو