ما خط کشی داریم به نام فرمایشات رهبر معظم انقلاب همه باید با این خط کش خود را بسنجند، مبادا جبهه پایداری حساب برخی از افراد را جدا کند و بگوید آنها لازم نیست که با این معیار خود را بسنجند که اگر این را بگویند بسیار تفکر خطرناکی دارند.

هر کس خواست فرار کند و بگوید که ما منظورمان شخص مشایی است نه دولت باید این پرسش را از او پرسید که مشایی شخص اثر گذاری بود یا نبود؟ و هر جوابی بدهند متهم هستند و محکوم.

به گزارش برنا بعد از فرمایشات رهبر معظم انقلاب در آخرین دیدار با هیات دولت و مهر تایید نهایی ایشان بر عملکرد هشت ساله، این سئوال اساسی از سوی حامیان دولت مطرح شد که نسبت انحراف با دولت چقدر با عبارات مقام معظم رهبری سنخیت دارد؟ در همین خصوص و برخی شبهات مطروحه که متاسفانه بعد از آخرین دیدار و تاییدات رهبری باز هم آن را مطرح می کنند، گفت و گویی با حجت الاسلام شریف زاده رئیس مرکز مطالعات دینی ریاست جمهوری ترتیب داده ایم که متن کامل آن به شرح زیر است:

 محور صحبت های ما بحث تاییدات رهبر انقلاب است که نسبت به دولت مطرح کردند و تفسیر صحبت هایی که اخیراً علیه دولت می شود. با توجه به این مسائل و با توجه به صحبت های اخیر رهبر انقلاب، آیا می شود از فرمایشات معطم له، مهر تایید گفتمان احمدی نژاد و مهر باطل به جریان انحرافی را برداشت کرد؟

بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله والصلات علی رسول الله و آله آل الله، رهبر معظم انقلاب دولت نهم را اینگونه توصیف کردند که شعارهای انقلاب را شعارهای امام را احیا کرد. بعد از تشکیل دولت دهم گروهی مسیر خود را در حمایت از دولت آقای احمدی نژاد تغییر دادند. حامیان ایشان بودند در دولت نهم اما با یک تغییر محسوس و علنی از حمایت دولت دهم دست کشیدند. گفتند ما پایدار و استوار می مانیم بر آنچه در سوم تیر اتفاق افتاد ما پایداریم گفتمان دولت نهم اما دولت دهم در همان مسیر دولت نهم حرکت نمی کند بلکه مسیر دولت دهم تغییر کرده و عوض شده است. علت تغییر، اطرافیان رئیس جمهور هستند، به ویژه یکی از افرادی که بر جناب احمدی نژاد موثر است و آن شخص مهندس مشایی است و دولت دهم به بیراهه رفته و منحرف شده است برای همین ما دیگر از دولت دهم حمایت نمی کنیم. این جریان که خود را جریان پایداری می نامید بر این نکته پافشاری می کرد و این پافشاری روز به روز شدت می گرفت. این جریان در آغاز زبان به نصیحت آقای دکتر احمدی نژاد گشود تا شاید بتواند رئیس جمهور را با برداشت های خود همراه کند.

اما وقتی از همراه کردن رئیس جمهور با برداشت های خود نا امید شد رئیس جمهور را هم داخل در حوزه انحراف نامید. نخست با اتهامی همچون مسحور شدن در سه سال پیش بحث سحر شدن رئیس جمهور از سوی این گروه مطرح شد و گذشت و سرانجام به اینجا رسید که رئیس جمهور نیز داخل در حوزه انحراف شده است. سال گذشته در شهریور ماه، هفته دولت وقتی که دولت آقای احمدی نژاد خدمت مقام معظم رهبری رسید، رهبر معظم انقلاب دوباره تاکید کردند بر آنچه در دولت نهم گفته بودند، که این دولت شعارهای امام را آن چه را ما از انقلاب آموختیم و از امام آموختیم زنده کرد. بعد از عباراتی دیگر ایشان گفتند علت مخالفت با شما اصرار شما بر همین شعارهاست به ویژه در این 3 سال اخیر که سه سال اخیر در سال گذشته یعنی عمر دولت دهم که از عمرش سه سال می گذشت و امسال هم سال چهارم و سال پایانی دولت است. وقتی که رهبر معظم انقلاب بر این نکته تصریح کردند و تاکید و تکیه دولت بر شعارهای انقلاب، آرمان های امام را در سه سال اخیر یعنی سه سال دولت دهم با صراحت بیان کردند کسانی که دولت را منحرف می نامیدند پاسخی در برابر فرمایش رهبر معظم انقلاب نداشتند که چرا دولت دهم را حمایت نکردند، چرا گفتند دولت دهم از مسیر خارج شده، چرا گفتند دولت دهم به بیراهه و انحراف کشیده شده است.
 خیلی تلاش شد برای این که این گروه به صورت جدی در معرض این مطالبه و پرسش قرار بگیرند که آنچه شما گفتید چه تناسبی با فرمایش رهبر معظم انقلاب دارد. پاسخی نبود به جز یک چیز که من یافتم و آن اینکه رهبر معظم انقلاب کلیت دولت را گفتند و ما انگشت بر روی شخص احمدی نژاد گذاشته بودیم که او به انحراف رفته است. که این جواب اینقدر سخیف و ضعیف بود که قابل اشاعه نبود چرا که حیثیت یک دولت به ریاست جمهور است چون وزرا، معاونان او هستند. یعنی خط را او می دهد، رئیس جمهور است که معاونان خودش را نصب یا عزل می کند البته در نصب نخست پیشنهاد می دهد به مجلس در صورت آوردن رای اعتماد ولی بالاخره پیشنهاد، پیشنهاد اوست یا عزل می کند یا سرپرست برای وزارتخانه می گذارد. یعنی جهت گیری یک دولت به وسیله رئیس جمهور انجام می شود نمی شود رهبر معظم انقلاب دولت را تایید کنند بدون اینکه رئیس جمهور را تایید کرده باشند. بسیار بی معناست که ما بگوییم دولت تایید شد ولی رئیس جمهور تایید نشد.
 به هر حال اون روز پاسخی وجود نداشت بلکه تلاش بر این بود که این پرسش از جبهه پایداری خیلی منتشر نشود، مصلحت پوشی بر روی سخنان رهبر معظم انقلاب گذاشته شود نمیگویم که چه کسانی تلاش می کردند اما گویی فرمایشات رهبر معظم انقلاب که همیشه اینقدر تبلیغ می شد، اما این فرمایش تبلیغ نشد. فرمایشات ایشان که پیوسته در این سایت و آن سایت، این روزنامه و آن روزنامه، در رسانه های گوناگون منتشر می شد اما این فرمایش، این قسمت از این فرمایش بنا بود منتشر نشود. به هر حال همان هایی که کمر همت بسته بودند تا دولت دهم را دولتی خارج از مسیر دولت نهم معرفی کنند توجیهات دیگری هم برای منحرف نشان دادن دولت بیان می کردند. از جمله یکی از آن کارهایی که انجام می شد این بود که دولت در این دو سال اخیر مسیر را کج کرده به سمت دیگری دارد حرکت می کند. یعنی نخست از آغاز دولت دهم مطرح شد که دولت مسیرش کج شده است بعد با این تاییدات از سوی رهبر معظم انقلاب امر به یک سال و یک سال و نیم و حداکثر دو سال اخیر محدود شد.
 سخن رهبر معظم انقلاب در پایان عمر این دولت در چند روز پیش مهر تایید چند باره ای بود بر عدم خطا و لغزش این دولت در مسیر نورانی انقلاب اسلامی ایشون تاکید کردند من بارها تکرار کردم این معنا را، این جمله که من بارها تکرار کردم گویای نکاتی است.
یعنی من بارها خط مشی دولت را نظاره کرده ام به ویژه شما را یادآور این جمله رهبر معظم انقلاب می شوم که فرمودند من اجازه نمی دهم انحرافی در انقلاب رخ بدهد و امروز می فرمایند من بارها گفته ام که دولت نهم و دهم (حتی این بار تصریح کردند: دولت نهم و دهم) ارزشهای انقلاب را سر دست گرفت این بار یک عبارت اضافه گفتند در پیش می فرمودند که ارزشهای انقلاب را احیا کرد این بار فرمودند سر دست گرفت، به آن افتخار کرد و در جهان مطرح کرد. خب وقتی می فرمایند من بارها گفتم یعنی بارها این خط را نظاره کردم از پیش هم تاکید کردند که من اجازه انحرافی نمی دهم این یعنی دقت رهبر معظم انقلاب دقت بالایی است. هیچ انحرافی رخ نداده چون رهبر انقلاب ایستاده اند که هیچ انحرافی رخ ندهد بارها هم که گفته اند ارزشهای انقلاب توسط این دولت احیا شده است.

با کنار هم قرار دادن این جملات شما به این نتیجه می رسید که دولت نهم و دهم هیچ انحرافی از مسیر نداشته و کوچکترین لغزشی در طریقت نداشته است و این تاکید گویای این است که در دولت دهم هیچ انحرافی رخ نداده و کسی منحرف نیست. وقتی رهبر انقلاب می فرمایند که من ایستاده ام انحرافی رخ ندهد یعنی اینها که می گویند انحراف رخ داده است کلامشان باطل است چون آن ها چیزی را ادعا می کنند که من متولی آن هستم من ایستاده ام که انحرافی رخ ندهد و اگر انحرافی رخ بدهد من جلویش را می گیریم.

خب مصداقی را نشان دهید که رهبر معظم انقلاب جلوی انحراف را گرفته باشند و گفته باشند اینجا انحرافی رخ داده است.
وقتی رهبر انقلاب می فرمایند من ایستاده ام تا انحرافی رخ ندهد یعنی حواس من جمع است یعنی تولیت این کار با من است. خب ما می بینیم فضای بسیاری از رسانه ها پر است از واژه جریان انحرافی.

آنها که واژه جریان انحرافی را ابداع کردند و منتشر کردند به چند سوال باید پاسخ دهند. 1. آیا آن ها متولی تشخیص انحراف هستند؟ در حالی که رهبر معظم انقلاب متولی تشخیص انحراف هستند و خود را معرفی می کنند.
2. آیا تشخیص آنها متفاوت با تشخیص رهبر معظم انقلاب است؟ چون آقا هیچ جا از انحراف سخن نگفتند جالب است بدانید جبهه پایداری می گفت مبدع واژه جریان انحرافی رهبر معظم انقلاب است آنجا که گفت من ایستاده ام تا هیج انحرافی رخ ندهد. مغالطه واضح تر و صریح تر از این ممکن نیست.
آیا رهبر معظم انقلاب فرمودند انحراف رخ داده است؟ یا فرمودند من ایستاده ام تا انحرافی رخ ندهد؟ وقتی می فرمایند من ایستاده ام تا انحرافی رخ ندهد یعنی آقایانی که می گویید جریان انحرافی و می گویید انحراف رخ داده است، انحرافی وجود ندارد، من ایستاده ام شما داد نزنید من ایستاده ام، پس وقتی ایشان اعلام رخ دادن انحرافی را نکرده است هر که از وجود جریان انحرافی و پیدایش انحراف در دولت سخن بگوید تشخیصی برخلاف رهبر معظم انقلاب داده است.

در حقیقت وقتی ایشان می گویند من ایستاده ام که انحرافی رخ ندهد یعنی هرکسی می گوید انحرافی رخ داده است دارد جلوتر از رهبر انقلاب حرکت می کند دارد کاری را که باید رهبر انقلاب تشخیص دهند به زعم خودش تشخیص می دهد خب بر چه اساس؟ اگر ما در هدایت مسیر جامعه تابع رهبری هستیم پیش از آنکه ایشان اعلامی کنند بر رخ دادن انحراف، چرا واژه ای به نام جریان انحرافی ساخته شد؟ چرا پیوسته از پیدایش و نفوذ و تاثیر جریان انحرافی سخن گفته شد؟
 

یعنی اگر انحرافی وجود داشته باشد رهبر انقلاب صراحتا به آن اشاره می کنند؟

دقیقاً می خواهم این را عرض کنم که ایشان وقتی می گویند بارها گفته که دولت های نهم و دهم ارزشهای انقلاب را احیا کرده و سر دست گرفته یعنی انحرافی رخ نداده است. در حقیقت احیای ارزشهای انقلاب یعنی عدم انحراف. فکر می کنید انحراف، یعنی انحراف از چه چیز؟ از مسیر انقلاب منظور است. پس دوباره عرض می کنم وقتی ایشان می فرمایند بارها گفته ام که دولت های نهم و دهم ارزشهای انقلاب را احیا کرده و سر دست گرفته یعنی انحرافی رخ نداده است.

آنها که بارها و سالها گفتند انحراف رخ داده است آیا وقت توبه نرسیده؟ وقت پشیمانی نرسیده؟ که باز بعد از این فرمایش اخیر بعضی می گویند ما کی گفتیم دولت منحرف شده است؟ ما می گوییم شخص منحرفی در دولت وجود دارد به اسم مهندس مشایی که از اول می گفتیم این شخص منحرف است نه کلیت دولت. اولاً دروغ می گویند بخاطر اینکه گفتند دولت منحرف شده و آقای احمدی نژاد تابع مشایی است. این تبعیت تا حد سحر هم معرفی شد تا حدی معرفی شد که هر چه او بگوید احمدی نژاد انجام می دهد. هیچ کس نگفت مشایی منحرف است ولی هیچ تاثیری در احمدی نژاد ندارد هیچ کس این را نگفت، که اگر می خواستند این را بگویند چه اهمیتی دارد بحث در مورد یک فرد منحرفی که هیچ تاثیری روی دولت ندارد؟ پس این همه داد و بیداد برای چه بود؟ پس جناب حبیبی سخنگوی موتلفه که می گویید ما از اول گفتیم مشایی. اگر مشایی هیچ تاثیری روی احمدی نژاد ندارد پس برای چه به کسی که تصمیم و حرفش هیچ تاثیری روی دولت و شخص آقای احمدی نژاد نداشت گفتید منحرف و سالها فضای رسانه، گویش جنابعالی و امثال شما را پر کرد؟ و وقت کشور را صرف کسی کنید که هیچ تاثیری بر کسی ندارد. دروغ می گویید.

این نیست، شما می گفتید مشایی اثر کرده، دولت را به انحراف کشانده و آقای احمدی نژاد را تابع خودش کرده است. و امروز با فرمایش رهبر معظم انقلاب مواجه می شوید هیچ توجیهی برای این فرمایش ندارید افزون بر اینکه خود آقای احمدی نژاد بارها گفته که من و مشایی یکی هستیم وقتی خود فرد می گوید ما یکی هستیم قطعا شما نمی توانستید بگویید این ها از هم جدا هستند و احمدی نژاد یک مسیر می رود و مشایی یک مسیر دیگر را می رود. خود ایشان بارها گفته من و مشایی یک روح هستیم در دو بدن، این اواخر هم که گفت مشایی احمدی نژاد است و احمدی نژاد مشایی و بارها هم از آقای مشایی تعریف کرده است. مگر خود شما نبودید که وقتی آقای احمدی نژاد از مشایی تعریف می کرد تمجید می کرد به احمدی نژاد می تاختید و ثانیا شما افکار و اندیشه های آقای احمدی نژاد را بگذارید وسط و افکار و اندیشه های آقای مشایی را هم بگذارید وسط ببینید آیا همان ها نیست که به جرم آن ها آقای مشایی را منحرف نامیدید؟ چه بود؟ کرامت انسان، مگر آقای احمدی نژاد از دولت نهم سخن از کرامت انسان نمی گفت؟ انسان را چگونه می گفت تکریم کنید؟ آقای مشایی هم این ها را گفت، شما گفتید مشایی منحرف و اومانیست است چون جرات نمی کردید بگویید رئیس جمهور اومانیست است. ولی آقای احمدی نژاد از اول همین را می گفت مگر اقای احمدی نژاد از اول از ایران نمی گفت؟ مگر آقای احمدی نژاد چفیه را گردن مجسمه کورش نینداخت؟ مشایی که این کار را نکرد احمدی نژاد انداخت. شما به همین جرم مشایی را منحرف نامیدید لیبرالیست نامیدید بعد گفتید این خوی لیبرالیستی از مشایی به احمدی نژاد تاثیر کرده است. منتها زیاد اول نمی گفتید، ما می دانیم چه اتفاقی افتاد. شما در چهار سال اول جرات نداشتید از احمدی نژاد چیزی بگویید در جهار سال دوم شروع شد آرام آرام از مشایی گذشت رسید به احمدی نژاد.

بنابراین باز انصاف آن ها که دیگر سکوت کردند اگرچه منصف نیستند آن هایی که بعد از این فرمایش اخیر رهبر انقلاب از آن ها پرسیده شد درباره این فرمایش رهبری چه می گویید؟ گفتند در جلسه ایم، وقت نداریم هنوز فرمایشات رهبر انقلاب را مطالعه نکردیم چطور می شود که امام جمعه یا فلان رئیس هنوز فرمایش رهبر انقلاب را مطالعه نکرده باشند. اصلا مطالعه چیست همین که شنیدند دولت با رهبری جلسه دارند از یک ساعت پیش پای تلویزیون بودند ببینید رهبر انقلاب چه می گویند منتها چون دیگر حرفی برای توجیه نیست گفتند ما نشنیده ایم هنوز خب حالا بروید بخوانید و بعدا حرفتان را بگویید. نه باید بخوانند و خودشان را آماده کنند، یک مغالطه دیگر یک تحلیل غلط دیگر تا بتوانند حرفی برای گفتن داشته باشند. چرا منصفی پیدا نمی شود؟ که بگوید خطا کردیم و سالها یک بنده خدا را منحرف نامیدیم، ذهن یک جامعه را پر کردیم از این واژه غلط کردیم اشتباه کردیم عذر می خواهیم.

هیچ راهی برای توجیه وجود ندارد هیچ مفری وجود ندارد یعنی از هر طرف بخواهند فرار کنند بنده آن ها را گیر می اندازم با فرمایشات رهبر معظم انقلاب اگر توانستند یک توجیه ارائه کنند و بگویند می خواهیم این یک توجیه را بگوییم و جواب بدهید آن وقت من به آن ها آفرین می گویم. امکان توجیه وجود ندارد با این تصریحات رهبر معظم انقلاب با دقتی که از این تصریحات برداشت می شود وقتی می گویند من بارها گفته ام یعنی پیوسته دارم این مسیر را رصد می کنم به ویژه وقتی می گویند من ایستاده ام و نمی گذارم انحرافی رخ دهد و در پایان هم می فرمایند همانطوری که از آغاز آمده بودید ادامه دادید و به پایانش هم رسیدید و بازهم ادامه دهید این ها همه گویای این مطلب است که هیچ انحرافی رخ نداده و گفتند قابل تحسین است. یعنی انحرافی که رخ نداده هیچ شتاب هم داشته است یعنی یک حرکت شتابان بدون آن که میلیمتری در آن لغزش و انحراف رخ داده باشد. معلوم است ایشان می فرمایند جای تحسین دارد. و بازهم عرض می کنم فرار نکنند توجیه گران، نگویند ما می گفتیم شخص آقای مشایی. این شخص آقای مشایی از نگاه شما اثیری روی دولت و شخص آقای احمدی نژاد داشت یا نه؟ اگر نداشت چرا گفتید؟ اگر داشت امروز بگویید اشتباه کردیم چون آقا فرمودند این رئیس جمهور و این دولت شعارهای انقلاب را از آغاز آمدنش تا پایان سر دست گرفت، احیا کرد پس در این رئیس جمهور و در این دولت انحرافی رخ نداده است. این نکته آخر بسیار مهم است و هر کس خواست فرار کند و بگوید که ما منظورمان شخص مشایی است باید این پرسش را از او پرسید که مشایی شخص اثر گذاری بود یا نبود؟ و هر جوابی بدهند متهم هستند و محکوم. اگر بگویند اثر گذار بود که آقا می گویند هیچ انحرافی نبوده در دولت، پس آثاری که آقای مشایی گذاشته بر دولت آثار خیر بوده است نه آثار شر چون این دولت بر شتابش در مسیر انقلاب افزوده شده است یعنی آقای مشایی هم یک بازوی قدرتمند برای شتاب حرکت در مسیر انقلاب بوده است و اگر بگویند فرد موثری بر دولت نبود برای چه اینقدر هزینه کردید برای اینکه از انحراف بگویید و انحراف را نشان دهید؟ به علاوه اینکه وقتی آقای احمدی نژاد می گوید او من است و من او هستم. این یعنی ما همفکر هستیم، پس نمی توانید بگویید احمدی نژاد یک فکر داشت و مشایی یک فکر دیگر.

برخی می گویند اینکه رهبر معظم انقلاب گفته اند تا زنده ام اجازه انحراف نخواهم داد یعنی در این دولت می خواسته انحرافی صورت بگیرد و رهبری از آن ممانعت کرده اند. و همین را دلیل بر وجود انحراف در دولت می دانند. این مطلب را چطور ارزیابی می کنید.

آنچه که خرده می گیرند از رخ دادن انحراف است. چون گفتند جریان انحرافی آمده، حلقه ای رئیس جمهور کشیده و او را منحرف کرده است. آنچه که شما از قول برخی طرح کردید یک توجیهی است که به مدعا نمی خورد. می گویند قرار بوده یک انحرافی رخ دهد خب اولا اثبات کنید ثانیا با ادعای شما ناسازگار است. ادعای شما رخ دادن انحرافات است نه انتظار یک انحراف.

 یکی دیگر از مواردی که اشاره می کنند بحث معروف مجلس است و اقدام آقای احمدی نژاد را در آن جریان معروف روز یکشنبه، انحراف می دانند. آیا آن اقدام آقای احمدی نژاد دال بر انحراف بود؟ سوای اینکه تذکرات رهبر انقلاب مختص آقای احمدی نژاد نبود چون رئیس مجلس هم با اشاره به بحث عکس های منقول از سوی برادر رئیس جمهور و نسبت دادنش با اسم جریان انحرافی به دولت، در حقیقت هم تهمت زد و هم ادعای اثبات نشده را مطرح کرد به عبارت دیگر یعنی 75 میلیون نفر در ایران که هیچ کدام بی خطا نیستند با این تعریف منحرف محسوب می شوند.

خطا که مساوی با انحراف نیست. مطلب روشن است و آقا گفتند که نقات ضعفی هم هست آیا نقاط ضعف یعنی انحراف؟

 اینکه می گویند رهبر انقلاب در مورد انحراف دولت های گذشته نیز صحبت نکرده اند و اگر صحبتی بوده در حین آن دولت ها نبوده است و مربوط به بعد از آن است پس عدم صحبت رهبری در مورد انحراف در آن برهه عدم انحراف آن ها را نیز نتیجه می دهد. لطفا در این باره قدری توضیح دهید.

آقا پیوسته از تجمل گرایی سالهاست نالیده اند در دولت های قبلی آقا از تحمل گرایی بسیار نالید می توانید مراجعه کنید به سایت آقا حتی تهدید کردند تا جایی این نالیدن ادامه پیدا کرد که سران سه قوه برای حل این معضل مکلف شدند البته این تجمل گرایی بحثی بود که از زمان آقای هاشمی شروع شده بود.

 این صحبت رهبر انقلاب بعد از دولت آقای خاتمی بود؟ و اگر بعدا بوده ممکن است بگویند ممکن است رهبری بعدا در مورد امروز دولت احمدی نژاد صحبتی دال بر وجود انحراف بیان کنند.

خیر فرمان رهبر انقلاب در حین دولت آقای خاتمی بود و این بحث تجمل گرایی آغازش از دولت آقای هاشمی بود. اما در دولت آقای خاتمی دیگه به اوج رسید. یعنی آقا دیگر به قولی طاقتشان به سر آمد و بنا بر دستور ایشان سران سه قوه یک شورایی تشکیل دادند برابر مقابله تجمل گرایی، وقتی مدتی گذشت و این شورا نتوانست با تجمل گرایی مقابله کند آقا تهدید کردند و فرمودند اگر شما نتوانید کاری کنید خودم پا در میدان می گذارم. این تصریح ایشان است.

 اینکه گفتید تجمل گرایی و فاصله طبقاتی از دولت آقای هاشمی شروع شد را لطفا قدری بسط می دهید. و اینکه مصداقی هم برایش بیاورید.

فاصله طبقاتی و تجمل گرایی از دولت آقای هاشمی شروع شد در حقیقت تفکر تجمل گرایی از دولت سازندگی آغاز شد نه دولت آقای خاتمی و بحث طبقاتی شدن جامعه در زمان دولت آقای هاشمی تا جایی پیش رفت که نزدیک بود شهر را هم طبقاتی کنند نه فقط افراد. یعنی می گفتند تهران فقط برای طبقه ای از مردم باشد. من نمی دانم آیا اصلا همچین چیزی در دنیا داریم یا نه که طبقاتی شدن به شهر هم بیانجامد که ما یک شهری داشته باشیم که تنها یک طبقه بتواند در آن زندگی کند و دیگز طبقات شهر نتوانند در آن زندگی کنند. بله همین آفات بود که رهبر انقلاب نهایتا در دولت آقای خاتمی دستور دادند با این مقابله شود.

بنده دارم عرض می کنم ایرادهایی که آقا گفتند کم نبود ایرادهایی که از سنخ انحراف است. ببینید آقا تذکر به همه دولتها داده اند من دیدم در یک مجله ای طبقه بندی کردند تاییدات آقا و تذکرات آقا از دولت آقایان هاشمی، خاتمی و احمدی نژاد. خب آن ها را باید نگاه کنیم که کدام ایرادها از سنخ انحراف است؟ یعنی ایراد به انحراف است و کدام از باب ایراد به ضعف است. ببینید تجمل گرایی انحراف از خط امام است اصلا خط امام خط احیاء مستضعفان بود. امام پیوسته از مستضفعان و کوخ نشینان و محرومان می گفتند. آرزوی امام با تصریح خودشان تشکیل حزب جهانی مستضعفان بود. امام تا آخر عمر شریفشان ابراز شرمندگی کردند که ما نتوانستیم برای مستضعفان آن کاری را که می خواستیم انجام دهیم مراجعه کنید تا پایان عمر شریفشان ابراز شرمندگی کردند و گفتند ما نتوانستیم رفع استضعاف کنیم. تجمل گرایی یعنی خط مقابل امام. امام می گفتند مستضعفین و کوخ نشینان را از محرومیت در بیارید، تجمل گرایی یعنی یک قشری رو به رفاه و رو به تجمل بیاورند و قشر دیگر در طبقات پایین و زیر دست ضعیف زندگی کنند. برای همین داد آقا را در آورد. تجمل گرایی، انحراف از انقلاب بود حالا این ها را داشته باشیم این حرف را من نمی گویم این را آقا می گویند که احمدی نژاد قطار انقلاب را به ریل خویش بازگرداند مفهوم این سخن یعنی قطار انقلاب از ریل خود خارج شده بود. این یعنی انحراف، ریل یعنی مسیر و طریق، وقتی قطار از ریل خارج شود یعنی انحراف رخ داده است یعنی آقایان جبهه پایداری انحراف مربوط به قبل بود. آقای احمدی نژاد قطار انقلاب را به ریل برگردانند تا آخر.

 یعنی تا آخرین لحظه دولت آقای خاتمی، هیچ اقدامی از سوی دولت برای مبارزه با اشرافی گری نشد؟

این انحراف که از زمان آقای هاشمی شروع شد ادامه داشت تا دولت آقای خاتمی و ایشان برای این منظور هیچ کاری نکرد. یعنی قطار انقلاب در دولت سازندگی از ریل خارج شد و آقای خاتمی برای بازگرداندن این قطار به ریل اقدامی نکرد یعنی آقای خاتمی تلاش نکرد با تجمل گرایی مقابله کند غیر از این که یک ایرادات دیگری هم به دولت آقای خاتمی گرفته می شود ولی من الان نمی خواهم وارد ایراد دولت ها بشوم ما الان داریم درباره واژه انحراف و ایراد بحث می کنیم که کجا ایراد انحراف است و کجا ایراد انحراف نیست. وقتی آقا می گویند دولت احمدی نژاد قطار انقلاب را به ریل بازگرداند مفهوم این سخن این است که قطار انقلاب از ریل خارج شده بود. خروج قطار انقلاب از ریل یعنی انحراف، این نشان می دهد که در دولت سازندگی و اصلاحات انحراف رخ داده است. حرف صریح است چون می فرمایند احمدی نژاد برگرداند دقت کنید به حرف. یعنی خروج رخ داده بوده انحراف رخ داده بوده تا پایان دولت آقای خاتمی هم بازگشتی در کار نبوده و احمدی نژاد بر گردانده به ریل یعنی چی؟ یعنی احمدی نژاد راه درست و راست را رفت. خب آیا احمدی نژاد در دولت دهم به بیراهه رفت؟ آیا قطار انقلاب را از ریل خارج کرد؟! اوایل سخنم این بود که آنچه را به احمدی نژاد نسبت داده اند در انحراف غیر واقعی بود، بهتان دروغ بود چون آقای احمدی نژاد تا پایان این قطار را روی ریل جلو برد و بلکه شتاب و سرعت این قطار را بیشتر کرد بر روی این ریل، برد در جهان و سردست گرفت این سخن رهبر انقلاب است. این یعنی این دولت افزون بر اینکه روی ریل قرار گرفت شتاب هم داد به این حرکت. خب باید الان جوابگو باشند. انحراف مربوط به کی بوده است؟ حالا خیلی سخت است یکی بیاید انحراف را از بین ببرد و خودش متهم شود به انحراف. باید توبه کنند آن ها که مارک انحراف را روی دولت زدند، روی احمدی نژاد زدند به شخص مشایی زدند. باید توبه کنند که چرا مشایی را منحرف نامیدند. مشایی که یار صدیق احمدی نژاد بود، مشایی که به گفته احمدی نژاد گفت در همه تصمیم های مدیریتی ما مشایی شریک من بود در مشورت مشاور صدیق من بود.
حالا رهبر معظم انقلاب دارند احمدی نژاد را تایید می کنند یعنی مشایی را هم دارند تایید می کنند چون آقای احمدی نژاد قبلا گفته بود در همه تصمیم های مدیریتی مشایی مشاور صدیق من بود و مشایی در حرف زدن ها هم مثل احمدی نژاد است. از کرامت انسان و از ایران گفت. جالب است که اگر آمار سخن را بررسی کنید آقای احمدی نژاد بیشتر از آقای مشایی از ایران و کرامت انسان سخن گفته است. چون آقای مشایی در سایه بوده و آقای احمدی نژاد بیشتر گفته است منتها جرات نمی کردند در آغاز آقای احمدی نژاد را منحرف بنامند ولی کم کم جسارت کردند و حیا کنار رفت و احمدی نژاد را هم منحرف نامیدند و نمی دانم دیگر با فرمایش اخیر رهبر انقلاب چه حرفی برای گفتن دارند؟

دقت کنید اینکه ایشان در فرمایش اخیر فرمودند این دولت شعارهای انقلاب را در جهان مطرح کرد تا کسی احسای شرم از انقلابی بودن نکند. خب در کدام دولت احساس شرم شد؟ خودشان پاسخ دهند در کدام دوره بود و آن هم در چه رده های بالایی، احساس شرم می کردند که مطالب انقلاب را در دنیا مطرح کنند. ولی آقای احمدی نژاد از گفتن مطالب انقلاب که شرم نکرد هیچ بلکه نام ولی عصر و انسان کامل را هم در دنیا جار زد.

در بحث ها در همین حوزه، افرادی که تهمت انحراف به دولت می زنند، نهایتا این را مطرح می کنند که ممکن است رهبر انقلاب در آینده از انحراف احمدی نژاد سخن بگویند. این حرف چه جایگاهی دارد؟

اینها همه تخمین است فعلا جواب تا همین جا را آقایانی که اتهام زده اند. و ذکر این نکته را لازم می بینم که توبه ازاین گناهی که کرده اند ممکن نیست.
 

خب مگر خدای متعال امکان توبه را همواره نگذاشته است؟

من تاسف می خورم برای آنهایی که در این مسیر اتهام زنی و بهتان زنی تاختند برایشان تاسف می خورم و به آنها اعلام می کنم که امکان توبه برای این افراد وجود ندارد. به این جهت امکان وجود ندارد که نمی توانند همه ذهنها را که آلوده ساختند پاک کنند. شاید خیلی از آن هایی که ذهنشان آلوده شد از دنیا رفته باشند چهار سال است از اتهام زنی می گذرد. آن هایی که مردند را چگونه می خواهند زنده کنند و ذهنشان را پاک کنند؟ حتی همین زندگان آیا دستشان به هم آن ها می رسد ذهنشان را پاک کنند؟ آیا این قدر قدرت دادند که صدای توبه خود را به گوش همگان برسانند؟ نهایت اینکه بروند و از همان کسی که به او بهتان زدند حلالیت بخواهند، خب چرا نمی خواهند؟ تازه باید این حلالیت را اعلام کنند. ذهن کسی که از این تهمت ها مغشوش شده باید صاف کنند.

یکی دیگر از شبهات مطروحه اینست که چرا رهبر انقلاب در مورد انحرافات افرادی مثل گنجی و سروش به طور مستقیم سخن نگفته اند؟

بله شبهه ای است بی پایه و ضعیف. چون آقای گنجی تاثیری روی آقای خاتمی نداشت. در دولت خاتمی نبود آقای سروش در دولت آقای خاتمی نبود ولی همه این حرف بر این بود که آقای مشایی در دولت احمدی نژاد داشت چقدر؟ به آن اندازه که همه تصمیم ها را او می گیرد وزیرها را او عزل می کند. مثلا یکی از همین عزیزان گفته بود ما بخاطر مخالفت با آقای مشایی عزل شدیم. اسم آن آقا را نمی برم که برای مشایی چه جایگاهی قائل شدند جایگاهی بالاتر از رئیس جمهور که همه تصمیمات را او می گیرد. پس اصلا قابل قیاس با امثال سروش و گنجی نیست.

در مورد آیت الله مصباح و مواضعشان نسبت به تاییدات اخیر رهبری بحث به چه صورت است؟ با توجه به اینکه رهبر انقلاب صفات مثبتی از جمله بصیر در مورد ایشان به کار برده اند.

وجود فضیلت ها در یک فرد دلیل آن نمی شود که هیچ خطایی نکند به ویژه اینکه انسان های غیر معصوم متغیرند به همین دلیل است که ملاک وضع موجود افراد است. یعنی زمانی شما را فردی تایید کند و زمانی دیگر تایید نکند ملاک وضع موجود افراد است می می خواهم بگویم که بحث من این است که ما خط کشی داریم به نام فرمایشات رهبر معظم انقلاب همه باید با این خط کش خود را بسنجند، مبادا جبهه پایداری حساب برخی از افراد را جدا کند و بگوید آنها لازم نیست که با این معیار خود را بسنجند که من فکر می کنم برخی از افراد جبهه پایداری این تفکر را دارند که همه الا بعضی خود را باید با این خط کش خود را بسنجند. که اگر این را بگویند بسیار تفکر خطرناکی دارند.

یعنی اظهار نظر علما، مراجع و بزرگان هم باید با این خط کش سنجیده شود؟

هیچ فرقی نمی کند ما یک مشورت داریم یک نظر داریم و یک اعلام داریم و جریان سازی داریم، ایراد ندارد که کسی نظرش را بگوید ولی نباید جریان پدید بیاورد در جامعه.

به عنوان آخرین سوال علت این هجمه ها مثل انحرافی خواندن دولت ریشه در چه دارد؟ آیا این افراد از ابتدا با احمدی نژاد نبودند یا اینکه از اول بودند ولی امر به آن ها، مشتبه شده بود؟
برخی نقاط مشترکی داشتند در بعضی جاها، با احمدی نژاد اشتراک داشتند ولی نه در آرمان ها. خب یا احمدی نژاد را درست نمی شناختند یا توقع داشتند بتوانند احمدی نژاد را آن گونه که می خواهند هدایت کنند. که احتمال فرضیه دوم نسبت به خیلی ها بیشتر است. یعنی فکر می کردند احمدی نژاد مثل مهره ای خواهد شد در دست آن ها. ولی احمدی نژاد همانطور که رهبر انقلاب فرمودند شجاع بود. احمدی نژاد شجاع است و برای اینکه تغییر نکند هراس به دلش راه نمی دهد و پاک دست است تطمیع نمی شود. و وقتی دیدند کاری نمی توانند بکنند نغمه های مخالف خوانی آغاز شد.