بی شک مهم ترین دلیل این مــوفقیت برای دکتر احمدی نژاد در پرونده هسته ای در سال های 84 تا 90 به دلیل داشتن "روحیه انقلابی" و "برخورداری از علم و تکنیک دیپلماسی" برای گرفتن حق ملت ایران بود که درعین کوتاه نیامدن از حقوق حقه ایران و رشد و پیشرفت صنعت هسته ای کشور ، به طرف مقابل و مواضع آنها نیز انتقاداتی را مطرح می نمود و فضایی را مهیا می نمود که حتی این کشورهای مستکبر قادر به اجماع و تشدید تحریم ها بصورت جدی و گسترده علیه ملت ایران نبودند.

به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما» به نقل از «جوان انقلابی»پس از ماه ها کشمـکش بالاخره مذاکرات وین ۴، پس از حـدود ۲۵ ساعت مذاکره و رایزنی فـشرده وزیر امور خارجه کشورمان و هیئـت همراه با مسـئولین ارشد گـروه ۵+۱ به پایـان رسـید و نشان داد که کلید دکـتر روحـانی ، برخلاف قول وی در سیاست خارجی نیزهمچون اکثر سیاست های داخلی اش نتوانست راه گشای ملـت باشد و به نظر ، ایشان و دولت محترمشـان به قفل بزرگی برخـورده کـرده اند که باز کردن آن مشکل و یاحتی محال به نظــر میرسد. در کل باید اعتراف نمود که این مذاکـرات نـیز به نتیجه ای بهتر از نداشتن نتیجه – بخوانید شـکست – برای دو طرف به ارمغـان نیاورد.

طرف غربی که در چند ماه گذشـته به لطف خوش بینی های حجـت الاسلام حسن روحانی و وزیر خارجه همـیشه خندانش ، کمی نسـبت به آینده مذاکـرات خوشبـین و امیدوار گشـته بود و با گستاخی خطوط قرمز نظام اسلامی را در سایه سکوت تامل برانگیز مسئولین دولتی رد می نـمود ، اما این بار با محـمدجواد ظریفی روبرو شد که به هیچ وجه از سخنان و مواضع نظام جمهوری اسلامی به دلیل تعیین خطوط جدی قرمز مذاکرات توسـط مقامات عالی رتبه نظام و تاکید ویژه برای پاسداری از این خطوط کوتاه نمی آمد ؛ در طرف مقابل ، غربی ها که به کرات اثبات نموده اند که به هیچ یک از قول های خود پای بند نـبوده و نیسـتند ادعای نگرانی هسته ای را درهم شکسـتند و با وقاحت تمام ، صحبت از گـرینه های دیگری برای مذاکره و بحث و گفتگـو برای رفـع نگرانی خود مانند موشکهای نظامی ایران بر زبان جاری نمودند.

این شکست در مذاکرات ، بی شک همگان را به یاد دوران مسئـولیت دکـتر سعیـد جلیـلی در پرونده مذاکـرات هستـه ای و شکـست های پی در پی وی در آن مـذاکرات با طرف غربی می انـدازد ولی تفاوت بزرگ دوران دکتر جلیلی با دکتر ظریف را میتـوان در عـدم عقب نشینی عزتمنــدانه از مواضـع جمهـوری اسلامی “به هر قیمیــت” عنوان نمود که متاسفانه در این دوره فعلی شاهد عقـب نشینی های عجیب و نگران کننده از مواضع و حقوق کشورمان برای برداشتن تحریم ها و فشارهای ناحق دشمنان را هستیــم که مع الاسف نتایج دلخواه را نیز به دنبال نداشته است.

طرف های غربی که همه دستاوردهای سال های گذشــته خود را از دست رفته می دیدند به شدت در اوائل دولت نهم ، ایران را تهــدید به حمله نظامی و تشـدید تحریم ها برای کوتاه آمدن ایران و بازگشت به مسیر سـازش دولت اصلاحات کردند و حتی تحریم هایی نیز وضع نمــودند ولی شخص رئیس جمهور با حمایت و پشتیبانی خاص رهبر معظم انقلاب اسلامی و مــردم مومن و انقلابی کشور در برابر این زیـاده خـواهی ها کوتاه نـیامد و صنعت هسته ای ایران رشد چشمگیر و قابل توجـه ای پیدا کرد ؛ گفتنی است یکی از این اقدامات شجـاعانه رئیس جمهور سابق کشورمان ، حضور مستقیم در مراکز هسته ای و فک پلمپ این تاسیسات در سایه فشارها و تهدیدات طرفهای غربی بود.

در اینجا بنـا داریم به بهانه شکـست مذاکرات ایران و طرف غربی ، مرور خلاصه بر روند گفتگوهای هسته ای در سال های اخیر داشته باشیم :

استارت جدی نظام مقدس اسلامی در قضیه هسته ای و پیشرفت در این عرصه را می توان در دوران موسوم به اصلاحات دانـست که متاسفـانه به دلیل روحیه خاص سازشکاری و تمایل به غرب این دولت و مسئولینش ، پرونده هسته ای دچار گره های سخـت و محکمی شد که مسئولین دولتی را به بهانه جلوگیری از تنـش زدایی ، مجبور به عقب نشینی و کم نمودن سرعت پیشرفت دانشمندان هسته ای کشورمان در این عرصه کرد ؛ ولی این مذاکرات ، کـوتاه آمدن ها و گفتگـوی تمـدن ها نیز نتوانست ذره ای از عداوت طرف غربی علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی بـکاهد و نتیجه این عقب نشـینی ها قرارداد سـعدآباد و به محور شرارت در آمدن ایران اسلامی و تشدید صدور تحریم های ظالمانه ای علیه ملت ایران بود.

اما پس از روی کـارآمدن دکتـر محمـود احمدی نژاد و دولت شجاع و انقلابی وی ، سیاست های داخلی و خارجی کشور پس از سالهای طولانی که مدیریت اصلی کشور در دست جریان خاصی بود تغییر نمود و پرونده هسته ای جمهوری اسلامی ایران و مذاکرات با طرف های غربی با روندی عزتمــندانه توام با تدبیـر پیگـیری شـد.

تنفید حکم ریاسـت جمهوری دکـتر احمدی نژاد – ۱۳۸۴

طرف های غربی که همه دسـتاوردهای سال های گذشــته خود را از دست رفته می دیدند به شدت در اوائل دولت نهم ، ایران را تهــدید به حمله نظامی و تشـدید تحریم ها برای کوتاه آمدن ایران و بازگشت به مسیر سـازش دولت اصلاحات کردند و حتی تحریم هایی نیز وضع نمــودند ولی شخص رئیس جمهور با حمایت و پشتیبانی خاص رهبر معظم انقلاب اسلامی و مــردم مومن و انقلابی کشور در برابر این زیـاده خـواهی ها کوتاه نـیامد و صنعت هسته ای ایران رشد چشمگیر و قابل توجـه ای پیدا کرد ؛ گفتنی است یکی از این اقدامات شجـاعانه رئیس جمهور سابق کشورمان ، حضور مستقیم در مراکز هسته ای و فک پلمپ این تاسیسات  در سایه فشارها و تهدیدات طرفهای غربی بود.

البته قابل ذکر اسـت که در همان ایام نیز جــریان وابسته به اکبر هاشـمی رفسنجانی و سـید محـمد خاتمی که قدرت و جایگاه خویش را پس از سالها از دست رفته می دیـدند درصدد تخریب و سیاه نمایی های افراطی علیه دولت ولایتمدار دکتر احمدی نژاد به بهانه تشـدید دشمنی ها با غرب و صـدور قطعنامه های ظالمانه این کشـورها علیه ایران بودند و این ایستادگی و شجاعت ستودنی دکـتر احمدی نژاد را به دشمن تراشی و ایجاد هزینه های اضافی برای نظام اسلامی متهم می نمودند و احمدی نژاد و دولتش را فاقد مدیریت صحیح بر کشور میخواندند که رئیس جمهور وقت نیز در مقابل از ظرفیـت سفـرهای استانی استفـاده نمود و مساله هسته ای را یک مطالبه عمومی مردم ایران معرفی نمود.

بی شک شعار “انرژی هسته ای حق مسلم ماست” هیچ گانه از حافظه تاریخی ملت ایران فراموش نخواهد شد.

اما به مرور زمان مساله هسته ای ایران که در ابتدای دولت نهــم بسیار جنجالی و پر سر و صدا بود به مساله درجه دومی برای ایران و حتی طرف های غربی تبـدیل شد ؛ این درحالی بود که صنعت هسته ای ایران به سرعت درحال پیشرفت بود ولی از تحریم ها و سروصداهای مخالفین خبری بصورت جدی خبری نبود. این وضعیت تا حدی رسید که  در سالهای منتهی به سال ۹۰ که پایان مسئولیت دکتر احمــدی نژاد در پرونده هسته ای بود ، تقریبا دیگر خبری از شعار انرژی هسته ای حق مسلم ماست دربین مردم کشور و دربین استقبال کنندگان مردمی از رئیس جمهور دیده نمیشد!

بی شک مهم ترین دلیل این مــوفقیت برای دکتر احمدی نژاد در پرونده هسته ای در سال های ۸۴ تا ۹۰ به دلیل داشتن “روحیه انقلابی” و “برخورداری از علم و تکنیک دیپلماسی” برای گرفتن حق ملت ایران بود که درعین کوتاه نیامدن از حقوق حقه ایران و رشد و پیشرفت صنعت هسته ای کشور ، به طرف مقابل و مواضع آنها نیز انتقاداتی را مطرح می نمود و فضایی را مهیا می نمود که حتی این کشورهای مستکبر قادر به اجماع و تشدید تحریم ها بصورت جدی و گسترده  علیه ملت ایران نبودند.

 اما پس از سال ۹۰ و روی کــارآمدن دکـتر سعید جلیلی و کنــار گذاشتن دکتر احمدی نژاد ؛ روند پرونده هسته ای ایران و مذاکرات با طرف های غربی تغییر نمود.

سعید جلیلی ، کارمنــد وزات خارجه و جانبـاز قطع عضو دوران دفاع مقدس و حافظ کل فرآن مجید که به لطف توجه دکتر احمـدی نژاد توانست به دبیری شواری عالی امنیت ملی برسد ،  یکی از افراد سرشنـاس انقلابی در کشور شناخته میشود و در عملکرد خود ، روحیه انقلابی وی بی شک یکی از نقاط مثبت وی محسوب میشود.

وی در طول مذاکرات و دوران مــسئولیتش همواره از اصول حقه انقلاب اسلامی و استکبار ستیزی کوتاه نمی آمد و طرف های غربی وی را نفوذ ناپذیر و مستـحکم می خواندند. همگان حضور دکتر جلیلی را با خودرو شخصی خود در فرودگاه و حمل سـاک خویش و حضور درهواپیمـای مسافربری و درمیان مردم برای سفر به محل مذاکرات را از یاد نخواهند برد ؛ یا درج قاب عکس شهدای هسته ای در محل مذاکرات  برای ایجاد بار منفی برای طرف غربی در نزد افکار عمومی و همچنین معطل نمودن طرف های غربی به دلیل عدم حضور به موقع درجلسه یا نگاه نکردن محض به طرف آمریکایی و یا حتی در آوردن پای مصنوعی خود و زدن بر میز مذاکرات و شکستن شیشه میز در اثر اصابت آن به خاطر جلوگیری از خط و نشان کشیدن بی مورد طرف های مستکبر غربی را میتوان از اوج باورها و روحیات مستحکم وی اشاره نمود.

اما نکته مهم در اینجاست که هدف از این اقدامات و تحقیر طرف مقابل چیست؟ آیا غیر از این است که طرف مقابل مجبور به عقب نشینی شود و ما راحت تر به امتیازات و حقوق خود برسیم؟

به مثال زیر توجه کنید :

حضرت ایت الله خامنه ای در سال ۱۳۶۸ و در دوران ریاست جمهوری خود سفری به چین داشتند ، از جمله حواشی این سفر آن بود که قبل از نشستن هواپیمای حامل تیم ایرانی به فرودگاه پکن، اعلام می شود که به دلیل بیماری رهبر چین، دیدار وی با رئیس جمهور ایران و هیأت همراه لغو شده است. از ابتکارات آیه الله خامنه ای این بود که پس از اطلاع از این موضوع، دیدار با مقامات دیگر چینی را لغو کردند تا به صورت غیر مستقیم این پیغام را به چینی ها بدهند که سطح نمایندگان ملت ایران کمتر از رهبر چین نیست. این مسئله باعث شد که نخست وزیر چین شخصا برای عذرخواهی به حضور آیه الله خامنه ای برسد. این ابتکار و شجاعت آیه الله خامنه ای جدا از اینکه باعث شد همگان به جایگاه هیأت عالی رتبه ایرانی سر تعظیم فرود آورند، موجب شد رهبر چین به صورت جداگانه و دوبرابر زمان تعیین شده پذیرای رئیس جمهور ایران و هیأت دیپلماتیک همراه باشد.

شاید خالی از لطف نباشد به یکی از خاطــرات دکتر احمدی نژاد در زمینه دیپلماسی نیز اشاره ای داشته باشیم :

نخست وزیر یکى از کشورهاى صنعتى با دکتر جلسه گذاشته بود.
گفت در کشورشان در موضوع استفاده ى بهینه از انرژى پیشرفت چشمگیرى داشته اند و حاضر است تمام این امکانات ونیروى متخصص را براى اصلاح و بهینه سازى انرژى در اختیارایران قرار دهد به شرطى که ایران هم دست از هسته اى شدن بردارد.
دکتر خیلى صریح گفت : شما اجازه مى دهید کسى در اداره ى کشورتان دخالت کند؟
نه! ما این کار را نمى کنیم.
نخست وزیر این بار وعده و وعید هاى چرب و نرم ترى داد.
اما جواب دکترهمان” نه” بود.
نخست وزیر آن کشور صنعتى به دکتر گفت: شما خیلى سخت هستى!
دکتر هم جواب داد : پاى منافع ملى است.
همراهان نخست وزیر که معاونان و وزیر امور خارجه ى آن کشور بودند، همگى هورا کشیده و خندیدند.
دکتر علتش را از وزیر امور خارجه، آقای متکی پرسید.
او هم توضیح داد که همراهان نخست وزیرظاهرا با نخست وزیرشان شرط بندى کرده بودند که شما نمى پذیرید.

پس هدف از دیپلماسی با چاشنی انقلابی بودن این است که ما در عین حفظ اصول دینی و انقلابی و آرمانی خود ، جایگاه و کرامـت کشـور خود را حـفظ نمـاییم و در برابر طـرف مـقابل را مجـبور به ادای احتـرام ویژه و احـترام به حقوق خود وادار نماییم که این امر به دلیل روابط بین المللی به زبان دیپلماسی تعبیر میشود.

حال ما می بینـیم که جناب آقای دکتر جلیلی  درعین انـقلابی بودن قاطع (که بی شک از نقاظ قوت ایـشان محسوب میشود) ولی در عرصه دیپلماسی و بیان سخــن به زبان بین المللی نتوانسته اند کارنامه قابل قبولی داشته باشند و متاسفانه در دوره دو سال ایشان هم اکثر مذاکرات با شکست رویرو میشد و هم فشارها و تحریم ها علیه ملت ایران افزایش می یافت که اثرات آن را در ۲ سال آخر دولت گذشاه شاهد بودیم.

به تحقیق دشمنی و خوی استکباری دشمنان ملت ایران فرقی در زمان مسـئولیت دکتـر احمـدی نژاد و دکتر جلیلی نداشتـه است و چه بسا در زمان دکتر احـمدی نژاد به دلیل تغییر موضـع ابتدایی دولت و بازگشت از روند سازشکاری دولت اصلاحات  بیشتر نیز یوده است ولی باید یک دیپلـمات بداند که با هر روشی بر اصول منطقی و عاقلانه باید حق خود را در مذاکرات بگیرد و طرف مقابل را کیش و مات کند نه اینکه خود دست خالی برگردد و مردم کشورش را در سختی قرار دهد و به قول معروف “نباید ادم دیوانه را دیوانه تر کرد” و به هر طریقی باید با حفظ اصول انقلابی و پافشاری برحقوق ملت ایران ، حق آنان را نیز گرفت ؛ یعنی دقیقا همان سیاستی که دکتر احمدی نژاد در پیش گرفته بود که در بالا به آن اشاره نمودیم.

پس میتوان دوران دکتر جلیلی را دوران “مدیریت انقلابی” ولی “فاقد رویکرد صحیح دیپلماسی” قلمداد نمود.

اما در ۲۴ خرداد و در خلال فقدان نماینده ای از گفتـمان دولـت های نـهم و دهـم در انتخابات سال ۹۲ ، دکتر حسن روحانی توانست با حداقل آرا به ریاست جمهوری ایران برسد. دکتر روحانی همانگونه که مشخص بود مسیر تعامل با دنیا به سبک اعتدال و بازی دو سر برد را در پیش گــرفت و سیاست های خود را که در دوران مسئولیت خویش در پرونده هسته ای دنبال می نمود را پیگیری کرد.

در دنیای سیاست و در ابتدای هر دولتی که وزرای جدید و قدیم تودیع و معارفه میشـوند ، حـضور رئیس جمهــور برای مـعارفه هریـک از وزرا نـشان دهنده اهمـیت رئیس جمهور و دولـت به آن حوزه و وزارتــخانه می باـشد که جناب آقای روحانی باوجـود مشغله کاری فـراوان فقط برای معارفه دکتر ظریف به وزارت خارجه رقتند و این نشان از اهمیت رئیس جمهور کشورمان به حوزه دیپلماسی و عملکرد محمدجواد  ظریف داشته و دارد.

دولت یازدهم که به مردم قول تغییــر بزرگ در ۱۰۰ روز اول دولت خود را داده بود خیلی زود در بحث مذاکرات وارد شـد و با رایزنی های فـشرده و در آستانه صــدمین روز دولت خـود و در نیمه های شب توافقنـامه ژنو را بدون تصویب مجلس شوراس اسلامی امضا کرد.

   شاید بهــترین توصـیف از این توافقـنامه هـمان سـخن حسین شـریعتمداری مدیر مسئول کیهان باشد که میگوید :  “برخلاف ادعای اولــیه تیم محترم مذاکره کننده هسته‌ای کشورمان و اظهارات جناب دکتر روحانی که آن را تسلیم قدرت‌های بزرگ جهانی در مقابل ایران! معرفی کرده بودند، مجموعه‌ای از امتیازاتی بود که متأســفانه با گشاده‌دستی آمیخته به وادادگی به حریف داده بودیم و وعده‌های نسیه‌ای که با هزار شرط و شروط و اما و اگر فقط قول آن را داده بودند”

به راستی کاترین اشتـون و جــان کری برای چه باید از این توافقنـامه و مفـاد آن اینگونه شاد و مسرور باشند؟!

بی شک آیندگان قضــاوت خـواهند کرد…

اما محــمدجواد ظریف ، که در پـرونده وی ســابقه طولانی حـضور در عرصه دیپلمــاسی به چشم میخورد و از افراد کارکـشته دیپلماسی عـمومی و رســانه ای است و می توان وی را مهم ترین امید دولت اعتدال گرای حســن روحانی برای آینده تصمیمات و راهبردهای داخلی و خارجی دولت یازدهم دانست.

محمد جواد ظریف که به لطف شجاعت ها و سخـت کوشی های دولـت دکتر احـمدی نژاد با دستی پر به مذاکرات هســته ای رفت ، توانست با دادن وعــده های نقد ، از طرف مقابل وعده های نسیـه ای را بگــیرد و تاحدودی خود را پیروز میدان دیپلماسی بنـمایاند و در پی آن رئیس جمهور فعلی کشورمان توافقنامه جناب ظــریف با ۵+۱ را “تسلیم قدرت های بزرگ در مـقابل ملت ایران و شکـستن تحریم های ظالمان” خــواند….

اما در این دور که برگــه های برنده جنـاب ظریف و تیم همراه در مذاکرات تقریبا به پایان رسیده بود طرف غربی نیز شروع به بهانه گیری نمود و این دور از مذاکرات به دلیل این گستاخی طرف غربی و کوتاه نیامنــدن طرف ایرانی به دلیل هشدار جدی مسئولین عالی رتبه نظام اسلامی مبنی بر صیانت از خطوط قرمز نظام اسلامی به شکست انجامید.

اما پیش از ادامه بحث لازم میدانم که به سخن رهبر معطم انقلاب اسلامی که در ۱۲ آبان ماه سال گذشته بیان شد اشاره ای داشته باشـیم ؛ آنجا که رهبــری فرمودند :

هیچ‌کس نباید این مجموعه‌ی مذاکره‌کنندگان ما را با مجموعه‌ی شامل آمریکا – همان شش دولت، به‌اصطلاح پنج بعلاوه‌ی یک – سازش‌کار بداند؛ این غلط است؛ اینها مأموران دولت جمهوری اسلامی ایران هستند، اینها بچّه‌های خودمان هستند، بچّه‌های انقلابند؛ یک مأموریّتی را دارند انجام میدهند. کار سختی هم هست [که‌] بر عهده‌ی اینها است؛ دارند با تلاش فراوان آن کاری را که بر عهده‌ی آنها است انجام میدهند.

بی شک دکتر ظریف و تیم مذاکره کنــنده ایرانی فرزندان راسـتین این انقلاب و مردم شریف ایران هستند و ما نیز هــیچگاه خدایی ناکرده در پی بیان سازش کاری یا ایراد تهمتی به این عزیزان مسئول نیستیم ولی در اینجا قدص داریم که روحیه تیم مذاکره کــننده فعلی را مورد بررسی قرار دهیم.

در کل میتوان نتیجه گرفت که دکتر ظریف به دلیل نداشتن توام مهارت دیپلماسی با اندیــشه و روح غالب انقلابی در مدیریت ها و تصمیم گیری ها به در بسته برخورد کرده است که این روند همچون دوران دکتر جلیلی به تشدید فشارها از طرف غربی موکول خواهد شد واینگونه که از شواهد معلوم است چه بسا این فشار ها بیش از قبل باشد.

همان گونه که بـیان شد دکتر ظــریف یک دیپلمات باسابقه و هوشمند در عرصه مذاکرات است که به خوبی با زبان و ادبیات دیپلماسی آگاه است و از جنبه های مختلف آن استفاده می نماید ولی شاید مهمترین نقطه ضعف ایشان “نداشتن روحیه انقلابی” در عرصه و بینش مدیریتی ایشان باشد ؛ لازم به ذکر است منظور نگارنده از نداشتن روحیه انقلابی به معنای نداشتن مطلق این فکر و آرمان نیست بلکه روح کلی و چارچوب غالب کاری ایشان ، اندیشه انقلابی رنگ و بویی کمتر به خود اختصاص داده است و شیوه مدیریت ایشان کمی با این تفکر فاصله دارد. شاید دلیل این را نیز بتوان به حضور طولانی مدت وی از جوانی در کشور آمریکا برای کار و تحصیل دانست که به تبع از فضای انقلابی جامعه ایران بخصوص در اول انقلاب دور بوده است.

در کل میتوان نتیجه گرفت که دکتر ظریف به دلیل نداشتن توام مهارت دیپلماسی با اندیــشه و روح غالب انقلابی در مدیریت ها و تصمیم گیری ها به در بسته برخورد کرده است که این روند همچون دوران دکتر جلیلی به تشدید فشارها از طرف غربی موکول خواهد شد واینگونه که از شواهد معلوم است چه بسا این فشار ها بیش از قبل باشد.

در پایان باز به این نکته اشــاره میکنم که هدف نگارنده از این مقاله ، مقایســه ای اجمالی به روح مدیریتی غالب و حاکم بر پرونده هسته ای کشورمان می باشد که به مرور زمان نتایج آن برای ملت ملموس تر است. بی شک در راه دیپلماسی و تعامل با دنیا “دارا بودن تکنیک دیپلماسی” توام با “روحیه انقلابی” می تواند راه گشای مردم و مسئولین باشد و هرکجا که افراد در هریکی از این دو خصیصه نقصان و کمبودی داشته اند به شکست ها و بن بست هایی روبرو میشدند.

امیدواریم تیم فــعلی مذاکره کننده کشورمان با توکل به خداوند متعال و عــنایات حضرت ولی عصر(عج) و با توجه به نصایح پدرانه رهبر فرزانه انقلاب اسلامی و با پستوانه مردمی بتواند به احقاق حقوق ملت ایران بپردازد. دعای ما و همه جوانان انقلابی پشت و پنلاه سربازان این خاک و بوم ونظام اسلامی باد.