سرکرده این باند با فراهم کردن مقدمات خروج خود از کشور، اکنون که زمینه های ترور شخصیت احمدی نژاد را فراهم آورده حتی نسبت به ترور فیزیکی رییس جمهور هم اقدام کند، کاری که سی سال قبل مسعود کشمیری انجام داد.

رهبر معظم انقلاب اسلامی در آخرین دیدار با هیئت دولت جمع بندی مثبتی از 8 سال گذشته ارائه کرده و بر گفتمان دولت های نهم و دهم مهر تایید زدند؛ جمع بندی که به نظر می رسد برخی گروه های افراطی انتظار بیان آن از سوی رهبر معظم انقلاب را نداشته اند.

این گروه های افراطی بر خلاف رهبر معظم انقلاب همواره بر حسب عادت خود تنها 4 سال دولت نهم که خود در دولت حضور داشتند را تایید می کنند و از انحراف رئیس جمهور در 4 سال دولت دهم سخن می گویند. بر این اساس طبیعی است که این جریانات با مشاهده عدم تفکیک دولت های نهم و دهم از یکدیگر توسط رهبر انقلاب و مهر تایید گفتمانی ایشان، احساس خوشایندی نداشته باشند.

جبهه پایداری طی 2 سال گذشته رکورددار توهین به رئیس جمهور بوده است. اتهاماتی نظیر ایجاد بزرگترین خطر از صدر اسلام تاکنون، راه اندازی تشکیلات فراماسونری، بهائی گری، کمک گرفتن از شخص شیطان و ... بارها و بارها توسط آیت الله مصباح یزدی و اطرافیانش به محمود احمدی نژاد و یارانش نسبت داده است.

در این میان اما از تحرکات ضد امنیتی برخی از چهره های نزدیک به این جبهه نباید به آسانی گذشت. حمید رسایی اخیرا پس از دیدار رهبر معظم انقلاب با هیئت دولت گفته است: «اگر در جایی هم ما از دولت انتقاد کردیم بر اساس اصول برگرفته از رهبری بوده است. ما در هفته نامه 9 دی همیشه بیش از انحراف از فتنه نوشته ایم چون آن را اصلی فرعی می کردیم و به هر دو موضع مان افتخار می کنیم.»

ادعای آقای رسایی این است که وی و همفکرانش طی 4 سال گذشته رفتاری منصفانه و منطبق با اصول رهبری را در برخورد با دولت در پیش گرفته اند. برای آنکه از یک سو به حجت الاسلام رسایی کمک کنیم تا به خودآگاهی سیاسی دست یابد و از سوی دیگر بار دیگر ادعای پیروی این طیف افراطی از رهبر انقلاب به آزمون گذاشته شود، بازخوانی یکی از یادداشت های آقای رسایی ضروری است.

حمید رسایی در هفدهمین شماره هفته نامه 9 دی –مورخ دوم خرداد 90- با انتشار یادداشتی ضد امنیتی از پروژه ترور رئیس جمهور توسط مشایی خبر داد:

«من تردید ندارم که مشایی در طول این چند سال با اعتماد سازی اعتقادی در احمدی نژاد، قدم قدم پروژه کودتای خود علیه احمدی نژاد را که از سالها قبل کلید زده بود، پیش برد.

به مانند کودتای نوژه که بدون برنامه ریزی نهادهای امنیتی، یکی از کودتاهای بزرگ دشمن لو رفت، در دستگیریهای برخی از متهمان شیطانی نیز چند عنصر حلقه شیطانی نیز به دام افتادند. عناصری که دستگیری آنها خواب خوش را برای برخی آشفته کرده. اکنون فرقه انحرافی در اضطرابی سخت بسر می برد و دریافته که پس از دستگیرهای اخیر و بویژه دستگیری عباس غفاری و متهم دیگر که سرکرده فرقه انحرافی، آخرین بار چندین ساعت با او جلسه خصوصی داشته، بسیاری از ترفندها و مقاصد شیطانی اش برملا خواهد شد.

بنابراین دور از انتظار نیست که سرکرده این باند با فراهم کردن مقدمات خروج خود از کشور، اکنون که زمینه های ترور شخصیت احمدی نژاد را فراهم آورده حتی نسبت به ترور فیزیکی رییس جمهور هم اقدام کند، کاری که سی سال قبل مسعود کشمیری انجام داد

رسایی در ادامه مشایی را مسعود کشمیری ثانی –قاتل شهید رجایی- می نامد و می افزاید: «در این بین اساسا نباید نسبت به حمایتهای احمدی نژاد از این عنصر مشکوک توجه کرد چرا که ما یکبار این از نقطه گزیده شده ایم و هزینه آن را در سال 60 پرداخته ایم. مسعود کشمیری همان منافقی بود که شهید رجایی مکتبی، زیرک و باهوش با تمام وجود به وی اعتماد کرد! این اعتماد به حدی رسید که تبدیل به اعتقاد شد و کشمیری را در حالی که اساسا با روحانیت نسبتی نداشت به امام جماعت رجایی مبدل کرد. کشمیری آنقدر اعتماد رجایی را جلب کرد که دیگر کسی برای ورود و خروج او به ریاست جمهوری مورد بازرسی اش قرار نمی داد. حتی یکبار وقتی کشمیری قصد داشت با کیف دربسته اش در جلسه‌ای بهمراه شهید رجایی نزد امام شرکت کند، وقتی با درخواست محافظان بیت امام برای بررسی کیفش مواجه شد از این کار استنکاف کرد تا جایی که شهید رجایی در اعتراض به رفتار تیم حفاظت بیت امام به امام گلایه نمود. کشمیری فردی بود با ظاهر انقلابی، اهل ذکر و دعا و البته با پرونده مبهم و خانواده ای بی بند و بار . برادر همسرش از اعضای سازمان منافقین بود ... کشمیری همچنان زنده است ... کشمیری را دستگیر کنید قبل از آن که دیر شود حتی اگر رجایی اعتراض کند ...»

روشن است که مواضع ضد امنیت ملی امثال حمید رسایی نه تنها تناسبی با مواضع رهبر معظم انقلاب ندارد بلکه در نقطه مقابل توصیه های ایشان قرار می گیرد. حتی حسین شریعتمداری هم جرأت انتساب این تهمت ها به مقامات عالی رتبه دولتی را به خود نداده است. با این وجود تلاش حمید رسایی ها برای منتسب کردن رفتار های زشت و عصبی شان به رهبر انقلاب در جای خود شایسته تأمل است. به راستی جریانات افراطی و عصبی حاضر در کشور از چه رو اصرار دارند خود را تریبون رهبر معظم انقلاب جا بزنند؟

متهم کردن اسفندیار رحیم مشایی به برنامه ریزی برای ترور احمدی نژاد و فرار از کشور، حاوی پیام های ضد امنیتی روشنی است که امید است در همان زمان مورد توجه دستگاه امنیتی کشور قرار گرفته باشد. با این وجود نباید از کنار سقوط اخلاقی حمید رسایی به عنوان فردی که ملبس به لباس روحانیت است، گذشت. متهم کردن اسفندیار رحیم مشایی به طراحی برای ترور احمدی نژاد احتمالا حکایت از تقوا و نفس سلیم آقای رسایی دارد؛ آقای رسایی این حد از پایبندی به اخلاق را مدیون تلمذ در محضر استاد اخلاقی است که پیشتر از یاری گرفتن احمدی نژاد و مشایی از شخص شیطان خبر داده بود.

گفتنی است رهبر انقلاب پیشتر در دیدار دوم با جامعه مدرسین در سفر به قم فرموده بودند: «مراقب باشید که یک جهت‌گیری عامی برای زمین زدن دولتی که حالا نسبت به شعارهای انقلاب وفادار است، نسبت به رهبری اظهار اطاعت می‌کند و چه و چه، ایجاد نشود، به آن حرکت کمک نشود؛ عرض ما این است. یک جوری نصیحت کنید که آن کسانی که قصد ریشه‌کنی دارند، نتوانند استفاده کنند. ولی خوب، نصیحت کنید، پیغام بدهید، کاغذ بنویسید؛ اگر یک جایی واقعا دیدید ضرورت دارد، اعلام هم بشود. اعلام عمومی در مواقع ضرورت ایرادی ندارد، اما باید مراقبت بشود. این‌جور نیست که حالا انسان هر اعتراضی دارد، مصلحت باشد که این را علنی و عمومی کند.»

به نظر می رسد از نظر آیت الله مصباح یزدی و حمید رسایی متهم کردن دکتر احمدی نژاد به فراماسونری و بهایئت، بزرگترین خطر از صدر اسلام نامیدن رئیس جمهور و همچنین متهم کردن رئیس دفتر رئیس جمهور به تلاش برای ترور دکتر احمدی نژاد، هیچ کدام به معنی همراهی با جریان عمومی که به تصریح رهبری برای زمین زدن و ریشه کن کردن این دولت در کشور وجود داشت، نیست.