«حسن روحانی» دوهفته بعد نیز مورخ 11 مهر 1375 در گفت و گو با ضمیمه روز هفتم «روزنامه همشهری» تصریح کرد:«رئیس جمهور آینده فرد سوم مملکت خواهد بود».

/«پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»/ یکم- «محمد باقر نوبخت»٬ که سی ام خرداد ۹۳ به عنوان مدعو در برنامه «شناسنامه» حضور یافته بود٬ با تاکید بر اینکه «اعتماد روحانی نسبت به هاشمی به معنای ارتباط دائمی میان آن دو نیست» گفت:«صادقانه می‌گویم که آقای هاشمی خیلی برای ما محترم است و ما قبولشان داریم و ایشان را عنصر ارزشمندی برای تاریخ انقلاب اسلامی می‌دانیم، اما سال گذشته انتخاباتی برگزار شد و دکتر حسن روحانی رای آورد. ایشان خودشان انسان صاحب‌نظر و مستقلی است. اینکه ایشان به خدمات و زحمات آقای هاشمی احترام و اعتماد دارد به این معنا نیست که دائماً با ایشان در ارتباط باشند و در مورد مسائل مختلف جلسه داشته باشند».

وی افزود:«فکر نمی‌کنم جلسات آقای روحانی و آقای هاشمی در این مدت به تعداد انگشتان دست برسد. البته بهره‌گیری از نظرات ایشان و دیگر شخصیات محترم انقلاب در عرصه‌های مختلف برای ما مهم است اما اینطور نیست که بگوییم دولت یازدهم، دولت سوم آقای هاشمی است».

اگرچه عبارت «اینطور نیست که بگوییم دولت یازدهم، دولت سوم آقای هاشمی است»٬ تلاش وافر سخنگوی دولت را برای تفویض شأن مستقل به دولت یازدهم و تنزیه «حسن روحانی» از فروکاهی جایگاه رئیس جمهوری -از فرد دوم به فرد سوم مملکت- را بخوبی به تصویر می کشد؛ اما مرور سخنان «حسن روحانی» در سال ۱۳۷۵ این نکته را احراز می نماید که متاسفانه «محمدباقر نوبخت» متاثر از «اهمال» یا «غفلت» احتمالی در انتقال مفاهیم مورد نظر٬ از مدار «واقعیت» یا «صداقت» خارج شده و در تباینی آشکار با اظهارنظرهای رسمی «حسن روحانی» در این زمینه موضع گیری کرده است.

واقعیت تاریخی آن است که در سال ۱۳۷۵ و مقارن با پایان یافتن دوران هشت ساله ریاست جمهوری «اکبر هاشمی رفسنجانی» موسوم به «دوران سازندگی»٬ عده ای از حامیان هاشمی با اتخاذ مواضعی مغایر با نص قانون اساسی٬ خواستار تمدید ریاست جمهوری وی شدند. از جمله این افراد که ظاهرا پیام ششمین دوره انتخابات ریاست جمهوری را درنیافته بودند -که طی آن آرای هاشمی با نزولی قابل توجه نسبت به دوره قبلی٬ از ۹۴ درصد کل آرا به حدود ۶۳ درصد کل آرا رسید- می توان به «آیت الله طاهری اصفهانی»٬ «حسین مرعشی»٬ «عبدالله نوری»٬ «عطاء الله مهاجرانی» و «حسن روحانی» اشاره کرد.

درهمین زمینه٬ حسن روحانی مورخ ۱۳۷۵/۶/۲۹ طی سخنانی٬ «هاشمی» را در قالب شخصیتی «فراقانونی» قرارداد و در جمع مردم سرخه «سمنان» چنین گفت:«قانون اساسی٬ «نوکر» نظام است و ارزش قانون اساسی آرای مردم است…انسان های «استثنایی» و «شایسته» در قالب «قانون» نمی گنجند». (۱)
«حسن روحانی» دوهفته بعد نیز مورخ ۱۳۷۵/۷/۱۱ در گفت و گو با ضمیمه روز هفتم «روزنامه همشهری» تصریح کرد:«رئیس جمهور آینده فرد سوم مملکت خواهد بود». (۲)

شایان ذکر آنکه٬ اظهارات اخیر «روحانی» که در همسویی کامل با عقاید «عطاء الله مهاجرانی» قرار داشت٬ متعاقب آن عنوان شد که مهاجرانی مورخ ۱۳۷۵/۶/۱۴ در گفت و گو با نشریه مذکور چنین گفته بود:«پست ریاست جمهوری پست معمولی نیست. من معتقدم رئیس جمهوری باید جامعیت داشته باشد٬ چهره ای باشد که مردم بتوانند امید و اطمینان و آمال خود را در چهره او ببینند٬ چهره قابل اتکای یک ملت بزرگی مانند ملت ما باشد٬ در یک موقعیتی که با توجه به قانون اساسی دومین مقام رسمی کشور است. اگرچه بنده اعتقاد دارم «بعد از هاشمی رفسنجانی»٬ هرکس رئیس جمهوری بشود٬ «نفر سوم» کشور خواهد بود». (۳)


دوم- «محمد باقر نوبخت»در بخشی از سخنان خود٬ با اشاره به پیام های تبریک انتخاباتی در سال ۱۳۹۲ به حسن روحانی و ماجرای تبریک پیروزی دکتر محمود احمدی نژاد در سال ۱۳۸۴ اظهار داشت:«تبریک و تهنیت‌های بعد از انتخابات گاهی دلی است و گاهی سیاسی».

ناگفته آشکار است که توصیفات «نوبخت» درباره «تهنیت های سیاسی» بعد از انتخابات٬ در کانتکست «نیت خوانی» وی قابل ارزیابی است و از آنجاکه «نوبخت» در اظهارات خود به «مخاطب خاص» اشاره داشته است٬ شایان توجه است که «تفسیر به رای» سخنگوی دولت درباره اقدام اخلاق مدارانه «دکتر محمود احمدی نژاد» که برای نخستین بار در تاریخ انتخابات ریاست جمهوری کشور٬ سنتی حسنه را پایه گذاری نمود و در قامت رئیس جمهوری رسمی بلافاصله پس از اعلام نتایج انتخابات٬ شخصا برای تبریک گویی به «منتخب مردم» در دفتر «حسن روحانی» حضور یافت؛ موضوعی تامل برانگیز است که نه تنها افکار عمومی را مطمئن می سازد که مجموعه انتقاداتی که کابینه یازدهم در قبال عملکرد دولت های نهم و دهم مطرح می سازد٬ در سطح «کینه ورزی» و «نیات مغرضانه» نسبت به شخصیت حقیقی «محمود احمدی نژاد» فروکاهی شده است؛ بلکه محتمل خواهد بود که این اقدام بر رفتار انتخاباتی «رئیس جمهوری فعلی» و «سایر روسای جمهوری» که از سال ۱۳۹۶ به بعد بر مسند قوه مجریه تکیه خواهند زد٬ تاثیر نامطلوب گذارده و انگیزه آنان را نسبت به تبریک گویی های مشابه در آینده سیاسی کشور سلب نماید.

مضاف برآنکه اقداماتی از این دست٬ از تاثیری همسان با پرتاب «بومرنگ سرکوب» به سوی «شخصیت های سیاسی» برخوردار است که در مسیر بازگشت٬ ناگزیر «وجه» و «وجهه» پرتاب کننده خویش را به عنوان سیبل قرار خواهد داد. بی آنکه در «هدفگذاری اولیه» خود به نتیجه دلخواه رسیده باشد.

سوم- سخنگوی دولت در در ادامه سخنان خود در برنامه «شناسنامه» در اظهاراتی پارادوکسیکال در حالی مدعی ارادت ورزی نسبت به آیت الله خامنه ای شد که موضع گیری وی درخصوص «دکتر محمود احمدی نژاد»٬ در تضاد آشکار با بیانات متعدد رهبر انقلاب در حمایت از رییس جمهوری سابق و دستاوردهای دولت های نهم و دهم قرارداشت. نوبخت گفت:«در آن زمان سال ۸۴ خیلی از دوستان و اطرافیان آقای روحانی را برای کاندید شدن تشویق و ترغیب می‌کردند و شاید آقای روحانی با ملاحظه حضور هاشمی در انتخابات حاضر نشدند به بحث انتخابات ورود داشته باشند. در هر صورت ما که آقای هاشمی را می‌شناسیم و از صداقت و پختگی او با خبر هستیم، برداشتمان با نسل سوم و چهارم انقلاب متفاوت است. ما هاشمی را دوست داریم،کما اینکه همیشه به مقام معظم رهبری عشق می‌ورزیدیم و عشق می‌ورزیم و اینها را از هم جدا ناپذیر می‌دانیم. ما نمی‌توانیم از گذشته‌ای که داشته‌ایم فاصله بگیریم».
وی افزود:«دل ما با کسی که سال ۸۴ پیروز شد «اصلاً صاف نشد» و هیچ وقت نتوانستیم او را به عنوان مظهر جمهوریت مردم فهیم و با فرهنگ و صادق جمهوری اسلامی ایران بدانیم. شاید هم اشتباه می‌کردیم اما به هرحال اگر دوباره به عقب برگردیم فکر می‌کنم انتخاب‌های من درست بود، هرچند به وسلیه اکثریت تایید نشد».

نکته قابل تامل آن است که بر حسب ضرورت٬ چنانچه مصداق «عشق ورزیدن» محمدباقر نوبخت و همفکران وی نسبت به آیت الله خامنه ای از حوزه واژگانی که کاربرد «پروپاگاندا» دارند٬ خارج شده و در مقابل٬ ضرورت «فصل الخطاب» قراردادن رهنمودات رهبر انقلاب به عنوان تنها معیار اصیل برای ابراز «عشق و ارادتمندی» نسبت به ایشان تلقی شود؛ آنگاه ملاحظه خواهدشد که ابراز ارادت «محمدباقر نوبخت» نسبت به رهبر انقلاب٬ در دوگانه گویی با عبارت اخیر وی قرار دارد که می گوید:«دل ما با کسی که سال ۸۴ پیروز شد٬ اصلا صاف نشد».
این مطلب با تامل بر بیانات رهبر انقلاب در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری «دکتر احمدی نژاد» در سال ۱۳۸۴ بیش از پیش احراز می شود. آیت الله خامنه ای در فرازی از سخنان خود فرمودند:«رئیس جمهور محترم ما امروز سخنان خوبى بیان کردند. تکیه‏ بر عدالت، اساسى‏ترین و محورى‏ترین اصلِ یک حرکت الهى است؛ ادامه‏ کار همه‏ انبیا و مصلحان بزرگ تاریخ است. البته عدالت «دشمنانى» دارد. همه‏ کسانى که «نانشان» در «بى‏عدالتى» است، با عدالت دشمن‏اند. همه‏ کسانى که با قلدرى و زورگویى - چه در صحنه‏ى ملى، چه در صحنه‏ى بین‏المللى - تغذیه مى‏شوند، با عدالت مخالفند. عدالت، شعار اصلى و هدف بزرگ انقلاب اسلامى و نظام جمهورى اسلامى بوده و هست. بعضى مى‏خواهند با عنوان «تندروى»، عدالت را متهم و محکوم کنند. عدالت، تندروى نیست؛ حق‏گرایى است؛ توجه به حقوق آحاد مردم است؛ جلوگیرى از «ویژه‏ خوارى» است؛ جلوگیرى از تجاوز و تعدى به حقوق مظلومان است. در یک کشور کسان زیادى پیدا مى‏شوند که اگر دستگاه مسئول قانونى به مدد آنها نشتابد، در امواج درگیرى‏هاى گوناگون «لگدمال» مى‏شوند. وظیفه‏ دولتِ عدالتمدار، توجه ویژه به «قشر محرومین» است. عدالت را نباید تندروى و مخالفت با شیوه‏هاى علمى دانست. با استفاده از همه‏ شیوه‏هاى عالمانه مى‏توان عدالت را در جامعه مستقر کرد».

درهمین زمینه مقایسه تطبیقی سخنان رهبر انقلاب در مراسم تنفیذ ریاست جمهوری «دکتر محموداحمدی نژاد» با مراسم تنفیذ «اکبر هاشمی رفسنجانی» خالی از لطف نخواهدبود. آیت الله خامنه ای در مراسم تنفیذ هاشمی رفسنجانی سال ۱۳۷۲ فرمودند:«چیزى که امروز، در دوران بازسازى، مسئولین کشور، همکاران دولت، مدیران درجه‌ى ۲ و ۳ در دستگاه‌هاى دولتى، تا پایین‌ترین رده‌ها، باید با دقت مراقب باشند، این است که در این دوران بدانند خطر رسوخ و نفوذ فساد، جدى و فلج کننده است... فرد مفسدى که دیگران را به وادى فساد مى‌کشاند، فساد مالى، فساد کارى، قرارهاى نامشروع و ناموجه در زمینه‌هاى مسائل کارى کسى که انسان را تشویق مى‌کند و مى‌لغزاند به این سمت، از اول نمى‌گوید من آمدم که شما را فاسد کنم. اول با یک عنوان موجه؛ با یک چیز کوچک وارد میدان مى‌شود…من فقط یک جمله در باب سیاست‌هاى اقتصادى عرض کنم که بحمدلله، دولت عزیزمان برنامه‌ى اول را به اواخرش رساند و به زودى برنامه‌ى دوم را بعد از یک‌سال یا کمتر، شروع خواهد کرد. اساس در نظام اسلامى، عبارت است از رفاه عمومى و عدالت اجتماعى. فرق عمده‌ى ما با نظام‌هاى سرمایه‌دارى همین است».

آیت الله خامنه ای٬ مشابه هشدارهای اخیر را که ضرورت رعایت آنها در تنظیم هیئت وزیران نیز محسوس و الزام آور بود٬ در پیام نوروزی سال ۱۳۷۲ هم مورد تاکید قرار داده بودند:«هدف اصلى در کشور ما و در نظام جمهورى اسلامى، عبارت از تأمین عدالت است و رونق اقتصادى و تلاش سازندگى، مقدمه‌ آن است. ما نمى‌خواهیم «سازندگى» کنیم که نتیجه‌ این «سازندگى» یا نتیجه‌ «رونق اقتصادى»، این باشد که عده‌اى از «تمکن بیشترى» برخوردار شوند و عده‌اى «فقیرتر» شوند. این، به هیچ‌وجه مورد رضاى الهى و رضاى اسلام و مورد قبول ما نیست.»

چهارم- بازخوانی رفتار انتخاباتی «هاشمی رفسنجانی» نشان می دهد که «کوچک شماری رقبای انتخاباتی» به عنوان رفتاری نهادینه شده در اندیشه هاشمی و طیف حامیان وی به شمار می آید. در همین رابطه برخورد «هاشمی رفسنجانی» با موضوع کاندیداتوری «احمد توکلی» در سال ۱۳۷۲ در نوع خود خواندنی است.

«دکتر علی لاریجانی» در خاطرات خود از روز ۲۹ دی ۱۳۷۲، چنین می‌نویسد:«یادم هست وقتی بحث ریاست جمهوری در ماه‌ها پیش مطرح بود، روزی قبل از این که دولت تشکیل شود، با آقای هاشمی صحبت کردم که امروز آقای توکلی پیش من آمده و مصمم شده که در انتخابات شرکت کند. به آقای هاشمی گفتم ورود احمد توکلی رأی شما را کم خواهد کرد. آقای هاشمی پرسیدند مثلاً چقدر رأی می‌آورد. گفتم ۲ یا ۳ میلیون رأی دارد. خندیدند و گفتند ۲۰۰، ۳۰۰ هزار رأی هم ندارد! بعد معلوم شد چنین نیست-آقای احمد توکلی بیش از ۴ میلیون رای آورد-...قبل از انتخابات ریاست جمهوری که طرحی در مورد ساماندهی افکار عمومی در مورد انتخابات را در دولت به عنوان وزیر فرهنگ مطرح کردم، نقد و بررسی زیادی شد. سخن آقای محمد غرضی وزیر پست، تلگراف و تلفن از همه جالب‌تر بود که گفتند آقای هاشمی احتیاج به طرح ندارد، همین الآن حدود ۱۸ میلیون رأی مربوط به شماست، یک قدری کار کنیم، ۲۰ میلیون رأی می‌شود!»

«علی لاریجانی» در بخش دیگری از خاطرات مربوط به همین روز٬ درباره «تحلیل دولت پس از انتخابات از علل ریزش آرای هاشمی» می‌نویسد:«در حاشیه دولت برخی از دوستان عضو هیئت دولت درباره نحوه تعامل مجلس با دولت انتقاداتی داشتند. آقای محلوجی معتقد بود همین رفتار مجلس باعث شد که رأی آقای هاشمی در این دوره کم باشد. خیلی تعجب کردم که آرای آقای هاشمی را این قدر ساده مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است...این نتایج معلول امور مختلفی است، از جمله «بی توجهی به مشکلات مردم» مثل:«گرانی»، «عدم توجه به افکار عمومی و کار با آن» و «برخی شعارهایی» که آقای توکلی از آن بهره جستند و «خیلی چیزهای دیگر» و چندان ربطی به مواضع مجلس ندارد». (۴)

الهام سلمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت ها:

۱- هفته‌نامه ارزشها، شماره اول، ص ۳.

۲- کیهان هوایی٬ شماره ۱۲۰۰ ٬ مورخ ۱۳۷۵/۷/۱۱.

۳- کیهان هوایی٬ شماره ۱۱۹۶ ٬ مورخ ۱۳۷۵/۶/۱۴.

۴- هوای تازه، خاطرات علی لاریجانی، نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۸۴.