راهبرد دکترین ایران در مواجه با تحریمهای یکجانبهگرایانهی غرب، بر اصل «مقاومت مدبرانه» استوار شده است.
رهبر انقلاب در دیدار رمضانی امسال خود با کارگزاران نظام، ضمن ایراد سخنان مهمی در خصوص تبیین شرایط موجود در کشور، بر ضرورت توجه مسئولان به راهبرد «آرمانگرایی توأم با واقعنگری»، تأکید فرمودند به گونهای که برای آن از نتایج ارزندهای همچون تحقق «سیاست مقاومتی» در مقابل تحریمها نام بردند. ایشان در این زمینه فرمودند:
«یک واقعیت دیگر هم این است که اگر کشور در مقابل فشارهاى دشمن - از جمله در مقابل همین تحریمها و از این چیزها - مقاومت مدبرانه بکند، نه فقط این حربه کُند خواهد شد، بلکه در آینده هم امکان تکرار چنین چیزهایى دیگر وجود نخواهد داشت؛ چون این یک گذرگاه است، این یک برهه است؛ کشور از این برهه عبور خواهد کرد.»
این رهنمود نشان میدهد که راهبرد دکترین جمهوری اسلامی ایران در مواجه با تحریمهای یکجانبهگرایانهی غرب، بر اصل «مقاومت مدبرانه» استوار شده است.
اما برای تبیین نحوهی کارکرد و اثر بخشی چنین راهبردی در ناکارآمد سازی حربهی تحریمها، پیش از هر چیز ضروری است به چند محور اصلی توجه کنیم:
نخست، ترسیم راهبرد مقاومتی بر مبنای دکترین «آرمانگرایی توأم با واقعنگری»؛
اگر مفهوم منافع ملی، معطوف به اهداف معقولی باشد که تصور میشود به نفع جامعه است، آن هنگام وقتی از دکترین ملی «مقاومت» سخن گفته شود، ذهنمان معطوف میشود به پاسداری از منافع و مصالحی که به یک جغرافیای سیاسی مشخص مربوط است و در یک نگاه عمومیتر نام آن منافع ملی است. پس تا این مرحله دکترین مقاومت را میباید به عنوان راهبرد ایرانیان برای تأمین منافع ملی خود در شرایط تحریم لحاظ کرد. به سخن دیگر، مقاومت راهکاری برای تأمین منافع ملی در شرایط فعلی است. اما نکتهی مهم اینجاست که این مقاومت در چه قوارهای باید طرحریزی شود تا منافع ملی تأمین گردد؟ پاسخ روشن است: دکترین «آرمانگرایی توأم با واقعنگری.»
در فرهنگ معاصر یک دههی اخیر ایران بسیاری آرمانگرایی را معادلی برای ترجمهی واژهی لاتین «ایده آلیسم» گرفتهاند و در مقابل آن واقعنگری را معادلی برای واژهی «رئالیسم» فرض کردهاند. اما فارغ از تفاسیر و تعاریف آکادمیک این واژهها و واگرایی و همگراییهای معنوی آنها، آنچه که از فحوای کلام بر میآید، ضرورت در نظر گرفتن آرمانها در تبیین و تحلیل واقعیتهاست. موضوعی که رهبر معظم انقلاب اسلامی این چنین آن را مورد تحلیل قرار دادهاند.
«چیزى که در این حرکتِ سىوسه ساله انسان مشاهده میکند، درسى که انقلاب داد و امام بزرگوار باقى گذاشت، این است که در این حرکت سىوسه ساله، آرمانها و آرزوهاى عظیمى که اسلام آنها را به ما القا میکند و تعلیم میدهد، از نظر دور نماند؛ در عین حال واقعیتهاى موجود جامعه و جهان هم مورد توجه قرار گرفت؛ این کمک کرد به اینکه این حرکت بتواند ادامه پیدا کند؛ یعنى ترکیب آرمانخواهى و آرمانگرایى با واقعبینى»البته نباید از نظر دور نگه داشت که چنین ایدهای که برخواسته از متن گفتمان انقلاب اسلامی ایران است، رقبا و بدخواهان زیادی هم دارد و شاید اساساً شبهات و زمزمههای وسواسان نیز برای تردید افکنی در امکان سنجی تحقق دکترین یاد شده به همین دلیل باشد. این مسئلهای است که نظر رهبر معظم انقلاب اسلامی را نیز به خود جلب کرده و ایشان نسبت به نفوذ چنین القائاتی در میان مسئولان و مردم چنین هشدار میدهند:
یک حرفى را سر زبانها انداختند، دربارهاش نوشتند و گفتند؛ الان هم انسان در گوشه و کنار میشنود که ملاحظهى واقعیتهاى جامعه و جهان، با آرمانگرایى نمیسازد. آرمانگرایى را اشتباه کردند با رؤیاگرایى.... بعضى وانمود میکنند که آرمانگرایى با واقعبینى نمیسازد؛ این را ما به شدت رد میکنیم...»
مطالب یاد شده گویای آن است که تأمین منافع ملی مردم ایران در شرایطی که غرب حلقهی تحریمها را تنگتر میکند، میبایست در چارچوب «مقاومت ملی» پیگیری شود. مقاومتی که مبانی و مبادی آن بر اساس راهبرد «آرمانگرایی توأم با واقعنگری» ترسیم شده است. اعتقاد راسخ و عمل به چنین سیاستی در ابعاد مختلف قانونگذاری و اجرا میتواند یکی از رویکردهای مؤثر در خنثیسازی حربهی تحریمهای غرب برضد ایران باشد.
دوم، تحلیل دقیق شرایط به منظور تبیین ابعاد مختلف راهبرد مقاومت در برابر فشارها؛
تحریمهایی که زمینهی آن از اواخر سال ۲۰۱۱م. به وسیلهی آمریکا برضد ایران تدارک دیده شد، حیاتیترین شریانهای کشور، یعنی اقتصاد و زیر بخشهای مهم آن (نفت و بانک) را مورد هدف قرار داده است. بر این اساس اجرایی شدن تحریمهای نفتی اتحادیهی اروپا برضد ایران در اول جولای ۲۰۱۲م. نقطهی عطفی در تاریخ انقلاب و مواجه ایران و غرب به شمار میرود چراکه اعمال و اتخاذ چنین تحریمهایی فراتر از مکانیزم شورای امنیت، ماهیت حقوقی تحریم را تغییر داده است.
به عبارت بهتر میتوان گفت اگر چه تحریمهای غرب برضد جمهوری اسلامی سابقهای به بلندای تاریخ انقلاب دارد و از فردای گروگانگیری سفارت آمریکا در تهران ـ در سال ۱۹۸۰م. ـ ما شاهد برقراری نخستین تحریمهای گستردهی آمریکا برضد جمهوری اسلامی هستیم، اما به نظر میرسد این روزها بحث پروندهی هستهای ایران بهانهی خوبی شده تا غرب به رهبری آمریکا تمام وجه همت خود را مصروف مقابله با جمهوری اسلامی ایران کند. در چنین شرایطی در پیش گرفتن سیاست «اقتصاد مقاومتی» به عنوان شعبهای از سیاستهای کلان جمهوری اسلامی ایران در مقابله با تحریمهای غرب میتواند برگ برندهی ایران در این رقابت نفسگیر سیاسی باشد.
بازنگری در بازارهای ارز و مدیریت منابع ارزی کشور در کنار تقویت بخش تولید با تأکید بر صنایع استراتژیک و افزایش توان تولیدی در بخش کشاورزی با هدف تأمین امنیت غذایی جامعه میتواند حلقههای زنجیرهی اقتصاد مقاومتی ایران در مقابل تحریمها باشد.
زنجیرهای که مدیران و مسئولان میبایست بر اساس دکترین آرمانگرایی توأم با واقعنگری آن را ترسیم و پیگیری کنند. وگرنه در غیر این صورت نمیتوان انتظار زیادی از ثمرات تلاشهای خود داشته باشیم. بنابراین اگر مقاومت هدفمند و روشمند اعمال شود، باعث خواهد شد تا هم راههای برون رفت و گریز از تحریمها خیلی زود نمایان شود و هم گرفتار شدن طرف مقابل در شرایط فرسایشی وی را وادار به عقبنشینی خواهد کرد. به طوری که روش معروف «محمد علی (کلی)»
که تظاهر به گیر افتادن میکرد و تا خسته شدن حریف دفاع میکرد، این روزها به معادلی برای تبیین سیاستهای ایران در مواجه با تحریمهای نفتی و مالی غرب، در مؤسسههای پژوهشی غرب شده است.
مؤسسههای پژوهشی غرب معتقدند ایران میزان ایستادگی تحریم کنندگان را میسنجد و منتظر است که بعد از زمان کوتاهی خریداران اصلی نفت ایران از قدرتهای غربی جدا شوند. به عبارت دیگر اگر تحریمهای سختگیرانه برای مدت مدیدی اجرا شود و ایران همچنان بر رویکرد مقاومتی خود تأکید کند، این مسئله میتواند باعث بروز اختلاف جدّی بین کشورهای غربی و خریداران مهم نفت ایران شود؛ به طوری که در سالهای اخیر چین، ژاپن، کره جنوبی و هند خریدار ۶۰ درصد از نفت ایران بودهاند و اگر در ماههای اخیر تقاضای خود را برای نفت ایران کاهش دادهاند به این امید بوده که مثل ژاپن در مارس گذشته از این تحریمها مستثنی بشوند.
اما اگر بنا باشد این روند ادامه پیدا کند، آنها اندک اندک از خیل تحریم کنندگان جدا خواهند شد. به سخن دیگر، تنها مقاومتی که آرمانهای ما را در کنار واقعیتهای جهان بیرون لحاظ کند میتواند حربهی تحریمها را کُند و آنها را ناکارآمد سازد. از این رو میباید به درکی واحد و روشن از مفهوم، مقتضیات و ابعاد مقاومت در شرایط تحریم دست پیدا کنیم.
سوم، حفظ انسجام و وحدت ملی جایگزینی برای خنثیسازی تحریمها
دولت آمریکا و به دنبال آن کشورهای غربی برای اعمال تحریمها برضد ایران نقشهی راهی ترسیم کردهاند که در آن رصد و تحلیل شرایط جهانی از جایگاه ویژهای برخوردار است. به عنوان مثال آنها اعلام تحریمهای نفتی برضد ایران را به پس از اعلام نظر آژانس بینالمللی انرژی و مرکز اطلاعات انرژی آمریکا موکول کردند؛ یعنی زمانی که این آژانس اعلام کرد که «هم اکنون بین ۲ تا ۲.۲ میلیون بشکه در روز مازاد تولید نفت در جهان وجود دارد و زمینههای عدم وابستگی بازار جهانی نفت به صادرات نفت ایران، تقریباً معادل همین مازاد تولید است.» در چنین شرایطی به نظر میرسد که کارگزاران و مجریان سیاست مقاومتی نیز میبایست با بینش عمیق نسبت به تحولات پیرامونی، گام بردارند و از بیان سخنان و یا اتخاذ مواضع نابهنگام بهخصوص در مسائلی که به نوعی وحدت ملی را از خود متأثر میکند، به طور جدّ خودداری کنند.
در چنین شرایطی کارگزاران و مجریان سیاست مقاومتی میبایست با بینش عمیق نسبت به تحولات پیرامونی، گام بردارند و از بیان سخنان و یا اتخاذ مواضع نابهنگام بهخصوص در مسائلی که به نوعی وحدت ملی را از خود متأثر میکند، به طور جدّ خودداری کنند.
چهارم، ضرورت تحقق خودکفایی در تولید محصولات استراتژیک به عنوان مأموریت اجرایی دستگاههای دولتی؛در حالی که وجود منابع زیرزمینی و معادن غنی مواد اولیه در ایران باعث شده تا ظرفیت رشد صنعتی در ایران به مراتب بیشتر از برخی کشورهای منطقه و حتی قدرتهای نوظهور جنوب شرقی آسیا باشد، وجود پتانسیل متنوع جغرافیایی فرصت در دسترستری را برای رشد و توسعهی اقتصاد ایران با تکیه بر بخش کشاورزی فراهم آورده است. بر اساس آمار موجود تقریباً یک سوم زمینهای ایران قابلیت کشاورزی را دارند اما به دلیل برخی نارساییها، تا کنون فقط ۱۲درصد از وسعت ایران تحت عملیات کشاورزی قرار گرفتهاند.
این مسئله در شرایطی که بدانیم سیاست تحریمی غرب در آینده به دایرهای فراتر از تحریمهای فعلی خواهد رفت (همچون تجربهی فزایندهی تحریمها از تحریم سیاسی (پس از تسخیر لانهی جاسوسی) به تحریمهای نظامی (در دوران دفاع مقدس) و در ادامه به تحریم سرمایهگذاری در بخش انرژی و دست آخر تحریمهای اخیر در حوزهی خرید نفت و همکاری بانکی) و نشانههای آن به وضوح در تهدید به تحریم کیتهای انتقال خون (مصاحبهی رئیس انستیتو پاستور با خبرگزاری فارس) و نیز تحریم فروش غلات به ایران (مصوبهی اخیر کنگرهی آمریکا) کاملاً مشخص است، از اهمیت دوچندانی برخوردار میشود. از این رو اگر معتقدیم دکترین ایران بر اساس (آرمانگرایی توأم با واقعنگری) قرار گرفته و در شرایط موجود منافع ملی ایرانیان سیاست مقاومتی را در برابر فشارهای غرب تجویز میکند، میبایست اسباب مکمل این مقاومت را در تقویت توان تولید ملی مبذول کنیم.در شرائط موجود که دکترین ایران بر اساس (آرمانگرایی توأم با واقعنگری) قرار گرفته و منافع ملی ایران، سیاست مقاومتی را در برابر فشارهای غرب تجویز میکند، میبایست اسباب مکمل این مقاومت را در تقویت توان تولید ملی مبذول کنیم.
پنجم، فریب دشمن را نخوریم؛
یکی از سیاستهای غرب در تکمیل پازل فشار بر ایران به کارگیری اهرمهای رسانهای به منظور اعمال قدرت نرم در شکلدهی به افکار عمومی مردم ایران است. موضوعی که به استناد گزارش اخیر کنگره میتواند فشار تحریمها بر مردم ایران را تا ۵ برابر اندازهی واقعی رشد دهد.
پر واضح است که مقولهای با این اهمیت و کارکرد و در عین حال هزینهی ناچیز عملیاتی کردن در مقابل سایر گزینهها باعث خواهد شد تا دشمن حساب ویژهای را بر روی تهاجم نرم رسانهای خود باز کند. به عنوان مثال در همین دو هفتهی اخیر بارها رسانههای بیگانهی فارسی زبان مدعی فروپاشی اقتصاد ایران بر اثر تحریمها شدهاند.
«پرویز مینا»، عضو سابق کمیتهی استراتژی بلند مدت سازمان اوپک مدعی شده بود: «فناوری مدرن تنها در دستان شرکتهای بزرگ نفتی اروپایی، آمریکایی یا ژاپنی است و اگر این شرکتها تحریمها را علیه ایران اعمال کنند، ایران برای توسعهی صنعت نفت و گاز خود با مشکلات فراوانی روبهرو خواهد شد.»
«جمشید اسدی» استاد استراتژِی اقتصادی در دانشگاههای فرانسه مدعی شده بود: «پیامدهای تحریمها بدون شک برای اقتصاد به زمین نشستهی ایران فاجعه انگیز خواهد بود.»
«مجید محمدی» استاد دانشگاه نیویورک نیز در همنوایی با رسانههای بیگانه افزوده بود: «تحریمها میتوانند نگرش مردم را نسبت به گفتمان هستهای حاکمیت دچار تحول نماید.»
اما واقعیتهای گذشته به اثبات رسانده که تحریمها، هر چند وقفههایی مقطعی و کوتاه مدت را بر اقتصاد تحمیل خواهند کرد اما کارکردی در بلند مدت نخواهند داشت مگر اینکه این فشار کوتاه مدت بر اثر القای اضطراب و تشویش در جامعه به هرج و مرجی بلند مدت مبدل شود. از این رو در راهبرد مقاومتی میبایست به مسئلهی جنگ نرم و طراحی مکانیزمهای روانی در خنثی سازی عملیات رسانهای دشمن نیز توجه شود. موضوعی که اهمیت آن را میتوان با کمی اغماض، همتراز با اصل تحریم و ضرورت مقابله با آن دانست.
ششم، به گذشته نگاه کنیم.
در میان تعالیم دینی و آموزههای قرآن کریم به دفعات شاهد توصیهی تجربه اندوزی از گذشته به مؤمنان هستیم. گذشتهای که ما در عرصهی تحریمها آن را تجربه کردهایم، صفحاتی زرین و روشن را در مقابل ما قرار میدهد که در آن، تحریم محلی از اعراب ندارد.
به عنوان مثال کافی است به برخی از تجارب گذشته نگاه کنیم:
الف) دستیابی به چرخهی سوخت هستهای و تولید اورانیوم با غنای ۲۰ درصد
ب) خودکفایی در تولید تجهیزات نظامی متناسب با جغرافیای بومی ایران؛
ج) خودکفایی در تولید و تأمین نیازمندیهای سرمایهای در بخش نفت و گاز بهخصوص در حوزهی انرژی پارس جنوبی؛
د) عبور از سد تحریمهای سیاسی و فشارهای رسانهای و تبدیل شدن به قدرتی استراتژیک با برد معنوی در گسترهی خاورمیانه و جهان اسلام و تداوم آن تا قلب آمریکای لاتین؛
این موارد نشان میدهد که تحریمهای گذشته هر چند به طور مقطعی و برههای سروصداهای فراوانی را ایجاد میکنند اما در نهایت حصاری خواهند شد بر گرد طراحان و مجریان خود چه آنکه دنیا برای تأمین منافع خود منتظر اجازهی دیگران نمیماند و ایستادگی غرب بر تحریمها، تنها آنها را در موقعیتی فرسایشی و نفس گیر قرار خواهد داد.
و کلام آخر...
اینکه تحریم را میتوان دور زد آن هم نه تنها با جستوجوی حفرههای نظارتی غرب و خلأهای قانونی، بلکه با اراده و پشتکار ملی مردمی که مصمم هستند تا رسیدن به حقوق مسلم خود از پای ننشینند. مردمی که آرمانگرا هستند چراکه آرمانهایشان سند حیاتشان است اما در عین حال واقعنگر نیز هستند چون در جهانی پر از پیچیدگی زندگی میکنند و میدانند راه تحقق آرمانها از میان واقعیتهای موجود میگذرد. واقعیتهایی که هر کدام شاهدی بر اثبات صحت انتخاب سیاست مقاومت در برابر تحریمها هستند و این ما هستیم که میتوانیم مقاومت را در بخش بخش زندگیمان جاری و ساری کنیم.
آخرالزمان
#قدرت نظامی ایران
#مستند
#یوفو