در واقع این سمت ریاست جمهوری نبود که دکتر احمدی نژاد را مهم جلوه می داد ، بلکه این احمدی نژاد بود که سمت ریاست جمهوری در ایران را به جایگاه واقعی اش بازگرداند. در این مقام حتی آنها که مخالف رئیس جمهور سابق هستند هم نمی توانند او را نادیده بگیرند و حتی پس از کناره گیری رئیس جمهور سابق از قدرت همواره ناچارند گوشه ای از ذهنشان را به دکتر احمدی نژاد اختصاص دهند.

«پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»/عبدالرضا داوری؛ این روزها موضوع بازگشت یا عدم بازگشت دکتر احمدی نژاد به عرصه سیاست یکی از مباحثی است که ذهن رسانه ها و سیاسیون را به خود مشغول کرده است. در این یادداشت بنا دارم به ضرورت های بازگشت دکتر احمدی نژاد به عرصه سیاست – فارغ از اینکه تا این لحظه دکتر احمدی نژاد تصمیم و اراده بازگشت ندارد – بپردازم و باورمندم که باز شدن باب گفت و گو در این حوزه از منظر «راهبردی» و نه از منظر سوژه سازی های ژورنالیستی می تواند مسیر آینده حرکت جریان عدالت خواه را هموارتر سازد.

در ابتدا باید به این سوال پاسخ دهم که چرا علیرغم گوشه نشینی و سکوت شخص دکتر احمدی نژاد ، ایشان یکی از چند چهره تراز اول رسانه ها و محافل سیاسی ایران و جهان هستند و چرا اخبار مرتبط با رییس جمهور سابق همواره در صدر رسانه های داخلی و خارجی نشسته و در زمره پربیننده ترین اخبار قرار می گیرند؟
پاسخ به این سوال را باید در «کاریزماتیک» بودن شخصیت دکتر احمدی نژاد پیدا کنیم. در واقع این سمت ریاست جمهوری نبود که دکتر احمدی نژاد را مهم جلوه می داد ، بلکه این احمدی نژاد بود که سمت ریاست جمهوری در ایران را به جایگاه واقعی اش بازگرداند. در این مقام حتی آنها که مخالف رئیس جمهور سابق هستند هم نمی توانند او را نادیده بگیرند و حتی پس از کناره گیری رئیس جمهور سابق از قدرت همواره ناچارند گوشه ای از ذهنشان را به دکتر احمدی نژاد اختصاص دهند. حتی ریشه ابراز تنفر غیر عادی برخی دشمنان دکتر احمدی نژاد و فحاشی های بی امان و کاریکاتورهای زشتی که از وی در فضای مجازی منتشر می شود را باید در همین شخصیت کاریزماتیک دکتر احمدی نژاد جستجو کرد که موجب واکنش هیستریک مخالفانش شده است. کاریزمای احمدی نژاد واقعیتی است که از شخصیت استثنایی رییس جمهور سابق کشورمان ناشی شده است. دکتر احمدی نژاد در عالی ترین سطح از توانایی الهام‌بخشی به گروه های انسانی برخوردار است و دایره این توانایی تا آنجا است که مرزهای ملی را هم در نوردیده و بر اساس آخرین نظرسنجی مرکز پژوهشی پیو در واشنگتن که جولای ۲۰۱۴ انجام شده ، دکتر احمدی نژاد در غالب کشورهای جهان به ویژه در کشورهای محروم یکی از محبوب ترین و مطرح ترین چهره های سیاسی است . اما این کاریزمای دکتر احمدی نژاد چگونه پدید آمده است؟

اولین مولفه شکل دهنده کاریزمای احمدی نژادی آن است که ، افق و چشم انداز حرکت دکتر احمدی نژاد کاملا در تضاد کامل با وضعیت موجود در سطح ملی و بین المللی است. احمدی نژاد با مهارت بسیار بالایی می تواند وضعیت موجود را به عنوان وضعیتی منفی و طاقت‌فرسا و اهداف آینده را به عنوان جایگزینی جذاب‌تر و قابل حصول تر برای جامعه توصیف ‌کند بر همین اساس احمدی نژاد یک تغییر خواه رادیکال است و گفتمان او به شدت تحول خواه و تغییر خواه است.

دوم آنکه احمدی نژاد در مسیر این تغییر خواهی به شدت خطر پذیر است و ریسک‌های شخصی بالا را می پذیرد و هزینه‌های بالایی را متحمل می شود تا با از خود گذشتگی بتواند بر اهداف تحول خواهانه اش جامه عمل بپوشاند این ریسک پذیری و از خود گذشتگی احمدی نژاد که با صراحت لهجه نیز همراه است ، اعتماد به نفس حامیانش را به شدت بالا می برد و نگرانی های آنها را در ادامه مسیر محو می کند.

سوم آنکه احمدی نژاد مهارت خود را در فراتر رفتن از نظم موجود چه در سطح ملی و چه در سطح فراملی از طریق به کار بردن ابزارهای غیر متعارف و استثنایی به اثبات رسانده و با کاربست رفتارهایی بدیع و خارج از عرف متداول و مشهورات سیاسیون از ضرر دیدن در مسیر تحقق آرمانهایش هراسی به دل راه نداده است این کنش احمدی نژاد موجب شده که او تافته جدا بافته ای از سیاسیون جلوه کند و با تمایزیابی از چهره های مشهور و دم دستی در عالم سیاست بتواند دایره هواداری خود را بازتر کند.

چهارم آنکه دکتر احمدی نژاد ، ارزیابی دقیقی از محیط پیرامون ملی و فراملی دارد و می تواند با راهبردهای ابتکاری از فرصت ها و تهدیدهای محیطی به خوبی بهره برده تا مسیر تحقق اهداف خود را دقیق تر ترسیم کند و پنجم آنکه احمدی نژاد با اعتقاد به اینکه مناسبات بین یک شخصیت سیاسی و توده های مردم باید مبتنی بر عشق و محبت فی مابین بنا شود ، مردم گرایی بر پایه علایق انسانی را به وجه اصلی رفتار و کنش خود مبدل کرده و همین موضوع ، نفوذ بی بدیل او در اعماق توده های مردمی ملی و فراملی را رقم زده است.
برای همین ویژگی های کاریزماتیک است که احمدی نژاد علیرغم سکوت مطلق و گوشه نشینی در عالم سیاست ، همچنان در متن تحولات قرار دارد و همه روزه ذهن سیاسیون و رسانه ها متوجه اوست . کاریزمای احمدی نژاد یکی از پیچیده ترین کاریزماهای شناخته شده در تاریخ معاصر است . روابط کاریزماتیک او با گروه های انسانی هم بر پایه روابط نمادین است که در احمدی نژاد تجسم و نمادی از آینده و بر هم زننده نظم موجود و حرکت به سمت وضع موعود را می یابند و هم بر پایه روابط انعکاسی است که از اشتیاق هوادرانش بر پایه محبت ، قاطعیت و اراده و انرژیک بودن احمدی نژاد ناشی می شود.
براین اساس بنده معتقدم که مساله بازگشت دکتر احمدی نژاد به عرصه سیاست و قدرت بیش از آنکه به تمایل شخصی و اراده معطوف به قدرت ایشان و اطرافیانشان وابسته باشد ، جبری تاریخی است که شرایط اجتماعی و صورتبندی سیاسی – اقتصادی داخل و خارج از ایران آن را رقم خواهد زد. در واقع ۲ ضرورت اصلی و ۲ ضرورت فرعی در سال های آینده موجب خواهد شد تا برآیند نیروهای اجتماعی و سیاسی و سیر تحولات داخلی و خارجی ، دکتر احمدی نژاد را به نقطه عطفی برسانند که راهی جز ایفای نقش مستقیم در عرصه سیاسی برای ایشان باقی نماند.
اولین مولفه اصلی موثر در شکل گیری جبر تاریخی بازگشت دکتر احمدی نژاد ، آن است که هژمونی آمریکا در منطقه خاورمیانه به شدت تضعیف شده و به تبع آن نیروهای غربگرا در کشورهای منطقه در سالهای آتی به تدریج به حاشیه رفته و در صورت عدم حضور نیروهای انقلابی از جنس گفتمان امام و رهبری در سطح بالای حاکمیت جمهوری اسلامی ، خلاء نیروهای غربگرا در خاورمیانه با اسلامگرایی از نوع طالبانیسم و داعشیسم پر می شود که می تواند امنیت منطقه و جهان را با چالش جدی روبرو کند. البته به این موضوع باید قضیه جنگ سرد میان روسیه و غرب را نیز افزود که فرایند تضعیف غربگرایان در خاورمیانه را تشدید می کند. از سوی دیگر چون هیچ یک از جریانهای مخالف و منتقد دولت یازدهم که در عین حال به گفتمان انقلاب اسلامی نیز پایبندی دارند ، بدون بهره گیری از کاریزمای دکتر احمدی نژاد توانایی کنار زدن نیروهای غربگرا از راس دولت یازدهم را ندارند ، لذا برایند نیروهای هوادار انقلاب اسلامی در کل منطقه خاورمیانه ، در ماه های آتی به سمتی خواهد رفت تا مطالبه بازگشت دکتر احمدی نژاد به عرصه سیاسی را دامن بزنند و خلاء قدرت امریکا در منطقه را با گفتمان انقلاب اسلامی پرکنند.
دومین مولفه اصلی که در شکل گیری جبر تاریخی بازگشت دکتر احمدی نژاد موثر است ، رفتار دولت یازدهم در برخورد با منافع ملی کشورمان است. آنچه از رفتار دولت کنونی در مذاکرات هسته ای دریافت شده چیزی جز ورود به یک کوچه بن بست امریکایی نیست تا آنجا که برخی نمایندگان مجلس از پیشنهادهای اخیر طرف امریکایی ، قرارداد ترکمانچای را استنباط کرده اند. رفتار وابسته گرایانه برخی مذاکره کنندگان ارشد در پیوند زدن سیاست داخلی با مذاکرات نیز در این میان مزید بر علت شده است. از سوی دیگر کنش های اقتصادی دولت یازدهم که جملگی در جهت تامین منافع طبقه ۱ درصدی کارفرمایان کشور و مغفول گذاردن مطالبات توده های مردم صورتبندی می شود – تا آنجاکه دولت یازدهم را می توان دولت کارفرمایان نامید- ، از شیوه برخورد با موضوع یارانه ها گرفته تا عدم افزایش دستمزد کارگران متناسب با تورم ، تغییر قانون کار ، اصلاح قراردادهای نفتی به نفع کمپانی های خارجی، لغو تعطیلات بین التعطیلینی ، حذف بیمه کارگران ساختمانی ، واردات بی رویه ، تسعیر ارز به نفع واردات چی ها و … همگی از رفتار «سرمایه دار محور» دولت یازدهم حکایت دارد. بنابراین در شرایطی که با رفتار دولت یازدهم هم استقلال و هم عدالت اجتماعی توامان به مخاطره افتاده و به بن بست نزدیک می شوند ، جهت مطالبات توده های ملت ایران در ماه های آینده بر شکست این بن بست معطوف شده و این موج مطالبه، دکتر احمدی نژاد را به عنوان تنها چهره کاریزماتیک جامع استقلال و عدالت ، مجددا به صحنه خواهد کشاند.
در شکل گیری جبر تاریخی بازگشت دکتر احمدی نژاد دو ضرورت فرعی نیز موثر هستند. اولین مولفه فرعی موضوع دفاع از کیان دولتهای نهم و دهم است. متاسفانه دولت یازدهم در یکسال و نیم اخیر با اتهام زنی های فراوان، تصویری سیاه و تاریک از عملکرد دولتهای نهم و دهم ترسیم کرده است. یکی از مهمترین مطالبات توده های هوادار دکتر احمدی نژاد و همکاران ایشان در دولت نهم و دهم دفاع از عملکرد درخشان دولتهای مزبور بوده که این مطالبه گری مداوما به صورت اهرم فشار بر دکتر احمدی نژاد اعمال می شود و بخشی از تاثیرات این مطالبه گری را می توان در دعوت حسن روحانی به مناظره از سوی دکتر احمدی نژاد در آذرماه ۹۲ رصد کرد.علی ایحال دولت یازدهم کار را در تخریب دولت نهم و دهم به نقطه ای رسانده که هواداران و همکاران دکتر احمدی نژاد فشار بی امانی بر رییس جمهور سابق وارد می کنند تا ایشان هم چاره ای نداشته باشند ، برای ممانعت از تحریف تاریخ در روایت عملکرد دولت طی سالهای ۸۴ تا ۹۲ و دفاع از این برهه تاریخی ، از ظرفیتهای حضور در عرصه سیاسی استفاده نمایند.
دومین مولفه فرعی، مساله پیچیده شده حصر آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد است. در حال حاضر این موضوع در یک بن بست امنیتی – قضایی قرار گرفته که ابعاد اجتماعی-سیاسی-بین المللی آن نیز مزید بر معضل شده است. به نظر بنده با تداوم شرایط کنونی ، حل این مساله تنها یک روش اجتماعی دارد و آن حل مساله از همان نقطه ای است که مشکل آغاز شده است. آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد مدعی بودند که در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ تقلب شده و دکتر احمدی نژاد به ناحق رییس جمهور شده است و با پافشاری بر این ادعا جامعه را تا به آنجا به آشوب کشاندند که نهایتا به حصر خانگی شان انجامید . اکنون با توجه به پایگاه وسیع اجتماعی دکتر احمدی نژاد که به ویژه پس از توخالی درآمدن شعارهای اعتدالی دولتمردان فعلی ، رشد قابل توجهی نیز داشته است ، پیروزی قطعی و با رای بالای آقای احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ در برابر آقای حسن روحانی آن هم در شرایطی که صندوق ها را دولت نزدیک به آقایان هاشمی و خاتمی و موسوی می شمارد، افسانه تقلب در سال ۸۸ دود می شود و به هوا می رود و دیگر مدعایی برای محصورین باقی نخواهد ماند . در این شرایط چون آشکار می شود دکتر احمدی نژاد پس از سالها تخریب ، حتی نسبت به انتخابات ۸۸ در موقعیت بالاتری قرار گرفته است ، حنای محصورین رنگ باخته و این افراد منزلت اجتماعی متکی به اعتراضات پس از ۸۸ را کاملا از دست داده و به مهره هایی بی اثر تبدیل می شوند و موضوع شان برای همیشه با ابزاری اجتماعی و نه قضایی و امنیتی حل و فصل می شود. بنابراین چون حضور آقای احمدی نژاد یکی از معضلات و بن بستهای سیاسی کشور را با ابزاری اجتماعی مرتفع می سازد ، یکی از مطالبات جدی نیروهای هوادار انقلاب اسلامی از رییس جمهور سابق به عنوان تنها کسی که در سالهای پس از انقلاب ، توانایی شکست اصلاح طلبان در پای صندوق های رای را داشته است ، فعالیت مجدد ایشان در عرصه سیاسی است.
منبع

"Our President, analytical news site"