مرد چشمانش را دوخته بود به تلویزیون گوشه‌ی مغازه و حواسش به حرف‌های فروشنده نبود. تلویزیون داشت بخش کوتاهی از سخنان رهبر انقلاب را پخش می‌کرد. فروشنده با حالت خاصی به مشتری گفت که آن‌قدر محو تماشای تلویزیون بودید که نشنیدید من چه گفتم! خریدار جواب داد که می‌خواستم ببینم اسم سال چه شده؟ چون تکلیف را مشخص می‌کند.

به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛ این سطح برداشت یا توجه به انتخاب نام سال، رفته‌رفته در حال شکل‌دهی به حوزه‌ی عمومی است؛ گمانه‌زنی و ساخت و ساز انواع شعارها در شبکه‌های اجتماعی که از روزهای پایانی اسفند ۹۳ آغاز شد و نسبت به سال‌های قبل گسترده‌تر بود و تمایل کاربران به پیش‌بینی نام دقیق‌تر، نشانه‌ای دیگر از این توجه همگانی است و هر چه نام سال صریح‌تر و شفاف‌تر، تداوم اقبال و توجه به آن بیش‌تر.
* مسأله زبان
نام سال برآمده از زبان است و مسأله‌ی زبان در اینجا حفظ و حراست از ادبیات فارسی نیست؛ بلکه آن بخشی از گفتار عمومی است که عمدتاً در رابطه میان دولتمردان و مردمان هویدا می‌شود. در سالی که گذشت و در دفعات مختلف (که نیازی به شرح و تکرار آنها نیست) حرف‌هایی از سوی مسئولین، سیاسیون و رسانه‌ها شنیده شد که متأسفانه نه «عرف» آنها را تأیید می‌کرد و نه «اخلاق». البته اگرچه رابطه و حقوق بین دولتمردان و مردم، امری دو سویه است، اما به حکم قاعده‌ی منطقی «الناس علی دین ملوکهم» وظیفه‌ی دولتمردان در این امر سخت‌تر از مردم و رسانه‌ها است. از این حیث، افزودن پسوند «هم‌زبانی» در عنوان سال، می‌تواند دلالتی دال بر این بخش از منازعاتی باشد که در سال‌های اخیر رخ داده است. البته همچنان که گفته شد هر مجادله‌ای واجد دو طرف رویارویی است؛ در برخی موارد گروه‌هایی از منتقدان با ادبیات سرزنش‌بار و گلایه‌آمیز، مخاطب قرار گرفتند و از سوی منتقدان هم، آواری از اتهامات بر دولت سرازیر شد که هم آن را به انفعال برد و هم می‌تواند توده‌ها را نسبت به افق‌های بلندمدت بدبین کند.
هم‌زبانی هر چند که در درجه‌ای پایین‌تر از «همدلی» قرار می‌گیرد، اما از آن جهت که آشکار و عیان است و حوزه‌ی اخلاق جمعی را از خود متأثر می‌کند، شاید یکی از برجسته‌ترین برایندهای انتخاب نام سال باشد.
* حاشیه هسته‌ای
اما روشن است که زبان مشترک داشتن، محوری‌ترین محتوای نام سال نیست؛ این نام و سخنرانیِ متعاقبش در دوره‌ی پسامذاکره قرار داشت؛ چه توافق بشود و چه نشود، باید از گره‌زدن زندگی روزمره و همچنین برنامه‌ریزی‌های کلان کشور (نظیر بودجه‌بندی سالیانه) به مذاکراتی که در آن، طرف مقابل با طرح و سیاست‌گذاری وارد کارزار شده، به‌شدت پرهیز کرد. کشور نیازمند پیش و جلو رفتن است و نمی‌توان همچنان دل به «نقطه‌های خیالی» بست. نام سال نیز برخلاف بسیاری از پیش‌بینی‌ها، وجه آشکاری در نسبت با مسائل سیاست خارجی و تأثیرات عینی آن بر داخل نداشت (گمانه‌زنی‌هایی که به استقلال، شرافت و عناوینی مشابه می‌پرداختند) و اتفاقاً شرایطی را نمودار می‌کند که در آن، سویه‌ی اتحادی و انسجامی در ساخت درون را مؤکد می‌سازد.
* اعتماد اقتصادی
سال ۹۴ سالی رو به انتخابات است و عصر پسامذاکره؛ چه توافق بشود و چه نشود. شاید تمایل برخی افراد و گروه‌ها، پررنگ کردن مسائلی از قبیل انتخابات یا مذاکرات و ... باشد؛ اما همچنان مسأله‌ی اصلی کشور «اقتصاد ملی» و رونق بخشیدن به آن از مسیر توجه به «تولید داخلی» است. وظیفه‌ی اولیه‌ی دولت نیز حل مشکلات اقتصادی است. در چنین حال و روزی دولت نیازمند یاری مردم است برای تسهیل در طرح‌های اقتصادی خویش و از رهگذر همین اعتماد است که اقبال آنها را به دست خواهد آورد.
بخش بزرگی از این اعتماد در عرصه‌ی اقتصاد و صنعت خود را جلوه‌گر می‌کند و محرک‌های مهمی چون اصل ۴۴ نیز از آن حمایت می‌کند. بورس به عنوان نشانه‌ای از این هم‌گرایی در نیمه‌ی پایانی ۹۳ شرایطی ناپایدار داشت و بازکردن شاخص‌ها در روزهای آخر اسفند، اُفت قابل توجهی را نشان داد. اینجا یک عرصه‌ی تجلی جدی همدلی است که الزام آن دوری از توجه به وارادت و وابستگی و پرداختن به تقویت تولید داخلی و افزایش صادرات غیرنفتی است.
* نظام دغدغه‌مندی
و دست آخر هم اینکه دولت-ملت از اصلی‌ترین چالش‌های دوره‌ی تجدد است و نظام‌سازی متوقف به تنظیم مناسب این رابطه. یک رکن این رابطه بر «امر به معروف و نهی از منکر» استوار است و افراد و جریان‌هایی که دغدغه دارند و دلواپس مسائل عمده کشورند، نباید آماج تهمت و اتهام قرار بگیرند.
از سویی دیگر این افراد و گروه‌ها نیز نمی‌بایست در انتقادهای خود نسبت به دولت، خدمات و زحمات انجام‌شده را نادیده بگیرند. در حقیقت نقدکردن دارای ادبیات و شاخص‌هایی است که از خلال آن می‌توان فرق میان «دستگیری» و «مچ‌گیری» را دریافت. به همین دلیل بخش عمده‌ی سخنان اول فروردین رهبر معظم انقلاب درباره‌ی نحوه مطلوب رابطه میان دولت و منتقدین بود.
اگرچه در نگاه اول به بیانات رهبر انقلاب، گونه‌ای از تأیید نسبت به حضور و کنش جریان‌های فوق به چشم می‌آمد، ولی وجه غالب روی حوزه‌های آسیب‌زایی تمرکز داشت که می‌تواند چنین جریاناتی را از دایره‌ی اثربخشی روی چهارچوب کلان نظام‌سازی خارج کند. آن زمان وقتی است که امر به معروف در تشخیص معروف نهایی دچار اخلال شود و به عنوان نمونه همان آفتی را برای نظام سیاسی به وجود آورد که در نقیض آن (یعنی آمریکا) ایجاد کرده است؛ دعوای میان جناح‌ها نه بر سر منافع ملی، بلکه بر سر میزان مالکیت آنها از قدرت و تمتعات آن باشد.
دال مرکزی در این بخش عنصر «برادری اسلامی» است و اینکه مؤمنین نسبت به یکدیگر چگونه باید رفتار کنند و لااقل یکدیگر را به سخره نگیرند و اینکه دغدغه‌مندان با چشمانی باز صحنه را نظاره کنند.
***
همدلی و هم‌زبانی دولت و ملت در دوران پسامذاکره می‌تواند چاره‌ساز بحران‌های امنیتی باشد که در جنوب غرب آسیا پیشاروی کشور است. در سالی که باراک اوباما به ایرانیان لبخند مخملین زد، فتنه‌ ۸۸ رقم خورد و کشور را تا «لبه‌ی پرتگاه سقوط» پیش برد. دور و دیر نیست که دشمن غیرقابل اعتماد (علی‌رغم پیام‌های هوشمندانه‌ای که می‌دهد) در ظاهر مؤدبانه، سوداهای دیگر را در سر داشته باشد و زیر میز مذاکره، بازی تیز دیگری را رقم زده باشد تا آنچه را با زبان نمی‌تواند به کشور تحمیل کند، با زور بتواند. و این همان موضع نقش‌آفرینی امثال آن مردمانی است که چشمانشان را به تلویزیون دوخته‌اند.(+)

"Our President, analytical news site"