فرمانده سابق سپاه طی سال های اخیر معمولا به دو دلیل مورد توجه قرار گرفته است، یکی ثبت نام های معروف و سریالی اش در انتخابات و دیگری بد و بیراه گفتن به احمدی نژاد.

 

محسن رضایی باز هم خبرساز شده است. فرمانده سابق سپاه طی سال های اخیر معمولا به دو دلیل مورد توجه قرار گرفته است، یکی ثبت نام های معروف و سریالی اش در انتخابات و دیگری بد و بیراه گفتن به احمدی نژاد. این روزها بازار برگزاری انتخابات در نقاط مختلف جهان رونق دارد، همین عراق و افغانستان، همسایه های غربی و شرقی خودمان درگیر انتخابات هستند. در چنین شرایطی طبیعی است که مردم بیش از گذشته یادی از آقا محسن، «پدر ثبت نام در انتخابات و جدی گرفته نشدن از سوی ملت» بکنند. مثلا در فیسبوک بگویند «لحظاتی قبل یک ایرانی الاصل در انتخابات ریاست جمهوری افغانستان ثبت نام کرد؛ نام او محسن رضایی است.» آقا محسن اما باز هم زبان به بد و بیراه گفتن به احمدی نژاد گشوده است. این کاری است که او علاوه بر ثبت نام در انتخابات بلد است. محسن رضایی گفته است: «بدترین دوران جریان انقلابی دوران اقای احمدی نژاد بود.»

علت این قبیل این اظهار نظر های آقا محسن را علم روانشناسی باید توضیح دهد. بازخوانی دیدگاه های محسن رضایی، نشان می دهد که وی از ابتدای دولت نهم بر اساس تصویری بزرگنمایی شده و توهمی از خویش بر تحقیر رئیس جمهور منتخب ملت اصرار داشته اشت. وی که در زمان جنگ فرمانده بود، هنوز هم خود را فرمانده و رزمندگان دوران دفاع مقدس را نیروی دست ششم خود می داند و از این رو تحمل شکست در رقابت با آن رزمندگان و "نیروهای دست ششم" را نداشت و ندارد!

محسن رضایی در اردیبهشت ماه 1386 در همایش "ایران 1404 از حرف تا عمل" که توسط سردبیر روزنامه خراسان در مشهد برگزار شده بود، به بهانه انتقاد از عدم تحقق چشم‌انداز، به دکتر احمدی‌نژاد حمله کرد و گفت: «مردم در انتخابات با رای خود این مسیر را اصلاح خواهند کرد! در مورد چشم‌انداز 20 ساله دولت احمدی‌نژاد بسیار بدتر از دولت خاتمی عمل‌ کرده است. من بسیار سعی کردم خودم را کنترل کنم. و الا این‌جا باید کلی حرفایی می‌زدم که همه‌اش نقد دولت بود.» در آن همایش از محسن رضایی پرسیده شد: «پس جریان حمایت خاص آقا از این دولت چیست؟» و رضایی پاسخ داد: «چون این‌ها نیروهای انقلابند آقا از این‌ها حمایت می‌کنند.»

سوال‌کننده در جواب رضایی گفت: «مگر آقا با کسی تعارف دارند، یا می‌ترسند که اگر کسی نیروی انقلاب باشد ولی در مورد چشم‌انداز بد عمل کند، تذکر ندهند؟» و رضایی در جواب گفت: «این‌ها نیروهای دست شش ما هستند، احمدی‌نژاد، صادق محصولی، فتاح، این‌ها نیروهای دست شش هستند. در ضمن آقای احمدی‌نژاد نهایتاً در حد استاندار بود. از او انتظار بیشتری نداشته باشید. یکسری شتابزدگی‌ها هم به همین دلیل است. آقای هاشمی و آقای خاتمی یک عمر در سیاست و مسؤولیت بودند، اما ایشان نهایتاً استاندار یک استان بودند.»

2 سال بعد محسن رضایی در انتخابات کاندیدا شد. به سفارش هاشمی رفسنجانی. آیت الله به او گفته بود «اگر بتوانی یک میلیون رای هم کسب کنی خوب است، ماموریت تو همین است.» مردم او را در انتخابات «محسن هاشمی تبار» لقب دادند که به همراه «مهدی هاشمی نصب» و «میرحسین هاشمی پرست» به جنگ «محمود هاشمی شکن» آمده است. آقا محسن در انتخابات 88 نتوانست به نصاب یک میلیون برسد. و مردمی که قرار بود انحراف از چشم انداز را اصلاح کنند، «نیروی دست ششم فرمانده دفاع مقدس» یا «رزمنده و بسیجی بی ادعا» را روی سر گذاشتند. محسن در انتخابات بعدی مطابق انتظار ثبت نام کرد، اما مردم باز هم او را جدی نگرفتند؛ او که یک بار پیش بینی کرده بود آمریکا تا دو ماه دیگر به ایران حمله خواهد کرد. آمریکا اما به کوری چشم خیلی ها تا آن مرد بود جرئت این غلط کاری ها را نداشت، چه اینکه آن مرد گفته بود اگر آمریکایی ها بخواهند غلطی کنند، قبل از چکاندن ماشه، دستشان را از بازو قلم می کنیم. حتی آمریکا هم آقا محسن را جدی نگرفت، در عوض هشدار آن مرد را از عمق جان باور کرد. مهم نیست چند سال گذشته است و آن مرد هم مهر سکوت بر زبان دارد، مهم التفات بر این مساله است که آقا محسن درد می کشد وقتی نه مردم جدی اش می گیرند و نه آمریکایی ها. او دوست دارد که دوستش داشته باشند.

دولت بهار