جناب روحانی! شعار شما، شعار زیبای اعتدال است که اگر در معنای صحیح آن موفق باشید برگ دیگری به کارنامه موفق جمهوری اسلامی اضافه خواهید کرد. جناب روحانی! ما نیز آمادگی داریم که جهت موفقیت دولت شما که هم اکنون دولت همه مردم ایران است هر گونه کمک و تلاشی را انجام دهیم هر چند که در اندازه خودمان و کوچک باشد این را از صمیم دل میگویم که: «توان ما در خدمت شما و دعای ما بدرقه راهتان»
برگی از تاریخ رقم خورد و مردی از جنس مردم جایش را به فرد دیگری داد. آری سنت تاریخ همین است و روزگار میگذرد. مردی از مدیریت اجرایی کشور کنار رفت که مردمان در او صفات بهشتی، رجایی، همت و... را یکجا میدیدند. مردی که خستگی را خسته کرد و محکمی اراده پولادین مردمان مؤمن و موحد دیار ایران زمین را به رخ دنیای غرب و شرق کشید. کسی که قطار انقلاب را به ریل اصلی برگرداند و از مطرح کردن صادقانه شعارهای انقلاب که میرفت به فراموشی سپرده شود… ابایی نداشت و بلکه بر آن معتقدانه مصمم بود.
آنچه سبب شد که هم اکنون که پاسی از نیمه شب گذشته و مدت زیادی نیست که از روزنامه به منزل رسیدهام قلمفرسایی کنم آن بود که قبل از رسیدن به منزل خودم دقایقی به خانه پدر و مادرم رفتم و مادرم را غصهدار دیدم. ناراحتی از آنکه چرا دوران مدیریت دکتر احمدینژاد به اتمام رسیده است. آنچه بیشتر مرا به تعجب واداشت آن بود امروز که شنیده بود دکتر احمدینژاد جهت افتتاح دانشگاهش حساب بانکی جهت کمکهای مردم اعلام کرده، وجه پسانداز خود را به آن حساب واریز کرده بود.
چه تعجب که در زمان جنگ تحمیلی هم که به شغل شریف معلمی مشغول بود چند سال حقوقش را به پیشنهاد پدرم نمیگرفت و در آخر هم نگرفت که به بار دولت در زمان جنگ چیزی اضافه نکرده باشد و حتی برای یارانه هم ثبتنام نکردند راستی باز هم با مراجعه به خاطراتم به یاد می آورم که در زمان شهرداری جناب کرباسچی هم پدرم عوارض شهری را نمیداد و وقتی جناب احمدینژاد شهردار شد همه عوارض و جریمهاش را یکجا پرداخت کرد و در طول این سالها که هم جناب سردار خلبان دکتر قالیباف به خدمت در شهرداری مشغول هستند نیز قبوض عوارض شهرداری را پرداخت نمیکنند. بگذریم که تا به یاد دارم بسیاری از وجوه زندگی عادی ما چه بخواهیم و چه نخواهیم متأثر از مباحث سیاسی و عقیدتی است و عمیقتر از آن مباحث فرهنگی که زیربنا و اسکلت ساختمانی است که شاید مباحث سیاسی تنها نمایی از آن باشد. بگذریم...
آری احمدینژاد در حالی به پایان ریاست جمهوری رسید که جای جای کشور عزیزمان متأثر از خدمات ارزنده وی است و در جهان ندای توحید، عدالت و انتظار موعود را سر داد و این ندا و آرمان را با مکتب ایران که همان مکتب اسلام ناب محمدی است گره زد.
در اینجا کلامی هم با جناب روحانی عزیز داشته باشم.
به عنوان کوچکترین عضو ملت بزرگ ایران به شما توصیه میکنم که دقت داشته باشید که زمان چون باد میگذرد و همچون جناب احمدینژاد که حقاً امتحانی نیکو داد قدر لحظات خدمتگزاری به ملت بزرگ ایران را بدانید و نیز نیک میدانید که اگر نمایندهای از تفکر احمدینژاد در انتخابات حضور داشت بسیار بعید بود که این فرصت به حضرتعالی برسد (البته الان در مقام تحلیل نتایج آرای انتخابات نیستم) و صدالبته شما نیز به یاری حضرت یکتای بیهمتا شایستگی خدمت به ملت شریف ایران را دارید و در عمل نیز این شایستگی را اثبات خواهید کرد انشاءالله. مطمئن باشید اگر در پایان دوره خود ده درصد عملکرد و موفقیت دولت دکتر محمود احمدینژاد را هم کسب کنید دولتی بسیار موفق در تاریخ ثبت خواهید شد.
جناب روحانی! شعار شما، شعار زیبای اعتدال است که اگر در معنای صحیح آن موفق باشید برگ دیگری به کارنامه موفق جمهوری اسلامی اضافه خواهید کرد.
جناب روحانی! ما نیز آمادگی داریم که جهت موفقیت دولت شما که هم اکنون دولت همه مردم ایران است هر گونه کمک و تلاشی را انجام دهیم هر چند که در اندازه خودمان و کوچک باشد این را از صمیم دل میگویم که: «توان ما در خدمت شما و دعای ما بدرقه راهتان»
یا علی…
حنیف حسین ستاریان
آخرالزمان
#قدرت نظامی ایران
#مستند
#یوفو