اصولگرایان برای نخستین بار انتخابات بدون احمدی‌نژاد را طی 11 سال گذشته تجربه کردند و در همان یک تجربه باز هم شکست خوردند. 24 خرداد 1392، نقطه عطف دیگری در حیات سیاسی این سیاستمدار سخت‌کوش سمنانی است. شکست اصول‌گرایان باعث خواهد شد تا سردوشی‌های ژنرال انتخابات با عزت و احترام به او باز گردد.

انتخابات 24 خرداد، به غیر از هاشمی، خاتمی، روحانی و اصلاح‌طلبان در معرض حذف، یک پیروز دیگر هم داشته است: «محمود احمدی‌نژاد».

اینک در میان برخی اصول‌گرایان این تحلیل در حال دست به دست شدن است که یکی از علل شکست ما حمله گاه و بی‌گاهمان به جریان انحرافی و نقد وقت و بی‌وقتمان به دولت بوده است. آن‌ها معتقدند از لشکر فرضی جریان انحرافی شکست خورده اند. آن‌قدر وقت خود را صرف مشایی کردند که از اصلاح‌طلبان غافل شدند.

این زمزمه‌های خوش‌بینانه که تلاشی برای کاستن از ابعاد شکست بیست و چهارم خرداد و نادیده گرفتن لطف بزرگ پدیده جریان انحرافی برای استمرار حیات جمعی از اصول‌گرایان در انتخابات مجلس نهم است، البته در خود پیامی مستتر دارد: احمدی‌نژاد هر چه قدر برایمان بد بود، بدتر از اصلاح‌طلبان نبوده.

این یک بعد ماجراست، بعد دیگر ماجرا آن است که اصولگرایان برای نخستین بار انتخابات بدون احمدی‌نژاد را طی 11 سال گذشته تجربه کردند و در همان یک تجربه باز هم شکست خوردند. آن‌ها درست مثل انتخابات 76، 77، 78 و 80 شکست خوردند. وقتی با نومیدی تمام به انتخابات می‌نگریستند، یکی از اعضای جمعیت ایثارگران تابلوی آبادگران را بلند کرد و با به میدان آوردن چهره‌های جدید روح تازه‌ای در کالبد فرسوده و پیر جناح راست دمید. او خیلی زود به پاداشش رسید و با پیروزی این فهرست تازه، مرد پشت پرده آن، یعنی محمود احمدی‌نژاد به شهرداری تهران رسید.

عملکرد نسبتا موفق وی در دوره کوتاه تصدی اش تا انتخابات مجلس هفتم سبب اقبال نسبی تهرانی‌ها به جریان نوظهور آبادگران شد. احمدی‌نژاد آن تابلو را برای مجلس هفتم هم علم کرد و مجلس را هم فتح کرد. در انتخابات ریاست جمهوری تن به ساز و کار پیشنهادی ناطق نداد، چه این که گمان می‌کرد اگر خود وارد صحنه نشود، اصول‌گرایان شکست خواهند خورد و حدسش هم درست بود. بدون احمدی‌نژاد شانس به قدرت رسیدن اصول‌گرایان کم بود.

احمدی‌نژاد که به قدرت رسید سدهای انتخابات یکی پس از دیگری و عمدتا بدون رقیب جدی بازشکسته شد. مجال سخت، انتخابات 88 بود. هر کس دیگری مثل احمدی‌نژاد در انتخاباتی دومرحله‌ای که حضور در دور دوم آن هم کم اما و اگر نداشت به ریاست جمهوری می‌رسید، باید انتظار چنین لحظات سختی را می‌کشید. خاصه آن که اقداماتش طی 4 سال ریاست جمهوری اجماع نخبگانی را هم علیه وی کرده بود. میرحسین موسوی از موضعی وارد بازی انتخابات شد که توانست بخش قابل توجهی از فعالان اصول‌گرا را نیز با خود همراه کند. شکست احمدی‌نژاد حتمی بود، اما او توانست با بهره‌برداری از بخش خاکستری تاریخ نظام به سود خود، تلافی شکار میرحسین از سبد رای خود را کند: میرحسین از اصول‌گرایان رای گرفت، احمدی‌نژاد از خاموش‌ها و شناورها. این شاهکار انتخاباتی احمدی‌نژاد بود که البته برای او هزینه‌هایی هم داشت.

اما پس از این شاهکار، ستاره اقبال او رو به غروب رفت. اصول‌گرایان مست از قدرت به احمدی‌نژاد پشت کردند و در انتخابات بی‌رقیب مجلس پیروز میدان بودند. حالا وقتی در سال 92 با حضور نیم‌بند جریان رقیب، دوباره مثل 16 سال قبل غافلگیر شده اند، هیچ بعید نیست فوبیای قدیمی انتخابات به سراغ آن‌ها بیاید. آن‌ها تنها یک مرد انتخابات‌بر می‌شناسند و آن کسی نیست جز محمود احمدی‌نژاد. 24 خرداد 1392، نقطه عطف دیگری در حیات سیاسی این سیاستمدار سخت‌کوش سمنانی است. شکست اصول‌گرایان باعث خواهد شد تا سردوشی‌های ژنرال انتخابات با عزت و احترام به او باز گردد.