یکی از روزهای آخر پاییز ۹۳ بود که یک مقام بلندپایه سیاسی کشور سخنرانی‌ای کرد که جمله ای از این خطابه در صدر اخبار خیلی از رسانه‌ها به خصوص رسانه‌هایی که از تضعیف نظام اسلامی قند در دلشان آب می‌شود، قرار گرفت و تحلیل‌هایی نیز در مورد آن انجام شد. او جمله ای درباره جنابان مستطاب، حضرات سلمان و ابوذر(سلام الله علیهما) گفت، که ذهن مرا خیلی درگیر خودش نکرد چرا که بیان جملات تأمل نشده و از روی احساسات کم در سخنرانی‌ها زده نمی‌شود.

باز در همین زمستان ۹۳ بود که اخبار شهادت سرداران سپاه در عراق و سوریه، پی در پی می آمد و پیکر آنان بر دست های مردم تشییع می شد. همان سردارانی که برای دفاع از حریم آل الله راهی جنگ با دشمن شده بودند و هنوز که هنوز است با موهای سپیدشان راه جهاد و مبارزه را رها نکردند.
شهید محمدعلی الله‌دادی اولین سرداری بود که به دست صهیونیست‌ها به شهادت رسید و سردار تقوی که در گمنامی شهید شد از طیف همین مردان مرد بودند.


با شنیدن اخبار شهادت این فرزندان انقلابی حضرت روح الله نمی دانم چرا آن جمله تاریخی مقام بلند پایه کشور که وقت شنیدنش برایم جالب توجه نبود اما حالا مکرر به یادم می آمد. در ذهن خود واگویه می کردم که چطور می توان آستانی که عزیزانی چنین پا در رکاب و وفا پیشه را تربیت کرده و در زمانه آرامش و امن، راهی خطوط آتش و مرگ نموده است، این چنین دور از انصاف به توپخانه ی عتاب و خطاب بست؟! و از همه بدتر آنکه برای این هدف، از اسامی سلمان و ابوذر استفاده کرد که از قضا چقدر هم بی جا و نامرتبط بود!
سخنان رئیس جمهور البته به کام رسانه‌ های غرب نیز خوش آمد و برایشان بهانه‌ای جور کرد تا آنها نیز از این نهاد انقلابی عقده گشایی کرده و تیر خودشان را نثار آنها کنند.


باید بگویم کسی که کم ترین اطلاعاتی از تاریخ صدر اسلام داشته باشد می داند که حداقل جناب سلمان، دارای همان شرایطی بود که در تعریضِ جناب مقام بلندپایه آمده است. او هم قدرت داشت و هم تسلطی کامل بر پردرآمد ترین خزانه بیت المال (زمانی که امیر مدائن بود و ایرانیان حقوق شرعی خود را به او می پرداختند) و هم به واسطه عنوان صحابه حضرت رسول «صلوات الله علیه» به تنهایی یک رسانه بود. جناب ابوذر هم به جز دستان تهی از مال دنیا، تمامی شرایط دیگر را دارا بود.
چه ناجوانمردانه است استفاده از نام سلمان و ابوذر برای کنایه زدن به مردانی که خود را فرزندان سلمان و ابوذر می دانند.

سردار شهید حمید تقوی


می گویند شیعه شدن مردم لبنان مرهون ابوذر است. تاجرپیشه گان لبنانی، با دیدن این رسانه محمدی که از سوی خلیفه به شام تبعید شده بود، راه و رسم علوی را برگزیدند. به این ترتیب، امروز، تبار سلمان و تبار ابوذر، تنها کسانی هستند که در برابر طاغوت های زمان مشغول نبرد هستند. جالب و تلخ آن که هر دوی آنان هم در سرزمین های خود از سوی کسانی، متهم می شوند، کنایه می شنوند و ناسپاسی می بینند.
ظاهرا این سرنوشت فرزندان سلمان و ابوذر است که تا زنده هستند، این گونه بی مهری ببینند و دم برنیاورند و در نهایت، تنها با خون خود بر پاکی و صداقتشان، مهر تایید بزنند.
و در پایان ای کاش اگر نهاد یا گروهی را مانعی برای رسیدن به اهدافمان می‌دانیم برای رساندن صدایمان به گوششان از صحابه راستین پیامبر خرج نکنیم و بدانیم فساد جایی خواهد بود که آقا زاده ها مسلط بر امورات مملکت شوند.

منبع
 

"Our President, analytical news site"