تصور پیشبرد اقداماتی همچون؛ «سهام عدالت»، «خصوصی سازی و اجرای اصل 44»، «سهمیه بندی بنزین»، «طرح جمع آوری اطلاعات اقتصادی خانوارها»، «هدفمندسازی یارانه ها»، «طرح مسکن مهر» و ...؛ چه بسا ناشدنی و غیرممکن به نظر می آمد اما به هر شکل اجرا شد و ثمرات گرانبهایی را در پی داشت.

سایت صراط ، یکی از دهها سایت منتقد دولت - این بار استثنائا کوشش کرده است که به نکات مثبت دولت احمدی نژاد اشاره ای هم بکند.این سایت که تاکنون گویی جز حمله کردن به دولت و انتقاد از همه چیز دولت یازدهم رسالتی برای خود قائل نبوده این بار در مطلبی با عنوان "کمی هم از نیمه پُـر دولت احمدی نژاد" چنین نوشته است:
عمر دولت محمود احمدی نژاد اندک اندک در حال سر آمدن است و مهرورزان و خدمتگزاران خود را مهیای انتقال از پاستور به مکانی نامعلوم می کنند.
در این میان اما سیل آخرین‌هاست که برای احمدی نژاد و دولت تحت امرش در حال حادث شدنند. از آخرین سفر خارجی رئیس جمهور به سرزمین روس‌ها گرفته تا آخرین گفتگوی زنده تلویزیونی با مجری‌گری مرتضی حیدری؛ همه و همه نشان از فرارسیدن هنگامه وداع با یکی از کم نظیرترین دولت ها در تاریخ ایران اسلامی دارد. دولتی که در عین گمنامی؛ غریبانه بر سر کار آمد و غریبانه تر، در حال فراهم آوردن مقدمات رحیل بسر می برد.

این توصیف نه از باب مدیحه و مظلوم انگاشتن دولتین نهم و دهم، بلکه از موضع عدالت و حقانیت نسبت به عملکرد 8 ساله قوه مجریه تحت امر محمود احمدی نژاد صورت می گیرد.
احمدی نژاد به درست یا نادرست، اهداف متعالی و بلند مدتی در سر داشت که مجالی برای بالفعل نمودن تام و تمام آنها نیافت؛ اما در حد مقدوراتش توانست شمه ای از توقعاتش را به سرمنزل مقصود رهنمون سازد.

دولت احمدی نژاد از بدو روی کار آمدن روی خوشی و آرامش را ندید و روزگارش را همواره در فراز و نشیب و کشمکش سپری نمود. از ائتلاف بزرگ مخالفین دولت مهرورزی در تیر 84 گرفته تا غائله خرداد 88 و البته هجمه های وسیع توپخانه‌های رسانه ای منتقدین از اردیبهشت 90 به مابعد؛ همگی موجبات عدم ثبات، تشویش و تشنج در عملکرد 96 ماهه دولت خدمتگزار را فراهم آوردند. در این بین اگرچه نمی توان سهم دولتی ها را در این قبیل تقابلات کتمان نمود اما در عین حال ممکن نیست که بتوان از مانع تراشی ها و کارشکنی های متعدد مخالفان و معاندان داخلی محمود احمدی نژاد نیز چشم پوشی کرد.

حال در چنین شرایطی، تصور پیشبرد اقداماتی همچون؛ «سهام عدالت»، «خصوصی سازی و اجرای اصل 44»، «سهمیه بندی بنزین»، «طرح جمع آوری اطلاعات اقتصادی خانوارها»، «هدفمندسازی یارانه ها»، «طرح مسکن مهر» و ...؛ چه بسا ناشدنی و غیرممکن به نظر می آمد اما به هر شکل اجرا شد و ثمرات گرانبهایی را در پی داشت.

علاوه بر موارد فوق، تابوشکنی از برخی بنیان ها و سنت های مسبوق در دولت های پیشین و ایضاً ورود قشر عظیمی از جوانان جویای نام، متعهد و البته متخصص به حلقه بسته و غیر قابل نفوذ مدیریت کلان کشور، از جمله یادگارهای ماندگار دولت های نهم و دهم بشمار می رود.

اما چگونه است که این دست فعالیت های بی نظیر در دولت محمود احمدی نژاد فرصت بروز و ظهور نیافت و ارزش آن بر همگان، کماکان مکتوم و پوشیده مانده است.
احمدی نژاد برخلاف سایر اسلاف هم منصبش در کسوت ریاست جمهوری، مَرد طرح های دیربازده و بلند مدت بود نه زودبازده و کوتاه مدت؛ فلذا نتوانست آنگونه که باید و شاید از کاشته هایش، برداشتی داشته باشد و آن را در معرض بگذارد.

رئیس دولت های نهم و دهم اگرچه می دانست که پافشاری بر حق هسته ای مسلم ملت ایران به قیمت تخریب و تقطیع اقداماتش منجر خواهد شد و فشارهای سنگین اقتصادی را درپی خواهد داشت اما با این حال عزت، اقتدار و سرمایه های دراز مدت کشور را فدای عافیت اقتصادی مقطعی، فانی و زودگذر نکرد.

آری، می باید برای به ثمر نشستن اهداف بلندمدت صبر پیشه کرد و منتظر ماند چراکه اثر بخش بودن خلق الساعه هر طرح درازمدتی منتج به نتیجه مطلوب نخواهد بود؛ اما گویی عده ای کاسه صبرشان لبریز شده بود و چشم دیدن آینده درخشان ایران را در سالهای آتی نداشتند و وضع نه چندان مطلوب فعلی را همچون چماقی بر برنامه ریزی های بلند مدت دولت محمود احمدی نژاد می کوفتند!

اگرچه همانطور که انتظار می رود، در ماه های منتهی به پایان فعالیت دولت دهم، نقدهای مخرب و غیرمنصفانه بسیار بیشتر از انتقادات سازنده و قدرشناسی از عملکرد قوه مجریه کنونی به چشم خواهد آمد، اما در چنین شرایطی شایسته است که نیمه پر لیوان را نیز از نظر بگذرانیم و نقاط مثبت و منفی دولت مهرورزی را همزمان ببینیم.