تحلیل یک موضوع خصوصا حرکت های اجتماعی لازم است بر اساس یک مبنا و «نظام فکری» منسجم و متناسب با آن حرکت اجتماعی باشد تا بتواند تحلیلی صحیح و بدور از انحراف ارائه دهد. در غیر این صورت تحلیل از عینیت جامعه فاصله گرفته و دچار انحراف از موضوع و هدف می شود.

در حرکت های اجتماعی خصوصا در پیدایش آنها اینگونه نیست که افراد بتوانند دفاع تئوریک از فعل اجتماعی خود داشته باشند البته این عدم توانایی دفاع تئوریک، دلیل بر عدم شناخت ضرورت موضوع نیست به عبارت دیگر، درک ابعاد مختلف حرکت های اجتماعی سیر تکاملی دارند یعنی بعد از پیدایش آنها در روند بهینه سازی قادر به چنین دفاعی خواهند شد.

در پدیده های اجتماعی پدیدآورندگان آن نسبت به عدم کارآمدی ساختار های موجود و کارآمدی موضوعی مطلوب ایمان پیدا کرده و برای آنها یقین حاصل می شود که این فضای موجود فضایی نیست که بتواند اهداف جامعه بشری را محقق نماید و لذا سعی در خروج از چنین وضعیتی می نمایند. این یقین و ایمان به کارآمدیِ موضوع جدید که علت اصلی حرکت های اجتماعی می باشد را «درک اجمالی یا ایمانی» از موضوع می گویند.

در روند انقلاب اسلامی مردم به عدم کارآمدی مدل های موجود در جامعه برای محقق شدن ارزش های الهی و انسانی یقین داشته و درک کارآمدی حضور دین در جامعه [1]را به صورت «ایمانی و اجمالی» پیدا کرده بودند و همین سبب شد همراه حضرت امام در مقابل حکومت ظلم و جور قیام نموده و تا پیروزی سیاسی انقلاب اسلامی ایستادگی نمایند.

«درک اجمالی و ایمانی» متناسب با ایستادگی در مقابل ساختارهای ناصحیح و غلط بوده و تنها برای مرحله «پیدایش» حرکت های اجتماعی است اما برای  ورود به مراحل «تغییرات و تکامل»، تفصیلی شدن این درک ضروری می باشد.

به عبارت دیگر برای پیروز شدن انقلاب اسلامی و تخریب ساختارهای ظلم و زور «درک اجمالی و ایمانی» کفایت می کرد. اما بعداز استقرار انقلاب برای تأسیس ساختارهای اسلامی متناسب و همچنین انتقال فضای انقلاب و نگاه انقلابی به نسل های بعدی لازم است ادبیاتی تولید شود که قابلیت تفاهم و برنامه ریزی را داشته باشد.

اگر تنها به «درک ایمانی و وجدانی» بسنده شود نه تنها ساختار های متناسب با جامعه را نمی توان تولید کرد بلکه مشاهده می شود نسل های بعد اعتقاد و ایمان نسل اولی ها را به این حرکت عظیم اجتماعی ندارند الا معدود افرادی که با انقلابیون نفس به نفس و شانه به شانه رشد کرده و تربیت یافته اند.

حال با گذشت سی سال[2] از عمر انقلاب و عدم تبدیل «درک وجدانی و اجمالی» به «درک تفصیلی و تئوریک» مشاهده می کنیم ساختارهای موجود متناسب با جامعه نیستند و توانایی اداره انقلاب را براساس ارزشهای انقلابی ندارند.

در چنین شرایطی اگر ایمان نخبگان جامعه نسبت به انقلاب و تئوری «دین می تواند دنیا را اداره کند» سست باشد عدم کارآمدی را به انقلاب نسبت می دهند؛ نسخه پیشنهادی چنین افرادی پذیرش مدرنیته با همه ابعاد آن است البته دین و اسلام را هم به سبک «واتیکان اسلامی» قبول دارند.[3]  دسته دیگر از نخبگان که اعتقاد به انقلاب دارند ولی به دلیل عدم وجود تئوری های مدون و مدل های آماده، قائل به حضور بخشیِ ادبیات انقلاب در جامعه هستند. این دسته افراد بخاطر اینکه بین انقلاب و مدرنیته در حال رفت و برگشت هستند پیشنهاد آنها، پذیرش تئوری های غربی در بخش هایی از ساختار های نظام است[4].  دسته سوم از نخبگان جامعه، مومنین به راه امام , شهدا و ادبیات انقلاب هستند[5] که تنها راه برون رفت جامعه جهانی را در طراحی و تولید ساختار های اسلامی متناسب با انقلاب اسلامی می دانند و البته همه این اعتقاد به «راه امام ، شهدا و ادبیات انقلاب»؛ اعتقاد به زمینه سازی ظهور و حضور منجی عالم بشریت حضرت مهدی موعود(ارواحناله الفدا) است.

در چنین شرایطی انقلابیون و مومنین به «ادبیات انقلاب» می بایست ضمن دفاع همه جانبه از انقلاب و تئوری «مهندسی دین در دنیا» از درگیری های سیاسی پرهیز نموده و به سمت تبدیل «درک اجمالی و ایمانی» انقلاب به «درک تفصیلی» گام بردارند.

اگر «درک اجمالی و ایمانی» مردم به انقلاب به درستی توصیف شود و عقلانیت آن توسط نخبگان طراحی و تبدیل به «درک تئوریک و تفصیلی» گردد می توانیم ساختارهای متناسب با انقلاب و ارزش های انقلابی[6]  را برای معتقد نمودن نسل های بعدی انقلاب به این ارزشها تولید نمائیم.

به قلم رسول ساکی


--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

[1] -  مقام معظم رهبري: «مقاومت امروز هم يکي از آماج‏هاي تهاجم دشمنان ما در سطح تبليغات جهاني، همين يگانگي دين و دنياست؛ مي‏گويند چرا دين را پيشوا و مهندس دنيا مي‏دانيد». 14/3/1384

 [2] - لازم به ذکر است که 30 سال عمر برای انقلاب ابتدای راه و سن کودکی یک تمدن است. بعنوان مثال با توجه به قرائت های متفاوتی که از رنسانس وجود دارد بین 400 تا 700 سال از عمر مدرنیته می گذرد.

[3] - قائلین به مدرنیزاسیون یا اصلاح قرائت دینی

[4] - قائلین به مدرنیته اسلامی (ژاپن اسلامی)

[5] - قائلین به تمدن اسلامی

[6] -  جاری شدن عدالت ، ادامه راه شهدا، زمینه سازی ظهور، جاری شدن اخلاق حمیده در جامعه و...