مهمترین هدف تشکیل ندا، پاک سازی تاریخ سیاه جریان انحطاط طلب و گفتمان آنان در هشت سال مدیریت ناکارآمد در عرصهی سیاسی است. ناکارآمدی که به طور حتم میتوان در کارنامهی مجلس ششم و دولت اصلاحات مشاهده کرد.
به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛ پس از فتنهی صهیونیستی – آمریکایی سال ۱۳۸۸، عناصری از داخل در تنور این فتنه دمیدند و چنان آن را شعلهور کردند که آتش فتنه، طردشدنشان از جامعه را به دنبال داشت. فتنه ای که علاوه بر خسارتهای اجتماعی و امنیتی، خسارتهای زیان بار اقتصادی و تحریمهای هولناکی را علیه جمهوری اسلامی ایران و ملت مسلمان ایجاد نمود. در این نوشتار به عملکرد این جریان در فتنهی ۸۸ و نیز چرایی شکل گیری جریان موسوم به نسل دوم اصلاح طلبان میپردازیم.
* دلایل شکل گیری ندا چیست ؟
سخنرانی اخیر خاتمی و اعلام عدم بازگشت او به قدرت، موجی را در جریان اصلاح طلبان ایجاد نمود که نتوانست خسارتهای این کنش را پاسخ دهد. کناره گیری خاتمی از قدرت، به دلیل تفکر راهبردی جریان اصلاح طلبی در موضع گیری او و اطرافیانش در فتنهی سال ۱۳۸۸ است. جریانی که با حمایت از آشوبگران و متوهمین پیروزی انتخابات، کشور را ۸ ماه و اندی به اغتشاش کشید و چنان خسارتهایی را به نظام و مردم مسلمان وارد کرد که کشور را از محاسبات عقلانی خارج نمود. عدم تمکین در برابر قانون، عدم پذیرش سخنان رهبری به عنوان فصل الخطاب در ۲۹ خرداد، عدم موضع گیری در قبال هتاکان به آرمانهای استکباری و ضد صهیونیستی انقلاب اسلامی در روز قدس، عدم مقابله با فحاشان و هتاکین به روز عاشورا و سالار شهیدان و... بخشی از کارنامهی سیاه این جریان در چند سال اخیر است.
سکوت این افراد پس از مقابله نظام با سران فتنه و خروش میلیونی مردم در روز ۹ دی، پرده های جهل را از مقابل رخسار آنان کنار زد و فهماند دیگر این جریان در بدنهی اجتماعی نقشی ندارد و به کتاب تاریخ سیاسی پس از انقلاب اسلامی پیوستهاند. اصلاح طلبانی که تمام سعیشان برداشت التقاطی از تفکر های اندیشمندان اسلامی و مخلوط ساختن آن با روشهای پراگماتیسم جهت پیاده سازی آرمان شهر غربی و دموکراسی آمریکایی بود. تفکراتی که همیشه نظام استکبار را به عنوان ابر قدرت میپذیرفت و در مقابل آن سکوت را به جای شعار نه شرقی و نه غربی ترجیح میداد، تا شاید موضع گیری آنان سدی در برابر شیطان بزرگ و دستگاه اغوا گری او نباشد.
هرچند این راهبرد و به تبع آن تاکتیکهای انحرافی از سوی رهبری حکیم و فرزانهی انقلاب خنثی شد، ولی در وهله ای از زمان توانست خسارتهای مختلفی را به نظام اسلامی وارد نماید.
این اتفاقات در نهایت همراه با برخورد قهری و ریزش پایگاه نه چندان اجتماعی جریان اصلاح طلب از سوی مردم شد. مطرود سازیای که ترس عجیبی را در جریان اصلاح طلب ایجاد کرد تا چگونه دوباره قدرت بازپسگیری مسئولیتهای نظام اسلامی را کسب کنند و به شعار دست نیافته خود یعنی فتح سنگر به سنگر جامهی عمل بپوشاند. در همین راستا اصلاح طلبان به فکر چاره ای راهبردی افتادند. رونمایی از تفکر جدید اصلاح طلبان با شخصیتها و نماد های جدیدی که علاوه بر نداشتن سوابق به ظاهر ضد اسلامی و ضد انقلابی، موضع گیری مناسب در مقابل بعضی از اشتباهات راهبردی جریان اصلاح طلب، امیدی را در بین بدنهی طرد شدهی این جریان زنده کند. بر همین اساس پروژهی نسل دوم اصلاح طلبان با نام ندا رونمایی شد.
* هدف از این راهبرد چیست؟
الف ) پاکسازی تاریخچه سیاه اصلاح طلبی در کشور
مهمترین هدف تشکیل ندا، پاک سازی تاریخ سیاه جریان انحطاط طلب و گفتمان آنان در هشت سال مدیریت ناکار آمد در عرصهی سیاسی است. ناکارآمدی که به طور حتم میتوان در کارنامهی مجلس ششم و دولت اصلاحات مشاهده کرد. تا جایی که این مجلس، با فوریتهای بی مورد و طرحهای ناکارآمد داد سران اصلاح طلب را نیز در آورد و افرادی همچون احمد پور نجاتی را وادار به بیان مسائلی کرد که شاید از زبان یک اصلاح طلب کمتر شنیده شده بود. او اوضاع مجلس ششم را این چنین بیان مینمود : « نوعی شتابزدگی و فقدان همه سو نگری در بررسی طرحها و لوایح مشاهده میشود. » (۱) این فقدان آنچنان ادامه داشت تا جایی که آرمین، عضو ارشد سازمان مجاهدین و اعضای ارشد جبههی اصلاح طلبان با صحه گذاشتن بر ان این چنین بیان میدارد : « برخی از طرحها و لوایحی که چندان مهم نبودند و اهمیتی نداشتند، در مجلس ششم تصویب شد. مجلس به جای این طرحها میبایستی طرحهای مهمتری را بررسی میکرد . » (۲)
یقیناً بررسی کارنامه ای اصلاح طلبان در سطح مدیریت نشان دهندهی نداشتن برنامه و اسلوب کافی در اغنای مردم و نیز در نهایت دور شدن این افراد و جریان از بدنهی اجتماعی کشور است . چیزی که در انتخابات مجلس هفتم، مردم انقلابی با رای به تفکر اصولگرایی و انقلابی اثبات کردند.
ب) بازگشت به آغوش مردم
خروج جریان اصلاح طلبی از تفکر انقلاب اسلامی از ابتدای ریشهی این جریان وجود داشت. موضع گیریهای خاتمی در موضوعات دینی و حتی بیان ناکارآمدی دین در مسائل روز، بخشی از این رفتارها و گفتارهاست. اقداماتی که در نهایت در روزنامه های زنجیره ای به ثمر نشست و از توهین به مقدسات اسلامی و دینی تا بی ارزش نشان دادن باور های اجتماعی را شامل گردید.(۳) این رفتار و اقدامات با موضع گیری آنان در فتنه ۸۸ و سکوت در برابر توهین کنندگان به مقدسات اسلامی در روز عاشورا، سبب شد مردم انقلابی جامعه اسلامی، اصلاح طلبان را به عنوان یک گفتمان در درون نظام اسلامی نپندارند و آنان را سخنگوی داخلی جریان معارض و برانداز کشور بشمرند. برداشتی که با شعار های تند مردم در روز ۹ دی کاملاً حکایت از این مدعا دارد و با سر دادن رسمی محاکمهی سران فتنه همراه شد.
ج ) نداشتن تعریف و گفتمان دقیق
یکی از بزرگترین نقاط ضعف اصلاح طلبان نداشتن معنای دقیقی از این اصطلاح و حوزهی نفوذ آن بوده است. تا جایی که مرزبندی نکردن آنان با ضد انقلاب، افراد مطرود و معارض و حتی معاند انقلاب اسلامی را در خود جای داد و پناهگاهی برای هر فردی که عنادش نسبت به ملت و حکومت اسلامی ایران آشکار بود شد.
بهزاد نبوی نائب رئیس اول مجلس ششم در سخنرانی به این نکته اشاره دارد و بیان میکند : « فراکسیون جبهه دوم خرداد متشکل از ۱۸ گروه، مانیفست مشخصی نداشتند و به همین دلیل کارهایمان مدون نبود. در همین مدت در فراکسیون کارهایی شد که محصول خرد جمعی نبود. عده ای کار کردند و متأسفانه فراکسیون مجبور شد به دنبال آن کار حرکت کند، چون دیگر راه برگشت نبود...آنچه که نا کنون انجام شده یا بر اساس تصمیم گیریهای مقطعی و یا ناشی از بی تصمیمی بوده که حرکت تعدادی نماینده مجلس را به دنبال خود کشانده است.»(۴) این سخن گویای نداشتن اصول و تعاریف اولیه برای جریان اصلاح طلبی است که سرانجام با همصدایی شبکه های معاند انقلاب اسلامی به دنبال جام زهری دیگر بودند، تا حق به ظاهر ایجاد شدهی خود بر گردن نظام و انقلاب اسلامی را بستانند. این رفتار و کنش گری نیز همچون گذشته با هوشیاری رهبری معظم انقلاب خاموش گردید.
حال پس از گذشت سه سال از سکوت محض سران اصلاح طلب و نشستهای مداوم راهبردی آنان، دوباره پس از روی کار آمدن دولت تدبیر و امید، تاکتیکی جدید را برای خود مفروض داشتند تا بتوانند به بدنهی سیاسی کشور برگردند . تاکتیکی که شامل اهداف ذیل میشود:
۱. رهبر و اسوه سازی از سید محمد خاتمی به عنوان نماد عدالت طلبی و جنبشهای اول انقلاب
۲. سایه سازی از بزرگان اصطلاح طلبی و جلوگیری از طرد شدن آنان در جامعه
۳. تمسک جستن به شعار جریان انقلاب اسلامی با عنوان «رویشها بیش از ریزشها»
۴. برگشت به آغوش مردم و کسب اعتماد از دست رفتهی خود در چند سال اخیر
۵. پرورش کادرهای سازمانی و مدیریتی برای تصاحب پستهای مسئولیتی درون نظام اسلامی با پایبندی به اسلوب و روشهای گذشتگان اصلاح طلب.
اما باز این رفتار نیز نمیتواند تاریخ سیاه و کدر اصلاح طلبان در مناسبات سیاسی را بزداید و آن را در افکار عمومی تغییر دهد. ولی میتواند هشداری باشد برای دلسوزان نظام مبنی بر فعال شدن دوبارهی این جریان با شعارهای جدید برای تصاحب قدرت سیاسی و اقتصادی در کشور، جهت مقابله با اهداف اصلی و آرمانهای انقلاب اسلامی که مدعای آن تجارب گذشتهی این جریان است .
پی نوشت:
۱) روزنامه سیاست روز : ۰۶/۰۹/۱۳۸۰
۲) روزنامه کیهان : ۲۸ /۰۲/۸۰
۳) برررسی روزنامههای زنجیرهای اصلاحات
۴) روزنامه کیهان : ۲۷ /۱۱/۷۹
منبع
آخرالزمان
#قدرت نظامی ایران
#مستند
#یوفو