خوشحالی پیروزی در انتخابات پس از حذف رقیب واقعی پایدار نیست و عمری طولانی ندارد، بلکه به زودی تبدیل به دردسری بزرگ خواهد شد. کافی است نگاهی به حال و روز حسن روحانی انداخته شود. لقی فضای سیاسی ایران و اینکه همگان از امروز در اندیشه انتخابات ریاست جمهوری هستند ناشی از این است که رقابت سیاسی با حضور همه جریانات سیاسی - اجتماعی واقعی برگزار نشده و وزن اجتماعی گروه های سیاسی غیر قطعی است.

به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛ این روزها اگر بخواهیم اوضاع فرهنگ سیاسی و میزان نهادینه شدن قواعد دمکراسی را در کشور بسنجیم، شاخصی بهتر از نحوه برخورد و مواجهه گروه های مختلف سیاسی با محمود احمدی نژاد و حق سیاست ورزی رئیس جمهور سابق جمهوری اسلامی ایران پیدا نخواهیم کرد. برگزاری انتخابات اگرچه صورت عالی مردم‌سالاری است اما انتخابات، همه مردم سالاری و دمکراسی نیست بلکه خود تابعی از سایر لوازم و ملزومات توسعه سیاسی است. شاید اشتباه نباشد اگر عملیات اجرایی روز انتخابات را تنها در حد ویترین دمکراسی در نظر گرفت. بدیهی است انتخابات بر آمده از فرهنگ سیاسی دمکراتیک با انتخاباتِ بر آمده از فرهنگ سیاسی غیر دمکراتیک تفاوت های زیادی دارد و هر یک از این دو، آثار متفاوت و بلکه متباینی را بر جای می گذارد. بر این اساس باید توجه داشته باشیم که برگزاری انتخابات تنها شاخص دمکراتیک بودن یک ساختار سیاسی نیست، بلکه میزان نهادینه شدن «فرهنگ سیاسی» و «الزامات دموکراسی» در فضای رقابت و نیز تعهد بازیگران سیاسی به این مساله از اهمیتی بسیار زیاد برخوردار است.

بررسی فرهنگ سیاسی بازیگران عرصه سیاست در ایران فراتر از این مجال است اما در این فرصت می توان به یک مورد مشخص و ملموس اشاره کرد. فرهنگ سیاسی مردمسالار به بازیگران عرصه سیاست می آموزد که «دمکراسی منهای اصل رقابت» و «دمکراسی منهای به رسمیت شناختن رقیب»، در بهترین حالت نمایش دمکراسی است. فرهنگ سیاسی هنگامی که به رسمیت شناختن رقیب و احترام گذاشتن به اصل رقابت را توصیه می کند، مشغول تجویز یک نسخه اخلاقی و تزئینی نیست. بلکه بر اساس تجربه تاریخی انباشته بشر، می داند اگر چرخه انتخابات بدون به رسمیت شناختن همه گرایشات سیاسی – اجتماعی واقعی (و نه صوری و توهمی) شکل بگیرد، تبعات ناگواری را برای واحد های «دولت – ملت» در پی خواهد داشت. فرهنگ دمکراتیک به همه بازیگران عرصه سیاست می گوید هم رقیبتان را به رسمیت بشناسید و هم عرضه فائق آمدن بر رقبایتان را در خود ایجاد کنید.

امروز با وجود سپری شدن 35 سال از برقراری مردمسالاری دینی به مثابه دستاورد عظیم انقلاب اسلامی، هنوز هم نمی توان نمره مناسبی به فرهنگ سیاسی بازیگران عرصه سیاست داد. هنوز هم قاطبه گروه ها و شخصیت های سیاسی تا مجبور و غافل گیر نشوند تن به رقابت با رقبای قدرتمند و واقعی نمی دهند. بسیاری از بازیگران و گروه های سیاسی در فاصله برگزاری انتخابات به این می اندیشند که چگونه رقیب اصلی را از صحنه دمکراسی حذف کنند و سپس در رقابت با یک رقیب ضعیف و در صورت امکان در رقابت با خود به پیروزی برسند. و طنز تلخ فرهنگ سیاسی ایران هم اینجاست که برخی پس از حذف رقیب، در رقابت با خود نیز به مقامی بهتر از نایب قهرمانی دست نمی یابند.

متاسفانه فقدان تعهد به فرهنگ سیاسی تنها در شخصیت ها و گروه های نو پدید سیاسی یافت نمی شود. بلکه بزرگان سیاست در ایران گاه خود به مثابه معلم بی فرهنگی در عرصه سیاست، دو نسل پس از خود را نیز آلوده کرده اند. در همین زمینه می توان از برخی رفتارهای آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی به عنوان منشاء مهم بد فرهنگی در فضای سیاسی کشور نام برد. فردی که هیچ گاه شکست خود در انتخابات ریاست جمهوری سال 84 را نپذیرفته و اخیرا نیز گفته است که استانداران دولت سید محمد خاتمی (نزدیک ترین متحد فعلی هاشمی رفسنجانی) در انتخابات به نفع محمود احمدی نژاد تقلب کرده اند. بدیهی است که هیچ عقل سلیمی با آقای هاشمی رفسنجانی همراهی نمی کند اما این رفتار نمایانگر یک حقیقت در باره فضای سیاسی ایران است. اینکه حتی اگر سن و سال سیاستمداران از 80 سالگی هم تجاوز کند، باز هم هیچ تضمینی نیست که سیاست ورزی معمرین در نهمین دهه زندگی شان، بی شباهت به بازی کودکان نباشد؛ مگر نه این است که همه ما در کودکی با هم بازی هایی طرف شده ایم که باختشان را در بازی نپذیرفته اند؟

وخامت فرهنگ سیاسی در کشور امروز به حدی است که حتی آنان که شعار توسعه سیاسی را سر می دادند و به دلیل بی اعتقادی هاشمی رفسنجانی به این شعار سخت ترین هجمه ها را به او وارد آوردند، امروز طرفدار حذف رقیب قدرتمندشان هستند. «توسعه سیاسی» در صورتی که در معنای صحیحش مورد استعمال قرار بگیرد و نه به عنوان بهانه ای برای زدن اصل انقلاب اسلامی، شعار خوبی است اما خوشا به حال آنان که این شعار را سر می دهند و به آن عمل می کنند. اصلاح طلبانِ طی 9 ماه گذشته بارها و بارها از محاکمه محمود احمدی نژاد که در نظر آنان منجر به محرومیت او و جریانش از حضور در انتخابات های بعدی می شود ابراز حمایت و خوشحالی کرده اند تا دریافت افکار عمومی از صحنه سیاسی ایران واقعی تر شود. اصلاح طلبان با وجود ادعای دمکراسی خواهی و جمهوری خواهی هرگز در انتقاد از حذف مطلق جریان احمدی نژاد به عنوان پیروز انتخابات سال 1388 سخنی نگفتند. خشونت گفتاری محمد قوچانی در مناظره با عبدالرضا داوری که فراتر از یک اصولگرای تمام عیار، محمود احمدی نژاد را به انحراف از انقلاب اسلامی و روحانیت متهم کرد از جمله موارد ثبت شده در تاریخ سیاسی معاصر خواهد بود.

در سوی دیگر، اصولگرایان به صورت رسمی برای حذف رقیب توجیه شرعی و ایدئولوژیک می تراشند و این اقدام را حتی به آسمان و خون شهدا گره می زنند. این رفتار تنها در طیف های رادیکال این جریان مشهود نیست. رفتار رسانه های نزدیک به دو چهره اصولگرا که کوشیده اند به عنوان عناصر میانه رو از خود تصویر سازی کنند، در همین روزهای اخیر جالب توجه است. سایت تابناک، وابسته به محسن رضایی اخیرا در گزارشی تحت عنوان «نقشه جدید دوستداران «دولت بهار» برای بازگشت به ریاست جمهوری!» از تلاش جریان احمدی نژاد برای ادامه بقا و حیات سخن به میان آورده است. این پایگاه خبری تحلیلی شاخص پس از اعتراف تلویحی به قدرت اجتماعی رو به فزونی حامیان احمدی نژاد، از لزوم برخورد با این جریان سخن به میان می آورد و می نویسد: «انقلابیون کشور، کسانی از چپ و راست و دیگران که دل در گرو امام، انقلاب و رهبری دارند، باید خود را آماده نبرد‌های جانانه‌تری کنند.» نبرد جانانه همان اتحاد برای حذف مجدد حامیان احمدی نژاد است؛ جریانی که در آخرین باری که اجازه حضور در انتخابات را پیدا کرد، با رای آری 24 میلیون ایرانی مواجه شد. جالب آنکه معروف ترین پایگاه خبری ایران نمی تواند خشم خود را از فعالیت رسانه ای مثل دولت بهار که با بضاعتی بسیار محدود در حال فعالیت برای حامیان احمدی نژاد است، پنهان کند، بلکه این خشم را در عنوان گزارش خود بروز می دهد.

نمونه دیگر رفتار سایت وابسته به محمد باقر قالیباف است. پایگاه خبری تحلیلی فردا که روزی نیست به داستان سرایی و تخیل درباره مجتمع رسانه ای هما نپردازد، اخیرا در مطلبی تحت عنوان «یاران احمدی‌نژاد و فرزندان هاشمی در لیست سیاه» تاکید کرده است که شورای نگهبان باید نگاه ویژه ای به حامیان احمدی نژاد داشته باشد و پیش بینی (آرزو) کرده است که یاران احمدی نژاد نخواهند توانست از فیلتر شورای نگهبان عبور کنند. و البته چه کسی است که نداند اگر هاشمی رفسنجانی و فرزندانش رد صلاحیت شوند حتما حسن روحانی هایی برای تداوم راه او تایید صلاحیت خواهند شد.

متاسفانه تلاش برای حذف رقیب که عالی ترین صورت خشونت سیاسی است در میان رسانه های وابسته به شخصیت های به اصطلاح میانه رو اصولگرا نیز موج می زند به گونه ای که این رسانه ها از 2 سال مانده به انتخابات مجلس شورای اسلامی و 3 سال مانده به انتخابات ریاست جمهوی فتوای حذف رقیب اصلی را صادر کرده اند. جالب تر از همه اینکه کسانی خواهان حذف جریان احمدی نژاد هستند که خود با وجود شکستن رکورد حضور در انتخابات هرگز مورد اقبال مردم واقع نشده اند. معلوم نیست محسن رضایی و محمد باقر قالیباف چند بار دیگر باید از مردم در انتخابات ریاست جمهوری نه بشنوند تا رسانه های آن ها بیاموزند که تلاش بری حذف یک جریان واقعی سیاسی – اجتماعی کوبیدن آب در هاون است. به نظر می رسد یکی از واقعیت های فرهنگ سیاسی در ایران همین باشد که خشونت سیاسی رابطه مستقیمی با میزان شکست در انتخابات دارد.

چگوارا، مبارز نستوه امریکای لاتین می گوید: «یک قله تا زمانی قله است که فتح نشده باشد، وقتی که فتح شد، فاتح آن، خود یک قله است.» جریان حامی احمدی نژاد پس از شکست دادن قاطعانه اکبر هاشمی رفسنجانی (با سوابقی چون ریاست دولت های سازندگی، ریاست دو دوره مجلس شورای اسلامی، و ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام) در سال 84 و شکست دادن کاندیدای مورد حمایت او در سال 88، به پیروزی در انتخابات به مثابه عملیات فتح قله نمی نگرد. از نظر جریان احمدی نژاد اساسا هیچ رکورد سیاسی برای شکستن باقی نمانده است، تنها می توان در صورت لزوم رکورد خود را بهبود بخشید. این در حالی است که فردی چون محمد باقر قالیباف از شرکت در یک جلسه هیات دولت روحانی و قدم گذاشتن در حیاط پاستور بسیار هیجان زده می شود. و محسن رضایی نیز کسی است که احتمالا همین امروز در اندیشه پیدا کردن یک انتخابات برای کاندیدا توری است و اساسا اصل کاندیداتوری برای او یک پیروزی بزرگ و فتح یک قله مرتفع محسوب می شود. وقتی چنین جریانات سیاسی ضعیفی خواستار حذف یک جریان سیاسی - اجتماعی حقیقی می شوند، سیر قهقرایی فرهنگ سیاسی در کشور بیش از پیش روشن می شود. پیوستگی فضای رسانه ای با فضای سیاسی به قدری تنگاتنگ است که رسانه ها نمی توانند از آثار سوء بد فرهنگی سیاسی در امان بمانند. در فرهنگ سیاسی توسعه یافته، رسانه بمب نیست، و نیز ابزاری در خدمت روزنامه نگاران برای خالی کردن عصبانیت ها و عقده هایشان آن هم پشت تک تک کلمات.

خوشحالی پیروزی در انتخابات پس از حذف رقیب واقعی پایدار نیست و عمری طولانی ندارد، بلکه به زودی تبدیل به دردسری بزرگ خواهد شد. کافی است نگاهی به حال و روز حسن روحانی انداخته شود. لقی فضای سیاسی ایران و اینکه همگان از امروز در اندیشه انتخابات ریاست جمهوری هستند ناشی از این است که رقابت سیاسی با حضور همه جریانات سیاسی - اجتماعی واقعی برگزار نشده و وزن اجتماعی گروه های سیاسی غیر قطعی است.

دولت بهار - محمد حسین حیدری/