صهیونیست‌ها برای نجات از گردابی که پیرامون خود ساخته‌اند کاملاً متوسل و متوجه برخی کشورهای عربی‌اند و تنها استراتژی‌ای که می‌تواند آن‌ها را از مرکز این گرداب خارج کند «مشغول شدن مسلمان‌ها به کشتن یکدیگر» است.

به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛ در بخش اول این نوشته به برخی خدمات مستقیم و غیرمستقیم آل سعود به تفکر و منافع رژیم اشغالگر صهیونیست اشاره شد. این قسمت بخش دوم و پایانی نوشتار است و در آن به شرح دو مورد دیگر از این خدمات و پیمانکاری‌ها پرداخته شده و در آخر نیز به مهم‌ترین بهره‌برداری اسرائیلی‌ها از خاندان بدنام عبدالعزیز اشاره می‌شود.
جماعتی که خودشان یکدیگر را قصابی می‌کنند!
اسرائیل مهم‌ترین دشمن اسلام بوده و هست. او از بدو تشکیل، طرف حساب مسلمانان است و با تمام توان به کشتن، اشغالگری، تجاوز، بی‌رحمی و جنایت پرداخته و تا جایی پیش رفته که تقریباً در همه مجامع جهانی محکوم شده است. وضعیت کنونی این رژیم طوری است که کارگزاران آن حتی وقتی نام کارتر - رئیس‌جمهور اسبق آمریکا - را می‌شنوند هم ناخودآگاه دندان‌هایشان را از عصبانیت به هم می‌فشارند![1]
واقعیت این است که اگر «مسلمان بودن» همان حالتی را پیدا کند که روزگاری «سیاه بودن» پیدا کرده بود، حرکت‌های مقاومت اسلامی در همه‌جا مجبور به پرداخت هزینه‌های فراوان‌تر خواهند شد. در جنبش سیاهان نیز اگرنه مارتین لوتر کینگ[2]، اما مالکوم ایکس[3] به‌صراحت و بدون التزام به اخلاقیات مرسوم از «تبعیض» شکایت می‌کرد و مثلاً می‌گفت «تا وقتی از سفیدها عدم خشونت خواسته نشده از هیچ سیاهی عدم خشونت را نخواهم خواست!» سیاهانِ آمریکا خصوصاً در تعامل با پلیس این کشور به وضعیتی افتاده بودند که اگر برخورد شدیدی هم با یک سیاه صورت می‌گرفت چندان نمی‌شد پلیس را متهم کرد! گویی فرضی نانوشته در میان بود که «سیاهان با بقیه فرق دارند» و نمی‌شود عدم خشونت با سیاهان را به‌طورجدی مطرح و آن را مطالبه کرد![4]
به عقیده نگارنده، اسرائیلی‌ها مجدانه به دنبال ساختن تصویر جعلیِ «متفاوت بودن مسلمانان با دیگر مردمان» هستند. وقتی یک جنایتکار صهیونیست مایل‌ است خشونتِ بی‌اندازه و متفاوتی به کار ببرد، تنها و یا بهترین توجیهی که می‌تواند ارائه کند این است که «با پدیده متفاوتی طرف حساب هستم!»
کشتن گاه‌به‌گاه عده‌ای از زن‌ها و کودکان غیرنظامی در غزه و کرانه باختری که برخی ناظران آن را «چمن‌زنی اسرائیل!» نامیده‌اند، دستگیری فله‌ای جوانان مسلمان فلسطینی و قصابی آن‌ها در بازداشتگاه‌های مخوف شین بِت[5] با شیوه‌هایی خلاقانه که حتی هرازگاهی توسط دادستانی این رژیم هم ممنوع اعلام می‌شوند!، محروم کردن یک ملت از ارتباط با دنیا از طریق ممنوعیت استفاده از فرودگاه و کنترل شدید مسیرهای تبادل کالا و پول، و ارتکاب این رفتارها برای ده‌ها سال، وضعیت آن منطقه از دنیا را به مرحله‌ای کشانده که «هزینه حمایت از اسرائیل» بسیار بالا رفته است.

استراتژیست‌های صهیونیست برای برقراری «موازنه هزینه» همزمان دو تلاش می‌کنند. اولاً می‌کوشند تا حرکت مقاومت اسلامی (حماس) را مانند خودشان «خشن» معرفی کنند تا از تنهایی درآیند! ثانیاً با تکیه بر توان و نفوذ موساد، نهایت تقلایشان را می‌کنند تا حکومت‌های مناطق مسلمان‌نشین با مردمانشان یا ملت‌های منطقه – مخصوصاً شیعیان - برخوردهای وحشیانه و غیرمعمول صورت دهند تا درنتیجه بتوان این‌طور وانمود کرد که اسرائیل نیز در این منطقه و در برابر مسلمانان چاره‌ای جز بکار گرفتن شیوه‌های نامعمول ندارد!

همان‌طور که هرقدر فلسطینی‌ها بی‌رحم نشان داده شوند، بار اسرائیل سبک می‌شود، هر مقدار هم آل سعود مسلمان بکشد و خونریزی کند، منطقِ «اسرائیل چاره دیگری ندارد» تقویت می‌شود. درواقع شباهت رفتارهای عربستان به اسرائیل صرفاً به ضرر سعودی‌ها تمام نمی‌شود، بلکه دنیا نیز با خود خواهد گفت که «مسلمان‌ها وقتی خودشان با خودشان چنین می‌کنند چه تعجب دارد که روزی لازم شود غیرمسلمان‌ها این برخورد را با آنان بکنند؟! ظاهراً در سرزمین‌های مسلمان‌نشین گاهی لازم است که بچه کشته شود! زن کشته شود! خانه مسکونی خراب شود! بیمارستان بمباران شود! و یا به بازار میوه و تره‌بار حمله موشکی شود!... پس اگر اسراییل هم مشابه چنین کارهایی را کرده است ظاهراً گاهی هم این رفتارها لازم است!!»
به نظر نگارنده این سَبُعیت‌ها و خونریزی‌ها در میان‌مدت و در صورت قطع نشدن توجیهی عالی و دست‌اول برای صهیونیست‌های وحشی و وحشی‌گری‌های سازمان‌یافته آن‌ها می‌سازد و هزینه ایستادگی را برای فلسطینی‌ها، دشمنان اسراییل و همه جریان‌های اهل مقاومت در منطقه و جهان بالا می‌برد.
قهر و آشتی‌های اسرائیلی!؛
یا هزینه تغییرات صهیونیست‌پسند در هیئت حاکمه؟!
برای نرفتن سلمان بن عبدالعزیز پادشاه جدید سعودی به اجلاس کمپ دیوید و رد کردن دعوت باراک اوباما چند دلیل ذکر شده است. برخی معتقدند او از سیاست‌های آمریکا در غرب آسیا راضی نیست و این مقدار مداخله آمریکایی‌ها در منطقه را کافی نمی‌داند! گفته می‌شود مخصوصاً میل دارد که آمریکا از پای میز مذاکره با ایران بلند شود یا مثلاً به او هم اف35 های 100 میلیون دلاری بفروشد!
اگر این مسئله دلیل اصلی نرفتن ملک سلمان به کمپ دیوید باشد باید گفت که او بازهم مشغول خدمتی صادقانه به بنیامین نتانیاهوست! نتانیاهو که در حالی به کنگره آمریکا رفت که باراک اوباما حتی حاضر به دیدار با او نشد و به عقیده ناظران در یکی از تنهاترین وضعیت‌های خود قرار داشت اکنون شریکی دارد که او نیز حاضر شده به خاطر مخالفت با توافق هسته‌ای با اوباما به هم بزند و مثلاً قهر کند!
عده‌ای دیگر معتقدند او به آمریکا نرفت چون به‌شدت مشغول جنگی است که در یمن به راه انداخته است. اگر راستی او به خاطر درگیری یمن به کمپ دیوید نرفته باشد هم با استدلال‌هایی که بخش‌هایی از آن‌ها در این یادداشتِ دوقسمتی ارائه شد باید گفت سر آقای پادشاه درواقع به خاطر خدمت به اسراییل شلوغ بوده است!
دسته سوم بر این باورند که سلمان چون به‌تازگی تغییراتی اساسی – و البته خانواده‌گرایانه! - در هیئت حاکمه سعودی داده است - که حتی به عصبیت و سرباززدن برخی شاهزادگان از بیعت کشیده شده است[6] - در موقعیتی نیست که به‌سادگی بتواند کشورش را ترک کند؛ ضمن اینکه منصوبینِ جدید او بسیار تازه‌کارند و فرستادن آن‌ها به آمریکا می‌تواند آن‌ها را به دنیا معرفی‌ کند و جای پایشان را در قدرت محکم‌تر نماید.
اما مسئله اینجاست که «خودِ این تغییرها» هم در خدمت به آمریکا و اسراییل بوده‌اند!! هم ولیعهد تازه[7] و هم وزیر خارجه جدید سعودی[8] مشهور و مفتخرند که تحصیل‌کرده‌های آمریکا هستند! وزیر خارجه جدید که حتی مفتخر به دریافت عنوان مرد هفته از نشریه تایم آمریکا نیز شده است و علناً درباره‌اش میگویند که «بیشتر دوست دارد آمریکایی باشد تا سعودی!» اینکه حکام غرب آسیا درس‌خوانده‌های غرب باشند برای امثال اوباما و نتانیاهو خیرات و برکاتی پنهان دارد! چنین افرادی با احتمال بالا مبارزه جدی با اسراییل و آمریکا و استکبار هم به کلاس کارشان نخواهد خورد! و احتمالاً شأنشان این نخواهد بود که با آمریکا دست‌به‌یقه یا با اسراییل سرشاخ شوند!
کارگردانان دشداشه‌پوش و اسرائیلیِ نبرد شیعه و سنی!
نتانیاهو بالاتر از اینکه «بهترین متحدان ما عرب‌ها هستند» چه چیز می‌توانست بگوید؟ چه هزینه‌ای بالاتر از این‌که در میان همه‌ی بی‌آبروهایش مجبور به این اعتراف هم بشود که بهترین متحدش یک حاکمیت پادشاهیِ خانوادگی است که هیچ بویی از فرهنگ و تمدن نبرده است؟! از سوی دیگر، چه فرایندی باید طی شود که یکی از بی‌آبروترین انسان‌های عصر حاضر چنین حرفی را در خصوص یک حکومت یا بهتر است بگوییم یک خانواده! بزند؟
شواهد نشان می‌دهد که صهیونیست‌ها برای نجات از گردابی که پیرامون خود ساخته‌اند کاملاً متوسل و متوجه برخی کشورهای عربی‌اند و تنها استراتژی‌ای که می‌تواند آن‌ها را از مرکز این گرداب خارج کند «مشغول شدن مسلمان‌ها به کشتن یکدیگر» است. داعش و شیعه و سنی و حوثی و سُدیری و افغان و عرب و ایرانی و سوری‌اش تقریباً برای آن‌ها فرقی ندارد. مهم این است که «تنازع اصلی» جایش را به چندین و بلکه ده‌ها تنازع فرعی بدهد. و این «مهم» نیز به مدد پدری‌های مالی و فکری عربستان سعودی در حال رخداد است. واقعیت این است که صهیونیست‌ها سال‌هاست برای آل سعود و چند حکومت عربی مشابه آن برنامه‌ریزی کرده‌اند...

دانلود فیلم

برگزیده‌ای از گفتگوی عامی آیالون[9] رئیس اسبق شین بت (سازمان امنیت داخلی رژیم صهیونیستی)با چارلی رُز از شبکه پی‌بی‌اس آمریکا،

17 مرداد 1391:
«خیلی خیلی مهم است که یک "ائتلاف سُنی" بسازیم!...
هرگاه ترکیه، مصر، اردن و عربستان بفهمند که درگیری اصلی با "شیعه" و "ایران" است این ائتلاف شکل گرفته است...
بدون این ائتلاف، درگیری با ایران فقط می‌تواند برنامه‌های این کشور را قدری عقب بیندازد!»

جالب اینجاست که تلاش آمریکا و اسرائیل برای تغییر جهتِ درگیری‌های منطقه از نزاع صهیونیست-مسلمان به نزاع شیعه-سنی آن‌قدر آشکار است که حتی می‌شود از تلویزیون ملکه انگلیس هم داستانش را شنید!

دانلود فیلم

بخشی از گفتگوی عطاءالله مهاجرانی[10] با بخش فارسی تلویزیون سلطنتی انگلیس، بی‌بی‌سی

17 اردیبهشت 1394:
«تقابل مسلمان و صهیونیست را تبدیل کردند به تقابل شیعه و سنی!»


هم شیعیان قطیف که در شرق عربستان زیر فشار آل سعودند «ضد اسرائیلی» هستند، هم سوری‌های حامی اسد دشمنان اسرائیل‌اند و سعودی هم در حال حمایت مالی از مخالفانشان است، هم شیعیان لبنان مغضوب سعودی‌ها هستند و دشمن اسرائیل، هم ایران دشمن شماره یک اسرائیل است و مغضوب آل سعود!، هم حوثی‌های مظلوم یمن که در تجمعاتشان شعار «الموت لاسرائیل» قطع نمی‌شود زیر بمباران وحشیانه فرزندان خون‌ریز عبدالعزیز هستند...
مخالفانِ اسرائیل‌ همزمان با سعودی هم درگیرند، و اسرائیل، اکنون کارگردان و سرمایه‌گذار تشکیل مهم‌ترین ائتلافِ «وحدت‌شکن و تفرقه‌افکن» در تاریخ منطقه غرب آسیا شده است. کاش بعضی از «عقده‌های حقارت» اندازه داشتند و برخی آن‌قدر «حسود» نمی‌شدند که کارشان به بازیگری سریال صهیونیستیِ تفرقه کشیده شود و پندهای دلسوزانه پیرمرد آسمانیِ غرب آسیا را نشنوند یا نفهمند...

دانلود فیلم

بخشی از بیانات رهبر فرزانه انقلاب در اولین روز سال 1390، در جوار حرم مطهر ثامن‌الحجج (ع)
«مگر مردم فلسطین که ما این‌همه به آن‌ها کمک کردیم شیعه بودند؟!»

پانوشت:
[1] - جیمی کارتر رئیس‌جمهور اسبق آمریکا از مخالفان سیاست‌های اسرائیل و از مشهورترین کسانی است که خواهان حذف نام جنبش مقاومت فلسطینی حماس را از فهرست سازمان‌های تروریستی وزارت‌ خارجه امریکا شده است. گوشه‌ای از مواضع او که در جریان دیدار سه‌روزه اردیبهشت 94 با مسئولان فلسطینی کرانه باختری ابراز داشت: «اسرائیل نه حالا بلکه هیچ زمان دیگری صادقانه راه‌حل دو کشور را برای اسرائیل و فلسطین باور نداشته است... دیدار با نتانیاهو اتلاف وقت است!... اوضاع در غزه غیرقابل‌تحمل است. هشت ماه پس از جنگی ویرانگر هنوز حتی یک خانه مورد بازسازی قرار نگرفته و مردم نمی‌توانند آن‌طور که شایستگی آن را دارند زندگی کنند.»
[2] - مارتین لوتر کینگ | Martin Luther King رهبر جنبش حقوق مدني آمريكا و کشیش بود. او خشونت را امری غیراخلاقی و عدم خشونت را عین اخلاق می‌دانست. مبارزاتش منجر به تدوین و تصویب قوانین حقوق بشری و ضد نژادپرستی مهمی شد. در فاصله سال‌های 1957 تا 1968 بیش از شش میلیون مایل سفر و 25 هزار سخنرانی ایراد کرد! در 1955 دکترای الهیاتش را از دانشگاه بوستون گرفت. و در 4 آوريل سال 1968 درحالی‌که فقط 39 سال داشت در حال سخنرانی با شلیک گلوله کشته شد. متن کامل این خلاصه را اینجا بخوانید.
[3] - مالکوم ایکس | Malcolm X در 1925 در ایالت اوماهای آمریکا به دنیا آمد. هدفش مبارزه با برده‌داری نوین در آمریکا بود. به سیاهان می‌گفت: «زیستن در آمریکا، شمارا آمریکایی نمی‌کند. شما باید یاد بگیرید از میوه‌های آمریکایی لذت ببرید! اما شما از این میوه‌ها لذت نبرده‌اید. شما تنها از خارها و سختی‌ها لذت برده‌اید برای اینکه شما باید سخت‌تر کار می‌کردید تا به میوه‌ها دست‌یابید». او مسلمان شد و به سفر حج رفت. پس از بازگشت از حج، نام «حاج ملک شبّاز» را برگزید. او درصدد ایجاد تشکیلاتی گسترده برآمد تا مسلمانان جهان را به همدلی و ظلم‌ستیزی فراخواند. در آستانه راه بود که خانه‌اش را به آتش کشیدند البته از این واقعه جان سالم به در برد. یک هفته بعد درحالی‌که 39 سال داشت حین سخنرانی در منهتن با شلیک چند گلوله پرونده زندگی‌اش بسته شد. هنوز دوقلوهایش به دنیا نیامده بودند... شرح کامل این خلاصه را اینجا بخوانید.
[4] - البته نژادپرستان آمریکایی در خیلی حوزه‌های دیگر نیز این تبعیض را نهادینه کرده بود. مثلاً آن‌ها قدرت جنسی سیاهان را نیز با نهایت بزرگنمایی و دروغ‌پردازی‌های با ظاهر علمی «متفاوت» جا انداخته بودند تا از این طریق هم آن‌ها را موجوداتی غیر از دیگر انسان‌ها معرفی کنند.
[5]- «شین بت» | Shin-Bet در تلفظ عبری و «شاباک» در تلفظ عربی، نام «سرویس امنیت و اطلاعات داخلی رژیم صهیونیستی» است. این سرویس از 1328 شمسی و در اواخر اشغالگری‌های منتج به تشکیل رژیم مستقل صهیونیستی توسط اعضاء سرویس امنیتی هاگانا پایه‌گذاری شد. تمرکز کاری آن به‌طور ویژه و تخصصی بر چهار دسته بازجویی است: بازجویی از مظنونین تخلفات امنیتی، بازجویی از مظنونان ترور، بازجویی از مظنونین به جاسوسی و بازجویی از مظنونین به براندازی! دایره فعالیت این سرویس سراسر مناطق اشغالی فلسطین است. این سازمان عمیقاً مدعی است که بازجویی‌هایش تاکنون منجر به کشف اطلاعات بسیار مهمی شده است و به‌تصریح اعلام می‌کند که تنها در صورتی پرونده مظنونین و بازداشت‌شدگان را وارد روندهای قضایی می‌کند که در خلال بازجویی‌ها اطلاعات کافی به دست آمده باشد. بدین ترتیب از لحظه دستگیری مظنونین توسط این سرویس مخوف، تا هرزمانی که اطلاعات موردنظر بازجویان هنوز به دست نیامده باشد هیچ روند قضایی در خصوص مظنونین اجرا نخواهد شد و هیچ‌کس اعم از وکیل، قاضی و دادستان در جریان پرونده بازداشت‌شدگان قرار نخواهد گرفت! گفته می‌شود در برخی موارد متهمین پس از مدت‌ها بازجویی بدون طی شدن هیچ روند قضایی آزاد می‌شوند!! «بشین-پاشوهای فراوان»، «مجبور کردن به بالا نگه‌داشتن دست‌ها به مدت طولانی»، «بی‌خوابی دادن فراوان»، «تکان دادن شدید!»، «ایجاد سروصدای بسیار زیاد»، «تغذیه بسیار نامناسب»، «توهین‌های جنسی»، «تهدید مستقیم خانواده»، «دستگیری اعضای خانواده» «بازجویی و نگه‌داشتن فرد با خانواده‌اش در یک اتاق!» و «شکنجه فرد در حضور خانواده!!»، «غل و زنجیر طولانی‌مدت در وضعیت‌های دردناک!» و «تکنیک شکنجه ممنوع شده‌ی موسوم به موز! – دستبند زدن در وضعیت قوس معکوس کمر!!» از روش‌های ذکرشده در دادنامه بیش از 700 فلسطینی است که از سال 2001 از بازجویان شین بت شکایت کرده‌اند. برخی از بازداشت‌شدگان گفته‌اند بازجویان این سرویس برای زودتر نتیجه گرفتن، از یک ساعت پس از دستگیری به مدت 120 ساعت متوالی، به ازای هر 18 ساعت بازجویی تنها 2 ساعت اجازه استراحت به فرد بازداشت‌شده می‌دهند! رفتار وحشیانه‌ای که در اغلب موارد به وارد آمدن آسیب‌های جدی و ماندگار جسمی و روحی می‌گردد.
[6] - پس از تجدیدنظر گسترده در ساختار داخلی خاندان سعودی یعنی برکناری شاهزاده مقرن، منصوب کردن شاهزاده محمد بن نایف به ولیعهدی، منصوب کردن پسر سی‌وچهارساله‌اش محمد بن سلمان به وزارت دفاع و جانشینی ولیعهد، برکناری سعود الفیصل وزیر خارجه و منصوب کردن عادل الجبیر بر این کرسی، همچنین تعدیلات دیگری در وزارتخانه‌های عربستان، شاهزاده طلال بن عبدالعزیز آل سعود آشکارا و علنی با گذاشتن پست‌هایی در صفحه توییتر خود مخالفتش با این تصمیمات را اعلام کرد و نوشت که این تغییر و تحولات با شریعت اسلام و سیستم حکومتی عربستان همخوانی ندارد و به همین دلیل از تصمیمات جدید اطاعت نخواهد کرد و بیعتی انجام نخواهد داد! شرح کامل این خلاصه را اینجا بخوانید
[7] - محمد بن نایف بن عبدالعزیز تحصیلات مقدماتی‌اش را در ریاض گذراند و در 1981 در رشته علوم سیاسی از یکی از دانشگاه‌های آمریکا فارغ‌التحصیل شد و سپس چندین دوره نظامی پیشرفته درزمینه مبارزه با تروریسم را در داخل و خارج عربستان گذراند. شرح کامل این خلاصه را اینجا بخوانید
[8] - عادل الجبیر وزیر خارجه جدید سعودی تحصیلات خود را در آلمان آغاز کرد. او در سال ۱۹۸۲ در شمال تگزاس در رشته اقتصاد و علوم سیاسی لیسانس گرفت. در ۱۹۸۴ از دانشگاه جرج تاون واشنگتن مدرک فوق‌لیسانس روابط بین‌الملل گرفت. نشریه تایم آمریکا یک‌بار به او لقب «مرد هفته» داد. درباره او گفته‌اند که بیشتر دوست دارد آمریکایی باشد تا عربستانی! شرح کامل این خلاصه را اینجا بخوانید
[9] - عامیچای آیالون | Amichay (Ami) Ayalon – معروف به عامی آیالون - 70 سال پیش در طبریه فلسطین اشغالی به دنیا آمد. تنها سه سال داشت که رژیم اشغالگر قدس اعلام استقلال کرد. پدر و مادر او در میانه بحران‌های اقتصادی دهه 30 میلادی از اروپا به فلسطین که آن زمان از مستعمرات انگلیس بود کوچ کرده بودند. پدرش شاید اگر اشغالگر نبود می‌توانست فرزند خود را نیز به شغل نجاری علاقه‌مند و راضی کند تا او سر از قصاب‌خانه‌های شاباک – شین بِت - درنیاورد! عامی از ابتدا به ارتش رژیم صهیونیستی پیوست و در نیروی دریایی خدمت کرد. 18 ساله بود که به جمع کماندوهای دریایی رژیم صهیونیستی موسوم به گروه شای‌تت 13 پیوست. در 24 سالگی در جریان عملیات تهاجمی بولموس6 که ارتش صهیونیستی به تأسیسات مخابراتی و رادارهای هشدار زودهنگام مصر واقع در جزیره سبز در سوئز حمله کرد از چند ناحیه زخمی شد و همان وقت بابت تلاش‌هایش در این نبرد مدال افتخار گرفت. مصادف با انقلاب اسلامی ایران و وقتی تقریباً 34 ساله بود به خاطر انجام بیست‌ودو عملیات کماندویی متوالی بدون تلفات مدال افتخار دیگری گرفت و این بار به فرماندهی گروه کماندویی شای‌تت 13 نیز برگزیده شد.
آیالون سیزده سال هم در این مقام خدمت کرد تا نهایتاً در 47 سالگی به فرماندهی کل نیروی دریایی ارتش رژیم صهیونیستی و درجه ژنرال ارشد برسد. و تنها سه سال بعد و پس از 32 سال خدمت در ارتش، در 1374 بازنشسته شد. کمتر از یک سال بعد و پس از ترور اسحاق رابین نخست‌وزیر وقت رژیم اشغالگر قدس و در موقعیتی که وجهه سیستم امنیت داخلی اشغالگران به‌شدت آسیب دیده بود، با مأموریت بازسازی و ترمیم چهره این سازمان مخوف توسط شیمون پرز نخست‌وزیر جدید به سمت ریاست سرویس امنیت داخلی رژیم صهیونیستی موسوم به شین بِت (شاباک) منصوب شد و تا 1379 حدود 5 سال عهده‌دار این مسئولیت بود. آیالون سپس از خدمت در این سرویس امنیتی نیز بازنشسته شد. او از 2012 به موسسه آی‌دی‌آی (موسسه دموکراسی اسرائیل) پیوسته است. اکنون حوزه تحقیقات او روابط میان جامعه و نظامیان، همچنین امنیت ملی و دموکراسی است. پروژه‌هایی که اکنون در آی‌دی‌آی مشغول آن‌هاست عبارت‌اند از: 1- کشف نقطه تعادل بهتر میان امنیت و آزادی‌های اساسی 2- بحران‌های نامتقارن پیش روی لیبرال دموکراسی. او علاوه بر این‌ها یکی از سه بنیان‌گذار جنبش سیاسیِ غیرحزبیِ آینده آبی-سفید BWF است. این موسسه در موضوع درگیری با فلسطینیان بر راهکار «دو ملت دو دولت» متمرکز است. آیالون عضویت در کِنِسِت - مجلس اسرائیل - را نیز در کارنامه دارد.
[10] - مهاجرانی کسی است که از یک جهت کارمند ملک سلمان محسوب می‌شود! و سعودی‌ها اساساً با فتنه گران سال 88 ایران داستان‌های خواندنی فراوان دارند. پاییز 1391 آل سعود مرکزی تحت عنوان مرکز گفتگوی ادیان پادشاه سعودی در وین تأسیس کردند و عطاءالله مهاجرانی از همان بدو تأسیس به‌عنوان نماینده‌ی تفکر شیعه در این مرکز استخدام ‌شد! فلسفه‌ی تأسیس این مرکز نیز این اعلام‌شده است که آل سعود – همان حامی شماره یک جریان‌های وهابی و تکفیری - حامی گفتگوی ادیان به نظر برسد!!(+)

محمدحسین امینی

"Our President, analytical news site"